بخشی از نامه ماکسیم گورکی به تولستوی
در این روزگارِ چرک و کثیف که در خاکِ وطن شما، خون فواره میزند و در دورانی که هزاران نفر از هموطنان شریف شما در راه تحصیلِ حقوق انسانیِ خود به مسلخ برده میشوند، چون میخواهند نه مثل یک حیوان بلکه مثل یک انسان زندگی کنند، شما به عنوان کسی که مردم به حرفهای او با دقت توجه میکنند، هنوز هم فقط در پشت نظریهی اساسی خود که در فلسفهی شما نهفته است سنگر گرفتهاید و تکرار میکنید که "هدف و معنای حیات برای تمام افراد بشر این است: تکامل اخلاق فردی".
حالا یک لحظه فکر کنید آیا ممکن است یک فرد انسانی بتواند مشغول تسلیح اخلاقی خود باشد و درعین حال در دورانی زندگی کند که جلو چشم او مردان و زنان را در خیابانها به گلوله میبندند و او پس ازمشاهدهی چنین وقایعی اجازه ندارد حتی مدتها پس از ختم تیراندازی، جنازهها و مجروحان را از کف خیابان بردارد؟ چه کسی قادر است به صرافتِ طبع از نظرگاه اندیشه بر جهان بنگرد وقتی میبیند افراد پلیس مردم را به قصد کشت میزنند با این بهانه که اینان احتمالاً در مظان براندازی نظام حاکم بر کشورند یا چنین خیالی را در سر میپرورانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرتان درباره این پست را به اشتراک بگذارید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.