پیدایش سَیّد
ریشهی واژهی سَیّد، پس زمینهی جامعه شناختیاش و اشتباه جاافتادنش در مورد نسبتشان با قوم قریش
عبدالحسین زرینکوب در کتاب دو قرن سکوت آورده است:
سَيّد واژهای عربی است و معنی آن در زبان پارسی «آقا» و در زبان انگليسی «مِستِر» است، اعراب زن را سيّده مینامند.
سَيّد واژهای عربی است و معنی آن در زبان پارسی «آقا» و در زبان انگليسی «مِستِر» است، اعراب زن را سيّده مینامند.
پس از چيرگی تازيان بر ايران که در نيمهی سدهی هفتم ميلادی روی داد، به کار بردن واژها و سَرنامهای عربی رواج يافت؛ مردم به هنگام بانگ زدنِ اعراب، آنها را با سَرنام عربی سَيّد بانگ ميزدند؛ خود اعراب هم، يکديگر را با سَرنام سَيّد بانگ میزدند؛ شگفتانگيز اين بود که اعراب، ايرانيان را سَيّد نناميدند و خود ايرانيان هم، همديگر را سَيّد نگفتند، زيرا اعراب خود را بالاتر از ايرانيان میدانستند و چنين کاری را روا نمیداشتند که به زیردستان و بندگان خود سَیّد بگویند؛ امّا آن دسته از اعراب که زنانِ ايرانی را اغلب به همسری گرفتند، از آنها دارای فرزند شدند. اين فرزندان چون پدر عرب داشتند میتوانستند سَرنام به کار ببرند؛ فرزندانِ اين فرزندان نيز میتوانستند همين کار را بکنند؛ از اين رو گروهی ايرانی پيدا شدند که پدر يا نيایِ عرب داشتند و سَيّد ناميده شدند. به ياد داشته باشيد اين گروه فقط عربزاده بودند، نه از خاندان ويژهای مانند خاندان محمّد (ص) يا قريش يا ديگران. دهها سال گذشت و چيرگی حکومتی اعراب از ميان رفت، ولی سَیّدها که از بازماندگانِ عربزادگان بودند ماندگار شدند. صفویها که در سال ۱۵۰۱ ترسایی (میلادی) برآمدند، شاخهای از اسلام را با کشتار گسترده و با زورِ شمشیر، دين رسمیِ ايرانیان که بیشینهی آنان سُنّی بودند کردند؛ انگیزهی آنان تنها و تنها سیاسی بود: آنها نمیخواستند از خليفهگریِ اسلامی باشند که اینک در دست عثمانیها بود.
ايرانيان از چيرگیِ تازيان و رفتارهای ددمنشانهی آنها در ميهن ايرانی، يادماندههای تاريخیِ تلخی داشتند؛ برنامهريزانِ دوران صفوی همهی جنایتهای مسلمانها را به پای اعراب و به پای سه خليفهی نخستين اسلام (ابوبکر/ عمر/ عثمان)، بنیاميّه و سپس بنیعبّاس و گماشتگان آنان نوشتند و مدّعی بودند که خودِ حضرت محمّد (ص) و علی و زادگان آنان با ايرانيان دوست بودهاند و اگر علی و زادگان او در رهبری میبودند، رفتارهای بدی با ايرانيان نمیشد. آخوندهای صفوی نیز برای این دروغها، حدیثسازیهای گسترده کردند، از جمله عروسیِ دختر یزدگرد با حسین بن علی، با این همه، زورِ شمشیر و حدیثسازی اثر خود را گذاشت و اين برداشتِ دروغ کم کم پذيرفته شد و جا افتاد و در پی آن ايرانيان کين خود را از امامان، از دل بيرون کردند تا جایی که محمد (ص) و آلاش را ستمزدهی ديگر اعراب نیز ديدند!!!
به همان اندازه که خوبی و دوستی محمّد (ص) و زادگانشان در ميان ايرانيانِ مسلمان تبليغ میشد، از ديگر رهبران عرب، مانند سه خليفهی نخستينِ اسلام و بنیعبّاس و بنیاميّه بدی گفته میشد و يادماندههای تلخ و تاريخی ايرانيان در کارهای آنها ريشهيابی میشد؛ در اين ميان سَيّدها که برآیند عینیِ تجاوز مسلمانها به ایران زمین بودند، در خطر افتادند، زيرا اينان عربزاده بودند و ايرانيان از عربان دلهای پُرخون و چشمان گريان داشتند؛ ياری دولت و مجتهدان شيعه که صفویها از لبنان آورده بودند، سَيّدان را از هر گزند رهايی داد؛ مجتهدان و دولتيان گفتند که سَيّدها همه از زادگان محمّد (ص) و علی هستند و نه از ديگر اعراب، که البتّه این یکی از بزرگترین دروغهای تاریخی بود؛ از آن زمان معنی واژهی عربی سَيّد در ايران ديگر عوض شد و گفتند سَيّد يعنی زادگانِ پيغمبر اسلام و امامان؛ اين برداشت و دروغ هم مانند ديگر برداشتهای دروغِ دورانِ صفوی کم کم جا افتاد تا جایی که اینها خود را برتر از دیگر ایرانیان میدانند و بر این باور هستند که چون از نسل محمّد (ص) و علی هستند، از حقّ ویژهای برخوردارند ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرتان درباره این پست را به اشتراک بگذارید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.