بیتفاوتی از نگاه
آنتونیو گرامشی
آنچه رُخ میدهد
از این روی نیست که برخی میخواهند روی بدهد، بلکه بدین خاطر است که تودهی انسانها
با میل خویش کنارهگیری میکنند و رخصت فعالیت و کور شدن به گرههایی را میدهند که
بعدها تنها شمشیر خواهد توانست آنها را از هم بدرد. اجازهی اشاعهی قوانینی را میدهند
که تنها طغیان خواهد توانست آنها را باطل کند و میگذارند انسانهایی بر قدرت سوار
شوند که بعدها تنها شورش خواهد توانست آنها را سرنگون کند.
هیچکس از خویش نمیپرسد
یا اندکاند کسانی که از خویش میپرسند: اگر من هم وظیفهام را انجام داده بودم، اگر
سعی کرده بودم ارزشی به ارادهی خویش بگذارم، آیا آنچه رُخداده است روی میداد؟
بیتفاوتی، باتلاقی است در مسیر تاریخ که خوشبختی جامعه را
در خود فرو میکشد. بیتفاوتی، مسیر تاریخ جوامع را تغییر میدهد و آنرا به انحطاط
میکشاند. آدمهای بیتفاوت، استعدادهای پیشرو و ایدههای درخشان و ذهنهای خلاق را
نابود میکنند.