دوشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۹۹

از بی‌تفاوتی بیزارم! آنتونیو گرامشی (Antonio Gramsci)

بی‌تفاوتی از نگاه آنتونیو گرامشی

آنچه رُخ می‌دهد از این ‌روی نیست که برخی می‌خواهند روی بدهد، بلکه بدین خاطر است که توده‌ی انسان‌ها با میل خویش کناره‌گیری می‌کنند و رخصت فعالیت و کور شدن به گره‌هایی را می‌دهند که بعدها تنها شمشیر خواهد توانست آن‌ها را از هم بدرد. اجازه‌ی اشاعه‌ی قوانینی را می‌دهند که تنها طغیان خواهد توانست آن‌ها را باطل کند و می‌گذارند انسان‌هایی بر قدرت سوار شوند که بعدها تنها شورش خواهد توانست آن‌ها را سرنگون کند.
هیچ‌کس از خویش نمی‌پرسد یا اندک‌اند کسانی که از خویش می‌پرسند: اگر من هم وظیفه‌ام را انجام داده بودم، اگر سعی کرده بودم ارزشی به اراده‌ی خویش بگذارم، آیا آنچه رُخ‌داده است روی می‌داد؟
بی‌تفاوتی، باتلاقی است در مسیر تاریخ که خوشبختی جامعه را در خود فرو می‌کشد. بی‌تفاوتی، مسیر تاریخ جوامع را تغییر می‌دهد و آنرا به انحطاط می‌کشاند. آدم‌های بی‌تفاوت، استعدادهای پیشرو و ایده‌های درخشان و ذهن‌های خلاق را نابود می‌کنند.

مغزی که نباید فکر می‌کرد - آنتونیو گرامشی (Antonio Gramsci)


آنتونیو گرامشی
مغزی که نباید فکر می‌کرد

آنتونیو گرامشی اندیشمند و سیاستمداری بود که به دست موسولینی زندانی شد و در سخت‌ترین شرایط زندان‌های حکومت فاشیست ایتالیا بیش از ۱۰ سال دوام آورد؛ در این سال‌ها نه تنها امید و استقامتش ار از دست نداد، بلکه سایرین را هم به مقاومت دعوت می‌کرد. نقل است که موسولینی که با گرامشی آشنایی نزدیک داشت به دادستان گفته بود: «نباید بگذاریم این مغز برای ۲۰ سال فکر کند.»

گرامشی سال ۱۸۹۱ متولد شد و در سی‌وپنج‌سالگی به اتهام فعالیت انقلابی به زندان افتاد. مقامات بعد از ۱۱ سال اعلام کردند، حبس او تمام شده اما گرامشی تنها یک هفته بعد (در ۲۷ آوریل ۱۹۳۷) به علت ضعف جسمانی شدید و خونریزی مغزی در بیمارستان زندان درگذشت.

یکشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۹

سرنوشتِ شهاب‌الدین سهروردی (شیخ اشراق، شیخ مقتول، شیخ شهید)

قتل‌های غم‌انگیز تاریخ ایران
قتل سهروردی به حکم قشریون سطحی‌نگر

شهاب‌الدین سُهرِوَردی مشهور به شیخ اشراق و شیخ شهید (۵۵۰- ۵۸۷ هجری قمری)، از برجسته‌ترین فلاسفه ایرانی و اسلامی و بنیانگذار فلسفه اشراق بود. از او حدود ۵۰ کتاب و رساله برجای مانده که برخی عبارتند از: حکمه‌الاشراق، منطق‌التلویحات، لوامع‌الانوار، هیاکل‌النور، آواز پر جبرئیل، عقل سرخ و لغت موران. سهروردی به‌رغم انزوا و گوشه‌گیری همواره از بحث و مناظره استقبال می‌کرد. توانایی و تسلط او در این مباحثات و ناتوانی قشریون سطحی‌نگر در پاسخگویی به او، موجبات عصبیت قشریون و ایراد توطئه و تهمت‌زنی بدو را به همراه داشت. همین شد که علمای حلب حکم به الحاد سهروردی دادند و صلاح‌الدین ایوبی او را در حالیکه فقط ۳۷ سال سن داشت، به زندان انداخت و در زندان خفه‌اش کرد. آن روز تلخی که برای فلسفه ایران رقم خورد، روز دوشنبه پنجم رجب سال ۵۸۷ هجری قمری برابر با سیزدهم مرداد سال ۵۷۰ هجری شمسی بود.

سرنوشت ابن مُقَفَّع (روزبه پوردادویه)

قتل‌های غم‌انگیز تاریخ ایران
سوزاندن ابن مقع به جرم مبارزه با زودباوری

ابن مقفع (۱۰۴- ۱۴۲ هجری قمری) که پیش از مسلمان شدن بر دین مانوی بود و روزبه پسر دادویه نام داشت، از نخستین آغازگران نهضت ترجمه به زبان عربی بود. او نویسنده، ادیب و مترجمی توانا بود که آثار فراوانی از خود برجای گذاشت. برخی از آثار او عبارتند از: کلیله و دمنه، آیین‌نامک، سیرالملوک، التاج، عجائب سجستان، ادب‌الکبیر و ادب‌الصغیر. احتمال می‌رود که بخش «برزویه طبیب» از کتاب کلیله و دمنه را ابن مقفع خود شخصاً تألیف کرده باشد.

سرنوشتِ گوهرشاد خاتون (مهد علیا گوهرشاد بیگم)

قتل‌های غم‌انگیز تاریخ ایران
قتل گوهرشاد خاتون، لرزه‌ای بر فرهنگ و تمدن فلات ایران

سخن گفتن از بانو مهدعلیا گوهرشاد خاتون (۷۸۱- ۸۶۱ هجری قمری) و قتل او که از تلخ‌ترین قتل‌های مشرق‌زمین است، بسی سخت و دشوار است. او دختر نیک‌خو، باهوش، فرهنگ‌دوست و هنرپروری از اهالی سغد و سمرقند بود که تیمورلنگ او را به همسری پسر خود شاهرخ در آورد. گوهرشاد در زمان حیات خود، عروس یک شاه، زوجه شاه دیگر، و مادر شاه بعدی بود. او تمامی موقعیت‌ها و فرصت‌هایی را که ناخواسته در اختیارش قرار گرفته بود، برای ایجاد و گسترش یک رستاخیز بزرگ فرهنگی بکار بست.

او با فراست و دانایی و تدبیری که داشت، توانست خاندان تیموری را که در تجاوزگری به سرزمین‌ها و ویرانی تمدن‌ها دستکمی از امثال چنگیزخان مغول نداشت، تبدیل به خاندانی فرهنگ‌دوست و متمدن کند که دست از جهان‌گشایی و تجاوز به سرزمین‌ها بردارند و در اندیشه رونق رفاه عمومی، سازندگی کشور و گسترش دانش و هنر باشند.


قتلِ میرعماد حسنی قزوینی

قتل‌های غم‌انگیز تاریخ ایران
قتل میرعماد قزوینی و مهاجرت خوشنویسان به هند و عثمانی

خط نستعلیق را عروس قلم‌های خوشنویسی می‌دانند و میرعماد حسنی سیفی قزوینی (۹۶۱- ۱۰۲۴ هجری قمری) مشهور به عمادالملک، برجسته‌ترین استاد این خط و تکمیل‌کننده و واضع بسیاری از قواعد و اصول آن دانسته می‌شود. خط نستعلیق با میرعماد به اوج درخشش و بالندگی رسید و او را بزرگ‌ترین نستعلیق‌نویس همه اعصار دانسته‌اند. از میرعماد چلیپاها و مرقعات بسیاری بازمانده که همچنان و پس از حدود ۴۰۰ سال از روزگار او، معیار و سرمشق‌‌های ممتاز و بی‌بدیل خط نستعلیق به حساب می‌آیند. میرعماد در زمان حیات خود شاگردان زیادی پرورش داد و آوازه‌اش چنان تا نواحی گوناگون و تا دربار عثمانیان آناتولی و گورکانیان هند رسیده بود که قطعات خوشنویسی شده او را با هم‌وزن طلا مبادله می‌کردند.

ابن‌مُقله شیرازی

قتل‌های غم‌انگیز تاریخ ایران
ابن‌مُقله شیرازی، خوشنویس بدون دست

هنر خوشنویسی و اینکه نوشتن و کتابت کردن بجز آنکه عملی برای بیان مفهوم و منظور باشد، ارزش هنری و زیبایی‌شناسی نیز داشته باشد، از مرد خوش‌ذوق و ادیب و هنرمندی از اهالی شهر بیضا به نام ابن‌مُقله بیضاوی شیرازی (۲۷۲- ۳۲۸ هجری قمری) برخاسته است. او مبتکر و بنیانگذار شش خط یا قلم خوشنویسی به نام‌های نسخ، ثلث، توقیع، رقاع، محقق و ریحان بود که هنوز نیز شهرت و کارآیی و تداول خویش را حفظ کرده‌اند. ابن‌مقله همچنین واضع اصول دوازده‌گانه خوشنویسی است که همچنان پس از ۱۱۰۰ سال از زمان زندگی او، جزو اصول اساسی هنر خطاطی دانسته می‌شوند.

قتلِ غیاث‌الدین جمشید کاشانی

قتل‌های غم‌انگیز تاریخ ایران
قتل غیاث‌الدین جمشید کاشانی

اُلُغ‌بیک، شاه دانشمند و فرهنگ‌دوست تیموری (و پسر شاهرخ‌میرزا و گوهرشاد خاتون) که خود نیز در دانش ریاضیات و نجوم دست داشت، تصمیم می‌گیرد تا با تأسیس یک مدرسه علمی و دعوت از برجسته‌ترین اخترشناسان آن روزگار، بنیان رصدخانه سمرقند و زیج نظری و محاسباتی وابسته به آن را پایه‌گذاری کند و پایتخت خود در سمرقند را مرکزی برای فعالیت‌های علمی و بخصوص محاسبات و مطالعات نجومی قرار دهد.

یکی از کسانی که او برای این منظور انتخاب می‌کند و به سمرقند دعوتش می‌کند، جوان دانشمند، اما بینوا و سرگردانی در شهر کاشان بود. جوانی با توانایی‌های علمی حیرت‌انگیز و متخصص فیزیک، ریاضیات و اخترشناسی که هیچگاه فرصت مناسبی برای فعالیت‌های علمی پیدا نکرده بود و دانش بی‌پایانش خواهانی نداشت. این جوان را الغ بیک به واسطه قاضی‌زاده رومی کشف کرد و او را با احترام و حمایت فراوان به سمرقند دعوت کرد. آن جوان غیاث‌الدین جمشید کاشانی بود.

سرنوشت خازنی

داستان غم‌انگیز دانشمندان ایران
سرنوشتِ ابوالفتح عبدالرحمان منصور خازنی

در تاریخ علم ایران به کمتر کسی به اندازه خازنی ستم و بی‌توجهی شده است. خازنی می‌توانست از پیشگامان توسعه علمی و فنی در ایران باشد؛ اما همچو بسیاری از مواقع، دانش او یا به فراموشی سپرده شد و یا از آن به منظور گسترش خرافات و ترویج جهل استفاده شد.

ابوالفتح عبدالرحمان منصور خازنی، دانشمند علم حیل (مکانیک) و اخترشناس بزرگ سده پنجم و ششم هجری، خدمتکار و خادم خزانه‌دار دربار سلجوقی مرو در خراسان بود. شهر مرو در آن زمان یکی از پایگاه‌های بزرگ علمی ایران بشمار می‌رفته است و «یاقوت حموی» از هشت کتابخانه آن نام می‌برد که یکی از آنها بنام «عزیزیه» به تنهایی دوازده هزار کتاب در اختیار داشته است. او بدون اینکه هیچگونه امتیاز یا اعتبار خانوادگی یا علمی داشته باشد، بدون اینکه مدارج شاگرد و استادی را سپری کند و حتی بدون اینکه از لحاظ شغلی نیازی به دانستن داشته باشد؛ به دلخواه و میل قلبی خود، فرصت‌های روزانه را صرف آموختن مکانیک و اخترشناسی می‌کند.

کتیبه داریوش در بیستون (تحریر بابلی)

تحریر بابلی کتیبه داریوش در بیستون
ترجمه رضا مرادی غیاث‌آبادی بر اساس ترجمه انگلیسی کینگ و تامپسون و مقایسه با داده‌های جدیدتر پی‌یر لوک و م.آ.داندامایف

متداول است که در ارجاع به کتیبه داریوش در بیستون به مفاد دلپذیر آن بسنده شود و بخش‌های ضدانسانی آن عامداً نادیده انگاشته و کتمان شود. در اینجا متن کامل تحریر بابلی (اَکَدی) این کتیبه که در بردارنده تلفات و فجایع انسانی سال نخست پادشاهی داریوش از زبان خودش است، ارائه می‌گردد:

کتیبه داریوش در بیستون به سه زبان فارسی باستان، عیلامی و بابلی نگاشته شده و رونویس‌های دیگری از آن به زبان آرامی در بابل و مصر پیدا شده است. این کتیبه سه‌زبانه که به فرمان داریوش یکم (بزرگ) هخامنشی نوشته شده، در بردارنده شرح قیام‌هایی است که در سال نخست پادشاهی او در سرزمین‌های تابعه حکومت هخامنشی رخ داده و داریوش آنها را سرکوب کرده است.

تحریر بابلی کتیبه بیستون- از دید ناظر- در سمت چپ سنگ‌نگاره و بر دو طرف صخره‌ای به عرض متوسط ۳.۸ متر و ارتفاع متوسط ۳.۵ متر در ۱۱۲ سطر نوشته شده و ترجمه بندهای ۱ تا ۶۹ از مجموع ۷۶ بند تحریر فارسی باستان (از ابتدا تا پایان بند نوزدهم از ستون چهارم) را در بر می‌گیرد. یک بند پایانی ستون چهارم و نیز تمامی شش بند ستون پنجم تحریر فارسی باستان فاقد تحریر بابلی هستند.

کتیبه داریوش در بیستون (تحریر فارسی باستان)

کتیبه داریوش در بیستون
برگرفته از چاپ سوم کتاب کتیبه داریوش در بیستون تالیف رضا مرادی غیاث‌آبادی

ستون یکم

بند ۱    سطرهای ۱-۳      مـن «دارَیَـوَئـوش» (داریوش)، شـاه بـزرگ، شـاه شاهـان، شـاه در «پـارسَـه» (پارس)، شاه سرزمین‌ها، پسر «وِشـتـاسَـپـَه» (ویشتاسپ)، نـوه «اَرَشـامَـه» (اَرشام)، هخامنشی.

بند ۲   ۳-۶           داریوش شاه گوید: پدر من ویشتاسپ، پدر ویشـتاسـپ اَرشـام، پـدر اَرشـام «اَری‌یـارَمـنَـه» (آریـارَمـــنَـه)، پدر آریـارَمنَـه «چِـش‌پِـش» (چیش‌پیش)، پــدر چیش‌پیش «هَـخامَـنِش» است.

بند ۳  ۶-۸          داریوش شاه گوید: از این رو ما هخامنشی ‌نامیده می‌شویم. ما از دیرباز بزرگ بوده‌ایم. از دیرباز دودمان ما شاهی بود.

درباره کتیبه داریوش در بیستون (پیشگفتار)

درباره کتیبه داریوش در بیستون
برگرفته از پیشگفتار چاپ سوم کتاب کتیبه داریوش در بیستون تالیف رضا مرادی غیاث‌آبادی

راهی که امروزه شهرهای همدان، کنگاور، کرمانشاه، سرپل‌ ذهاب، قصرشیرین و خسروی را به سرزمین بین‌النهرین پیوند می‌دهد؛ همان راه باستانی چند هزار ساله است که سرزمین‌های شرقی و میانی فلات ایران را به سرزمین‌های غربی فلات و به بابل و نینوا و دیگر شهرهای بین‌النهرین پیوند می‌داده است. این راه در ۳۰ کیلومتری کرمانشاه، دشت خرم بیستون و دامنه کوه «پَـرو» را در می‌نوردد. این خرمی بیش از هر چیز وامدار رود خروشان گاماسیاب و چشمه باستانی همیشه جوشانِ بیستون می‌باشد. در درازای این راه و به ویژه در بیستون، یادمان‌های باستانی فراوانی به چشم می‌خورد که نشانه رویکرد ویژه پیشینیان به این سامان بوده است.

نام بیستون

واژه «بیسْـتون» (که امروزه به اشتباه «بیسُـتون» گفته‌ می‌شود) در زمان هخامنشی و شاید پیش از آن، بگونه بَـگَـستانَـه/ بَـغَـستانَـه (= جایگاه خدا) و در زمان‌های بعدی به گونه‌های «بِهیسـتان/ بیسْـتون/ باغستان/ بُـستان» تغییر حرف و آوا داده است. آنگونه که از نوشته‌های «دیودور سیسیلی» تاریخ‌نویس یونانی (سده نخست پیش از میلاد بر می‌آید؛ در زبان یونانی آنرا به شکل بَغیستانن می‌شناخته‌اند. این نام در آثار جغرافی‌نویسان سده‌های نخستین هجری و نیز در زبان‌ انگلیسی و بعضی دیگر از زبان‌های اروپایی، به گونه تلفظ پهلوی آن یعنی بِـهیستون شناخته شده است.

داریوش کبیر/ داریوش بزرگ/ داریوش یکم

داریوش (داریوئوش، دریمئئیش، داریاموش، تریوش، داریوش یکم)

داریوش: دارَیَوَئوش (فارسی باستان)/ دَریَمَئُئیش (عیلامی)/ داریاموش (بابلی)/ تَریوش (مصری)، داریوش یکم مشهور به داریوش بزرگ/ کبیر هخامنشی. سومین شاه هخامنشی (۵۲۲ - ۴۸۶ قبل از میلاد). پسر ویشتاسپ و نوه اَرشام. بنیانگذار تخت‌جمشید. داریوش پس از مرگ یا قتلِ مشکوک کمبوجیه پسر کورش، و نیز قتل بردیا برادر او، به پادشاهی می‌رسد.

داریوش یکی از سرداران کورش بود و به گفته خودش نسبتی فامیلی نیز با او داشت. این نسبت به این شکل بود که پدربزرگ کورش یعنی کورش اول با پدر پدربزرگ داریوش یعنی آریارَمنه برادر بودند. به عبارت دیگر کورش و داریوش دو پادشاه از دو شاخه مختلف خاندان هخامنشی بودند.

مزدک، مصلح اجتماعی

مزدک (مزدک بامدادان)
مصلح اجتماعی

مَزدَک: مزدک بامدادان. مصلح اجتماعی دوره ساسانی (قتل حدود ۵۲۴ میلادی). پسر بامداد. او علیه تئوکراسی و جامعه طبقاتی  و انباشت ثروت در دوره ساسانی و نفوذ موبدان زرتشتی قیام کرد. مردمان بسیاری از او حمایت کردند و مدتی نیز پشتیبانی قباد ساسانی را به دست آورد. کیکاووس پسر ارشد قباد و ولیعهد او نیز پیرو مزدک شد. اما در نهایت و با خدعه موبدان، قباد از مزدک روی گرداند و کیکاووس را از ولایتعهدی خلع کرد و انوشیروان را بر جای او گماشت. انوشیروان در جلسه‌ای در حضور موبدان، گروه وسیعی از مزدکیان و از جمله شخص مزدک را به حیله به نزد خود می‌آورد و همگی را زنده در زمین دفن می‌کند. سپس قتل‌عام سراسری آنان و تحریف داده‌های تاریخی و نابودی منابع مکتوب مزدکیان آغاز می‌شود.

سرود مانوی انگد روشنان

سرود مانوی انگد روشنان

سرود اَنْگَد روشنان یکی از زیباترین سرودهای مانوی است که به خط و زبان پهلوی اشکانی نوشته شده است. «اَنْگَد» در زبان پهلوی اشکانی معادل با «هَنگَتَه» در اوستایی و به معنای «خوشبختی» است. «رَوْشَنان» نیز در همان زبان (و نیز در زبان فارسی) به معنای «روشنی‌ها» است و در کنایه معنای «ستارگان» را نیز می‌دهد. ترکیب «انگد روشنان» را می‌توان به چند شکل و از جمله «خوشبختی‌های درخشان» و یا «ستارگان خوشبختی» برگردان کرد.


مانی؛ پیامبر و نقاش و نویسنده ایرانی

مانی (مانا، ماناگ)
پیامبر و نقاش و نویسنده ایرانی

مانی: مانا/ ماناگ. پیامبر و نقاش و نویسنده ایرانی (۲۱۶ - ۲۷۶ میلادی). پسر فاتَک/ پاتَک. مانی از پدر و مادری ایرانی که به یکی از خاندان‌های اشکانی منسوب بودند، در نزدیکی بابل در بین‌النهرین متولد شد. او بنیانگذار دینی شد که تا مدت‌های طولانی در سرزمین‌هایی از چین تا اروپا پیروان فراوانی یافت. مانی قائل به ترکیب و امتزاج و اتحاد ادیان و باورهای گوناگون بود. او در ۲۴ سالگی پیام خود را آشکار کرد و پس از مدتی از طرف شاپور یکم شاه ساسانی پشتیبانی شد و اجازه تبلیغ برای دینش را از سوی او دریافت کرد؛ اما بعدها با خشم موبدان زردشتی روبرو شد و به فتوای آنان و فرمان بهرام یکم ساسانی به شکل فجیعی کشته شد. مانی سفرهای دور و درازی به ایران، هندوستان و آسیای میانه کرد و به معرفی و تبلیغ دین خود پرداخت و پس از چهل سال سفر به همراه یاران خود به ایران بازگشت. او شخصیتی فرهنگی داشت و آثار هنری فراوانی پدید آورد که برخی از آنها تا به امروز باز مانده است. او همچنین پدیدآورنده خطی است که خط مانوی نامیده می‌شود. این خط نخستین خطی در تاریخ بشر است که برای خوشنویسی و کتاب‌آرایی بکار رفت.

ده فرمان چیست؟

ده فرمان چیست؟
کتاب مقدس پاسخ می‌دهد

نحوه آدرس‌دهیِ آیاتِ کتاب مقدس در این مقاله به شکل زیر است: 
نام کتاب، شماره فصل : شماره آیه. 
برای مثال: آیه سوم از فصل یازدهم کتاب ارمیا (ارمیا ۱۱: ۳).
ده فرمان قوانینی هستند که خدا به قوم باستان اسرائیل داد.‏ این قوانین به عنوان «ده کلمه» نیز یاد شده است که ترجمهٔ لغت‌به‌لغت عبارت عبری اَسِرِت هِدْواریم است.‏ این عبارت سه‌مرتبه در تورات مقدس ( توراتنو هقدوشا) که نخستین پنج کتابِ کتاب مقدّس را تشکیل می‌دهد،‏ به چشم می‌خورد.‏—‏خروج ۳۴:‏۲۸؛‏ تَثنیه ۴:‏۱۳؛‏ ۱۰:‏۴‏.‏

خدا ده فرمان را بر دو لوح سنگی به نگارش درآورد و آن‌ها را به دست موسی،‏ نبی خود در کوه سینا داد.‏ (‏خروج ۲۴:‏۱۲-‏۱۸‏)‏.
ده فرمان در خروج ۲۰:‏۱-‏۱۷ و تَثنیه ۵:‏۶-‏۲۱ به ثبت رسیده است.‏

ده فرمان بخشی از شریعت موسی بود.‏ شریعت شامل بیش از ۶۰۰ فرمان دیگر و عهدی نیز می‌شد که خدا با قوم اسرائیل باستان بسته بود.‏ (‏خروج ۳۴:‏۲۷‏— و خداوند به موسی گفت: «این سخنان را تو بنویس، زیرا که به حسب این سخنان، عهد با تو و با اسرائیل بسته‌ام.»‏)‏ خدا به قوم اسرائیل وعده داد که اگر از شریعت موسی اطاعت می‌کردند،‏ برکت می‌یافتند.‏ (‏تَثنیه ۲۸:‏۱-‏۱۴‏)‏

شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۹

شرح کلی کتاب مقدس (عهد قدیم و عهد جدید)، توراتِ شفاهی، میشنا، گِمارا، تلمود و شولحان‌عاروخ

کتاب مقدس
شرح کلی


نحوه آدرس‌دهیِ آیاتِ کتاب مقدس در این مقاله به شکل زیر است: 
نام کتاب، شماره آیه : شماره فصل. 
برای مثال: آیه سوم از فصل یازدهم کتاب ارمیا (ارمیا ۱۱:۳).

کتاب مقدس یهود (آیین و شریعت موسوی) «تورا» یا «توراه» یا «تورات مقدس» (توراتنو هقدوشا) نامیده می‌شود که در میان همگان به نام «عهد عتیق» یا «عهد قدیم» مشهور است که مسیحیان نیز به آن اعتقاد دارند و آن‌را پایه و اساس «عهد جدید» می‌دانند که به آئین حضرت عیسی مسیح می‌پردازد.
با این همه، آن چه که «عهد عتیق» نامیده می‌شود، نه تنها تورات مقدس را در بر می‌گیرد، بلکه شامل کتب انبیاء و اولیای یهود نیز می‌شود و جمعا ۳۹ کتاب (صحیفه) را در برمی‌گیرد و «کتاب مقدس» نامیده می‌شود.

صحیفه‌های پنج‌گانه تورات مهمترین بخش از کتاب مقدس یهود است. پس از آن ۲۱ صحیفه انبیاء و به دنبال آن ۱۳ کتاب اولیاء و خاصان خداوند است که ضمیمه تورات و کتب انبیاء شده و آنها را نوشته‌های مقدس می‌نامند.

گروه اول را به زبان عبری تورا (تورات) תורה (Tora)، گروه دوم را نِویئیم (انبیا) נביאים Neviim)) و گروه سوم را کِتوویم/ کِتوبیم (مکتوبات) כתובים Ketuvim)) می‌نامند و جمع این سه گروه «تَنَخ» תנ"ך Tanakh)) خوانده می‌شود که سرواژه‌ی سه گروهِ کتاب‌های نامبرده است و در آئین مسیحیت پایه و اساس شریعت پیروان آن دین قرار گرفته و آن را «عهد عتیق» می‌نامند.

شعر در دین یهود

شعر در دین یهود

در دین یهود ۱۰ سرود "خاص و معروف" وجود دارد که ۹ سرود از ابتدای آفرینش تاکنون سرائیده شده و دهمین آنها هنگام ظهور منجی عالم (ماشیح) سروده خواهد شد. این سرودها عبارتند از:

سرود اول را حضرت آدم پس از توبه از گناهش سرود (מזמור שיר ליום השבת).

دوم: مشه (حضرت موسی) و بنی‌اسرائیل پس از عبور از دریای سرخ (אז ישיר).

سوم: میریام (حضرت مریم) و زنان یهود پس از گذشتن از دریا.

چهارم: سرود "چاه" هنگام یافتن آب پس از مرگ میریام در بیابان.

پنجم: یهُوشوعَ (یُوشَع بن نون) پس از جنگ با ۳۱ سلطان اموری در گیدعون.

ششم: دِبُورا و باراق پس از پیروزی بر سیسرا.

هفتم: حنا پس از اعطای فرزندش شِموئل از جانب خداوند.

هشتم: داوید(حضرت داوود) پس از رهائی از دست دشمنان و شائول.

نهم: شلومو (سلیمان) غزل غزل‌ها یا شیرهشیریم.

کشور و تمدن عیلام

عیلام (اووجه، اوجه، هلمتی، هلتمتی)

عیلام: اووْجَه و اوجَه (فارسی باستان)/ هَلَمتی و هَلتَمتی (عیلامی). سرزمین و مردمان و حکومتی در جنوب غربی ایران از ۲۵۰۰ تا ۶۴۰ قبل از میلاد (به مدت حدود ۱۸۰۰ سال) و با مرکزیت شهر شوش. این کشور در اوج گستردگی خود، نواحی خوزستان، جنوب شرقی بین‌النهرین، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، استان ایلام، بوشهر، لرستان، چهارمحال و بختیاری، و کرمانشاه را در بر می‌گرفت. تمــدن عیلامی بـه ســه دوره تقـسیم می‌شود.

عیلام قدیم: (۳۵۰۰ - ۴۵۰۰ قبل از میلاد) شامل سه سلسله پادشاهی اَوان (۴۲۰۰ - ۴۵۰۰ قبل از میلاد) با ۱۰ شاه، سلسله سیماش (۳۹۰۰ - ۴۲۰۰ قبل از میلاد) با ۹ شاه و سلسله سوکَّل‌مَخ (۳۵۰۰ - ۳۹۰۰ قبل از میلاد) با ۲۷ شاه و حدود ۴۰ شاه محلیِ ملوک‌الطوایفی.

ملکه توموروس/ تومیریس (شاهِ ماساژت‌ها)

سر کورش تقدیم به ملکه توموروس

ملکه توموروس/ تومیریس

شاه ماساژت‌ها و همزمان با کورش هخامنشی. آخرین نبرد کورش با او بود. هرودوت نقل کرده که کورش از ملکه ماساژت‌ها که توموروس نام داشت، به عنوان سومین زن خود خواستگاری کرد، اما با مخالفت و سرزنش او روبرو شد. این مخالفت موجب تحریک کورش و آغاز حمله او به سرزمین ماساژت‌ها شد.

جمعه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۹۹

در تفاوت اسطوره با خرافه

یادداشتی در باره تفاوت اسطوره با خرافه

اسطوره
۱- اسطوره‌ها دارای شخصیت‌ هستند. شخصیت‌هایی ساخته و پرداخته ذهن مردمان جوامع باستان برای توجیه و توضیح سرگذشت و چگونگی آفرینش جهان و تمامی نیروها و پدیده‌های مادی و معنوی در پیوند با جهان هستی.

۲- مصداق و معنای اصطلاحی اسطوره (Myth) با معنای واژگانی آن که در زبان‌های گوناگون برابر با افسانه، قصه، دروغ، سخن بیپایه و غیره آمده است، ارتباطی ندارد.

۳- ناتوانی همیشگی انسان از درک و شناخت چگونگی آفرینش جهان و هدف از این آفرینش، خود موجب آفریدن اسطوره‌ها برای توجیه چگونگی و روند آفرینش شده است. از همین روی، اسطوره‌ها جهان‌بینی جوامع باستانی هستند. درک و تلقی انسان از چگونگی آفرینش و رویدادهای محیط پیرامون، و شیوه نگاه انسان به جهان در شخصیت اسطوره‌ها متجلی شده است.

در تفاوت ملی‌گرایی و میهن‌دوستی

در تفاوت ملی‌گرایی و میهن‌دوستی

ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم (Nationalism) تشکیلاتی سیاسی با روحیه تهاجمی برای بسلط سلطه با بهره‌گیری از انگاره‌های برتری‌طلبانه نژادی و زبانی و دیگر خصوصیات فاشیستی است. در نتیجه، ملی‌گرایی تفاوتی آشکار و معین با میهن‌دوستی (Patriotism) دارد. چرا که میهن‌دوستی احساسی شخصی و غیرتشکیلاتی برای سربلندی میهن است و میهن‌دوستان با رویکردی انسان‌گرایانه و متکی به همبستگی و همدلی همه مردم، به تمامی اجزای هویت فرهنگی و رنگارنگ مردم بطور یکپارچه و بدون تبعیض تعلق خاطر دارند. اما با این حال، ملی‌گرایی و میهن‌دوستی در تصور عامه کم‌اطلاع تا حدودی با یکدیگر آمیخته شده و معنا و مصداقی یکسان پیدا کرده است. دلیل این آمیختگی در تبلیغات ناسیونالیست‌ها (اعم از پان‌ایرانیست‌ها، پان‌ترکیست‌ها و امثال آنان) نهفته است که می‌کوشند با پرچم‌ها و شعارهای جذاب، احساسات میهن‌دوستانه مردم را به نفع اهداف خود جلب کنند و چنین وانمود کنند که ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم معادل با میهن‌دوستی و میهن‌پرستی است.

سیدنی هریس - روزنامه‌نگار مشهور و فقید آمریکایی - نیز در تفاوت میان این دو اصطلاح گفته است: «تفاوت بین میهن‌دوستی/ میهن‌پرستی (Patriotism) و ملی‌گرایی/ ناسیونالیسم (Nationalism) در این است که یک میهن‌پرست به آنچه که کشورش انجام می‌دهد افتخار می‌کند؛ ولی یک ملی‌گرا فقط به کشورش صرفنظر از اینکه چه کاری انجام می‌دهد، افتخار می‌کند. نگرش فرد اول (میهن‌پرست) احساس مسئولیت‌پذیری ایجاد می‌کند، ولی نگرش فرد دوم (ملی‌گرا) حس نخوتی کور می‌آفریند که به جنگ منتهی می‌شود».

گفتارهای دیگر:




تفاوت سلام و درود

در تفاوت سلام و درود

گاه دیده می‌شود که «سلام» و «درود» را بجای یکدیگر بکار می‌برند و بجای سلام دادن، درود می‌گویند. اما این دو واژه معنا و کاربردی متفاوت دارند و نمی‌توان همواره آنها را معادل و همتراز با هم بر زبان آورد.

سلام، نخستین خطابی است که در مواجهه دو شخص با یکدیگر بر زبان رانده می‌شود. این کلام را هر کس به هر کس می‌تواند بگوید و محدودیتی در بکارگیری آن وجود ندارد. سلام را می‌توان به هنگام روبرو شدن با دشمنان و بدکاران و دُژاندیشان نیز بر زبان آورد و حتی از نظر فقهی، در مقام جواب واجب است. سلام به معنا و مفهوم «ابراز صلح و آشتی» در کشورهای فارسی‌زبان تداول دارد و در کشورهای عربی‌زبان عموماً کلمه «مرحبا» برای این منظور بکار برده می‌شود.

در تفاوت قوم با نژاد

در تفاوت قوم با نژاد

واژه «قوم/ اقوام» در زبان و ادبیات فارسی به عده‌ای از آدمیان از لحاظ تعداد دلالت می‌کند و مفهوم نژادی یا زبانی یا سیاسی یا اجتماعی در ذات خود ندارد. چنانکه خیام و سعدی سروده‌اند: «قومی متفکرند اندر ره دین/ قومی به گمان فتاده در راه یقین» و «قومی هوای نعمت دنیا همی پزند/  قومی هوای عقی، و ما را هوای تست».

گفتارهای دیگر: