صفحات (پیوندهای خارجی)

دوشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۹۹

احکام 613 گانه تورات با توضیحات

احکام ۶۱۳ گانه تورات با توضیحات

(اوامر و نواهی تورات؛ بایدها و نبایدهای تورات)

اصل مقاله + پاورقی‌
پاورقی‌ها در اصل مقاله نیست. این توضیحات برای فهم بهتر مطالب و اصطلاحاتِ بکار رفته در متن، توسط ویراستار افزوده شده تا مطالب برای خوانددگانِ بعضاً کم‌اطلاع یا حتی آنانی‌که برای اولین‌بار با این کلمات و واژگان آشنا می‌شوند جذابیت داشته باشد. مطالبی که در پاورقی‌ها آورده شده، تماماً از کتاب مقدس و نوشته‌های یهودیان می‌باشد.
نحوه آدرس‌دهی آیاتِ کتاب مقدس در این مقاله به شکل زیر است: 
نام کتاب، شماره آیه : شماره فصل. 
برای مثال: آیه سوم از فصل یازدهم کتاب ارمیا (ارمیا ۱۱:۳).

بر طبق سنتِ حاخامى، تورات مقدس (توراتنو هقدوشا) حاوى ۶۱۳ فرمان (اعم از اوامر و نواهى) است. یک معلم فلسطینى به نام ربى سیملاى (R. Simlai) چنین مى‌گوید: «۶۱۳ فرمان در سینا بر موسى وحى شد: ۳۶۵ فرمان، برابر با تعداد روزهاى سال شمسى، راجع به نواهى‌اند و ۲۴۸ فرمان، برابر با تعداد اعضاى بدن انسان، راجع به اوامر» (مکوت، ۲۳ ب). چنین احصایى، که ظاهراً مبتنى بر یک سنت باستانى است، در گفته‌هاى برخى از دانشمندان یهودى بروز کرد و در مکتب ربى عقیوا (R. Akiva) شکل گرفت و متجلى شد.

کتاب مقدس یهود (آیین و شریعت موسوی) «توراه» یا «تورات» نامیده می‌شود که در میان همگان به نام «عهد عتیق» یا «عهد قدیم» مشهور است که مسیحیان نیز به آن اعتقاد دارند و آن‌را پایه و اساس «عهد جدید» می‌دانند که به آئین حضرت عیسی مسیح می‌پردازد. 
با این همه، آن چه که «عهد عتیق» نامیده می‌شود، نه تنها تورات مقدس را در بر می‌گیرد، بلکه شامل کتب انبیاء و اولیای یهود نیز می‌شود و جمعا ۳۹ کتاب (صحیفه) را در بر می‌گیرد و «کتاب مقدس» نامیده می‌شود.
صحیفه‌های پنج‌گانه تورات مهمترین بخش از کتاب مقدس یهود است. پس از آن ۲۱ صحیفه انبیاء و به دنبال آن ۱۳ کتاب اولیاء و خاصان خداوند است که ضمیمه تورات و کتب انبیاء شده و آنها را نوشته‌های مقدس می‌نامند. 
گروه اول را به زبان عبری تورا (تورات) תורה (Tora)، گروه دوم را نِویئیم (انبیا) נביאים (Neviim) و گروه سوم را کِتوویم/ کِتوبیم (مکتوبات) כתובים (Ketuvim) می‌نامند و جمع این سه گروه «تَنَخ» תנ"ך (Tanakh) خوانده می‌شود که سرواژه‌ی سه گروهِ کتاب‌های نامبرده است و در آئین مسیحیت پایه و اساس شریعت پیروان آن دین قرار گرفته و آن را «عهد عتیق» می‌نامند. 
تَنَخ يا كتب مقدس يهود یا همان عهد عتیق، مجموعه‌ای است شامل ۳۹ کتاب که دارای بخش‌های زير است: 
تورا (تورات)، نِويئيم (انبيا) و كِتوبيم (مكتوبات).

الف) تـورا (توراه/ تورات): 
توراتِ مقدس (تورا/ توراه) (+): تـورا به معنای «شريعت» يا «قانون» و مهمترين قسمت تنخ (مجموعه کتاب مقدس یهود به اختصار تنخ گفته می‌شود) است كه از جانب خداوند توسط مُشِه رَبِنو (یا مُشِه رَبَنو) (حضرت موسی کلیم‌الله) به جهانیان ابلاغ شده و متشكل از پنج سِفِر (جلد) است. پنج کتابِ نخستِ عهد عتیق «تورات» نامیده می‌شود که به معنی «کتب پنجگانه» یا «اسفار پنجگانه» است. 
این پنج جلد عبارتند از:
۱- کتاب بِرِشیت یا آفرینش یا پیدایش. 
۲- کتاب شِمُوت یا خروج. 
۳- کتاب وَییقرا یا لاویان. 
۴- کتاب بَمیدبار یا اعداد. 
۵- کتاب دِواریم یا تثنیه. 
در ادبیات مذهبی یهود و نوشته‌های علما نیز برای این پنج جلد نام‌هایی تعیین شده است که شبیه نام‌های فوق است از این قرار: 
۱- کتاب آفرینش جهان. 
۲- کتاب خروج از مصر. 
۳- کتاب قوانین مربوط به کاهنان. 
۴- کتاب سرشماری. 
۵- کتاب تکرار قوانین توراه. 
علت این‌که کتاب پنجم را تثنیه نام نهاده‌اند آن است که بعضی از قوانین و مقررات و احکامی که قبلاً در هر جلد دیگر ذکر شده مجدداً در این کتاب آمده است.
نامی که در زبان عبری به هریک از این پنج بخش داده شده بر اساس نخستین عبارت آنهاست که به ترتیب چنین‌اند: 
۱) برشیت به معنای «در آغاز»، عنوان سفر پیدایش یا تکوین که دربردارنده داستان آفرینش، سرگذشت آدم و حوا، نوح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و فرزندان وی است و با مرگ یوسف به پایان می‌رسد. 
۲) شیموت به معنای «نام‌ها»، که عنوان سفر خروج و دربردارنده مطالبی چون ماجرای بردگی بنی‌اسرائیل در مصر، تولد و پیامبری موسی کلیم‌الله، خروج بنی‌اسرائیل از مصر، سرگردانی آنها در بیابان و اعطای ده فرمان به حضرت موسی است. 
۳) وئیقرا به معنای «و او خوانده شد»، که عنوان سفر لاویان و شامل احکام شرعی و آداب و شعائری است که در واقع به‌منزله کتاب راهنمای کاهنان بنی‌اسرائیل از سبط لاوی محسوب می‌شود. 
۴) بمیدبار به معنای «در بیابان»، که عنوان سفر اعداد و شامل گزارش دو سرشماری قوم بنی‌اسرائیل و حوادثی است که بین راه مصر و سرزمین موعود بر این قوم گذشت. 
۵) دباریم/ دواریم به معنای «کلمات»، عنوان سفر تثنیه است که حاوی بازگویی مقررات و فرمان‌های اسفار قبلی از زبان موسی خطاب به بنی‌اسرائیل و تعیین یوشع به عنوان رهبر بنی‌اسرائیل و در نهایت درگذشت موسی کلیم‌الله است. 
در ترجمه یونانی و به پیرو آن ترجمه لاتینی، این اسفار را بر اساس محتوای اصلی هر یک چنین نامیده‌اند:  
گنسیس Genesis (پیدایش)، 
اکسودوس Exodus (خروج)، 
لویتیکوس Leviticus (لاویان)، 
نومری Numbers (اعداد)، 
دویترونومیوم Deuteronomy (ناموس یا قانون دوم).
تـورا با آفرينش جهان آغاز می‌شود و با مرگ مُشِه (حضرت موسی) پايان می‌يابد. اين كتاب گاه با بيان تاريخچه، داستان و نحوه زندگی پيامبران و گاهی هم با بيان صريح اوامر و نواهی، راه زندگی صحيح را به ما می‌آموزد. نيز همه دستورها و فرمان‌هایی كه يك يهودی موظف به اجرای آنهاست (۶۱۳ فرمان)، از آن نشأت گرفته‌اند. 
تـورا راهنمای يهوديان در تمام امور زندگی (در زندگی خصوصی، حيات اجتماعی و اجرای مراسم مذهبی) است. قوانين آن، زندگی زناشويی را مقدس و مُنزه نگه می‌دارد، به والدين می‌آموزد كه چگونه فرزندانشان را تربيت كنند و به فرزندان ياد می‌دهد كه در برابر والدينشان چگونه رفتار نمايند. افزون بر دستورهای مذهبی، اخلاقی و اصول خانواده، قوانين قضايی و حقوقی؛ مانند قانون‌های مربوط به مالكيت، وراثت، پرداخت غرامت و خسارت، بدهكاری و غيره نيز در تـورا است. اين كتاب آسمانی به انسان می‌فهماند كه همنوعان خود را دوست بدارد و با آنها در صلح و آرامش زندگی كند. همچنين دارای فرمان‌هايی است كه به ما می‌آموزد چگونه با خواندن نمازها، دستگيری از مستمندان و توبه‌كردن از اعمال ناپسند به خداوند احترام بگذاريم. اعياد ذكر شده در آن ما را به تاريخ گذشته خود پيوند می‌دهد و به خداوند نزديكتر می‌گرداند. از تـورا می‌آموزيم كه چگونه از دنيا لذت مشروع برده و هدف عالی آفرينش را دنبال كنيم، جلال خداوند را در همه‌جا احساس كرده و وجود او را پيوسته شاهد و ناظر بر اعمال خويش بدانيم. 
انسان همواره از كلمات تـورا الهام گرفته و قوت قلب يافته است. هنگامی‌كه شادمان است، با سپاسگزاری و دلخوشی به تـورا روی می‌آورد. 
در وقتی‌كه افسرده و ناراحت است، برای يافتن اميد و آسايش به سوی تـورا می‌رود. زمانی‌كه آشفته و مضطرب است، برای كسب آرامش به تـورا مراجعه می‌كند. چنانكه حضرت داويد (داوود) می‌فرمايد: «شريعت (تـورای) خداوندْ كامل و بدون عيب و نقص است، آرامش‌دهنده روح (آدمی) است». 
تـورا را مشه به بنی‌اسرائيل طی ۴۰ سال اقامت در بيابان آموزش داد كه دارای ۵۸۴۵ پاسوق (آيه)  و ۱۸۷ فصل می‌باشد. و این ۱۸۷ فصل  را به ۵۴ پاراشا (بخش هفتگی) تقسیم کرده‌اند و هر هفته در روز شَبَّات (شنبه) يك یا دو پاراشا از روی تورای کاشر (معتبر) (تورايی كه بر پوست حيوان حلال گوشت و با دست نوشته شده) قرائت می‌شود كه بدين‌وسيله در طول يك‌سال، حداقل يك‌بار تـورا را به طور كامل می‌خوانند تا تعاليم آن را فراگرفته و اجرا نمايند. («كَشْروت» در معنای لغوی به معنی شايستگی و مطابقت با آداب مذهبی است و واژه «كاشر» به معنای آماده يا مناسب بودن برای استفاده متناسب با آداب مذهبی است).
پنج جلد تورایی که به زبان عبری مورد استفاده قرار می‌گیرید. در سراسر دنیا یکسان بوده  و در این زمینه مطلقاٌ گونه‌گونی وجود ندارد. طبق روایت تورات (تثنیه فصل ۳۱ آیه ۹) (+) حضرت موسی در زمان حیات ۱۳ نسخه کامل از تورات به‌قلم خود نوشت و پیش از مرگ یک نسخه به عنوان شاهد در کنار صندوق عهد خداوند قرار داد و یک نسخه کامل را نیز به هر یک از دوازده سران اسباط بنی‌اسرائیل داده شد (درباره اسباط به ادامه مطالب بنگرید). بنابراین در طول تاریخ هیچ‌کدام از اسباط نمی‌توانستند تغییراتی بر روی نسخه خود بدهند. چرا که بدلیل وجود ۱۲ نسخه دیگر، براحتی تغییرات، افشاء می‌شده است. 
از جمله دستورات الهی به بنی‌‌اسرائیل نوشتن یک جلد تورات توسط هر مرد یهودی و مخصوص به خود او می‌‌باشد (تثنیه ۳۱:۱۹) (+) حتی پادشاهان بنی‌‌اسرائیل همچون حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع) و ... موظف به داشتن دو جلد تورات بوده‌‌اند یعنی یک جلد به همراه خودشان جهت این که همواره با تورات مأنوس باشند و مطابق آن عمل کنند و جلد دوم در گنجینه پادشاه محفوظ بماند (تثنیه ۱۷:۱۸) (+). در نتیجه هیچگاه حتی در زمان حضرت موسی کمتر از ۱۳ نسخه از تورات مکتوب در جهان وجود نداشته است و به یقین می‌‌توان گفت که در طی این چند هزار سال تورات تبدیل به پرتیراژترین کتاب کره زمین گشته است. 

قرائت تورات: 
قرائت تورات یکی از مهمترین وظایف مؤمنان یهودی است. این قرائت عمدتاً یا به صورت روزانه است که در آن هر یهودی موظف است روزی دوبار (صبح و شام) سه پاراشا (بخش) از تورات را که با کلمات «بشنو ای اسرائیل» (شِمَع ییسرائل/  شِماع ایسرائل) [از معروف‌ترین دعاهای یهودی، مراسم رسمی نیایش «شِمَع ییسرائیل» Shema Yisrael بود که درآن، سه قطعه از تورات (سفر تثنیه ۹-۶:۴ «+» و ۲۱-۱۱:۱۳ «+» و اعداد ۴۱-۱۵:۳۷ «+») در هر صبح و شام قرائت می‌شد. چندی بعد ده فرمان به آن افزوده شد. اما بعدها ده فرمان بنا به عللی از آن حذف شد.] آغاز می‌شود بخواند که این عمل «قَریئَت شِمَع» نامیده می‌شود (به ادامه مطالب بنگرید)؛ یا به صورت هفتگی در کنیسه هر هفته در روز شنبه (شَباط) به‌طور معمول یک پاراشای کامل از روی توراتی که با دست بر طوماری از پوست حیوانی حلال گوشت نوشته شده و «کاشر» (ذبح شرعی یهودیان) نامیده می‌شود، خوانده می‌شود که به این ترتیب هر ۵۴ پاراشای تورات (شامل ۵۸۴۵ پاسوق/ آیه) در مدت یک سال، یک دور قرائت خواهد شد. در ساختمان هر کنیسه، در دیواری که به سمت بیت‌المقدّس (بیت هَمِقْدَش/ بِت هَمیقداش) قرار دارد، گنجه‌ای مخصوص به نام «اَرون هَقُودِش»، برای نگهداری طومار تورات (سِفِرتورا) تعبیه می‌کنند که با پرده‌ای به‌نام «پاروخْتْ» پوشانده می‌شود. در مقابل این گنجه، سکوی ویژه‌ای به‌نام  «دوُخان» برای قرائت تورات ساخته می‌شود. قبل از قرائت، یکی از نمازگزاران انتخاب می‌شود تا طومار تورات را با رعایت آدابی از گنجه‌ی مخصوص بیرون بیاورد. برای قرائت تعدادی از نمازگزاران به مِنبَر/ سکو دعوت می‌شوند که «عَلیا لِتورا» نامیده می‌شود. این افراد باید قبل و بعد از قرائت، دعای ویژة قرائت (بَراخای تورات) را بر زبان آورند. قاریان ماهر که «بِعَل قورا» نامیده می‌شوند، تورات را با آهنگی ویژه قرائت می‌کنند و برای پرهیز از تماس دست با متن تورات، دَستکی معمولاً نقره‌ای «یاد» را برای نشان دادن محل قرائت، به کار می‌برند. قرائت تورات در کنیسه علاوه بر روزهای شنبه، روزهای دوشنبه، پنج‌شنبه، در اول هر ماهِ عبری که «روُشْ حودِش» نام دارد، ایام عید و در روزه‌های عمومی که «تَعنیتْ صیبُور» نامیده می‌شوند و نیز مراسم تکلیف نوبالغان پسر و دختر که به ترتیب «بَرمیصوا» و «بت میصوا» نام دارد نیز مرسوم است. پس از قرائت، دوتن از نمازگزاران وظیفه‌ی پیچاندن مجدد طومار تورات و بازگرداندن آن را به گنجه بر عهده می‌گیرند. معمولاً در کنار کنیسه‌ها، مکانی برای آموزش تورات (تلمود تورا) نیز فراهم می‌کنند. کاربردهای تعویذی متن تورات مشهور است و برای نمونه می توان اشاره کرد که یهودیان، تکه پوستی را که دو بخش معیّن از تورات بر روی آن نوشته شده و «مِزوزا» نام دارد در اتاق یا بر در خانه نصب می‌کنند و گاه به هنگام ورود و خروج آن را می‌بوسند تا از شرور و بلاها در امان بمانند. (از مقاله تورات در دانشامه جهان اسلام) (درباره‌ی اصطلاحات ذکر شده به ادامه مطالب بنگرید).  
قرائت سالیانه تورات در جشنی به‌نام سیمحا تورا (درباره این جشن به ادامه مطالب بنگرید) که به معنای جشن شادی برای تورات است (دومین روز جشن شمینی عَصِرِت برابر با ۲۳ تیشری در تقویم عبری که ادامه عید سوکوت است) آغاز شده و پس از گذشت یک‌سال در همان روز (۲۳ تیشری) با خواندن ۵۴ اُمین پاراشا (بخش، قسمت) از تورات به پایان می‌رسد. به عبارتی آخرين پاراشا (قسمت) از تورات در روزِ سیمحا تورا (۲۳ تیشری) قرائت ‌شده و بلافاصله خواندن نخستين بخش آن در همان‌روز آغاز می‌گردد. به اين ترتيب در اين روز، دوره يك‌ساله قرائت تورا كامل شده و دوره جديدی با اولين پاراشای آن شروع می‌شود كه يهوديان در كنيساها به جشن و سرور مذهبی پرداخته، با خواندن اشعاری در ستايش خداوند و انبيا، اين روز بزرگ را گرامی ‌می‌دارند. کسی‌که آخرین پاراشای سِفِر تثنیه (آخرین قسمت تورات در قرائت سالانه) را قرائت می‌کند، با لقب حاتان تورا (داماد تورات) خوانده می‌شود. و کسی‌ را که دوره‌ی جدید قرائت را با خواندن پاراشای اول سِفِر پیدایش آغاز می‌کند با لقب حاتان بِرِشیتْ (داماد پیدایش) می‌خوانند.

ب) نويئيم (انبيا)

دومين قسمت از تنخ و شامل ۸ جلد (در مجموع ۲۱ جلد) است. نِويئيم به معنای «انبيا» و متشكل از نبوت پيامبرانی است كه پس از درگذشت مُشِه رَبِنو تا اوايل آبادی بِت هميقداش دوم (معبد مقدس یهودیان، بیت‌المقدس، معبد مقدس، خانه خدا)، در مدتی نزديك به هزارسال، به هدايت و ارشاد مردم پرداخته‌اند. انبيای يهود ۵۵ تن بوده كه ۴۸ نفر آنها مرد و ۷ نفر زن هستند.

كتب نِويئيم عبارتنداز:
یِهُوشوعَ (یوشع) - شُوفْطيم (داوران) - شِموئل (سموئیل؛ شامل سِموئیل ۱ و ۲) - مِلاخيم (پادشاهان؛ شامل پادشاهان ۱ و ۲) - يِشَعيا (اشعیا) - یرمیا (ارمیا) - يِحِزْقِل (حزقيال) - (كتب دوازده‌گانه): دارای نبوت ۱۲ تن از پيامبران بنی‌اسرائيل است كه به علت كم حجمی آنها در يك جلد گردآوری شده و شامل نبوتهـــای هُوشِعَ، يُوئِل (یوئیل)، عامُوس، عوُوَدْيا (عُوبدیا)، يُونا (يونس)، ميخا (میکاه)، ناحوم، حَبَقوق، صِفَنْيا، حَگَی (حجی)، زِخَرْيا (زكريا) و مَلآخی* (مَلاکی) است.

در ميان كتب انبيا «يشعيا» با ۶۶ فصل، از بزرگترين و «عُوَوديا» تنها با يك فصل، از كوچكترين آنها به شمار می‌آيد. هر هفته در روز شبات، همانند تورا، قسمتی از نويئيم كه موضوع آن مربوط به پاراشای هفته است، با عنوان «هفطارا» پس از تـورا قرائت می‌شود.

* مَلاخی آخرین پیامبر بنی‌اسرائیل است که در حدود ۲۳۰۰ سال پیش، در اوایلِ آبادیِ بِت همیقداش دوم می‌زیسته است.

 

هفطارا
در دوران بت هميقداش دوم (معبد مقدس يهوديان) و پس از خرابی آن، در دورانی كه حاكمان بت‌پرست بر سرزمين مقدس چيره بودند، برای جلوگيری از هرگونه انتشار فرهنگ توحيدی، قرائت و آموزش تورا به هر شكلی منع شد، به طوری‌كه فريضه قرائت تورا برای شبات در كنيساها ممنوع شده، متخلفان را جريمه‌های سنگينی می‌كردند. در اين راه، افراد بسياری كه همواره برای اشاعه تعاليم الهی تلاش می‌كردند و از جمله، ده تن از بزرگترين دانشمندان يهود مانند ربی عقيوا جان خود را از دست دادند.
علمای يهود در آن زمان برای جلوگيری از فراموشی فرمان‌ها و تعاليم تورا، از حكام وقت درخواست كردند كه يهوديان اجازه داشته باشند تا حتی قسمتی از كتب انبيا (نويئيم) را هر هفته به منظور يادآوری تاريخ يهود قرائت كنند، كه با اين درخواست موافقت شد. از آن پس بخشی از كتب نويئيم (کتب انبیاء)، دستِ كم و به‌طور معمول تا ۲۱ پاسوق (آیه) كه با پاراشای آن هفته تورا مناسبت داشت، انتخاب شد تا به جای تورا در روز شبات در كنيسا قرائت شده، بر آن براخا گفته شود كه «هَفطارا» نام گرفت.
همان‌گونه كه ذكر شد، هفطارای هر هفته چنان انتخاب می‌شد كه يادآور پاراشای تورای آن هفته براي مردم باشد. مثلاً در هفته پاراشای نوح، بخشی از كتاب يشعيای نبی را برمی‌گزيدند كه در آن متن، خداوند خطاب به يشعيا و جامعه يهود، پيمان خود را درباره عدم تكرار طوفان نوح يادآور می‌شود و بدين‌گونه پاراشای نوح از تورا كه موضوع اصلی آن «طوفان نوح» بود، در ذهن مردم زنده می‌شد.
در مناسبت‌های ويژه مانند موعديم، روش حودش (اول ماه) و شبات‌های مخصوص، «هفطارای» متناسب با موضوع آن برگزيده و قرائت می‌شد. بعدها با شكست بت‌پرستان، اين حكم باطل شد و يهوديان دوباره به خواندن پاراشاهای تورا پرداختند؛ اما رسمِ قرائتِ «هفطارا» تقريباً به همان شكل، پس از قرائت تورا در شبات و موعديم ادامه يافت.

ج) كتوبيم (مكتوبات)

سومين بخش تنخ كه شامل ۱۳ كتاب است:
تهیلیم (مزامیر داوود) - ميشلِه (امثال سليمان) - قُوهِلِت (جامعه) - شيرهَشيريم (سرود سرودها/ غزل غزل‌های سلیمان) [سه کتابِ امثال، جامعه و غزل غزل‌ها از نبوت‌های شِلُمُو «حضرت سلیمان» هستند] - ایوب - روت - اِخا (مراثی ارمیا) - اِسْتِر (مگيلت استر) - دانيئِل (دانيال نبی) - عِزْرا - نِحِمْيا - ديوْرِه هَياميم (تواريخ ایام ۱ و ۲).

***
تورات شفاهی، میشنا، گمارا و تلمود
در کنار «تورات» که کتاب مقدس مکتوب یهودیان است، رشته دستورات نامکتوبی نیز وجود داشته که در کتاب «میشنا» تدوین گردیده است.

کتب مقدس یهود به دو بخش «مکتوب» و «نامکتوب/ غیرمکتوب» تقسیم می‌شود که در مطالب بالا درباره بخش مکتوب آن توضیحاتی بیان شد که در عرف یهود «تورات مکتوب» (תורה שבכתב) نام گرفته است و شامل ۳۹ صحیفه می‌باشد. 

تورات شفاهی 
نحوه اجرای دستورات و فرامینِ تورات غالباً مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. مثلاً درباره رعایت تقدس روز شنبه می‌توان فقط به متن تورات اکتفا کرد. در تورات درباره شنبه فرمانی هست که می‌گوید: «و توجه کنید که خداوند شنبه را به شما داده، بنابراین در روز جمعه دو برابر برای شما مائده (مان) از آسمان فرستاد، هرکس در جای خود بنشیند و در روز هفتم از جایگاهش بیرون نرود» (خروج باب ۱۶ آیه ۲۹) (+) و یا درباره امر ختنه، هنگامی‌که خداوند به ابراهیم خطاب کرده و دستور می‌دهد «این پیمانی که بین من و شما و با ذریت تو بعد از  تو می‌بندم، آن است که هر فرد ذکوری را ختنه کنید. غلفه گوشت خود را ختنه کند و این عهد و پیمانی بین من و شما باشد». (پیدایش باب ۱۷ آیات ۱۰ و ۱۱) (+) و یا «در روز هشتم، غلفه گوشت را ببرید» (لاویان باب ۱۲ آیه ۳) (+) و همچنین درباره بستن مُهر نماز (تفیلین) بر روی دست می‌گوید: «آن‌ها را به عنوان علامت روی دستت و بین چشمانت ببند» (تثنیه باب ۶ آیه ۸) (+) و یا «این فرامین را بر روی قلبت و جانت نگه‌دار و آنها را به علامت ارادت روی دستانت و بین چشمانت بگذارد». (تثنیه باب ۱۱ آیه ۱۸) (+) و صدها فرمان دیگر که از روی متن فرمان تورات نحوه اجرای آنها را نمی‌توان دریافت؛ لذا تفاسیری از هنگام حضرت موسی برای اجرای این‌گونه فرامین به یهوشوع (جانشین موسی کلیم‌الله)، دستیار او تعلیم داده شده است. یهوشوع (یُوشعَ) به حکمای زمان و آنها به انبیاء و انبیاء به علمای زمان خود سینه به سینه منتقل کرده‌اند. این تفاسیر را تورات شفاهی (תורה שבעלפה) می‌نامند. 

میشنا

تورات شفاهی در مدت چهارسال دوره فرمانروایی داوران و پانصدسال دوران بیت‌المقدسِ اول (بِت همیقداشِ اول) و چهارصدسال بیت‌المقدس دوم به‌طور شفاهی نقل و تعلیم داده می‌شد و کسی اجازه نداشت آن‌را به صورت مکتوب درآورد.

ولی در اواخر دوران بیت‌المقدس دوم و زمان استیلای رومیان بر ارض مقدس (سال‌های آغازین تاریخ میلادی) یک عالِم یهودی به نام «ربی یهودا هناسی» که در رأس هیأت علمای آن دوره به نام «کنست هگدولا» (شورای اعظم) قرار داشت اجازه داد این دستورات و فرامین به روی کاغذ آید.

درباره فلسفه این دستور گفته می‌شود که او پیش‌بینی می‌کرد که قوم یهود دیر یا زود به غربت خواهد رفت و پراکنده خواهد شد و در گروه‌های کوچک در سراسر جهان آواره خواهد گردید.

به هدف آن‌که تورات شفاهی به دست فراموشی سپرده نشود، بنا به درخواست علما و فقهای آن‌زمان، قرار شد که تمامی این دستوراتِ شرعیِ تورات شفاهی و نحوه‌ی اجرای فرامین توراتِ مکتوب را به روی کاغذ آورند و به‌صورت مُدَوَن در اختیار بنی‌اسرائیل بگذارند تا این مکتوبات را در کنار «کتاب مقدس» با خود به اکناف عالم ببرند.

کلیه این‌گونه مطالب در شش بحث و چند جلد گردآوری شد که عبارتند از: 
۱- قوانین مربوط به کشاورزی.

۲- قوانین مربوط به اعیاد و جشن‌ها.

۳- قوانین مربوط به نِسوان (زنان).

۴- قوانین امور مالی و بازرگانی و زیان‌هائی که ممکن است از کسی به کس دیگر وارد آید.

۵- قوانین مربوط به امور وقف، ارثیه، ازدواج و طلاق.

۶- قوانین مربوط به بهداشت و پاکیزگی و طهارت، خوراک‌های حلال و حرام و غیره.

این مجموعه «میشنا» نام گرفت که کتابِ «درس روزانه» نیز نامیده می‌شود و به «شش کتابِ درس» (שישה סדרי משנה) معروف گردید. واژه ميشنا به معنای تحصيل و مطالعه است. ميشنا از ريشه عبری شينون به معنای يادگرفتن، ياددادن يا تكرار كردن درس است و به تعليمات شفاهی يعنی آنچه بوسيله تكرار كردن می‌توان فرا گرفت اشاره می‌كند.

* این شش بخش که شش «سِدِرایم» هم خوانده می‌شود، بخش‌های کتابِ میشنا هستند. سِدِاریم جمع «سِدِر» می‌باشد که در عبری به معنای «ترتیب، مرتب کردن» است. 

گِمارا

«ميشنا» طوری تنظيم نشده بود كه بتواند به تمام پرسش‌های عامه مردم درباره قوانين دين يهود پاسخ قطعی بدهد، بلكه برای آن تدوين شد تا كمكی جهت دانشمندان يهود به هنگام تصميم‌گيری و صدور فتوا درباره يك مسأله دينی باشد. 
یک‌قرن پس از تدوین تورات شفاهی (که در زبان عبری «میشنا» نامیده می‌شود)، علمای شریعت به مرور زمان هر یک به نوبه خود به تحلیل و تفسیر مطالب «میشنا» پرداخته و دیدگاه‌هایی را در حاشیه این کتاب بیان کردند. مجموعه این پانوشته‌ها، به اضافه متنِ اصلی «میشنا»، به روی هم کتابِ «گِمارا» به معنایِ «تفسیرِ میشنا» نامیده می‌شود که معنی آن «کامل و خاتمه یافته» می‌باشد. این نوشته‌های حاشیه‌ای به زبان رایج آن زمان که مخلوطی از آرامی و عبری بود نوشته شده و درک کامل آن نیاز به فراگیری این زبان دارد. مؤلفان گِمارا را «اِمُورا» (توضيح‌دهنده يا مفسر) می‌گويند. 

از نظر یهود، مجموعه میشناه و گمارا، در مقام مجموعه مکتوب شریعت شفاهی یهود، اهمیت و ارزشی خاص دارد، به گونه‌ای که عنوان «تورات شفاهی» در مقابل «تورات مکتوب» بدان داده‌اند. به اعتقاد آنها، در طورِسینا هم‌زمان با وحی «تورات مکتوب» بر موسی، که مراد پنج سفر اول عهد قدیم است، تورات شفاهی نیز بر وی نازل شده است. با این تفاوت که انتقال «تورات شفاهی» به طریقی دیگر یعنی سینه به سینه و به صورت محفوظات بوده و با وجود این از نظر اهمیت همسان با «تورات مکتوب» است.

تلمود 
درسده دوم میلادی، یعنی حدود دویست سال پس از تدوین «میشنا» و نزدیک به یک‌صدسال پس از تکمیل و تفسیر آن و ختم کتاب «گِمارا»، علمای دینی یهود به مرور و در طول سیصدسال به‌تدریج تعابیر و تفاسیری برپایه «میشنا» و «گِمارا»، در مجموعه‌ای به نام «تلمود» نگاشتند. «تلمود» واژه‌ای است از ریشه (ل.م.د) به معنای «آموختن و مطالعه کردن». به عبارت دیگر، كلمه «تلمود» به معنای آموزش از فعل ثلاثی عبری «لامد» يعنی ياد داد می‌آيد و با واژه «تلميذ» و مشتقات آن كه در زبان عربی رباعی هستند ارتباط دارد. «تلمود» كتاب بسيار بزرگی است كه احاديث و احكام يهود و فتاوای فقيهان اين قوم را دربر دارد. تلمود نماد عقلانيت، تفكر اجتهاد فقه كلام و در يك كلمه سمبل ادبيات دينی يهود است.

«تلمود» به مجموعه اثری اطلاق می‌شود که مشتمل بر دو بخش اصلی و عمده است: «میشناه و گمارا». میشناه بدنه اصلی تلمود به شمار می‌آید و گمارا اثری تکمیلی است که به صورت تفسیر بر میشناه نگاشته شده است؛ از همین رو در موارد بسیار، دوره تدوین گمارا را «دوره تلمودی » خوانده‌اند. میشناه مشتمل است بر مباحث و تفاسیر نسل‌هایی از علمای یهود ـ- هر یک از نسل‌ها نام خاصی دارند - که نگارش نهایی آن را کار یهودا ‌ها ناسی، در حدود ۲۲۰ میلادی می‌دانند. میشناه متن شریعت شفاهی یهود است. این متن به عبری است و آیین‌نامه قانونی یهود به شمار می‌رود و کتاب درسی نظام حقوقی و الاهیاتی آنان است. بخش دوم، گمارا، علاوه بر توضیح متن میشناه، مقدار فراوانی اطلاعات در موضوعات مختلف دارد که در یک تقسیم‌بندی کلی عبارت‌اند از مباحث حقوقی و شرایع (به عبری هَلاخا)، و روایات شفاهی غیرشرعی مشتمل بر مطالب ادبی و قصص (به عبری آگاده).

«تلمود» در میان دانشمندانِ فقه به «شاس» معروف است که مخفف «شیشا سِدِرایم» به معنیِ «شش دفتر» است.

دو نوع تلمود وجود دارد: مجموعه کتاب‌های تلمود، شرح و تفسیر قوانین میشنایی می‌باشند که در طول سده‌ها، نخست در فلسطین و سپس در ایران به نگارش درآمدند. بر اساس محل نگارش تلمودها (فلسطین و ایران) دو روایت از تلمود پدید آمد که یکی تلمود فلسطینی یا اورشلیمی نام گرفت و دیگری تلمود بابلی. اما تلمود فلسطینی نتوانست اقبال تلمود بابلی را به دست آورد، زیرا به اندازه تلمود بابلی در میان کلیمیان جهان (یهودیان) محبوبیت نیافت.

همان‌طور که بیان شد دو تلمود وجود دارد: تلمود یِروشَلَمی و تلمود بابِلی.

۱- تلمود يِروشَلْمی (اورشلیمی یا فلسطینی) (Yerushlami Talmud) كه در مدتی كمتر از ۱۰۰ سال پس از تدوين ميشنا در بيت‌المقدس (اورشليم) تدوين شد. 

۲- تلمود بابِلی‎‎ (Babylonian Talmudکه نزديك دو قرن پس از تلمود يروشلمی و در حدود ۱۵۰۰ سال پيش (۳۲۶۰ عبری) «راو آشِه» و «راو ينا» در ۳۷ جلد در بابِل و ايران گردآوری و تأليف كردند. تلمود بابلی مُفصل‌تر و در بحث‌ها، غنی‌تر از تلمود يروشلمی است، بنابراين بيشتر مورد مطالعه قرار می‌گيرد. 
زبان هر دو تلمود با هم فرق دارد. هر كدام دارای گويش خاصی از زبان آرامی هستند. گِمارای فلسطينی به لهجه آرامی غربی نوشته شده و بسيار شبيه به زبان آرامی كتاب‌های عِزرا و دانيال است. اما گمارای بابل با لهجه آرامی شرقی كتابت شده است. از سوی ديگر با زبان عهد عتيق و ميشنا كه عبری است نيز تفاوت دارد. اگرچه زبان عبری ميشنا عبری بومی است و با عبری عهد عتيق اندكی متفاوت است. به عبارتی دیگر، زبانی که تلمود بابلی بدان نوشته شده است آمیزه‌ای از عبری میشنایی، عبری کتاب مقدس و آرامی شرقی می‌باشد. بخش‌های نقل شده از کتاب میشناه به عبری میشنایی، بخش‌های منقول از کتاب مقدس به عبری کتاب مقدس، و بخش عمده تلمود که همانا تفاسیر و حاشیه‌های نوشته شده بر قوانین میشناه هستند (گِمارا) به آرامی شرقی که در غرب امپراتوری ساسانی رایج بوده است، نوشته شده‌اند.
با تأليف تلمود، مطالب تـورای شفاهی كه از زمان مُشِه رَبِنو، پيامبران و رهبران مذهبی يهود، آن‌را از نسلی به نسل ديگر منتقل كرده بودند، تدوين گشت و احتمال نابودی و فراموش شدن آنها از ميان رفت. تلمود بابلی به زبان آرامی كه زبان يهوديان آن دوره بابل بود، تأليف شده است. كمتر كتابی را می‌توان يافت كه شالوده و نحوه بيان مطالب آن شباهتی با تلمود داشته يا همانند باشد و نيز به صفحات هيچ‌يك از كتاب‌های معمول جهان شباهت ندارد. در ميان هر صفحه از تلمود، متن ميشنا و در پی آن، توضيحات، بحث‌ها و استدلال‌های اِمُوراها كه گمارا را تشكيل می‌دهند، ذكر گرديده است. در اطراف متن، توضيح مطالب گمارا ذكر شده كه دانشمندان بزرگ در طی سال‌های پس از تدوين تلمود به توضيح آن پرداخته‌اند. به اين توضيحات، «پِروشيم» (جمع كلمه «پِروش» به معنی تفسير و توضيح) گفته می‌شود. 
بزرگترين مفسر تـورا و تلمود در اروپای غربی «ربی شلومو بن اسحق» با سرنام «راشی» (تصویر گزارش شده از راشی +) است. او دوبار بر تلمود تفسير نوشت. تفسير هاي راشي خلاصه و مختصر و در عين حال بسيار دقيق و صريح است. تفسیر راشی بر تلمود در آخرین سال‌های عمرش پایان یافت؛ این تفسیر تقریباً تمام تلمود بابلی را پوشش می‌دهد. به محض اختراع چاپ، اولین کتابِ عبری که در سال ۱۴۷۵ به چاپ رسید، تفسیر راشی بود. این استاد بزرگ در سال ۱۱۰۵ میلادی در سن ۶۵ سالگی وفات یافت.
 
شولحان‌عاروخ (خوان گسترده) 
پس از كتابت تلمود، تفسيرات و توضيحات مختلفی بر آن نوشته شده است. با توجه به مفصل بودن تلمود، دانشمندانی به جمع‌آوری قوانين و شرعيات به صورت خلاصه و بدون ذكر اثبات پرداخته‌اند كه در اين ميان كتاب شولحان‌عاروخ با توجه به اينكه همه قوانين در آن به شكلی ساده و قابل‌فهم برای عامه مردم در حدود ۴۰۰ سال پيش تنظيم گرديده است ويژگی خاصی دارد. این کتاب توسط ربی یوسف کارو در سال ۱۵۵۵ ميلادی تحت عنوان شولحان‌عاروخ يا خوان گسترده منتشر شد. منظور او از اين نامگذاری آن بود كه بفهماند تمام قوانين را به‌طرزی ساده و قابل‌فهم تنظيم نموده و در دسترس مردم گذاشته است. 

شولحان‌عاروخ را می‌توان كتاب توضيح‌‌المسائل يا آيين‌نامه مذهبی دانست كه هر فرد با دانستن زبان عبری می‌تواند به آن مراجعه كند و به آسانی، موضوع مورد نظر و پاسخ پرسش خود را بيابد. 

شولحان‌‌عاروخ از ۴ قسمت يا جلد تشكيل شده است: 

۱- قوانين مربوط به امور روزمره، بهداشت، دعاهای مختلف، نمازهای روزانه، روز مقدس شنبه (شبات) و ديگر اعياد و روزه‌‌های مذهبی. 

۲- قوانين مربوط به ذبح شرعی، حلال و حرام خوراكی‌ها (كَشْروت)، صدقه دادن، طهارت، بيماران و پزشكان، عزاداری و... . 

۳- قوانين مربوط به ازدواج و طلاق و شرايط آنها. 

۴- قوانين مربوط به خريد و فروش، امانت‌ها، امور مالی و دادگاه‌ها. 

در شولحان‌عاروخ تمام دستورات راجع به نماز، بهداشت، خوراك خوردن، صدقه دادن، اعياد و تعطيلات يهود و غيره ذكر گرديده است. هر موضوعي كه با زندگی يك فرد يهودی ارتباط دارد در اين كتاب شرح داده شده است. هر يك از قوانين به عنوان وسيله و فرصتی برای جلب رضايت خداوند تشريح شده است. در حقيقت مطالعه‌ی اين كتاب بدان می‌ماند كه كسی موضوعی را برای شما كاملاً تجزيه و تحليل نمايد و از آن نتيجه بگيرد و به همین دلیل است که نام «خوان گسترده» را نیز بر آن نهاده‌اند. اين كتاب برای آن گروه از يهوديان كه وقت كافی برای مطالعه‌ی تلمود نداشتند بسيار مفيد و جالب بود و می‌توانست هر دستوری را به سهولت در آن پيدا كنند. 

امروز قانون شرع يهوديان همان كتاب شولحان‌عاروخ است که مورد تایید تمامی یهودیان جهان می‌باشد. هنگامی‌كه مسئله‌ای درباره‌ی يك فرد يهودی و يا روابط بين دو نفر و يا مسائل ازدواج و طلاق و ارث مطرح می‌شود، می‌توان دستور لازم را در شولحان عاروخ يافت. در اين كتاب از يهوديان خواسته شده است كه در روابط و معاملات خود با هر كسی، و همچنين در رفتار خويش در برابر خداوند رعايتِ نهايتِ شرافت و درستی و درستكاری را بنمايند. يك فرد يهودی اعم از مرد يا زن، بايد پای‌بند عفت و اخلاق و تقوی باشد. 

در اين كتاب از خوراكی‌هایی كه حلال است، از روش تربيت كودكان، از طريقه‌ی برگزار كردن روزهای شنبه و اعياد و از رسيدگی به كمك به مستمندان بحث شده است. همچنين قوانين عزاداری و عروسی و ازدواج و طلاق و دستورات مربوط به نماز را در اين كتاب شرح داده است.

برای اطلاعات بیشتر درباره کتاب مقدس (عهد قدیم و عهد جدید)، تورات شفاهی، میشنا، گمارا، تلمود و شولحان‌عاروخ «اینجا» را مطالعه کنید.

***
حاخام: حاخام یا خاخام یا حاکام یا حَکَم به معنیِ لغویِ فرد دارای حکمت، اصطلاحی در یهودیت به معنایِ حکیم. پیشوای مذهبی یهود. رئیس جامعه مذهبی یهود. استادِ تورات.

***
 ربی یا رَبَن یا راو به آموزگار تورات و رهبر دینی (روحانی) گفته می‌شود.

***
سَنْهِدْرين به مجمع عالی ديوان شرع یا شورای بزرگ عالمان یهود در گذشته که متشکل از ۷۱  نفر بود گفته می‌شد (+). امروزه نام اين مرجع «رَبانُوت» (مجمع راوها [ربی‌ها] و حاخام‌ها) است كه یهودیان موظفند از دستورها وفتواهای آنها پيروی كنند.

***
ربی عقیوا: عقيوا جوانی بود از خانواده‌ی بی‌بضاعت كه علاقه‌ی فراوانی به مطالعه و فراگيری تورات داشت. يكی از آرزوهای عقيوا اين بود كه به شهر «يونه» برود و در آنجا در محضر استادان دانشمند به تحصيلات خود ادامه دهد. طولی نكشيد كه جوان فقير و بيسواد استادی معروف و دانش‌پژوه گرديد. 
ربی عقيوا، «هَلاخا» يعنی قوانين تورات شفاهی را كه «هيلل» و «بن زكای» تعليم داده بودند گسترش داد. او نشان داد كه تورات ميراث ارزشمند و گنجينه‌ی بی‌پايانی است كه حاوی معانی عميقی می‌باشد. هيلِل يكی از بزرگترين دانشمندان و معروف‌ترين تَناها (مُرَوجان اوليه تعاليم شفاهی تورا؛ معلمان) است كه حدود دو هزار سال پيش می‌زيست. لقب «هَزاقِن» (سالخورده يا شيخ) كه به او داده شده، به كسانی گفته می‌شود كه در جامعه مقام والایی داشته و سرپرست قوم يا عضو مجمع عالی ديوان شرع (سَنْهِدْرين) بودند. یوحانان بن زکای دانشمند و رهبر بزرگ یهودیان پس از خرابی معبد دوم بوده است. 
«هيلل»، هفت اصل تدوين نمود كه می‌توان بوسيله‌ی آنها «هَلاخا» (حكم شرعیِ تورا؛ هلاخا به آن دسته از مطالب تلمود كه درباره شريعت و احكام شرعی است اطلاق می‌شود. می‌توان گفت كه هلاخا در واقع همان فتاوا و نظرات فقهی عالمان يهود است كه با استناد به نص تورات و براساس اجتهاد و استنباط شخصی بيان شده‌اند. به تعبير ديگر هلاخا واژه‌ای عبری به معنای قوانين غيرمكتوب است كه در اصطلاح به آن تفسير شريعت نيز می‌گويند.) را از متن تورات كتبی استخراج نمود. ربی عقيوا اصول ديگری بر آن اضافه كرد. تا زمان ربی عقيوا «هلاخا» بصورت كتاب منظم و مرتبی تدوين نشده بود. در پاره‌ای از موارد دانشمندان يهودی فتواهائی می‌دادند كه ممكن بود دانشمندان نقاط ديگر از آن آگاهی نداشته باشند. ربی عقيوا طرحی ريخت و مطالب هلاخا را به شش قسمت عمده تقسيم كرد. اين طرح اساس اثر عظيمی شد كه بعداً بنام «ميشنا» معروف گرديد. 
ربی عقيوا عقيده داشت با اينكه خداوند برای بندگان خود چون پدر مهربانی است، اما اگر فردی بخواهد كه خداوند به او كمك كند، او بايد اول خودش خويشتن را ياری نمايد. 
آوازه‌ی دانش ربی عقيوا به تمام كشورها رسيد و مردی رومی بنام «عقيلاس» مدت‌ها در محضر او تحصيل كرد و در امور دينی يهود اطلاعات كامل بدست آورد. وی با كمك «ربی عقيوا» و «بن حنينا» تورات را به زبان يونانی ترجمه كرد. ربی عقيوا در طول سال‌ها خدمت خود به مقام روحانی بزرگ يهوديان رسيد.

***

در بسیارى از آثار و مکتوبات یهودى این احکام را یکایک بر شمرده‌اند، اما بیشترْ، براساس یکى از چهار فهرست زیر آنها را احصا کرده‌اند:

۱- در فهرست‌هاى نخستین، این احکام را صرفاً به دو دسته اوامر و نواهى تقسیم کرده‌اند، بدون اینکه توجه چندانى به طبقه‌بندى درونى داشته باشند.

۲- تقسیم سه‌گانه احکام به اوامر، نواهى و پاراشیوت (Parashiyyot)؛ بخش سوم شامل احکامى است که راجع به اجتماع‌اند و نه افراد، مانند اختصاص دادن شهرها به کاهنان و بناى معبد.

۳- طبقه‌بندى احکام زیرِ عناوین ده‌گانه ده فرمان.

۴- طبقه‌بندى مستقل و منطقى دو فهرست از واجبات و محرمات. این شیوه‌ی موسی ابن میمون (معروف به هارامبام) و پیروان مکتب اوست. در این نوشته فهرست احکام ۶۱۳ گانه را، بنابر شمارش ابن میمون، نقل مى‌کنیم. یادآورى این نکته لازم است که ارجاعات این احکام به کتاب مقدس براساس تفسیر حاخامى آیات کتاب مقدس صورت گرفته است و ممکن است در برخى موارد به صراحت از آیه نقل شده چنین حکمى برنیاید.*

* برگرفته از:
A. H. R., ûCommendments, the 613, Encyclopaedia Judaica, v. 5, pp. 760-783.


در این تقسیم‌بندی واجبات (اوامر، بایدها) به ۱۸ دسته بشرح زیر تقسیم می‌شوند:

۱- خدا
۲- تورات
۳- معبد و کاهنان
۴- قربانی‌ها
۵- نذرها
۶- طهارت شرعی
۷- موقوفات معبد
۸- سالِ هفتم (سالِ شِمیطا)
۹- حیوانات حلال گوشت
۱۰- عیدها
۱۱- اجتماع
۱۲- بت‌پرستی
۱۳- جنگ
۱۴- احکام اجتماعی
۱۵- خانواده
۱۶- احکام قضایی
۱۷- بردگان
۱۸- شِبه جرم‌ها

و محرمات (نواهی، نبایدها) به ۱۳ دسته تقسیم شده‌اند:

۱- بت‌پرستی و اعمال مربوط به آن
۲- محرمات ناشی از حوادث تاریخی
۳- کفرگویی
۴- معبد
۵- قربانی‌ها
۶- کاهنان
۷- قوانین روزانه
۸- نذیره‌ها
۹- کشاورزی
۱۰- قرض، تجارت و معامله با بردگان
۱۱- عدالت
۱۲- زنا با محارم و دیگر روابط حرام
۱۳- پادشاهی

موسی بن میمون (+): «رَبی مُشِه بِن مايمُون» كه به «هارامبام یا مایمونید» و در نزد مسلمانان به «ابن ميمون» معروف است، يكی از بزرگترين علما و دانشمندان مذهبی تاريخ يهود است كه به سال ۴۸۹۵ عبری (۱۱۳۵ ميلادی) در شهر كُردُوا (قُرْطُبِه) واقع در كشور اسپانيا متولد شد. پدر او در اين شهر، حاكم شرع يهوديان بود و شجره‌اش را تا ربی يهودا هَنـاسی و حضرت داوود شمرده‌اند. مُشِه در جوانی، تورات و تلمود را نزد پدرش آموخته؛ فلسفه، نجوم، رياضيات و طب را در محضر دانشمندان زمان خود فرا گرفت. وی معتقد بود كه با ريشه‌يابی اعتقادات مشركان و بت‌پرست‌ها، بهتر می‌توان فلسفه بسياری از دستورهای ضد شرك تورا را درك كرد. خود او در اين‌باره می‌نويسد: «شروع آموزش غيرمكتبی من، يادگيری علمی به نام احكام ستارگان بود و درباره انواع شرك و بت‌پرستی فكر نمی‌كنم كتابی به زبان عربی ترجمه شده باشد كه آن‌را به‌طور عميق و با دقت مطالعه نكرده باشم». 
هنگامی‌كه ۱۳ ساله بود به علت فشار حكام وقت اسپانيا به يهوديان، همراه خانواده خود قرطبه را ترك كرد و حدود ۱۲ سال آواره و سرگردان بود. مدتی نيز در شهر «فاس» در كشور مغرب (مراكش) زندگی كرد و سپس به اسكندريه مصر رفت و سرانجام در شهر فوستات (قاهره امروزی) سكونت گزيد و تا آخر عمر در همان محل ماند. 
هارامبام ۲۳ ساله بود كه در اوج سرگردانی و نابسامانی، تاليف تفسيری بزرگ را بر ميشنا به نام - كتاب روشنايی - كه به عربی «اَلسّراج» خوانده می‌شود، آغاز نمود و در ۳۳ سالگی آن را كامل كرده، در مصر منتشر ساخت. وی همچنين بر بخش‌هایی از تلمود كه احكام آن حتی در زمان ويرانی معبدِ مقدسْ مورد نياز يهوديان است، تفاسيری نوشت. او درباره هدفش از تاليف «كتاب روشنايی» می‌نويسد: «برای دانستن هَلاخا با داشتن اين كتاب، ديگر نيازی به مراجعه به تفسير مفصل تلمود نيست، زيرا حكم و قانون قطعی در آن مشخص شده است. نيز اين تفسير برای كسی كه علاقه‌مند به تحصيل تخصصی تلمود باشد، سودمند خواهد بود». هارامبام در تفسير ميشنا، اصول سيزده‌گانه دين يهود را شرح می‌دهد كه يهوديان، آن‌را هر روز پس از تفيلای شحريت (نماز صبح) می‌خوانند. زبان كتاب عربی بود كه بعدها به زبان عبری نيز ترجمه شد. او در مقدمه كتاب، چنين آورده است: «هدف دين، آن است كه هم، نفْس را با دانش‌ها و خصلت‌های شايسته تهذيب كند و هم جسم را بر اساس نيازهايش به طور صحيح پرورش دهد. اين باعث ايجاد جامعه‌ای مطلوب می‌شود كه انسان‌هایی عالی‌مرتبه را در خود بپروراند، انسان‌هایی كه هم دارای خصايل عقلانی و هم كمالات اخلاقی هستند. نفْس (روح) چنين افرادی پس از مرگ، مانند فرشتگان در ابديت خواهد زيست». 
هارامبام از راه مشاركت با برادرش (ربی داويد، ربی داوود) كه بازرگان بود امرار معاش می‌كرد؛ اما برادرش در يك سفر بازرگانی در دريا غرق شد و تمام دارای‌اش از بين رفت. پس از آن، درآمد خانواده خود و برادرش را از راه پزشكی بر عهده گرفت. او معتقد بود كه يك پيشوای مذهبی نبايد از پيروان خود برای گذران زندگی پول بگيرد. طولی نكشيد كه وی پزشك رسمی دربار «سلطان صلاح‌الدين ايوبی» - پادشاه مصر و جانشينش «ملك الافضل» شد. هارامبام در علم طب جهان آن روز، شهرت بسيار پيدا كرد. 
هارامبام بيش از هجده جلد كتاب در علم پزشكی نوشت كه هفت كتاب او تاكنون به چاپ رسيده و كتب ديگر در كتابخانه‌های بزرگ جهان به گونه‌ی دستنويس موجود هستند. 
هارامبام در مصر به سمت «ناگيد» دست يافت. در آن زمان، يهوديان زيادی در مصر زندگی می‌كردند و پيشوای مذهبی آنها به زبان عبری «ناگيد» و به معنای رئيس و سرور خوانده می‌شد. او با اين وضعيت، مشغوليات بسيار سنگين و زيادی داشت، مانند درمان انبوه بيماران، رهبری جماعت يهوديانِ مصر و پاسخ به پرسش‌های مذهبی بسياری از يهوديان كه از ديگر نقاط دنيا به دست او می‌رسيد؛ اما با وجود اين مسائل، او از مطالعه، تحقيق و نگارش كتاب دست نكشيد. 
هارامبام در چهل و پنج سالگی، تدوين كتاب بزرگ و مهم «هَياد هَحَزاقا» را كه به معنی دست قوی يا - ميشنه تورا - بود، در چهارده جلد و پس از ده سال تلاش به پايان رساند. 
در اين كتاب، همه قوانين تورای شفاهی - تلمود - به‌طور روشن، صريح و به اختصار شرح داده شده؛ اما از ذكر تمثيل‌ها، داستان‌های تلمود و همچنين بحث‌های بين علما در اثبات قوانين خودداری شده است. با اينكه مجموعه ميشنا به شش بخش كلی (سِدِر) تقسيم شده، قانون‌های دينی آن به‌طور پراكنده ذكر شده است. 
كاری كه هارامبام در «ميشنه تورا» انجام داد، اين بود كه همه قانون‌های مربوط به يك موضوع را از قسمت‌های مختلف تلمود استخراج و گردآوری كرد و آن را به گونه‌ای علمی و منظم در كتاب نگاشت. او در توضيح انگيزه خود از نوشتن اين كتاب می‌گويد: «آموختن تلمود و تفسيرهای (قوانين شرعی) موجود به دانش وسيع، استعداد عالی و زمانی طولانی نياز دارد. به همين علت، از مجموعه عظيم و پيچيده موجود، طالب را به سَبكی نوشتم كه مسائل حلال و حرام، پاك و ناپاك به همراه ديگر قوانينِ تورا به شكل واضح و روشن، اما به اختصار بيان شود تا اينكه تورای شفاهی بدون هيچ مشكلی در دهان هر فرد، روان باشد». 
هارامبام برای اينكه نشان دهد بين تورا و فلسفه، تضادی وجود ندارد به نوشتن مهم‌ترين اثر فلسفی خود ؛ يعنی كتاب «مُورِه نِووخيم» که به عربی «دلالة‌الحائرین» نامیده می‌شود و در فارسی به معنای «راهنمای گمگشتگان» است، همت گماشت. اين كتاب ابتدا به زبان عربی نوشته شد و سپس به عبری ترجمه گشت. او در آن، مطالب تورا را طبق اصول فلسفه توضيح داده و نشان داد كه نه تنها بين تورا و فلسفه تضادی وجود ندارد، بلكه كسی كه فلسفه بداند، مطالب تورا را بهتر درك خواهد كرد. 
ابن‌میمون در مقدمه‌ی این اثر می‌گوید: کتاب دلاله الحائرین به عمد برای نخبگان اندیشمند نوشته شد، لذا کتاب او ویژه‌ی کسانی بود که مطالعه‌ی منطق، ریاضیات، علوم طبیعی و فراطبیعی، آنان را در مورد تعارضات ظاهری میان تورات و عقل بشری دچار حیرت کرده بود. 
هارامبام كتاب‌های ديگری نيز به رشته نگارش در آورد كه به موضوع‌های مختلفی مانند منطق، تقويم عبری، پزشكی و غيره اختصاص يافته‌اند. 
وی با يكی از بزرگ‌ترين فلاسفه اسلامی به نام «اِبن رُشد» و ساكن اندلس (اسپانيای قديم) همدوره بود. 
مسوؤليت‌های سنگين هارامبام همراه با زحمات و مشكلات بسيار سلامتی او را به خطر انداخت تا اينكه به سال ۴۹۶۴ عبری (۱۲۰۴ ميلادی) و در ۶۹ سالگی در قاهره درگذشت. پيكر او را از مصر به فلسطين آوردند و در شهر طبريا به خاك سپردند. هارامبام  در فقه و شرایع یهود چنان مقام والایی داشت که یهودیان درباره‌ی او گفته‌اند: از موسی (ع) تا موسی (ابن‌میمون) کسی مانند موسی برنخاسته است. به گفته ديگر، هارامبام، موسای دوم قوم يهود است. 

سیزده اصل ايمان يهود براساس طبقه‌بندی هارامبام عبارتند از: 
۱- خداوندِ متبارك، موجود (حاضر) و ناظر است. 
۲- او واحد و يكتاست. 
۳- او جسم ندارد و شباهتی هم به جسم ندارد. 
۴- او مُقدم بر هر موجود قديمی در جهان است. 
۵- عبادت موجودی به غير از او جايز نيست. 
۶- او از نيت و افكار انسان‌ها آگاه است. 
۷- نبوّت حضرت موسی سرور ما حقيقت دارد. 
۸- حضرت موسی به لحاظ نبوت از ديگر انبيای بنی‌اسرائيل برتر است. 
۹- تورای مقدس از آسمان ( ازجانب خداوند) وحی شده است. 
۱۰- تورا در هيچ زمانی تغيير نيافته و نخواهد يافت. 
۱۱- خداوند شريران را مجازات خواهد كرد و پاداش و اجر نيكوكاران را خواهد پرداخت. 
۱۲- ماشيَحِ پادشاه (منجی جهان) خواهد آمد. 
۱۳- مُردگان در آينده زنده خواهند شد.

***

نکته دیگر شایان توجه این که بسیارى از احکام تورات وابسته به سرزمین مقدس اسرائیل یا مربوط به معبد بِت همیقداش (بیت‌المقدس، معبد سلیمان، معبد خداوند) است. از این رو، پس از ویرانى معبد و شروع دوران آوارگى، بسیارى از این احکام، یا قابل اجرا نیستند و یا شکل اجراى آنها - بر طبق احکام تلمودى -  تغییر یافته است.

از ديدگاه يهوديان، معبد بيت‌المقدس كه در عبری «بِت هميقداش» نام دارد، معبدی است كه به عنوان خانه خدا توسط حضرت سليمان بنا شد و مركز انجام مراسم عبادی يهوديان می‌باشد.

***

این متن از دایرة‌المعارف جودائیکا (Encyclopaedia Judaica) برگزیده شده است. آیه‌ها و باب‌هاى ذکر شده در اصلِ این نوشته، گاه با ترجمه‌هاى فارسىِ در دسترس ما ناهمخوان است. براى مثال، در نسخه‌اى که در این نوشته بدان استناد شده است، باب پنجم سفر لاویان ۲۶ آیه و باب ششم آن ۲۳ آیه است، درحالى‌که در نسخه‌هاى فارسى، باب پنجم ۱۹ و باب ششم ۳۰ آیه است.  بنابراین، آیات یکم تا هفتمِ بابِ ششمِ نسخه‌هاى فارسى، در نسخه‌ی مرجع این نوشته آیات پایانى باب پنجم است.

از آن جا که دایرة‌المعارف فوق‌الذکر یک اثر یهودى است، بنابراین ارجاعات آن معتبرتر است؛ با این همه، براى این که رجوع به نسخه‌هاى فارسى براى خوانندگان محترم فارسى‌زبان آسان‌تر است، ارجاعات مطابق این نسخه‌ها اصلاح شده و ارجاعات اصلى براى حفظ امانت در کروشه [  ] آمده است.


واجبات (اوامر، بایدها)

خدا

هر یهودى باید [۱] به وجود خدا معتقد باشد و [۲] یگانگى او را تصدیق کند؛ [۳] او را دوست بدارد،  [۴] از او بترسد و [۵] او را بپرستد. همچنین باید [۶] به او وفادار باشد (با همراهى خردمندان و پیروى از ایشان)، و [۷] فقط به نام او سوگند بخورد. انسان باید [۸] خدا را اطاعت کند و [۹] نام او را تقدیس نماید.

چرا در متون یهودی نام خد-ا به شیوه خاص نوشته می‌شود؟
در عبری نام خد-اوند با حروف اصلی نوشته می‌شود (ی-ه-و-ه) (y-h-w-h) که البته بخاطر تقدس ویژه آن کلمه به آن شکل قرائت نمی‌شود. در زبان فارسی نیز بین حرف "د" و "الف" خط فاصله (-) یا نقطه (.) گذاشته شده تا در صورت اینکه متن فارسیِ چاپ شده در جای نامناسب بی‌افتد به نام خد-ا بی‌احترامی نشده باشد.
***
مفاهیم و اسامی خداوند در دین یهود

تذکر: ترجمه‌هایی که در این قسمت آمده، مربوط به ترجمه‌ی تورات از انجمن کلیمیان تهران است ولی ارجاعات داده شده که با علامتِ + مشخص شده است از ترجمه‌ی موسوم به "ترجمه قدیم" می‌باشد. 
دین یهود یا شریعت حضرت موسی (ع) بر پایه‌ی  سیزده (۱۳) اصول بنا شده است که به اصول ایمان یهود معروف هستند. شش (۶) اصل اولیه به توحید و نحوه‌ی نگرش به وجود خد.اوند اختصاص یافته‌اند. این اصول به شرح زیر هستند:
۱- خد.اوندِ متبارک، موجود (حاضر) و ناظر است.
۲- او یکتا و واحد است.
۳- او جسم ندارد و شباهتی هم به جسم ندارد.
۴- او مقدم بر هر موجود قدیمی در جهان است.
۵- عبادت موجودی به غیر از او جایز نیست.
۶- او از افکار و نیّات انسان‌ها مطلع است.

در این مبحث به طور خلاصه، دیدگاه کلی یهود درباره خد.ا، صفات و برخی اسامی منسوب به او شرح داده می‌شود.

آیه یا پاسوق شِمَع ییسرائل/ شِماع ایسرائل «שמע ישראל» «shema yisrael» که بیانگر اقرار به وحدانیت خد.است، این حقیقت را بیان می‌کند که: «بشنو ای بنی اسرائیل! خد.ای ما یکی است» (دواریم/ تثنیه ۶:۴ +). [از معروف‌ترین دعاهای یهودی، مراسم رسمی نیایش «شِمَع ییسرائیل» Shemma Yisrael بود که درآن، سه قطعه از تورات (سفر تثنیه ۹-۶:۴ «+» و ۲۱-۱۱:۱۳ «+» و اعداد ۴۱-۱۵:۳۷ «+») در هر صبح و شام قرائت می‌شد. چندی بعد ده فرمان به آن افزوده شد. اما بعدها ده فرمان بنا به عللی از آن حذف شد].
بنابر باور یهودیت، خد.ا دارای شخصیت است، اما بدین معنا نیست که او شخصیتی همانند انسان‌ها دارد، بلکه بیانگر برخورداری وی از اراده و آگاهی است؛ به گونه‌ای که همه چیز، بنابر خواست او انجام می‌شود و او با مردم سخن می‌گوید و به نیایش و دعای آنان پاسخ می‌دهد. از سوی دیگر، ماهیت خد.اوند با مفهوم قادر مطلق بودن (و فراتر از هر چیز و هر کس بودن) آمیخته است. او، خد.ایی علیم، حی و حاضر پنداشته شده، اما مهمترین ویژگی خد.اوند، ویژگی‌های اخلاقی او؛ همچون عدالت، مهربانی، راستی، و بالاتر از همه، قداست است.
خد.اوند در مورد علت رحیم بودن و عادل بودن خود در برابر جهان و آفریده‌ها چنین می‌گوید: «اگر من جهان را فقط براساس لطف و رحمت خود بیافرینم، گناهان آن زیاد خواهند شد، و اگر آن را برابر عدالتِ دقیق خود بیافرینم، جهان چگونه می‌تواند دوام یابد؟ بنابراین، من آن را با هر دو صفت خود می‌آفرینم و با دو صفت عدالت و رحم آن را نگه می‌دارم». از این رو، خد.ای یهود، نه تنها حاکم عادل، بلکه پدر دلسوز و مشفقی نیز هست.
در تورات، محور اصلی، خد.اوند است. هر داستان، نقل قول، واقعه و حکمی با او مرتبط می‌شود. علیرغم حضور بی‌وقفه خد.اوند در متن تورات، در هیچ کجای آن اثبات و استدلالی صریح بر وجود خد.اوند ذکر نمی‌شود. شاید بتوان دلیل این امر را چنین بیان کرد که در تفکر یهودی تورات، خد.اوند به طور مستقیم و شهودی یا به بیان دیگر از طریق اشراق کشف شده و بدیهی است، لذا با دلیل و برهان به اثبات نمی‌‌رسد. در «عهد عتیق» بحث و جدل بر سر پذیرش وجود «پروردگار» با کافران نیست و چه بسا اصلاً کفر در میانِ مخاطبانِ توارت مطرح نباشد: بلکه هدف، نشان دادن خصایل واقعی این «پرودگار» و دور کردن و نفی اشکال انحرافی است که از او در اذهان پدید آمده است:
«فرد نادان در قلب خود می‌گوید: خد.ایی وجود ندارد» (زبور داود/ مزامیر/ تهیلیم ۱۴:۱ +).
حتی در این متن نیز، نفی وجود خد.اوند مطرح نیست، بلکه نفی قدرت و نظارت اوست که نشانه‌ی نادانی شمرده می‌شود. در فضای تورات، «خد.ا»ی مورد نظر با خصوصیات ویژه مورد تاکید برای پذیرش قرار می‌گیرد و به همین دلیل الحاد و کفر به خاطر نشناختن این خصوصیات حقیقی مورد حمله قرار می‌گیرد: «بشنو ای بنی اسرائیل، خد.ای خالق ما، خد.اوند یکتاست» (سفر تثنیه – دواریم ۶:۴ +).
«...مگر نه این است که من خد.ا هستم. و معبودان دیگری غیر از من وجود ندارند» (یشعیا/ اشعیا  ۴۵:۲۱ +  و ۴۶:۹ +).
«معبودان دیگر با وجود من برای تو نباشند» (سفر خروج/ شموت ۲۰:۳ +).
«به آنها سجده نکن و آنان را پرستش منما، زیرا که من خد.ای خالق تو هستم» (شموت/ خروج ۲۰:۵ +).
«تنخ» (عهد عتیق – تورات و کتب انبیاء بعدی بنی‌اسرائیل)،  ستایش اغراق‌آمیز انسان از خود و خد.ایی کردن او را تقبیح می‌کند:
«خد.اوند می‌فرماید از آنجا که قلبت مغرور شده، می‌گویی من خد.ا هستم و بر کرسی خد.ایان در میان دریاها نشسته‌ام، در حالی که تو انسان هستی و نه خد.ا، اما دل خود را چون قلب خد.ایان قرار داده‌ای» (یحزقل/ حزقیال ۲۸:۲ +).
تورات گاه وجود خد.ا را چنان بدیهی می‌شمارد که پرستش هر پدیده و نیروی دیگری را در برابر او، عجیب و بی‌رنگ محسوب می‌کند:
«چه کسی در میان معبودان مانند تو است، ای خد.ا؟» (شموت ۱۵:۱۱ +).
«تنخ» نه تنها ذات خد.اوند را یکتا می‌شمارد، بلکه حتی صفات او را نیز منحصر به فرد می‌داند:
«خد.ا را به چه کسی تشبیه می‌کنید و چه تصویری را به او نسبت می‌دهید؟» (یشعیا/ اشعیا ۴۰:۱۸ +).
بر همین اساس هر گونه تصوری از شکل خد.اوند منع شده است:
«بت نساز و نیز هیچ شکلی که در آسمان از بالا و در زمین از پایین است و حتی در زیرِزمین در آب‌ها قرار دارد» (شموت/ خروج ۲۰:۴ +).
«تنخ» تاکید دارد که خد.اوند از چشم‌ها ناپیداست و غیرقابل رویت است، با این حال خد.ا تنها یک مفهوم خیالی و ذهنی شمرده نمی‌شود بلکه گاه حضور مستقیم او برای صحبت با انسان (ها) با آیات و نشانه‌هایی ویژه همراه است، چون رعد و برق و لرزش:
«کوه سینا مملو از دود بود، بخاطر آن که خد.اوند بر آن در آتش فرود آمد، دود کوه چون دود کوره بالا می‌رفت و تمام آن کوه بسیار لرزان و مرتعش بود»(شموت/ خروج ۱۹:۱۸ +).
«پرتو او مثل نور بود و از جانب او شعاع ساطع گردید» (حبقوق ۳:۴ +)
البته این نشانه‌ها تنها برای درک عظمت قدرت او هستند و «تنخ» قدرت او را به شکل بی‌نهایت بیان می‌کند:
«می‌دانم که بر همه چیز توانا هستی و نمی‌توان قصد تو را مانع شد» (ایوب ۴۲:۲ +).
او منبع حیات و دانایی انسان است:
«زیرا که چشمه‌ی حیات نزد تو است و در روشنایی تو، نور دیده می‌شود» (مزامیر داود/ زبور/ تهیلیم ۳۶:۹ +).
او در همه جا حاضر است:
«از حضور تو به کجا بگریزم، اگر به آسمان صعود کنم توآنجا هستی و اگر در قعر دره‌ها سکونت کنم، باز تو حضور داری» (مزامیر داود/ تهیلیم ۸ و ۱۳۹:۷ +).
او جهان را به خاطر رعایت شریعت و پیمانش با بنی‌آدم آفریده است:
«خد.اوند می‌فرماید: اگر پیمان و عهد من نبود، روز و شب و قوانین نظم آسمان و زمین را برقرار نمی‌کردم» (یرمیا/ ارمیا ۳۳:۲۵ +).
او ابدی و مافوق زمان است:
«گیاه خشک می‌شود و گل پژمرده می‌گردد، و کلام خد.ای خالقمان تا ابد پابرجا خواهد بود» (یشعیا ۴۰:۸ +).
«من اول هستم و من آخر هستم و غیر از من خد.ایی نیست» (یشعیا ۴۴:۶ +).
«قبل از آن که کوه‌ها به وجود آیند و زمین و نقاط مسکونی را بیافرینی، از اول تا به ابد تو خد.ا هستی» (مزامیر داود ۹۰:۲ +).
در جهانی که مرتب در حال تغییر است، تنها اوست که تغییرناپذیر و پابرجاست:
«آن که این چنین عمل و اجرا نمود، که دوره‌های جهان را از ابتدا خواند، من خد.ای اولی هستم و آخرین نیز همان من خواهم بود» (یشعیا ۴۱:۴ +).
«که من خد.ایی هستم که از ابتدا تغییر نکرده‌ام» (ملاخی/ ملاکی ۳:۶ +).
و او صخره‌ی پناه موجودات است:
«چه کسی قادر است، غیر از خد.ا؟ و چه کسی صخره‌ی پناه است، غیر از خالق ما؟» (شموئل دوم/ سموئیل دوم ۲۲:۳۲ +)


شخصیت خد.اوند:

خد.ا در تنخ همچون موجودی تصویر می‌شود که با معبودان دروغین و بی‌جان در حال ستیز است، او در این حال با صفت «خد.ای زنده» خوانده می‌شود (ملاخیم دوم/ پادشاهان دوم ۱۶ و ۱۹:۴ +  و +).
از دیگر صفاتی که برحسب مورد و موقعیت زمانه به کرات به او نسبت داده می‌شود می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:
پادشاه، قاضی (داور)، پدر، شبان، ناصح (مربی)، شفادهنده و التیام‌بخش، رهایی‌بخش و نجات‌دهنده و ... .
هر یک از انبیا بنی‌اسرائیل با گوشه‌ای از صفات خد.اوند آشنا می‌شدند و او را با آن صفات می خواندند و می‌ستودند.
از معروف‌ترین خصایل ا.لهی درباره‌ی بخشش گناهان انسان می‌توان به پاسخ صریح خد.اوند به تقاضای حضرت موسی در باره‌ی نمایاندن گوشه‌ای از صفات ا.لهی در بخشش گناهان اشاره کرد:
«خد.اوند قادری است مهربان و بخشنده، دیرخشم و بسیار احسان‌کننده و حقیقت محض. رحمت را برای هزاران نسل نگاه می‌دارد، (در صورت توبه) آمرزنده‌ی گناه و تقصیر و خطا است اما گناه را (در صورت عدم توبه) هرگز بدون مجازات نمی‌گذارد و گناه پدران را از فرزندان و فرزندانشان تا نسل سوم و چهارم (در صورت دنبال کردن ظلم اجدادشان) باز خواست می‌کند» (شموت ۷ و ۳۴:۶ +).


نام‌های خد.اوند:

در «تنخ» (تورات و کتب انبیاء بعدی بنی‌اسرائیل)، «تلمود» و «زوهر» نام‌های زیادی به خد.اوند اطلاق شده است که غیر از یک نام اصلی و اعظم، سایر اسامی به نوعی صفت و لقب برای او محسوب می‌شوند. بنابراین، غیر از نام اصلی که ویژه و مختص خد.اوند است، ممکن است سایر اسامی به غیر خد.اوند نیز نسبت داده شوند (مانند کلمه ی «قادر»).

۱- ا.ل  א-ל
به معنای قادر و توانا. این نام از قدیمی‌ترین اسامی خد.اوند است که قوم سامی و عبرانی به کار می‌برد و بر قدرت خد.ایی اشاره دارد. این کلمه به معنای کلی «معبود و ا.لهه» نیز به کار می‌رود. بخصوص در حالت جمع «ا.لیم» که معنای «بت‌ها» را می‌رساند. این کلمه به عنوان پیشوند یا پسوند ا.لهی اسامی متداول است، مانند اسامی «الیا»، «الیشا»، «الیهو»، یا «ییسرائل»، «ییشمائل»، «شموئل» (که از شخصیت‌های مذهبی تنخ هستند). همچنین در القاب خد.اوند نیز این کلمه استفاده می‌شود: «ا.ل علیون: قادر متعال»، «ا.ل عولام: قادر جهان»، «ا.ل شدی: قادر مطلق»، «ا.ل روئی: خد.ای بیننده‌ی من» و «ا.ل بریت: خد.ای پیمان و میثاق».

۲- ا.لوه  אלוה  و  ا.لوهیم  אלהים
«الوه» به معنای کلی «خد.ا» یا «ا.لهه» به کار می‌رود و «ا.لوهیم» از لحاظ معنوی، جمع کلمه‌ی اول است و هر دو از کلمه‌ی «ا.ل» مشتق شده‌اند.«ا.لوه» معمولاً در تقابل با خد.ای حقیقی و به نشانه‌ی معبودان دیگر کاربرد دارد، هر چند که یکی از اسامی و القاب خد.ا می‌باشد.
کلمه‌ی ا.لوهیم معمولاً به معنای «خالق» استفاده می‌شود و بر قدرت ا.لهی (که مجموعه‌ی کل قدرت‌های جهان است) دلالت دارد و عرفای یهود آن را نامی به نشانه‌ی خصلت "عدالت ا.لهی" می‌دانند. در تورات (تنخ) از این نام به تنهایی یا همراه با نام اعظم خد.اوند برای اشاره به ذات خد.ا استفاده شده است. با این وجود، این کلمه، معانی متعددی دارد که متاسفانه نادیده گرفتن آن، گاه موجب سوء تعبیر در معانی تورات گشته است.
کلمه‌ی ا.لوهیم به معنای فرشته (یا فرشتگان)، قاضی، داور، سرور و رییس نیز به کار رفته است. به طور مثال خد.اوند در برانگیختن حضرت موسی برای رهایی قوم بنی‌اسرائیل، با خودداری موسی به خاطر لکنت زبان مواجه می‌شود و در پاسخ به او می‌گوید: «او (هارون برادرت) برای تو با قوم صحبت خواهد کرد، او برای تو به منزله دهان خواهد بود و تو رییس او خواهی بود» (شموت ۴:۱۶ +).
در تورات در این آیه از کلمه‌ی الوهیم برای لفظ «ریاست» استفاده کرده است.
سفر برشیت در شرح رویارویی حضرت یعقوب با برادرش «عساو» (که پس از سال‌ها دوری، نوعی عداوت و کینه بین آنها حکم‌فرما بود) آمده است که شب قبل از رویارویی آن دو، «یعقوب تنها ماند و با مردی تا سپیده ی صبح، گلاویز شد...». و چون صبح شد، او از یعقوب خواست که رهایش کند، اما یعقوب گفت: «تو را نمی‌فرستم مگر آن که مرا برکت نمایی زیرا یعقوب فهمیده بود که او فرشته‌ای است از جانب خد.اوند و برای آزمایش او. و فرشته گفت نامت دیگر یعقوب خوانده نشود مگر اسرائیل، زیرا که بر "ا.لوهیم" (فرشته) و انسان‌ها پیروز گشتی» (برشیت/ پیدایش ۳۲:۲۸ +). در اینجا کلمه‌ی «ا.لوهیم» به وضوح در معنای فرشته به کار رفته است که برخی از مترجمین با تعبیر آن به «خد.ا» موجبات شک و شبهه را در کلام ا.لهی تورات پدید آورده‌اند.

۳- ا.دونای  אדני 
این نام از کلمه‌ی «ادون» (אדון) به معنای محترمانه و رسمی «آقا» (سرور) گرفته شده است که معنای تحت‌اللفظی آن «آقا و سرور ما» می‌باشد، البته در اکثر موارد، این نام جزء نام‌های خد.اوند و اشاره به ذات اوست. علاوه بر این، هنگام دیدن کلمه‌ی نام اصلی و اعظم خد.اوند که تلفظ آن ممنوع است، از این نام (ا.دونای) استفاده می‌شود. هر چند که استفاده و بر زبان راندن همین نام نیز بدون نیاز شرعی و رسمی معمولاً ممنوع است و به جای آن از کلمه‌ی «هشم» به معنای «آن نام» استفاده می‌شود.

۴- نام اصلی و اعظم خد.اوند، ی-ه-و-ه (y-h-w-h)
این نام تنها به خد.اوند اختصاص دارد و هیچ‌گونه صفتی که به غیر از او اطلاق گردد به شمار نمی‌رود. تلفظ آن طبق شرع یهود ممنوع است و تنها در ایام آبادی بیت‌المقدس (معبد سلیمان)، کاهن اعظم (و در مواردی دیگر کاهنان) در موارد خاص مجاز به تلفظ آن بودند. از اِعراب گذاری‌های متعددی برخوردار است که در متن تورات (تنخ) طبق قانون ویژه‌ای، اعمال می‌شود. این کلمه به علت قداست ویژه در نزد یهودیان، علاوه بر تورات، تنها در کتب مقدس (مانند کتاب‌های دعا) نوشته یا چاپ می‌شود و حتی در تلمود یا سایر نوشته‌های دینی از این کلام استفاده نمی‌شود. همان‌گونه که ذکر شد، برای خواندن آن از کلمات «اَ.دُونای» یا «هَشِم» استفاده می‌شود.
عرفای یهود، این کلمه را نشانه‌ی خصلت «رحمت» خد.اوند دانسته‌اند، که گاه در مقابل و گاه در کنارِ کلمه‌ی «اِ.لوهیم» به نشانه‌ی عدالت ا.لهی قرار می‌گیرد.

۵- اسامی دیگر:
علاوه بر اسامی فوق، در دیگر منابع دینی یهود (تلمود، زوهر، گفتار علمای مذهبی) اسامی و صفات دیگری نیز برای خد.اوند به کار رفته‌اند، که تعدادی از آنها به این شرح هستند:

- «هَگاوُوهَ ha-gavoha»: (خد.ای) متعال. 
- «صِو.ائُوت – zevaot»:  رییس لشکریان ا.لهی (توانا بر همه چیز، معادل almighty). 
- «هَگِوورا –ha-gevurah»: آن (خد.ای) جبار و قدرتمند. 
- «یُوصِر هَکُل yozer ha-kol»: آفریننده‌ی همه چیز. 
- «اِ.ل هَتیشبا حُوت e.l ha-tishbahot»: خد.ای شایسته‌ی سپاس‌ها و مدح‌ها. 
- «شُومِر ییسرائل shomer yisrael»: محافظ بنی‌اسرائیل. 
- «ماگِن اَوراهام magen avraham»: محافظ ابراهیم. 
- «صور ییصحاق zor yizhaq»: صخره‌ی پناه اسحق. 
- «مِلِخ مَلخِه هَمِلاخیم melekh malkhei ha-melakhim»: پادشاهی (مسلط) بر پادشاهِ پادشاهان. 
- «هَشامَییم ha shamayim»: به معنای لغوی آسمان که در متون دینی به خد.اوند نیز اشاره دارد. 
- «هَقادوُش باروخ هو ha-kadosh barukh hu»: (خد.ای) مقدسِ متبارک. 
- «ریبوُنو شِل عُلام ribbon shel olam»: سرورِ جهان. 
- «هَماقُوم ha-makom»: آن مکان (آن مقام متعالی). 
- «هارَحمان ha-rahaman»: آن (خد.ای) رحمان. 
- «رَحمانا rahmana»: آن (خد.ای) رحمان. 
- «آوینو شِبَشامَییم avinu she-ba-shamayim»: پدر ما که در آسمان است. (پدر آسمانی ما). 
- «شالُوم shalom»: به معنی سلام و صلح و سلامتی، یکی از اسامی خد.اوند است. 
- «تِمیرا دِ-تِمیرین temira de-temirin»: پنهان‌تر از پنهان‌ها. 
- «عَتیقا دِ-عَتیقین attika de-attikin»: قدیمی‌تر از قدیمی‌ها. 
- «سیبَت کُل هَسیبوُت sibbat kol ha-sibbot»: مسبب تمام سَبب‌ها. 
- «عیلَت کُل هاعیلُوت illat kol ha-illot»: علتِ تمام علت‌ها. 
- «اِن سُوف ein sof»: بی‌نهایت، ازلی و ابدی. 
- «اِهیِه اَشِر اِهیه ehye-asher-ehyeh»: من آن هَستم که تا ابد خواهم ماند.
***

تورات

هر یهودى باید [۱۰] هر صبح و شام، شِمَع (Shema) ]=«بشنو» اى اسرائیل؛ یکى از دعاهاى اصلى یهودى شامل آیاتى از تورات[ را ذکر کند و [۱۱] تورات را بخواند و به دیگران بیاموزد. وى باید تفیلین (Tefillin) (+) ]= پیشانى‌بند و بازوبند حاوى آیاتى از تورات[ را بر [۱۲] سر و [۱۳] دست خود ببندد. او باید [۱۴] براى لباس‌هاى خود صیصیت/ طلیت ((Zeizeit/ Talith/ Tsitsit (+) (+) ]= بندهایى که به حالت خاص به هم گره خورده‌اند؛ شالِ نماز[ درست کند و [۱۵] بر چهارچوب در خانه یک مزوزا (Mezuzah) (+) (+) ]= متنِ پوستىِ دست‌نوشته شامل آیاتى از تورات[ نصب کند. قوم باید [۱۶]  هر هفت‌سال یک‌بار جمع شوند تا قرائت تورات را بشنوند و [۱۷] پادشاه باید یک نسخه خاص از تورات براى خود بنویسد. [۱۸] هر یهودى باید یک طومار تورات داشته باشد. او باید [۱۹] بعد از غذا خدا را شکر گوید.

***
نماز (تفيلا) در آيين يهود

در تورات مقدس (دواريم – تثنيه، فصل ۱۱، آيه ۱۳ «+») آمده است: «خدای خالقتان را دوست بداريد و او را با تمام قلبتان پرستش و بندگی نماييد.» علمای يهود عبارت پرستش و بندگی از طريق قلب را همان دعا و نماز به درگاه خالق تعبير نموده‌اند.
اساس عبادت يهود را در گذشته تا حدود ۲۰۰۰ سال پيش مراسم تقديم قربانی‌ها تشكيل می‌داد و دعای لفظی در كنار آن قرار می‌گرفت. اما پس از ويرانی معبد مقدس يهوديان در بيت‌المقدس در سال ۶۸ ميلادی، به علت توقف مراسم تقديم قربانی، اصل عبادت يهود بر نماز و دعاهای كلامی قرار گرفت و با گذشت زمان آيين و متن نمازها شكل مدون امروزي را به خود گرفت.
تاريخ نيايش يهود و مسير تكاملی آن و همچنين احكام و قوانين و جزئيات مربوط به دعاها و نمازهای يهود بسيار مفصل و گسترده است. در اين بخش تنها به معرفی اوليه‌ی اين آيين در يهود پرداخته شده است.

نماز در لفظ عبری «تفيلا» ناميده می‌شود. تفيلا به دو بخش كلیِ تفيلای عادی و تفيلای ويژه تقسيم می‌گردد.

تفيلای عادی:

اين تفيلا در ايام عادی هفته (شنبه شب الی بعدازظهر جمعه) خوانده می‌شود. كه به ترتيب عبارتند از:
۱- شَحَريت (صبح)
۲- مينحا (بعدازظهر)
۳- عَرويت (شامگاه)

در كليه تفيلاهای فوق يك بخش اصلی به نام «لَحَش» (به معنای آهسته) يا «شمُونِه عِسره» به معنای هجده دعا) مشترك و يكسان است اما مقدمات و مؤخرات اين سه تفيلا با هم متفاوت هستند.
اين بخش اصلی، «لَحَش» نام می‌گيرد. زيرا والاترين قسمت تفيلا بوده و به صورت آهسته ادا می‌گردد. همچنين «شمُونِه عِسره» نام دارد زيرا در ابتدای تدوين از ۱۸ دعا تشكيل می‌شد كه بعدها يك دعای ديگر در ميان آن جای گرفت. اما همچنان نام اوليه بر آن اطلاق می‌گردد. در متنِ لحش گاه به مناسبت‌های مختلف (اول ماه و اعياد خاص يا روزهایی كه در آن روزه گرفته می‌شود) متن‌هایی اضافه می‌شود.
«شمُونِه عِسره» يا مدح و ستايش خداوند و ذكر اعتبار معنوی اجداد اوليه يهود (حضرت ابراهيم، اسحق و يعقوب) آغاز می‌گردد. سپس دعاهایی در طلب عقل و دانش، پذيرش توبه، عفو، بركت، عدالت، حمايت الهی از صادقان، ظهور ناجی جهان و توجه به دعای مومنين خوانده می‌شود. با دعاهایی در مدح خداوند و تقاضای صلح و سلامتی، اين بخش اصلیِ تفيلا پايان می‌يابد.
نماز جماعتی در يهود با حضور حداقل ده نفر مرد بالغ (بالای سیزده سال) برگزار می‌شود. در تفيلای جماعتی يك نفر به عنوان پيش نماز كه «شاليَح صيپور» نام می‌گيرد، تفيلا را با صدای بلند می‌خواند اما بخش "لحش" را همانند سايرين آهسته می‌خواند. در تفيلاهای شحريت و مينحا دوباره بخش لحش توسط شاليح با صدای بلند قرائت می‌گردد.
مقدمات و مؤخرات نماز صبح طولانی‌تر از ديگر نوبت‌های تفيلا است اما در هر سه تفيلا اين بخش‌ها از گزيده تورات، تلمود، مزامير داوود و متون مربوط به تفيلا تشكيل شده‌اند.
بخش مهمی كه در تفيلاهای شحريت و عرويت علاوه بر بخش اصلی لحش وجود دارد متن «شِمَعْ ييسرائل» است كه گزيده‌ای از آيات تورات است. در اين قسمت توحيد، پاداش و مجازات الهی و توجه به احكام خداوند مورد تاكيد قرار گرفته است.

زمان مجاز برای خواندن تفيلای شحريت از حدود يك ساعت قبل از طلوع آفتاب تا حدود ۴ ساعت پس از آن است. تفيلای مينحا نيم‌ساعت پس از ظهر شرعی تا دقايقی پس از غروب آفتاب خوانده می‌شود. و خواندن تفيلای عرويت از غروب آفتاب تا قبل از سپيده‌دم روز بعد است.
خواندن تفيلا در هر سه نوبت بر مردان بالغ واجب است و خانم‌ها حداقل موظف به خواندن يك نوبت تفيلا هستند. در صورت عدم امكان خواندن يك نوبت تفيلا، می‌توان آن را از طريق دوبار خواندن نوبت بعدی جبران نمود.

شرايط خواندن تفيلا بطور خلاصه عبارت است از:
- پاكی مكان و بدن نمازگزار و پوشيده بودن بدن در حد معمول.
- آقايان هنگام تفيلا كلاه بر سر می‌نهند و زنان نيز موهای خود را در اين مراسم می‌پوشانند.
- علاوه بر اين در تفيلای شحريت آقايان از دو نماد ديگر به نام‌های «صيصيت» و «تفيلين» استفاده می‌كنند.

صيصيت شامل پارچه‌ای است كه بالاتنه را می‌پوشاند و در چهارگوشه آن بندهایی به روش خاص گره خورده‌اند و نشانی از احكام الهی هستند.

تفيلين، از دو محفظه چرمی تشكيل شده است كه توسط بندهای چرمی، به بازو و پيشانی بسته می‌شوند. داخل اين محفظه‌ها آياتی از تورات (به صورت دست نوشته بر روی پوست دباغی شده مخصوص) قرار دارند كه آن نيز نشانی از احكام و كلام الهی است. 
در روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه پس از قرائت شمونه عسره، تومار دست‌نوشته تورات از جايگاه مخصوص خود در كنيسا خارج شده و بخش كوتاهی از فصلِ مربوط به آن هفته، از روی آن قرائت می‌گردد.
تفيلاهای ويژه:

۱- شبات (شنبه):
در شب و روز شنبه متن لحش و مقدمات و مؤخرات تفيلاها تغيير می‌كند و عمدتاً به موضوع قداست روز شنبه اختصاص می‌يابند. همچنين صبح روز شنبه علاوه بر تفيلای شحريت يك نوبت تفيلای اضافی تحت عنوان «موساف» نيز خوانده می‌شود. صبح روز شنبه پس از تفيلای شحريت از تومار تورات كه «سِفِر تورا» نام دارد يك بخش كامل قرائت می‌گردد. لازم به ذكر است كه تورات شامل پنج كتاب حضرت موسی است و به پنجاه و چهار بخش موضوعی «پاراشا» به ترتيب تقسيم شده است كه در هر هفته يك يا دو پاراشا قرائت می‌گردد و در پايان يك سال، يك دوره قرائت آن كامل می‌گردد.
همچنين عصر روز شنبه نيز در تفيلای مينحا بخش كوتاهی از سفر تورا قرائت می‌گردد. با غروب آفتابِ روز شنبه متن تفيلای عرويت به شكل عادی و تنها با تغييراتی جزئی خوانده می‌شود.

۲- رُوش حُودِش (اول ماه عبري):
در روزهای اولِ ماه عبري، علاوه بر اضافه شدن بخش مخصوص در لحش، پس از آن يك متن ويژه بنام «هَلِل» (به معنای تهليل و سپاس از خداوند) قرائت بخش خاصی از سفر تورا و تفيلای موساف اضافه می‌شود.

۳- اعياد سه‌گانه و اول سال نو عبري:
در سه موقع از سال به مناسبت اعياد ويژه مذهبی، شكل مراسم مانند روز شنبه تغيير می‌يابد و متن تفيلاها و قرائت تورات تفاوت‌هایی متناسب با آن عيد مذهبی پيدا می‌كنند. علاوه بر آن كه هَلِل نيز خوانده می‌شود.
اين اعياد عبارت‌اند از:
- «پسح» و «شاووعوت» در بهار.
- «سوكوت» در ابتدای پاييز.
- در دو روز اول سال نو عبری كه «رُوش هَشانا» نام دارند نيز مراسم و تفيلاها تغييرات ويژه‌ای (مشابه با شنبه و اعياد سه‌گانه) پيدا می‌كنند.
 
۴- يوم كيپور:
در دهمين روز از سال نو عبری، روزه بزرگ يهوديان برای طلب بخشش ساليانه واقع شده است كه «كيپور» نام دارد. در شب و روز اين مناسبت نيز كليه تفيلاها و دعاها و مراسم همانند مناسبت‌های شبات تغييرات ويژه و متناسب با اهداف اين روزه بزرگ پيدا می‌كنند. علاوه بر اين، نوبت جديدی از تفيلا به نام «نِعيلا» پس از تفيلای مينحا و قبل از غروب آفتاب به مراسم اين روز اضافه می‌شود.

۵- سِليحوت، دعای بخشش:
از حدود ۳۰ روز قبل از شروع سال نو عبری تا حدود يك هفته پس از آن، رسم است كه يهوديان در نيمه شب يا سحرگاهان و قبل از تفيلای شحريت، بصورت جمعی به خواندن متونی می‌پردازند كه در آن به كرات به استغاثه و طلب عفو از خداوند پرداخته می‌شود. هرچند كه بطور شرعی اين مراسم را می‌توان تا قبل از غروب نيز انجام داد، اما هدف اصلی آن بيدار شدن در شب و بهره‌مندی از حالات خاص شب‌بيداری و سحرخيزی است. اين مراسم در شب‌های شنبه يا سال نو برگزار نمی‌شود.


مكان تفيلا: 
شرط اصلی مكان تفيلا، پاكی آن است. و در هر مكان می‌توان تفيلا را به تنهایی يا جماعتی برگزار كرد. اما مكان رسمی نماز يهود در كنيسا (كنيسه) يا لفظ صحيح‌تر آن «بِت هَكِنِسِت» است.
اجزا اصلي كنيسا عبارت اند از:
- صحن اصلی نمازگزاران (نشسته بر زمين يا صندلی)
- پيشخوان و ميز پيش‌نماز (شاليح صيپور) كه «تِوا» نام دارد.
- «هِخال» (جايگاه قرارگيری اسفار تورات)
- سكوی جلوی هِخال بنام «دوخان» كه محل اجرای برخی مراسمِ خاصِ كاهنان (مردان از نسل حضرت هارون).

 جهت‌گيری برای خواندن تفيلا (چه شخصي و جماعتی و در كنيسا يا بيرون از آن) رو بسوی مغرب و با نيت «بيت‌المقدس» می‌باشد. هرچند كه خواندن تفيلا در جهت ديگر نيز آن را باطل نمی‌كند. در نقاط ديگر عالم با توجه به محل قرارگيری آن مكان نسبت به اورشليم و بيت‌المقدس ممكن است كه جهت به سمت مشرق تغيير يابد.


دعاهای غير از تفيلا: 
غير از نوبت‌های رسمی تفيلا، استفاده از نعمات جهان نيز عموماً مستلزم ادای دعای ويژه‌ای تحت عنوان «براخا» يا بركت است. قبل از خوردن هر خوراكی يا نوشيدنی دعایی خاص گفته می‌شود. حتی برای بوئيدنی‌ها، پوشيدن لباس نو، انجام فريضه‌ای كه شرع آن را دستور داده است (مانند استفاده از صيصيت و تفيلين) دعای خاص آن موضوع گفته می‌شود. مشاهده برخی پديده‌های طبيعی مانند ديدن اولين شكوفه های درختان، ديدن ماه نو (از هفتم تا چهاردهم ماه قمری)، رعد و برق، رنگين‌كمان و غيره نيز انسان يهودی را ملزم به ادای دعا و شكرانه می‌سازد. حتی وضعيت‌های غم‌انگيز (از دست دادن بستگان درجه اول يا زيارت قبور) دعاهای خاص خود را دارند. رفتن به سفر يا بازگشت از آن، برخاستن از بستر بيماری يا آزادی از زندان و بسياری از موارد ديگر، همگی دعا يا براخاهای مخصوصی دارند كه تحت احكام معين ادا می‌شوند.
در مورد خوراكی‌ها پس از استفاده نيز دعای شكرانه مخصوص خوانده می‌شود. موردی كه تورات صريحاً به آن اشاره كرده است، دعای پس از صرف غذا (با نان) است كه «بيركَت هَمازون» نام دارد. ارزش اين دعا را حتی از نوبت‌های رسمی تفيلا نيز بالاتر دانسته‌اند.

اين دعا نيز همانند تفيلا، اگر به صورت جمعی (سه نفر يا ده نفر مرد بالغ) ادا شود، شكل‌های كاملتری به خود می‌گيرد و در اعياد و مناسبت‌های مذهبی (مانند تفيلاهای ويژه) بخش‌هایی به متن اصلی آن اضافه می‌شوند.
زبان تفيلاها و دعاها به لفظ عبری هستند و در موارد خاص (و بيشتر در مقدمات و موخرات) زبان «آرامی» نيز به كار می‌رود.


ذكر خواسته‌ها و دعاهای شخصی:

طبق شرع يهود، هر گونه تغيير شكل در كليات يا كلمات دعاها و تفيلاها ممنوع است. اما در بخش‌هایی از متن تفيلاها، نقاط خاصی جهت بيان درخواست‌های شخصی (حتی به زبان غيريهودی) پيش‌بينی شده است. غير از موارد ذكر شده، خواندن نوبت‌های تفيلا به صورت اضافی عموماً منع شده است مگر با رعايت احكامی ويژه. هر چند روشن است كه دعا و نيايش در هر زمان و مكان از انسان پذيرفته می‌شود و اين خارج از چهارچوب تفيلا و دعاهای مُدوَّن مذكور است.
***
تفلین (+)

«تعویذ نماز، معادل واژه‌ی «تفیلین» است که مفرد آن «تفیلا» است. شاید این کلمه از واژه‌ی آرامی به معنی «بسته شده» گرفته شده است. از آنجایی که کلمه‌ی تفیلا به معنای نماز است به همین دلیل در میان یهودیان چنین رواج یافت که تفیلا به معنای نماز، ریشه‌ی لغوی کلمه‌ی تفیلین است. برخی گفته‌اند کلمه‌ی مذکور از واژه‌ای عبری به معنای «ترجیح می‌دهد» یا «جدا می‌کند» بر گرفته شده است. تاریخ تفیلین ظاهراً به دوران کهن باز می‌گردد. که برخی از آنها با شکل کنونی هم‌خوانی دارند مانند تفیلین‌هایی که در غارهای قمران پیدا شد.».

«تفیلین عبارت است از دو محفظه‌ی چرمی کوچک مکعب شکل که تسمه‌های چرمی به آن وصل شده و درون آنها ورقه‌های نازکی از پوست حیوانات حلال گوشت قرار دارد. روی آن ۴ قطعه از مطالب تورات نوشته شده است:

خروج، باب ۱۳ آیات ۱ تا ۱۰ (+)، خروج باب ۱۳، آیات ۱۱ تا ۱۶ (+)، تثنیه، باب ۶، آیات ۴ تا ۹ (+)، تثنیه، باب ۱۱، آیات ۱۳ تا ۲۱ (+).

بستن تفلین بر بازو و گذاشتن آن روی (ملاج) سر از اولین فرامینی است که خداوند در مصر برای قوم بنی‌اسرائیل مقرر فرمود: «این برای تو علامتی بر روی دست و یادبودی بین چشمانت باشد تا این که فرامین خداوند ورد زبان تو گردد؛ زیرا با دست قوی تو را از مصر بیرون آوردم».(خروج باب ۱۳ آیه ۹) (+) و در آیه دیگر «علامتی بر روی دستت و تاج افتخار بین چشمانت باشد تا بدانی که پروردگار ما را با دست قوی از مصر بیرون آورد» (خروج باب ۱۳ آیه ۱۶) (+)

این دو فرمان پیش از خروج یهودیان از سرزمین بندگی مصر و هنگامی صادر شده است که یهودیان هنوز در خاک مصر به سر می‌بردند و در کتاب پنجم تورات نیز آیات دیگری در این زمینه آورده شده است: «آنها را به عنوان علامت به روی دستت ببند، تاج افتخاری بین چشمانت باشد» (تثنیه، باب ۶ آیه ۸) (+) و «این کلمات را به روی قلب خود و در اعماق جان خویش قرار دهید و آنها را به عنوان علامت بر دستان خود ببندید و به عنوان تاج افتخار بین چشمان خود بیاویزید» (تثنیه باب ۱۱ آیه ۱۸) (+).
  
فلسفه گذاشتن تفیلین بر دست و روی پیشانی چیست؟ 
سه عضو از بدنِ انسان مراکز مهم به شمار می‌آیند: یکی مغز که مرکز تفکر و تعقل و دانش و یادگیری است. دوم دست، که عامل انجام کار روزانه و کمک و تعاون با دیگران، همکاری و همیاری با غیر از خویش است و سوم قلب که نماد عواطف و انسانیت و اخلاق به شمار می‌آید. انسانی که هر روز این اعضا از بدن خود را با نام مقدس الهی مجهز کند به این مفهوم است که مغز و دست خود را در اختیار پروردگار جهان‌آفرین که خالق کل و مددکار انسان‌هاست و مرکز مهر و عطوفت می‌باشد می‌گذارد. از نظر روانشناسی به تدریج ثابت شده است که آن کس که تحت تاثیر این تلقینات معنوی قرار گیرد، انسانی خواهد شد که دستان خود را عامل سازندگی، یاری، درستکاری و کردار نیک می‌گرداند، و از نظر مغزی دارای تفکر صحیح و پندار نیک و از نظر قلبی، مهربان و باگذشت و خوش‌قلب خواهد شد.

آئین تفلین‌بندان (بَرمیتسوا و بَت‌میتسوا)
در دین یهود، یک روز پس از آن که پسر سن سیزده‌سالگی را پشت سر گذاشت و دختر دوازده‌سالگی را گذراند، تکلیف مذهبی می‌شوند.

از نظر آئین یهود هر نوجوان پسر در جامعه یهودی که سن ۱۳ سالگی را پشت سر گذاشت و همچنین دختران هنگامی که سن ۱۲ سالگی را تکمیل می‌کنند، از فردای این تاریخ، دارای بلوغ دینی محسوب می‌شوند و در مقابل اجرای فرامین الهی صاحب مسؤولیت هستند و موظف می‌باشند که به تدریج کلیه فرامین جهان‌شمولِ تورات مقدس را به مرحله اجراء بگذارند.

نوجوانان از این سن به بعد مسؤل اعمال و رفتار خویش شناخته می‌شوند. به میمنت این رویداد مهم دینی، برای پسران و دختران آئین تکلیف مذهبی برگزار می‌شود که با جشن و سرور و اجرای برخی مراسم مذهبی همراه است. این آئین‌ها برای پسران «بر میتسوا/ برمیتصوا» בר-מצווה  Bar-Mitsva و برای دختران «بت‌میتسوا/ بت‌مبتصوا» בת-מצווה Bat-Mitsva نامیده می‌شود، یعنی آن‌ها به سنی رسیده‌اند که باید امر به معروف و نهی از منکر را رعایت کنند و آئین و آداب مذهبی را انجام دهند.

نوجوانِ پسر که سن «۱۳ سالگی و یک روز» را پشت سر می‌گذارد اولین فرمانی را که باید انجام دهد، بستن تفیلین (مُهر نماز) بر روی پیشانی محل رستنگاه موی سر و بر روی بازوی چپ خود می‌باشد و این مراسم را «تفیلین بندان» می‌نامند.

تفیلین دو جعبه مکعب کوچکی است که از چرم ساخته شده و نام اعظم پروردگار جهان همراه با چند آیه از تورات در درون آن جای داده شده است، و بستن آن بر بازو و گذاشتن آن روی (ملاج) سر از اولین فرامینی است که خداوند در مصر برای قوم بنی‌اسرائیل مقرر فرمود. (خروج باب ۱۳ آیه ۹ +) و (خروج باب ۱۳ آیه ۱۶ +).

بنابراین نوجوانی که موظف و موکلف به اجرای فرامین توراه می‌گردد، باید اولین فرمان دینی را عملا انجام دهد. امروز این مراسم طی تشریفات خاصی انجام می‌گیرد. اکثر خانواده‌های یهودی در اسرائیل آئین دینی «برمیتسوا/ برمیتصوا» را در برابر کُتِل هَمَعراوی כותל המערבי Kotel Hamaaravi (دیوار ندبه) در اورشلیم برگزار می‌کنند که یگانه اثر بازمانده از بیت‌المقدس یهود است و از تقدس بسیار برخوردار است. (ديوار «ندبه»، به معنا و مفهوم نيايش همراه با تضرع نام گرفته و علت آن بخاطر پيش‌آمدهای شومی بوده كه طی تاريخ باعث ويران شدن بِت هميقداش/ بیت هَمِقْدَش [بیت‌المقدس] و به اسارت رفتن يهوديان به اكناف دنيا بوده است. اين ديوار در زبان عبری به كوُتِل هَمَعراوی [ديوار غربی] معروف است).

در مورد دختران، که طبق شریعت مذهبی سنت‌گرایان از اجرای فرمان گذاشتن تفلیین معاف می‌باشند، به جای نهادن تفیلین، دختران باید از «یک روز پس از تکمیل سن دوازده سالگی»، در اولین روز جمعه به هنگام غروب آفتاب، دو شمعی را که نشان استقبال از فرا رسیدن شب شنبه مقدس است، با خواندن نیایش‌های ویژه آن برافروند. این دختران هنگام برافروختن دو شمع شب شنبه می‌خوانند: «متبارک باد نام عظیم تو خداوند ما و سلطان عامل که ما را تقدیس نموده و به اوامرت امر فرمودی تا چراغ مخصوص شنبه را برافروزیم». این اولین فرمانی است که در امور مذهبی برای زنان صادر شده و دختری که به مرحله تکلیف شرعی رسیده، باید آن را انجام دهد.

***
شال دعا (طلیت، تالیت، تالِت، صیصیت) (+)

یهودیان هنگام اجرای آئین نماز و ستایش پروردگار، شالی را روی دوش می‌گذارند که طلیت (טלית Talith) نامیده می‌شود و یهودیان ایرانی آن‌را «صیصیت» می‌خوانند، و آن  پارچه‌ای است با حواشی سفیدرنگ و یا آبی و یا سیاه که ابعاد آن مربع مستطیل است و حداقل یک متر طول و ۴۰ سانتیمتر عرض دارد و در هر یک از چهار گوشه قائمه‌ی آن هفت نخ که به صورت ویژه‌ای گره زده شده آویخته است که در زبان عبری «صیصیت» (ציצית Tsitsit) نامیده می‌شود.

فاصله بین هر گِره به وسیله یکی از نخ‌ها که از همه طولانی‌تر است به تعداد ارزش عددی حروف ی- ه- و- ه  (یهوه)، یعنی به ۱۰ و ۵ و ۶ و ۵ بار، دورِ شش نخ دیگر پیچیده شده است که مجموع این چهار عدد ۲۶ می‌شود که مطابق با ارزش عددی چهار حروفی است که اسم خاص پروردگار جهان (یهوه) را تشکیل می‌دهد. نمازگزار این پارچه مستطیل شکل را پیش از شروع نماز روی سر خویش می‌گستراند و به دور اندام خود می‌پیچد و سپس مراسم نیایش را آغاز می‌کند.

فلسفه اصلی نهادن شال دعا هنگام نیایش، از این واقعیت نشأت می‌گیرد که افراد به هنگام نماز در نیایشگاه (کنیسا) لباس همسانی به تن ندارند و از نظر ظاهری دارای یک نوع پوشش نمی‌باشند. یکی با لباس فاخر به کنیسا آمده و دیگری لباس نه چندان گران‌قیمتی به تن دارد. در چنین وضعی ممکن است آن‌که لباس مجلل به تن کرده، به دیگران فخر بفروشد و آن کس که لباسش گرانبها نیست خجلت‌زده و شرمسار گردد. برای این‌که چنین وضعی پیش نیآید، تورات امر می‌کند که به هنگام نماز، همگی دارای یک نوع پوشش متحدالشکل باشند. عارف دیگری معتقد است: طلیت انسان را به یاد «کفن» پس از مرگ می‌اندازد و نمازگزار با پوشیدن آن دلشکسته می‌شود و از کبر و غرور به زیر می‌اید و با فروتنی با خدای خویش راز و نیاز می کند.

باورمندان موظف هستند که علاوه بر هنگام نیایش، در دیگر ساعات شبانه‌روز نیز در زیرِ پیراهنِ خویش قطعه پارچه بلندی را که به طلیت شباهت دارد، ولی ابعادش کوچکتر است، با همان شرائط در چهار گوشه قائمه آن هفت نخ تعبیه کند و به تن داشته باشد، تا همواره به یاد پروردگار و فرامین او باشد و اصول انسانی را از نظر دور ندارد. این شال دعا «طلیت قاطان»  (Talith Ghatan - شال کوچک) نامیده می‌شود.

امر پوشیدن طلیت (دستور استفاده از صیصیت) در کتاب اعداد باب ۱۵ آیات ۳۷ تا ۴۱ (+) آمده و چنین است: «خداوند موسی را خطاب کرده گفت: با بنی‌اسرائیل سخن گفته به آنان فرمان ده که صیصیت (آویزه‌های نخی) را در چهارگوشه لباس خود تعبیه کنند - این امر در همه نسل‌ها رعایت شود و یک نخ آبی در میان آن‌ها باشد که برای شما صیصیت محسوب گردد. به آنها نظر دوزید تا همه فرامین خداوند را به یاد آورید و انجام دهید و به دنبال هوس‌های دل و دیده که خود موجب خطا می‌شود نروید، تا به یاد داشته و همه فرامین مرا به جای آورده و برای خداوند خود مقدس باشید - من خداوند خالق شما هستم که شما را از مصر بیرون آوردم، تا خدای شما باشم. من خداوند خالق شما هستم». 
به دروغ گفته می‌شود طرح دو نوار آبی رنگ در بالا و پایین پرچم اسرائیل، برگرفته از نوارهای شال تالیت است. درصورتی‌که دو نوار آبی رنگ به نشانه‌ی دو رود فرات و نیل می‌باشند که در تورات، فصل پیدایش، باب پانزدهم آیه هجدهم آورده شده‌ است. (+). 

*** 

قَدّيش

«قَدّيش» به معنای «تقديس خداوند» است و بعد از متن «شِمَع ييسرائل»، جزء مشهورترين قسمت‌های تفيلاست. قديش با جمله «ييتْگَدَلْ وِييتْقَدَّشْ» به معنی «بزرگ و مقدس باد» آغاز می‌شود. اين جمله در كتاب يحزقل ناوی (حزقیال نبی) ذكر شده است كه او نام خداوند را بدين‌گونه تقديس می‌كند. در تلمود يروشلمی نيز گفته شده كه در ايام قديم به علت اهميت بسيار باران در زندگی كشاورزان، مردم به هنگام بارش باران با اين جمله به درگاه خداوند شكرگزاری می‌كردند.
مفهوم اصلی قديش در اين جمله قرار گرفته است: «يِهِه شِمِه رَبّا مِوارَخ» «نام اعظم او تا ابد مبارك باشد».
دانيال نبی و حضرت داويد (داوود)، اين جمله را در تفيلا و دعاهای خود به كار برده‌اند.
در زمان‌های قديم (دوران بت هميقداش)، تفيلای جماعتی بيشتر به صورت شنيدن دعا از زبان نمايندگان روحانی و پاسخ دادن به آن‌ها بود. به‌طور كلی در بت هميقداش، در پايان هر براخا و با شنيدن نام اعظم خداوند، مردم به جای گفتن «آمِن»، اين عبارت را به عبری (باروخ شِم ...) «باروخ شِم كِوود مَلخوتو لِولام واعد» پاسخ می‌دادند.
پس از ويرانی بت هميقداش نيز تا مدتی گفتن اين عبارت همچنان رايج بود؛ اما كم كم مردم عادت كردند كه در پايان تفيلاها اين جمله را به زبان آرامی و به صورت «يِهِه شِمِه رَبّا» بگويند و در پايان براخاها نيز به جای آن از واژه «آمِن» برای پاسخ دادن بهره گيرند. در دوران تلمود (حدود ۲۰۰۰ سال پيش) جمله‌هایی به عبارت «يِهِه شِمِه رَبّا» افزوده شدند كه مجموعه قديش را تشكيل دادند. قديش در آن زمان يك دعا يا تفيلا به شمار می‌آمد كه در پايان هر بحث و سخنرانی مذهبی خوانده می‌شد.


اشكال مختلف قديش

امروزه قديش به گونه‌های مختلفی خوانده می‌شود:

- «نيمه قديش» يا قديشِ لِعِلاّ
در واقع، متن كامل و اصلی قديش، همين قسمت است و در انواع ديگر قديش نيز اين بخش وجود دارد. وجه تمايز آن‌ها، افزودن جمله‌هایی به «نيمه قديش» است. معمولاً آن را هنگام پايان يافتن بخش مقدماتی تفيلاها (پيش از آغاز لحش) يا پايان قرائت سِفِر تورا می‌خوانند. ترجمه «نيمه قديش» به اين شرح است:
* نام خداوند بزرگ و مقدس است. (آمِن)
* در جهانی كه با رضايت خويش خلق نموده و حكومت خود را بر آن قرار داده است، نجات انسان‌ها را فراهم و ظهور ماشيح را تسريع فرمايد. (آمِن)
* (اميد كه) در ايام زندگی شما و در دوران حيات همه يهوديان، (ظهور ماشيح) به زودی و در زمان نزديك واقع شود و بگوييد آمِن. (آمِن)
* نام بزرگ خداوند در اين جهان و تا ابد، متبارك، ممدوح، مفتخر، بلند مرتبه، برگزيده، مجلل و مورد تهليل است. (آمِن)
* مقام او از تمام بركات، سرودها، مدح‌ها و تمجيدهایی كه برای او در اين جهان گفته می‌شود، بالاتر است و بگوييد آمِن. (آمِن)

- «قديش تيتقَبّال» و يا «قديش شالِم»
اين قديش را فقط شاليح صيبور (پيش‌نماز) پس از پايان متن اصلی تفيلا (لَحَش) می‌خواند و در آن تقاضای پذيرش تفيلای مردم از سوی خداوند گفته می‌شود.

- قديش « يِهِه شِلاما»
در آن (افزون بر مضمون اصلی قديش) از خداوند برای جماعت، سلامتی و سعادت طلب می‌شود و بيشتر پس از مطالعه و فراگيری تورای كتبی (تَنَخ) گفته می‌شود.

- قديش «عَل ييسرائِل»
در اين قديش كه دارای قديش "يِهِه شِلاما" نيز هست، برای همه افرادی كه به آموزش، فراگيری و ترويج علوم الهی مشغول هستند، خير و بركت درخواست می‌شود. نيز پس از مطالعه و فراگيری تورای شفاهی (مانند ميشنا، گمارا، زوهر) يا سخنرانی مذهبی هم گفته می‌شود. اين قديش را «قديش سوگواری» يا «قديش ياتُوم» (به معناي يتيم) هم می‌نامند. علت اين نامگذاری، آن است كه بستگان درجه اول متوفی و به‌ويژه فرزندان پسر، در يك سال پس از درگذشت مِيِت، آن را همه‌روزه می‌گويند.

- «قديش گادُول»
اين قديش در جمله اول با ديگر انواع آن تفاوت دارد و در ابتدا به جهان آخرت اشاره می‌كند، سپس مانند قديش «عل ييسرائل» ادامه می‌يابد كه به هنگام تشيع جنازه و پس از دفن ميت خوانده می‌شود. همچنين هنگامی‌كه عده‌ای دوره فراگيری يك جلد از ميشنا يا گمارا را به پايان می‌رسانند، در مراسمی كه به همين مناسبت برگزار می‌شود، آن را می‌خوانند.

* در پايان همه قديش‌ها (غيراز نيمه قديش) جمله «عُوسِه شالُوم» خوانده می‌شود كه مفهوم خلاصه آن چنين است:
«خدایی كه در جهان آفرينش صلح و آرامش برقرار كرده است، او با رحمت‌هايش صلح و آرامش را برای ما برقرار نمايد».


«قديشِ سوگواری»

همان گونه كه ذكر شد، قديش «عَل ييسرائل» يا «ياتُوم» از يك نظر اختصاص به افراد سوگوار دارد كه در سال اولِ فوتِ بستگان درجه اول يا سال‌روز درگذشت آنها خوانده می‌شود. در متون مذهبی گفته شده است فردی كه قديش می‌گويد، باعث ارتقای روحانی والدينش می‌شود.

چنانچه به مفهوم جملات قديش توجه شود، ملاحظه می‌شود كه در آن (قديش عل ييسرائل) هيچ اشاره‌ای به جهان آخرت يا نجات و آمرزش روح مِيِت نشده است، بلكه مضمون اصلی آن، اعتراف به قداست و بزرگواری خداوند است. معمولاً فردی كه با از دست دادن يكي از نزديكان خود سوگوار می‌شود، اگر احساسات و افكار خود را كنترل نكند، ممكن است كه به تقدير الهی در وارد آمدن اين مصيبت اعتراض كند يا آن را ناشی از بی‌عدالتی آفريدگار بداند. پس خواندن قديش با توجه به مفاهيمی كه در آن نهفته است، نشانه‌ی ايمان او، عادلانه دانستن حكم خداوند و تسليم در برابر خواست و حكمت اوست.


نكاتی درباره قديش:

۱- قديش را تنها در حالی می‌گويند كه ۱۰ نفر مرد (بالاتر از ۱۳ سال) در يك مكان حاضر باشند. (اين جمع را «عَسارا» يا «مينيان» می‌نامند).

۲- چنانچه در شروع قديش ده نفر حاضر بودند، اما پس از آن به طور اضطراری چند نفر خارج شوند، تا زمانی‌كه دست كم ۶ نفر حضور داشته باشند، می‌توان به گفتن قديش ادامه داد.

۳- همه‌ی كسانی‌كه در محل حضور دارند (حداقل ۹ نفر به غير از گوينده قديش) بايد كاملاً به جملات آن توجه كنند و در پايان هر جمله، آمِن را پاسخ دهند. چنانچه شماری از افراد حاضر در حال خواندن تفيلا (لحش) باشند كه نمیتوانند در ميان آن، جوابِ قديش را بدهند، اگر دست كم ۶ نفر از آنها قادر به پاسخ دادن باشند، می‌توان قديش را آغاز كرد.

۴- قديش را به حالت ايستاده می‌گويند؛ اما می‌توان به حالت نشسته آن را پاسخ داد.

۵- افزون بر كلمه آمِن كه بايد در جواب قديش گفته شود، از شروع قسمت «يِهِه شِمِه ربا»، دو جمله وجود دارد كه حاضران بايد آن را با صدای بلند و به طور كامل در جوابِ گوينده‌ی قديش، بخوانند.


***
مزوزا: مزوزا طوماری‌ست از پوستِ حیوانِ حلال‌گوشت که بر روی آن دو پاراشای اولِ شِمَع ایسرائل یا شِماع ایسرائل (بخش آغازین نماز در دین یهود است و به معنایِ: بشنو! ای اسرائیل می‌باشد) و همچنین نامِ اعظمِ خداوند با مرکبی مخصوص بوسیله‌ی یک خطاطِ مؤمن، متعهد و متبحر و آشنا به این امر یعنی سوفر نوشته می‌شود. مزوزا بر سر درب خانه های یهودیان نصب می‌شود. نصب مزوزا یکی از دستورات تورات بوده است. 
«بشنو ای اسراییل، خداوند، خدای ما یکتاست». 
«متبارک باد نام پرجلال سلطنتش از ازل تا ابد». 
«خداوند خدایت را با تمامی دل و جان و تمامی قدرتت دوست بدار». 
«و این سخنان را که اکنون امر می‌نمایم در قلبت جای ده». 
«آنها را به فرزندانت تعلیم ده و همواره درباره آنها صحبت کن». 
«چه هنگامی که در خانه نشسته‌ای و چه زمانی که در راه هستی، به هنگام خوابیدن و برخاستنت». 
«آنها را همچون علامت بر دستت ببند و به عنوان نشانه بین چشمانت بگذار». 
«آنها را بر قائمه‌ی چهارچوب در‌بخانه و دروازه‌ات بنویس». (تثنیه ۹-۶:۴) (+).
این عبارت‌ها از دستورهای صریح خداوند در کتاب مقدس است که پس از خروج قوم بنی‌اسرائیل از مصر و طی اقامتشان در بیابان سینا، حدود سه هزار و سیصد سال قبل، با نمادی در قالب «مزوزا» و تفیلین به آنان ابلاغ شد و از همان آغاز یهودیان ملزم به اجرای آن شدند. 
ریشه‌ی لغت مزوزا از کلمه‌ی «لِزوز» به معنای رفت و آمد و عبور کردن گرفته شده است. (ریشه‌ی دیگر مزوزا و هم وزن آن کلمه «تزوزا» به معنای حرکت کردن است). در دیگر کتاب‌های مقدس یهود، تفاسیر و تعابیر دیگری هم در این باب بیان شده است که از مهم‌ترین آن معانی، فرق نهادن و جدا کردن و دیگری به دور نگاه داشتن مرگ (نابودکننده) است. 
باید اذعان نمود، مزوزا از مهم‌ترین و اساسی‌ترین اصول فرهنگی- دینی و نیز نمادی است از اعتقادات و ایمان هر فرد یهودی به ذات احدیت، که همچون وظیفه‌ی شرعی حفظ و اجرای آن امریست لازم. 
یهودیان بر این باورند که وجود مزوزا بر ستون در خانه‌هایشان نشانه‌ای است از اصالت، آگاهی و غرور از یهودی بودن که با نصب آن قدوسیت و طهارتی خاص را در محیط خانواده خویش به ارمغان خواهند آورد. علاوه بر این، از دیرباز این اعتقاد وجود داشته است که بدین‌وسیله مورد عنایت و حمایت قادر مطلق قرار خواهند گرفت. 
کبالیست‌ها بر این باورند که مزوزا مظهر فرق نهادن و جدا کردن پاکی‌ها از ناپاکی‌ها است و نصب مزوزا بر در خانه یا محل کار هر فرد یهودی، در این دنیای پرتلاطم و بی‌ثبات، یادآور آن است که انسان مقدس است و همچنین جزیی از الوهیت به شمار می‌رود. این امر باعث خواهد شد که هر فرد خودش را در مسیر پرفراز و نشیب زندگی از پلیدی‌ها منزه نگه دارد و نیز هویت خویش را که همانا یکتاپرستی است، حفظ کند. 
به بیان دیگر، [مزوزا کمک می‌کند نه تنها محل سکنای یهودیان پاک و مقدس باقی بماند، بلکه انسان ملزم می‌شود این پاکی و قدوسیت را در نهاد خویش ساکن نماید] و از هرگونه ارتکاب به اعمال زشت و پلید دور بماند و حس پرهیزکاری در شخص بیدار و تقویت شود. چرا که خداوند به انسان حق انتخاب عطا فرموده است و این قدرت را به او داده است که از خودش حراست نماید و حتا در سرنوشت خویش تأثیرگذار باشد.

***

معبد و کاهنان

یهودیان باید [۲۰] معبد را بسازند و [۲۱] آن‌را محترم بدارند. این ]مقام[ باید [۲۲] همواره حفظ شود و [۲۳] لاویان ]مردان نسل لاوى، یکى از فرزندان یعقوب[ باید در آن به انجام وظیفه خاص خود بپردازند. کاهنان پیش از ورود به معبد یا شرکت در مراسم عبادى آن [۲۴] باید دستان و پاهاى خود را بشویند؛ ایشان همچنین باید [۲۵] چراغ‌دانِ مخصوص ]منورا[ (+) را هر شب روشن کنند. کاهنان باید [۲۶] قوم اسرائیل را برکت دهند و [۲۷] کُندر و نان مقدس بر روى میز ]= خوان عبادتگاه[ بگذارند. آنان باید دوبار در روز [۲۸] بر مذبح طلایى بخور بسوزانند. آتش باید [۲۹] پیوسته بر مذبح افروخته باشد و خاکسترها باید [۳۰] هر روز برداشته شود. تمام افرادى که شرعاً ناپاک‌اند، باید [۳۱] بیرون از معبد باشند. قوم اسرائیل [۳۲] باید کاهنان خود را احترام کنند، و کاهنان باید [۳۳] لباس ویژه کاهنى بپوشند. کاهنان باید [۳۴] خیمه عبادت را بر دوش خود ببرند و روغن مسح مقدس [۳۵] باید به شیوه و دستور خاص آن تهیه شود. گروه‌هاى کاهنان باید [۳۶] به ترتیب ]در معبد[ خدمت کنند. کاهنان به احترام برخى مُردگان که از خویشان نزدیک ایشان‌اند، باید [۳۷] خود را شرعاً نجس سازند. کاهن اعظم [۳۸] باید فقط با باکره ازدواج کند.

اَسباط اِسرائیل Tribes of Israel (لغت فوق به معنای «غالب آمده بر خدا» می‌باشد) 
تاریخ پیدایش اسباط (قبایل) (+): 
یعقوب نام یکی از پسران اسحق و رفقه و برادر دوقلوی عیسو و نوه‌ی ابراهیم می‌باشد. اسحق و رفقه پس از بیست سال صاحب دو پسر دوقلو به نام عیسو و یعقوب گردیدند و عیسو اول به دنیا آمد و نخست‌زاده محسوب می‌گردید. اسحق عیسو را بیشتر از یعقوب دوست داشت و رفقه یعقوب را بیشتر دوست می‌داشت. بر اساس نقشه رفقه، عیسو که از شکار برگشته بود و بسیار گرسنه بود، حق نخست‌زادگی خود را به خاطر یک کاسه آش عدس سرخ (آش ادوم) به یعقوب فروخت. اسحق به واسطه نیرنگ یعقوب و رفقه و فروش نخست زادگی عیسو به برادر خود برای یک کاسه آش، یعقوب را به جای عیسو برکت داد. 
اسرائیل نامی بود که خداوند پس از آنکه یغقوب در گرفتن برکت از خداوند، پیروز گشت به یعقوب داد. و اسرائیل نامی معمول برای نامیدن نسل یعقوب گشت. تمام قومی که از نسل دوازده فرزند یعقوب به وجود آمددند به نام اسرائیلی‌ها، تمامی اسرائیل، فرزندان اسرائیل، بنی‌اسرائیل و یا خاندان اسرائیل نامیده شدند. (پیدایش ۳۲:۲۸ +؛ یوشع ۳:۱۷ +؛ یوشع ۷:۲۵ +؛ داوران ۸:۲۷ +؛ خروج ۱۶:۳۱ +؛ ۴۰:۳۶ +) 
یعقوب دارای دو زن رسمی به نام‌های لیه و راحیل و دو زن صیغه‌ای به نام‌های زلفه که کنیز لیه و بلهه که کنیز راحیل بود، داشت. (پیدایش ۱۳-۳۰:۴ +) 
لیه شش پسر به نام‌های رئوبین، شمعون، لاوی، یهودا، یساکار، زبولون و یک دختر به نام دینه و راحیل دو پسر به نام‌های یوسف و بنیامین و بلهه دو پسر به نام‌های دان و نفتالی و زلفه دو پسر به نام‌های جاد و اشیر برای یعقوب به دنیا آوردند. 
نام پسران یعقوب به ترتیب به دنیا آمدن، رئوبین، شمعون، لاوی، یهودا، دان، نفتالی، جاد، اشیر، یساکار، زبولون، یوسف و بنیامین می‌باشد. یعقوب از همسران خود در کل دارای دوازده پسر گردید که هر یک از آنان مؤسس یکی از اسباط اسرائیل (قبایل اسرائیل) می‌باشند. پسران یعقوب در حدود ۱۷۵۰ قبل از میلاد بدنیا آمدند. 
یعقوب به یوسف دو برابر سایر برادرانش سهم داد. در واقع از یوسف دو سبط از دو پسرش به نام‌های افرایم و منسی بوجود آمد. در اینصورت اسرائیل دارای سیزده سبط می‌گردید، اما در عوض خداوند به سبط لاویان هیچ‌گونه سرزمینی نداد و از هر سبط خواست که شهرهایی با اطراف آن در اختیار لاویان قرار دهند که جمع این شهرها چهل و هشت عدد بود. دلیل این امر این بود که لاویان قبیله‌ای بودند که باید به خدمت خدا و کِهانت می‌پرداختند و سایر اسباط که دارای سرزمین بودند باید به آنها ده‌یک می‌پرداختند، با حذف لاویان، تعداد اسباط اسرائیل دوازه سبط گردید. بنابراین یعقوب دارای دوازده پسر بود و اسرائیل دارای دوازده سبط که دارای سرزمین بودند. اما در کل دارای سیزده سبط، اگر شما منسی و افرایم را بصورت جداگانه به حساب آورید (در اصل به یوسف سبطی داده نشد و در عوض به دو پسر او به هریک سبطی جداگانه داده شده است و دراینصورت تعداد اسباط دوازه سبط می‌شود).. (پیدایش ۴۸:۵ +؛ اعداد ۸-۳۵:۱ +). 
در زمان قحطی یعقوب با تمامی پسران و خانواده‌اش که هفتاد نفر می‌شدند، به مصر رفتند و یعقوب در مصر پس از وصیت به پسرانش، درگذشت. و قوم بنی اسرائیل در مصر مانده و تعداد آنها هر روز افزایش پیدا کرد. خداوند به سبب درخواست قوم اسرائیل که زیر فشار حکومت فرعون قرار داشتند، به موسی ماموریت داد که قوم بنی اسرائیل را از مصر خارج کند و هارون برادر موسی را نیز برای کمک به او به مصر فرستاد. پس از معجزات زیادی که خداوند برای قوم اسرائیل به انجام رساند، فرعون اجازه داد تا موسی قوم بنی اسرائیل را از مصر خارج کند. تعداد قوم بنی اسرائیل در آن هنگام ششصد هزار نفر مرد به غیر از کودکان و زنان بود. موسی پس از خارج کردن قوم اسرائیل از مصر، قوم را به صحرای سینا برد و خداوند در کوه سینا قوانین خود را توسط موسی به بنی اسرائیل داد. بنی اسرائیل به مدت چهل سال در این صحرا آواره بودند سپس وارد سرزمین موعود (کنعان) در زیر نظر یوشع (یوشَع پسر نون از قبیله افرایم و خادم و جانشین موسی برای رهبری قوم اسرائیل می‌باشد. در کتاب مقدس نام وی، هُوشَع نیز ذکر شده است اما موسی نام هُوشَع را به یهوشوع تغییر داد و یوشَع نامیده می‌شود [اعداد ۱۳:۸ «+»؛ اعداد ۱۳:۱۶ «+»؛ تثنیه ۳۲:۴۴ «+»]. تمامی وقایع دوران وی در کتاب یوشع «+» که به نام خود او می‌باشد، ثبت گردیده است.) گردیدند. (خروج ۷-۱:۱ «+»؛ خروج ۱۰-۳:۷ «+»؛ خروج ۱۲:۳۷ «+») 
قوم بنی‌اسرائیل پس از ورود به سرزمین موعود، هر یک از اسباط به غیر از سبط لاویان صاحب سرزمینی گشتند. اسباط یهودا، یساکار، زبولون در شرق و اسباط رئوبین، شمعون، جاد در جنوب و اسباط افرایم، منسی، بنیامین در غرب و اسباط دان، اشیر، نفتالی در شمال این سرزمین ساکن گردیدند. (یوشع ۱۳) 
منابع کتاب مقدس:     پیدایش باب ۳۰، ۳۲، ۴۸، ۴۹ - یوشع باب ۳، ۷، ۱۳ - داوران باب ۸ - خروج باب ۱، ۳، ۱۲، ۱۶، ۲۸، ۴۰ - اعداد باب ۲، ۳۵ - پادشاهان دوم باب ۱۷، ۲۵ - عزرا باب ۲

***
لاوی  Tribe of Levi / לוי (لغت فوق به معنای «الصاق، همبسته» می‌باشد) 
پیدایشِ سبط لاویان (لِوی‌ها): 
لاوی نام سومین پسر یعقوب از زن اولش لیه بود که در فدان آرام به دنیا آمد و سبط لاوی از نسل وی پدید آمده است. لیه نام وی را لاوی به معنای به‌هم پیوسته شدن گذاشت زیرا گفت که این پسر باعث نزدیکی و دلبستگی یعقوب به من خواهد شد. شکیم یکی از پسران حمور، با دینه دختر یعقوب همخواب شد و سپس قصد ازدواج با او را کرد، اما برادران دینه، شمعون و لاوی از بی‌عصمت شدن خواهر خود، خشمناک شده و به شهر شکیم حمله کرده و تمامی مردان را کشته و حمور و پسرش نیز کشته شدند و دینه را از خانه شکیم با خود بردند و به همین سبب یعقوب در وصیت خود شمعون و لاوی را مردانی بی‌رحم خواند و گفت که نسل آنان در سراسر سرزمین اسرائیل پراکنده خواهند شد. به این سبب، یهودا در مرتبه بالاتر از سایر برادران قرار گرفت و پادشاهی به طایفه‌ی یهودا داده شد. 
لاوی دارای سه پسر به نام‌های جِرشون و قُهات و مِراری بود که همراه با یعقوب به مصر رفتند. لاوی در سن صد و سی و هفت سالگی درگذشت. 
تاریخچه: 
تمام کسانی که از نسل لاوی بودند، لاویان نامیده می‌شدند که به عنوان کمک کنندگان یا دستیاران کاهنان به شمار می‌آمده‌اند. 
هنگامی که قوم اسرائیل مصر را ترک کرد، شیوه‌ی کهن عبادت در بین آنان مرسوم بود و فرزند پسر ارشد از هر خانواده و یا طایفه کاهن و اداره کننده مراسم عبادت بشمار می‌آمد. اما در کوه سینا اولین تغییر در این شیوه کهن و مرسوم عبادت بوجود آمد. در کتاب خروج باب ۲۸ خداوند هارون و پسرانش را برای کِهانت انتخاب کرد. 
زمانی که موسی از کوه سینا پایین آمد و قوم اسرائیل را مشغول پرستش گوساله طلایی دید، خشمناک شد و گفت که هر کس که با خداوند است پیش من بیاید و تنها طایفه لاوی بودند که دور او جمع شدند. و موسی به آنها گفت که خدای اسرائیل می‌فرماید: شمشیرهای خود را کشیده و از این سوی اردوگاه به سوی دیگر رفته و برادر و دوست و همسایه خود را بکشید و طایفه لاویان نیز چنین کردند و حدود سه هزار نفر را کشتند و موسی به آنها گفت که طایفه لاوی ثابت کرد که شایستگی خدمت خداوند را دارد و خداوند به شما برکت خواهد داد. 
اما پس از آنکه قوم اسرائیل شروع به پرستش گوساله طلایی نمود و طایفه لاویان در جلوی این گناه عظیم ایستادند، این طایفه شروع به اشغال موقعیت خاصی در بین سایر اسباط نمود. خداوند لاویان را بجای تمامی نخست‌زادگان اسرائیل پذیرفت و این طایفه به خداوند تعلق گرفت. نخست‌زادگی مذهبی جهت عبادت خداوند و خدمت خداوند به طایفه لاویان اختصاص داده شد. این امر به دلیل غیرتی بود که این طایفه برای جلال نام خداوند در هنگام پرستش گوساله طلایی، از خود نشان داد و دلیل دوم این بود که موسی و برادرش هارون نیز از سبط لاویان بودند و بطور طبیعی سبط لاویان باید کار خود را در خدمت به خدا و قوانین خداوند ادامه می‌داد. 
سبط لاوی به عنوان دستیاران هارون (کاهنان) انتخاب و کار ایشان خدمت در خیمه خداوند به جای تمامی قوم بنی‌اسرائیل بود. لاویان خدمت خود را از بیست و پنج سالگی شروع و در سن پنجاه سالگی بازنشست می‌شدند. در کتاب اعداد باب ۴ شروع خدمت لاویان سی ساله قید شده است. لاویان همچنین می‌باید قوانین و دستوراتی را که توسط خداوند به موسی داده شد، به قوم اسرائیل تعلیم دهند. برای تقدیس لاویان جهت شروع خدمتشان به خداوند، ابتدا روی آنها آب مقدس پاشیده و سپس آنان موی تمام بدن خود را تراشیده و لباس‌ها و بدنشان را می‌شستند. سپس یک گاو و آرد مخلوط با روغن جهت هدیه و یک گاو جهت قربانی گناه اختصاص داده می‌شد و سپس رهبران قوم اسرائیل بر سر آنان دست گذاشته و آنان را جهت خدمت دست گذاری می‌کردند. 
موسی برای تقسیم وظیفه لاویان، آنان را به سه گروه تفکیک کرد. هر گروه از نسل یکی از پسران لاوی بودند. لاویان شامل سه گروه به نام طایفه جَرشونیان و قَهاتیان و مَراریان گردیدند که هر طایفه دارای وظیفه خاصی بود. 
خداوند به سبط لاویان هیچ گونه سرزمینی نداد و از هر سبط خواست که شهرهایی با اطراف آن جهت سکونت و نگهداری گله و حیوانات در اختیار لاویان قرار دهند که جمع این شهرها چهل و هشت عدد بود. هر سبط بر اساس وسعت سرزمینی که در اختیار داشت سهمی از این شهرها را باید به لاویان اختصاص می‌داد. دلیل این امر این بود که لاویان قبیله‌ای بودند که باید به خدمت خدا و کِهانت می‌پرداختند و سایر اسباط که دارای سرزمین بودند باید به آنها ده‌یک می‌پرداختند. شش شهر از این شهرها، شهر امن بود که مجرمین و قاتلین می‌توانستند به این شهرها رفته و پناهنده شوند. تعدا نُه شهر از طرف سبط یهودا و تعداد سه شهر از طرف سبط نفتالی و اسباط دیگر هر کدام چهار شهر به لاویان جهت سکونت و نگهداری گله‌ها و حیواناتشان داده شد. در کتاب یوشع باب ۲۱ تمامی شهرهایی که به لاویان تعلق گرفت با جزئیات شرح داده شده است. 
در دوران پادشاهی داود، رئیس سبط لاویان عَشَبْیا پسر قَمُوئیل بوده است و در دوران پادشاهی نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه بابل، اورشلیم به دست بابلی‌ها افتاد، پادشاهی یهودا سرنگون شد، نیایشگاه اورشلیم ویران شد و بازمانده یهودیان به بابل به اسیری برده شدند که گروهی از لاویان نیز که در اورشلیم ساکن بودند به اسارت برده شدند و پس از حدود هفتاد سال حکومت بابل به دست پارسیان افتاد و به قوم اسرائیل که اغلب از طایفه یهودا بودند، اجازه داده شد که به اورشلیم و سرزمین خود بازگردند. همراه با آنان، گروهی از لاویان نیز به همراه زربابل از اسارت به اورشلیم باز گشتند. 
حزقیال نیز در نبوت خود از سبط لاوی نیز به عنوان سبطی که به او سرزمینی تعلق خواهد گرفت، نام برده است. در کتاب مکاشفه نیز از این سبط یاد شده است. در کتاب عهد جدید از شخصی به نام برنابا که از طایف لاوی بوده است، نام برده شده است. 
منابع کتاب مقدس:    یدایش باب ۲۹، ۳۴، ۳۵، ۴۶، ۴۹ - اول تواریخ باب ۶، ۲۷ - خروج باب ۶، ۲۸، ۳۲ - پادشاهان اول باب ۸ - عزرا باب ۲ - لاویان باب ۱۰ - اعداد باب ۳، ۴، ۸، ۳۵ - تثنیه باب ۲۷، ۳۳ - یوشع باب ۲۱ - پادشاهان دوم باب ۲۵ - حزقیال باب ۴۸.

***
منورا
منورا شمعدان هفت شاخه و يكی از وسايل معبد بيت‌المقدس بوده است. شمعدان ٧شاخه که در بسیاری از کنیسه‌ها و منازل یهودیان یافت می‌شود، نمادی تاریخی از شمعدان ٧شاخه‌ی زرّینی است که در خیمه‌ی عهد و بعدها در پرستشگاه مقدس اورشلیم، از این شمعدان استفاده می‌شد. 
طرح و تزئینات، ترتیب قرار گرفتن شاخه‌های منورا و حتی یک‌پارچه بودن آن، دارای تعابیر و فلسفه‌ای خاص است. هر شاخه دارای نام و خصوصیات ویژه و نیز دارای انرژی‌های الهی می‌باشد. سه چرغدان کناری سمت راست منسوب به عالم (عُلیا) است. اولین شاخه «ابراهام» (ابراهیم) نام گرفته و آن مظهر دوستی و مهمان‌نوازی است واژه عبری آن חסד(حِسِد) است. انرژی‌ آن ایجاد عشق و احسان. روز آن یکشنبه و سیاره‌ی حاکم و تأثیرگذار آن خورشید است. دومین شاخه «ییصحاق» (اسحاق) نام دارد، مظهر مسک نفس واژه‌ی عبری آن גבורה (گِوورا) می‌باشد. انرژی آن قدرت و توانایی است، روز آن دوشنبه و سیاره‌ی حاکم بر آن ماه است. سومین شاخه «یَعقُوو» (یعقوب) نام گرفته است. مظهر شکوه و زیبایی واژه‌ی عبری آن תפארת (تیفئِرِت) می‌باشد. انرژی آن ترحم، روز آن سه‌شنبه و سیاره‌ی آن مرغ است. سه چراغدان کناری سمت چپ، که منسوب به عالم پائین (سُفلی) است تشکیل شده از چراغدان‌های چهارمی و پنجمی و ششمی. چهارمین شاخه «مُشه» (موسی) نام دارد و مظهر ابدیت. واژه‌ی عبری آن נצח (نِصَح) می‌باشد. انرژی آن امید است، روز آن چهارشنبه و سیاره‌ی تأثیرگذار بر آن تیر (عطارد) است. پنجمین چراغدان «اَهَرُون» (هارون) نام گرفته، مظهر عظمت و شکوفائی واژه‌ی عبری آن הוד (هُود) می‌باشد انرژی آن سرسپردگی می‌باشد. پنجشنبه روز آن و سیاره‌ی حاکم بر آن مشتری می‌باشد. ششمین چراغدان «یوسف» نام دارد و مظهر درستی و صداقت. واژه‌ی عبری آن יסוד (یِسوُد) است. جمعه روز آن و سیاره‌ی حاکم بر آن ناهید (زهره) است. هفتمین چراغدان یا شاخه‌‌ی میانی، «داوید» (داوود) نام دارد و آن مظهر پادشاهی است. واژه‌ی عبری آن מלכות (مَلخوت) می‌باشد. انرژی آن درک و ایجاد بالانس می‌باشد. روز آن شبات و سیاره‌ی آن کیوان (زحل) است و آن نمایان‌گر حد تکامل برای بشر و به‌عبارتی دیگر، یکی‌شدن و یا ملحق شدن به ذات الهی است.

تفاوت شمعدان ٧ شاخه و ٩ شاخه در مناسبت‌های یهودیان (+): 
۱- در اعیاد یهودی دو نوع شمعدان استفاده می‌شود، یک شمعدان ٧ شاخه و یک شمعدان ٩ شاخه. 
۲- شمعدان ٩شاخه شمعدانی است که در عید حنوکا یهودیان استفاده می‌شود و به آن حنوکیا گفته می‌شود. 
۳- منوره حنوکا که در هشت روز عید حنوکا یکی پس از دیگری روشن می‌شود متفاوت با شمعدان ٧شاخه‌ای است که در معبد سلیمان (بِت همیقداش؛ بیت‌المقدس) روشن می‌شد و نماد اصلی یهودیت است. 
۴- شاخه‌ی نهم این منوره شماس نام دارد و شمعی که در آن قرار می‌گیرد برای روشن کردن هشت شمع دیگر در هشت روز عید حنوکا به کار می‌رود. 
۵- یهودیان سراسر جهان از ٢۵ ماه کیسلو به‌مدت ٨ روز در خانه‌های خود منوره ٩شاخه حنوکا را روشن می‌کنند. این شمعدان در این ایام معمولاً پشت پنجره‌ی خانه‌ها قرار گرفته و روشن می‌شود. 
۶- این جشن یادآور داستان معجزه‌ای است که مربوط می‌شود به پیروزی مکابیان بر حاکمان سلوکی فلسطین در حدود سال ١۶۵ ق.م. 
۷- مطابق آنچه در تلمود آمده است وقتی که حشمونائیم (یا همان مِکابیان) خواستند پس از مدت‌ها دوباره معبد را بازگشایی کنند فقط توانستند به ظرف کوچکی از روغن که هنوز مُهر کاهن اعظم را بر خود داشت و در نتیجه از ناپاکی به دور مانده بود، دست یابند. این مقدار اندک روغن حداکثر بیش از یک روز نمی‌توانست دوام داشته باشد، اما در عمل برای مدت ٨ روز در حال سوختن بود و در نتیجه این امکان را فراهم آورد تا روغن پاک جدیدی تهیه شود. 
۸- این معجزه بعدها در نزد یهود تبدیل به جشن حنوکا شد. 
۹- اما شمعدان ٧شاخه که در بسیاری از کنیسه‌ها و منازل یهودیان یافت می‌شود، نمادی تاریخی از شمعدان ٧ شاخه‌ی زرّینی است که در خیمه‌ی عهد و بعدها در پرستشگاه مقدس اورشلیم، از این شمعدان استفاده می‌شد.


قربانى‌ها


[۳۹] قربانىِ همیشگى (تامید tamid) باید دوبار در روز تقدیم شود. [۴۰] کاهن اعظم باید دوبار در روز قربانىِ آردى تقدیم کند. یک قربانىِ اضافى (موساف musaf]۴۱] در هر روز شَبّات ]= سَبَّت، شنبه[، [۴۲] در اول هر ماه، و [۴۳] در هر هفت روز عید پسح (Passover) باید تقدیم شود. در روز دوم عید پسح (۱۶ نیسان) (+) [۴۴] یک قربانىِ آردى (هدیه آرادی) از نوبر محصولِ جو را باید بیاورند. در عید هفته‌ها (شاوُوعوت Shavuot)۴۵[ یک قربانى اضافى و [۴۶] دو قرص نان به عنوان هدیه تکان‌دادنى ]= هدیه‌اى از اولین برداشت محصول گندم[ باید تقدیم شود. قربانىِ اضافى در [۴۷] رُوش‌هَشانا (Rosh Ha-Shanah) ]= روز اول سال[ و [۴۸] در روز کفاره (یوم کیپور) (+) دارد، به هنگام اداى [۴۹] عَووُدا (Avodah) ]= مراسم ویژه روز کفاره[، نیز باید پیشکش شود. در هر روز از عیدِ [۵۰] سایبان‌ها (سوکوت Sukkot) و نیز [۵۱] در روز هشتم آن (جشنِ شیمنی عَصِرِت) یک هدیه اضافى باید آورده شود.


درباره اعیاد به ادامه مطلب بنگرید.

نظام قربانی  Sacrificial System
خداوند قربانی حیوانات را بر قرار نمود تا پوشش و کفاره‌ای موقت برای گناهان باشد (لاویان ۴:۳۵ +؛ ۵:۱۰ +). قربانی نمودن حیوانات یکی از مهم‌ترین مباحث کتاب مقدس است. وقتی آدم و حوا گناه کردند خداوند یک قربانی فراهم نمود و از پوست آن برای آنها پوششی فراهم کرد (پیدایش ۳:۲۱ +). سپس هابیل اولین قربانی را در کتاب مقدس به حضور خداوند می‌آورد و خداوند آنرا می‌پذیرد (پیدایش ۵-۴:۴ +). و نوح پس از فرو نشستن سیل، حیواناتی را برای خداوند قربانی می‌کند (پیدایش ۲۱-۸:۲۰ +). از اینرو نظام قربانی از همان اوایل کتاب عهد قدیم به چشم می‌خورد. 
در زبان عبرانی برای واژه «قربانی» از واژه هدیه تقدیمی استفاده شده است که به مفهوم «وقف شده برای خداوند» است. قربانی هدیه‌ای بود که به حضور خداوند تقدیم می‌شد تا سبب فرو نشستن خشم خداوند یا جهت ابراز شکرگزاری از او باشد. 
خداوند به قوم اسرائیل فرمان داد تا حیواناتی را مطابق با دستورات و قوانین مقرر شده قربانی کنند. اول اینکه حیوانات باید بی‌عیب باشند، دوم اینکه هویت شخص قربانی‌دهنده باید بر قربانی قرار گیرد. سوم، شخص قربانی‌دهنده باید حیوان قربانی را ذبح کند. وقتی چنین قربانی با ایمان انجام گیرد، سبب پوشش موقت گناهان شخص می‌شود. 
بطور خلاصه حیوانات قربانی سبب کسب بخشش گناهان شخص بطور موقت می‌شود. این بخشایش بر اساس مرگ حیوان قربانی به عنوان جایگزین انسان صورت می‌گیرد. در واقع حیوان قربانی شده بجای انسان گناهکار می‌میرد البته این قربانی نه به شکلی دائمی بلکه بطور موقت سبب زدودن گناهان شخص می‌شود. 
در واقع خداوند تعلیم می‌دهد که گناه در زندگی انسان وضعیتی بسیار جدی است و به سادگی زدوده نمی‌شود و برای کفاره آن نیاز به ریختن خون است. جرم از دید کتاب مقدّس یک احساس نیست بلکه یک وضعیت است. اگر ما گناه کنیم، ما مجرم هستیم خواه آنرا احساس کنیم یا نکنیم.همچنین خداوند بدینوسیله اعلام می‌کند که او مقدس و پاک است و گناه باید مورد داوری قرار گیرد. اما در عین حال، خداوند رحیم و فیض‌بخش است از اینرو او برای زدودن گناهان، جایگزینی برای آن تعیین نمود. 
هیچ نظام جامعی برای قربانی تا قبل از خروج اسرائیل از مصر وجود نداشت. پس از بنای خیمه‌ی مقدس و نظام کِهانت، مقررات و نظام قربانی نیز برای تقدیس و انتصاب کاهنان به خدمت برقرار گردید (خروج ۲۹:۱ +). 
کتاب لاویان فصل ۱ تا ۷ بیشترین اطلاعات موجود در ارتباط با نظام قربانی را در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد. قربانی‌هایی که توسط مردم به خیمه‌ی مقدس آورده می‌شد نشان از ارادت و تخصیص قلبی ایشان به خداوند داشت. سنت قربانی نزد قوم اسرائیل یکى از عبادات مهم به شمار مى رفت. زیرا قربانى براى یهود در شمار مقدس‌ترین خدمات به شمار می‌رفت، قوم اسرائیل طى مناسکى ویژه، براى توبه و اعتراف و تقدیس و کفاره و شکر، مبادرت به انجام قربانی‌هاى خونى و غیرخونى می‌کردند. 
حیواناتی که برای قربانی تقدیم می‌شدند باید نر و بی‌عیب باشند؛ فقط بهترین‌ها باید به حضور خداوند تقدیم می‌شدند (خروج ۷-۱۲:۳ +). هر چیزی کمتر از این، بی‌احترامی به خداوند محسوب می‌شد و نشان از ناشایست بودن انگیزه‌های هدیه دهنده داشت (ملاکی ۸-۱:۷ +؛ ملاکی ۱۴-۱:۱۱ +). در تمامی این قربانی‌ها، خداوند توجه‌ای به ارزش حیوان نداشت اما به انگیزه قربانی‌کننده اهمیت می‌داد. (اول سموئیل ۱۵:۲۲ +؛ هوشع ۶:۶ +؛ عاموس ۲۴-۵:۲۱ +).
فقط حیوانات اهلی برای قربانی کردن مناسب بودند، عمدتاً به این دلیل که نمایانگر یک ضرر مالی برای اهداکننده قربانی بود. ضروری بود که اهداکننده با تمایل قلبی قسمتی از دارایی خود را تقدیم کند و بدین‌وسیله محبت خود را ثابت و آنرا به خداوند تخصیص دهد؛ از اینرو یک حیوان وحشی اسیر شده برای قربانی کردن مناسب نبود. 
طبق این تقسیم‌بندى، قربانىِ خونى شامل حیوانات اهلى از قبیل گاو و گوسفند و بز و کبوتر می‌شد و قربانى غیرخونى از نوبر میوه‌هاى فصل و شراب و زیتون و آرد تشکیل می‌گردید که هدایای ریختنی نامیده می‌شد. 
تقدیم قربانی‌ها بر اساس سلسله مراتب قرار داشت: اول، قربانیِ گناه؛ دوم، قربانیِ سوختنی؛ سوم هدیه‌ی آردی؛ و چهارم قربانیِ سلامتی. این سلسله مراتب اشاره بر درست انجام دادن مراحل پرستش دارد: تطهیر، کفاره، شکرگزاری و ارتباط. یهودیان اعتقاد دارند که فقط پس از برداشتن سه قدم اول است که می‌توانند با خداوند رابطه داشته باشند. 
برای اطلاعات بیشتر در باره قربانی در آیین یهود و پی بردن به اهمیت آن  به «اینجا» بنگرید.
 
***
مذبح   Altar 
مذبح قربانی سوختنی یاید در صحن بیرونی و در جلوی قسمت در ورودی خیمه خداوند یا معبد مقدس قرار می‌گرفت. باید هر کدام از چهار گوشه مذبح دارای برآمدگی عمودی به شکل شاخ بود این برآمدگی‌های عمودی نمادی از قدرت کفاره مذبح بود. خون حیوانات قربانی بر این چهار شاخ، نشان از این داشت که قربانی مورد قبول قرار گرفته و گناهان شخصی که این قربانی را تقدیم کرده کفاره شده است (خروج ۲۹:۱۲ «+»؛ لاویان ۴:۲۵ «+»). این چهار «شاخ» همچنین نمادی از کمک و پناهی برای تحصن بودند؛ کسانی که بدنبال جایی برای تحصن و در امان ماندن از دست تعقیب کننده خود بودند می‌توانستند این شاخ‌ها را بگیرند. 
مذبح باید با تشریفاتی و بوسیله‌ی مسح نمودن آن با خونِ گاوِ نرِ قربانی شده مقدّس شود؛ برای مدتِ هفت‌روز و هر روز باید یک گاو نر قربانی شود و سپس مذبح تقدیس خواهد شد. نه تنها خودِ مذبح، مقدّس خواهد بود بلکه هر شخصی یا هر چیزی که مذبح را لمس کند نیز مقدّس خواهد شد. 
وقتی که خیمه و صحن حیاط آن کامل گردید، این مذبح قربانی سوختنی باید اولین چیزی باشد که یک اسرائیلی بعد از اینکه از دروازه‌ی بیرونی خیمه وارد صحن حیاط می‌شود با آن روبرو شده و آن‌را ببیند. این شرح حالی حقیقی از این است که انسان فقط می‌تواند از طریق یک مذبح به خدا نزدیک شود؛ یک مذبح که روی آن قربانی سوختنی جهت کفاره‌ی گناه قرار دارد. این تنها راه ممکن است که خداوند وضع کرد تا قوم گناهکار اجازه یابد که به حضور مقدّس او نزدیک شود. در خیمه‌ی مقدّسِ قوم اسرائیل یک مذبح برای قربانی سوختنی وجود داشت، یک واسطی برای نزدیک شدن به خداوند، یک قربانی بابت کفاره و آمرزش گناهان. 
هر فرد اسرائیلی در سراسر سال باید قربانی سوختنی در این مذبح تقدیم می‌کرد. کاهنان باید مراسم مربوط به قربانی را به انجام رسانده و خون قربانی را در لگن‌ها جمع کرده و از چنگال‌های مخصوصی برای جدا کردن قسمت‌هایی از گوشت قربانی استفاده کنند. 
خود اهدا کننده باید حیوان را ذبح می‌کرد و سپس کاهنان الباقی امور مربوط به قربانی را انجام می‌دادند. وقتی عمل قربانی کردن تکمیل می‌شد آنگاه دود برخاسته از سوزاندن گوشت قربانی همانند یک عطر خوشبو به‌جهت خداوند بود. خداوند همانند ما دود را «بو» نمی‌کرد، و چنین عطری برای بینی انسان‌ها نیز خیلی «خوشایند» نیست. اما گفتن اینکه «عطر خوشبو به‌جهت خداوند» بدین مفهوم است که خداوند قربانی را قبول کرده است، و بدینسان تاییدی بر این نکته است که کفاره برای اهدا کننده به انجام رسیده و بدین‌وسیله حیوان قربانی شده متحمل مجازات کامل برای گناهان او گردیده است. اهدا کننده‌ی قربانی حالا بخشیده شده و رابطه او با خدا ترمیم شده است. هرگونه قربانی که با ایمان و از روی خلوص قلبی به خداوند تقدیم شود همانند عطری خوشبو برای خداوند می‌باشد.

***
هدیه آردی  Grain Offering
تنها هدیه عمده‌ای که مستلزم خون قربانی نیست هدیه‌ی آردی است. هرچند که این هدیه همراه با خون قربانی‌های دیگر است؛ این هدیه به احتمال زیاد ابرازی از سپاسگزاری و صمیمیت با خداست که نان هر روزه نوع بشر را فراهم می‌کند. این آرد (غلات) می‌توانست هم بصورت پخته‌شده و هم نپخته تقدیم شود، و شامل خمیر مایه نبود. روغن زیتون به این آرد اضافه می‌گردید، و بخور خوشبو همراه با این هدیه سوزانده می‌شد. 
بخشی از این هدیه به اندازه یک مُشت برای یادگاری بر روی مذبح سوزانده می‌شد، یک یادآوری از عهد خداوند که با قوم اسرائیل برقرار ساخت، و در این عهد خداوند وعده برکت به قوم اسرائیل داد و قوم اسرائیل نیز قول داد که از قوانین خداوند اطاعت کند. الباقی این هدیه آردی به عنوان هدایای آتشین خداوند به کاهنان داده می‌شد یعنی بخشی از این هدایا که کاهنان می‌توانستند به عنوان غذای مقدّس در مکان قدس خیمه بخورند. هیچ‌گونه زمینی به کاهنانی که فراخوانده شده بودند داده نشده بود و بدینسان معیشت آنها وابسته به مردمان ایمانداری بود که هدایای گوناگونی به مذبح می‌آوردند. فقط قربانی سوختنی کاملاً بر روی آتش سوزانده می‌شد؛ و از تمامی هدایای دیگر یک قسمت برای کاهنان یا برای خوردن مردم کنار گذاشته می‌شد. 
هدیه آردی باید از آرد مرغوب و نرم باشد. اگر این آرد به عنوان هدیه نوبرها تقدیم می‌شد، باید از خوشه‌های تازه باشند که بدینسان به راحتی نرم نمی‌شدند؛ از اینرو به جای آن می‌توانست خوشه‌های برشته شده و کوبیده شده تقدیم شود. 
همچنین به تمام هدایای آردی باید نمک زده می‌شد، احتمالاً به این دلیل که نمک برای زندگی بسیار لازم است. در اینجا به نمک عهد اشاره شده است؛ زیرا نمک عاملی پاک‌کننده است، و همچنین نمادی از پاکی و خلوص است که از تمامی قوم عهد خداوند وهمینطور از هدایایی که آنها به حضور خداوند می‌آورند انتظار می‌رود که چنین باشند. 
قربانی سوختنی، خواه نذری، خواه دلخواه، و یا قربانی مخصوص یکی از عیدها باشد، در هر صورت باید با هدیه آردی تقدیم شود. اگر کسی بخواهد بره‌ای را قربانی کند، باید همراه آن یک کیلو آرد مرغوب، مخلوط با یک لیتر روغن به عنوان هدیه آردی و برای یک قوچ باید دو کیلو آرد مرغوب مخلوط با یک و نیم لیتر روغن به عنوان هدیه آردی و برای یک گاو به عنوان قربانی نذری یا سلامتی بیاورد، همراه آن باید سه کیلو آرد مرغوب، مخلوط با دو لیتر روغن به عنوان هدیه آردی تقدیم کند.

***
هدیه جنباندنی Wave Offering 
هدیه جنباندنی (تکان دادنی) یک هدیه ویژه بود که بارها در کتاب لاویان به آن اشاره شده است که در آن کاهن بخشی از قربانی هدیه شده را در حضور خداوند «می‌جنبانید» یعنی آنرا تکان می‌داد. معمولاً هدیه جنباندنی در ارتباط با قربانی سلامتی بود که در آن قسمتی از این قربانی‌های هدیه شده باید توسط کاهن یا شخص هدیه‌دهنده خورده می‌شد. بخشی از قربانی که در جلوی مذبح جنبانیده و سپس برگردانده می‌شد نمادی از این نکته بود که این بخش به خداوند داده شد و دوباره با شکرگزاری دریافت شد. در طی برگزاری عید نان فطیر، نوبر محصولات باید از برداشت غلات تقدیم می‌شد. قبل از اینکه اسرائیلی‌ها بتوانند از غلات مزرعه خود بخورند، آنها باید یک بافه از غله را به خداوند هدیه می‌کردند. آنها باید بافه (دسته‌ی علف یا محصول درو شده) را در مقابل خداوند بجنبانند (همانند سایر هدایای جنباندنی)؛ بدین شکل که آنها باید بافه را در هنگام تکان دادن به طرف مذبح جلو برده و دوباره به عقب باز می‌گرداندند، که نشان‌دهنده این بود که بافه به خداوند تقدیم شده و سپس با شکرگزاری دوباره به آنها بازگردانده شده است. هدیه جنبانیدنی می‌توانست بوسیله هر شخصی که از اهل بیت کاهن و از نظر شرعی پاک باشد خورده شود.

***
هدیه ریختنی Drink Offering 
اولین هدیه ریختنی که در کتاب مقدس ثبت شده است توسط یعقوب پس از اینکه خداوند نام وی را تغییر داد تقدیم گردید (پیدایش ۳۵:۱۴ +). یعقوب ستونی از سنگ به یادبود برخورد خود با خدا، برپا کرد. و با ریختن روغن و هدیه‌ای ریختنی بر روی ستون، آنرا وقف خدا نمود. مایع ریختنی که به خدا اهدا می‌گردید همانند قربانی کردن و وقف نمودن برای خدا بود این هدیه همواره ضمیمه با تمامی قربانی‌های سوختنی و سلامتی بوده است. 
اگر کسی بخواهد بره‌ای را قربانی کند، باید همراه آن یک لیتر شراب به عنوان هدیه ریختنی و اگر بخواهد یک قوچ را قربانی کند، همراه آن باید یک و نیم لیتر شراب به عنوان هدیه ریختنی و اگر کسی بخواهد، یک گاو را برای قربانی نذری یا سلامتی بیاورد،همراه آن باید دو لیتر شراب به عنوان هدیه ریختنی تقدیم کند.

***
سَبَّت یا شَبّات (שבת) sabbath 
شَبّات: روز شنبه (شَبّات/ سَبَّت) روز راحتی و تقدس برای قوم يهود می‌‏باشد به‌طوری‌كه دين يهود و طريقه حيات يهودی وابستگی شديدی به اين روز دارند. شبات روزی است كه نقش خود را بر هر فرد يهودی به جای گذاشته و او را بين ملل ويژگی بخشيده است. در توراتِ مقدس روز شنبه علامت عهد ميان خدا و قوم بنی‏‌اسرائيل بوده است زيرا در اين روز خداوند كار آفرينش جهان (از نيستی به هستی آوردن) را پايان داد. روز شنبه نه فقط برای فرد يهودی، بلكه برای خدمتكاران و حيواناتی كه برای او به كار گماشته می‏‌شوند نيز روز آرامش و استراحت است. 
بنابر عقیده یهود، خدا پس از خلقت خود در روز هفتم آرامی گرفت. این بدین معنی نیست که خداوند خسته شده بود و نیاز به استراحت داشت و می‌خواست خود را برای انجام کارهای بیشتری آماده کند، زیرا کار آفرینش قبلاً کامل و تمام شده بود؛ این استراحت از روی خستگی نبود بلکه استراحت و آرامی برای کاری بود که به خوبی انجام شده بود. گرچه خدا در این زمان نگفت که سَبَّت نگاه داشته شود، اما اصل استراحت در روز هفتم را همانند نمونه و سرمشق به ما آموخت. 
اول از همه، علاوه بر خواب روزانه در هر روز، ما انسان‌ها نیاز به استراحت جسمانی و مغزی داریم. اما بیشتر از آن ما نیاز داریم که بطور منظم از کار روزانه دست کشیده و توجه خود را به سوی خدا متمرکز کنیم. ما نیاز به رفع خستگی روحی و معنوی داریم. خداوند روز هفتم را تقدیس نمود، زیرا که در آن آرام گرفت. 
«سَبَّت» واژه‌ی عبری و به معنای «استراحت» است. زمانی‌که ما در روز سَبَّت استراحت می‌کنیم، این روز را تقدیس نموده و بدینسان به خداوند احترام می‌گزاریم (خروج ۱۱-۲۰:۸ +). استراحت در روز سَبَّت همچنین نمادی از استراحت و آرامش معنوی و ابدی برای قوم خدا در زندگی پس از مرگ و در نزد خدا می‌باشدروز سَبَّت به ما فرصتی ویژه می‌دهد تا به خاطر عطایای خداوند، او را ستایش و شکر کنیم.
سَبَّت در واقع در روز جمعه و پیش از غروب آفتاب شروع و در روز شنبه و با فرارسیدن غروب آفتاب به پایان می‌رسید. در این روز یهودیان از کار کردن دست می‌کشیدند و بر طبق کلام خدا، نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه کنیزت، نه مهمانانت و نه چهارپایانت مطلقاً هیچ کاری نکنند. 
سَبَّت در کتاب خروج به عنوان فرمان چهارم از ده فرمان به ثبت رسیده است (خروج ۱۱-۲۰:۸).
۸ سبت را به خاطر داشته باش و آن را مقدّس بشمار. ۹ شش روز کار کن و تمام کارهایت را انجام بده. ۱۰ ولی روز هفتم، روز استراحت و مخصوص خداوند است. در آن روز هیچ‌کس کار نکند. نه خودت، نه فرزندانت، نه غلامت، نه کنیزت، نه حیواناتت و نه غریبی که نزد توست. ۱۱ من، خداوند، در شش روز زمین و آسمان و دریا و هر چه در آنهاست را ساختم و در روز هفتم استراحت کردم. به همین دلیل است که من، خداوند، سبت را متبارک ساختم و آن را تقدیس نمودم .
 خداوند در این آیات حداقل پنج نکته را کاملاً روشن می‌کند: 
۱- به خاطر داشته باش. یعنی یک روز در هفته را برای استراحت در نظر بگیر. 
۲- آنرا مقدس بشمار. یعنی آنرا از سایر روزها جدا کرده و برای خدا در نظر بگیر. 
۳- یک روز از هفت روز. شش روز کار کن و روز هفتم متعلق به خداوند است. 
۴- ریا به‌کار نبر. کس دیگر را برای انجام کارهایت بکار نگیر. 
۵- خداوند پس از آفرینش، استراحت کرد. از اینرو روز سَبَّت مبارک و مقدس است. 
خداوند در کتاب خروج خروج ۱۳-۳۱:۱۲ (+می‌گوید: «سبت، روز مخصوص من و روز استراحت است آنرا محترم بدارید. این بین من و شما و تمام نسل‌های آینده شما، نشانه‌ای است تا بدانید که من که خداوند هستم، شما را قوم مخصوص خود نموده‌ام.». 
سَبَّت یک نشانه است. نشانه این حقیقت که ما هرگز فراموش نمی‌شویم. حقیقت این است که خدا (و نه ما خودمان) را تقدیس کرده است. او ما را از میان این جهان انتخاب و برای خودش جدا و در زندگی ما کار کرده تا ما را در میان مردم جهان متمایز کند. 
سَبَّت، راهی برای یادآوری و بیان این حقیقت است که خدا خالق و رهاننده و نجات‌دهنده ماست. ما برای انجام تمامی امور در این جهان، برای نجات از دست دشمنان و برای تقدیس شدن، کاملاً به او وابسته هستیم. او در واقع ما را برای اهداف خاصی آفریده است. اما ما نه قادر به خلق کردن، نه قادر به نجات دادن، و نه قادر به قربانی کردن خود هستیم. برای تمامی این امور به رحمت و فیض خداوند وابسته هستیم. همه چیز از او و از طریق او و برای اوست. برای اینکه ما این امر را فراموش نکنیم و شروع به اتکا به قدرت و تفکر خود نکرده و برای امیال خود کار نکنیم، باید یک روز از هر هفت روز را، دست از کار کشیده و بر خداوند به عنوان منبع همه برکت‌ها تمرکز کنیم. 
در کتاب اشعیایِ نبی فصل ۵۶ آیات ۴  تا ۷ چنین آمده است (اشعیا ۷-۵۶:۴ +): 
۴ زیرا خداوند درباره خصی‌هایی که (مردانی که نمی‌توانند صاحب فرزند شوند) سَبَّت‌های مرا نگاه دارند و آنچه را که من خوش دارم اختیار نمایند و به عهد من متمسّک گردند، چنین می‌گوید  ۵ که به ایشان در خانه خود و در اندرون دیوارهای خویش یادگاری و اسمی بهتر از پسران و دختران خواهم داد. اسمی جاودانی که منقطع نخواهد شد به ایشان خواهم بخشید ۶ و غریبانی که با خداوند مقترن (دوست، رفیق، مونس، همدم) شده، او را خدمت نمایند و اسم خداوند را دوست داشته، بنده او بشوند. یعنی همه کسانی که سَبَّت را نگاه داشته، آن‌را بی‌حرمت نسازند و به عهد من متمسّک شوند ۷ ایشان را به کوه قدس خود خواهم آورد و ایشان را در خانه عبادت خود شادمان خواهم ساخت و قربانی‌های سوختنی و ذبایح ایشان بر مذبح من قبول خواهد شد، زیرا خانه من به خانه عبادت برای تمامی قوم‌ها مسمّی خواهد شد.

شَبَّات‌های مخصوص سال: 
در طول سال، هشت شبات (شنبه) مخصوص وجود دارد كه یهودیان بايد از آن اطلاع داشته باشند. علاوه بر «نماز شبات»، در اين روزها نماز جداگانه‌ای خوانده می‌شود. 
هشت شبات مهم عبارتند از: 
۱- شبات شیرا (سرود دریا) به‌مناسبت گذشتن بنی‌اسرائیل از دریا. 
۲- شبات شقالیم (اعانات) در آن روز برای تعمیرات خانه‌ی خدا اعانه داده می‌شود. 
۳- شبات زاخور (یادبود) برای یادآوری عید پوریم. 
۴- شبات پارا (گاو قرمز) این گاو بعد از ذبح سوزانده می‌شد و از خاکستر آن نیاز شرعی زائران تأمین می‌گردید. 
۵- شبات هحودش (ماه نیسان) به‌مناسبت فرارسيدن عید فطیر و خروج بنی‌اسرائیل از مصر. 
۶- شبات گادول (بزرگ) كه در آن روز واعظین با سخنرانی‌های مفصل خود مردم را به داشتن ایمان و تقوی تشویق می‌نمایند. نام شنبه‌ی پیش از عید فطیر یا (پسح) که مصادف بوده با آخرین شنبه اقامت بنی‌اسرائیل در مصر، نیز به مناسبت معجزه بزرگی است که در آن شنبه رخ داد و قصد فرعون و فرعونیان جهت حمله به بنی‌ایسرائیل ناکام ماند.
۷- شبات ایخا (شبات قبل از نهم ماه آب) برای یادآوری روز نهم ماه آب. 
۸- شبات شوبا/ شوا (توبه) كه شبات قبل از روز كیپور می‌باشد و واعظین به مردم توصیه می‌كنند كه از صمیم قلب به‌سوی خدا بازگردند و توبه و انابه نمایند. 
هر بانوی يهودی موظف است قبل از غروبِ روز جمعه دو شمع روشن كند و دعای زير را بخواند و با آن شنبه را آغاز كند. اگر در خانه بانویی نباشد، اين وظيفه بعهده‌ی دوشيزه‌ی خانه است و در غياب او مرد خانه می‌تواند براخا را بگويد.
براخای (دعای) روشن كردن شمع شبات: 
باروخْ اَتا اَدونای اِلو هِنو مِلِخْ ها عُولام اَشِرْ كيدِ شانو بِميصْوُتاوْ وِ صيوانو لِهَدْ ليقْ نِرْ شِلْ شَبات كودِشْ. 
در عصر روزهای قبل از اعياد به جای «شبات» نام آن عيد را ذكر می‌كنند. 
البته بانوی خانه بايد هنگام انجام اين فريضه از نظر لباس، پوشيده و منظم باشد. 
شمعدان شبات (شنبه) معمولاً دو شاخه است که یکی نمایانگر فرمانِ "זכור" (Zekhor به یادآور) و دومی نماد فرمانِ שמור (Shmor نگاه‌دار) می‌باشد. اما در بعضی از خانواده‌های یهودیان ایرانی که دارای فرزندان پسر یا دختر می‌باشند شمع دیگری نیز بر آنها می‌افزایند. بنابراین، شمعدان شب شنبه، سه‌شاخه هم وجود دارد.

***
 کارهای ممنوع در روز شَبَّات: 
در روز شبات ۳۹ كار اصلی (و زيرمجموعه آنها‌) ممنوعيت دارد و موردی كه خارج از اين محدوده باشد، بصورت كلی مجاز است. است ۳۹ کار ممنوع عبارتند از: 
شخم زدن، پاشیدن بذر، درو کردن، خوشه دسته کردن، خرمن‌کوبی، باد دادن به خرمن، انتخاب، غربال کردن، خُرد کردن، خمیر کردن، آشپزی، برش، شستن، زدنِ پشم، رنگرزی، نخ‌ریسی، نخ‌بافی، ساختن غربال، بافتن، تقسیم دو رشته، گره‌زدن، بازکردن، دوزندگی، پاره کردن، شکار، ذبح و قصابی، کندن پوست، نمک زدن به گوشت، ترسیم، صاف کردن، بریدن، نوشتن، فرستادن چیزی، ساختن مثلاً دیوار، خراب کردن، خاموش کردن آتش، افروختن آتش، کمک نهایی برای به پایان رساندن یک کار، جابجا شدن به بیرون از محل سکونت.

***
رُوش هَشانا/ رُش هَشانا  Rosh Hashanah 
عیدِ رُوش هَشانا عید اول سال نو عبری است (رأس‌السنه). رُوش‌هشانا (آغاز سال نو عبری، یکم و دوم تیشری) اصولاً ماهيتی مذهبی دارد. بعد از گذر از شب‌های سليحوت (سليحوت اسم جمع از واژه «سليحا» به معنی بخشايش و يا طلب بخشش است) و توسل عارفانه يهوديان به درگاه حق، در فرهنگ مذهبی يهود، روزهای بين رُوش‌هشانا و يوم كيپور، ايامی است كه اعمال آدميان در معرض قضاوت قرار می‌گيرد و سرنوشت هر انسانی برحسب كردار او رقم می‌خورد و در نهايت در روز كيپور بعد از توبه و نماز و روزه، يهوديان به تزكيه نفس اقدام می‌كنند و آمرزش و رحمت خداوند را طلب نموده و با نواختن آخرين صداهای روحانی شوفار پيوند خود را با وحدانيت خداوند و بندگی او اعلام می‌دارند. 
مهمترین‌ مناسبت‌ اول ماه «تیشری»، روز رسیدگی به اعمال است‌. طبق‌ عقیده یهود، خداوند در این روز، اعمال یک سال گذشته افراد جهان را مورد بررسی قرار می‌دهد و سرنوشت سال‌ آینده‌ را‌ براساس آن تعیین می‌فرماید. به همین دلیل، دو روز اول‌ و دوم ماه تیشری برای یهودیان تعطیل شمرده شده و مراسم عبادی خاصی در این ایام در کنیساها برگزار می‌شود‌. موضوع‌ اصلی‌ این مراسم که شامل تفیلاها [تفیلا = نماز و نیایش روزانه یهودیان] و دعاهای مخصوص است، طلب توبه و بخشایش‌ بوده‌ و برای سال جدید از خداوند، زندگی نیک و با سعادت درخواست شود. 
در تلمود چنین آمده است‌: 
«سه‌ دفتر‌ در روش هشانا گشوده می‌شود: یک دفتر برای شریران، یکی برای صادقان‌ و دیگری‌ برای‌ افراد میانه. سرنوشت افراد کاملاً شریر در دفتر ممات یا مرگ نوشته و مهر می‌شود‌. به‌ افراد‌ میانه تا روز کیپور (دهم تیشری) مهلت داده می‌شود که چنان‌چه توبه کنند، نام‌ ایشان‌ مانند صادقان در دفتر حیات نوشته شود و در غیر این صورت از شریران‌ به‌ شمار‌ می‌آیند.». 
در منابع مختلف مذهبی يهود پنج نام برای رُوش هشانا ذكر شده است: 
۱- رُوش‌‌هشانا (اولِ سال): در مفهوم اول سال عبری كه « رُوش» به معنای سرآغاز و «شانا» به معنای سال است. 
۲- يوم هَزيكارُون (روز یادآوری): به معنی روز يادآوری است. زيرا در آن، اعمال گذشته انسان مورد يادآوری و بررسی قرار گرفته، فداكاری حضرت ابراهيم ياد می‌شود كه در آن روز حضرت اسحق را برای قربانی به درگاه خداوند آماده كرد. (مسلمانان معتقدند که حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل را برای قربانی به درگاه خدواند آماده کرد). 
۳- يوُم تِروعا (روز نواختن شوفار): «تروعا» به معنای نواختن كَرنا و شوفار با ندای لرزان است كه يكی از مراسم اصلی اين روز را تشكيل می‌دهد و تورات نيز برای رُوش هشانا اين لقب را به‌كار برده است. 
۴- يُوم هَدين (روز داوری): «دين» در زبان عبری به معنای محاكمه و رسيدگی به اعمال است و رُوش هشانا روزی است كه به اين امر اختصاص يافته است. 
۵- يُوم هَكِسِه: رُوش هشانا در آغاز ماه قمری واقع شده كه «ماه» در اين روز از ديده‌ها پنهان است. به همين سبب نام  كِسِه به معنای «پوشيده» بر اين روز خوانده می‌شود. از ديگر دلايل اين نام، «رحم و شفقت الهی» است كه در صورت توبه انسان، از گناهان او در اين روز چشم‌پوشی می‌كند. 
در دو روز روش هشانا تفيلاهای ويژه‌ای خوانده می‌شود كه بيشتر آنها حاوی مفاهيمي درباره روز حسابرسی اعمال، پذيرش مشيت خداوند و درخواست رحم و شفقت به هنگام داوری است. در بخش‌های ويژه‌ای از تفيلای «موساف» اين روز، چندين بار شوفار نواخته می‌شود که یادآور روزی است که [طبق عقیده‌ی یهود] حضرت ابراهیم پسرش اسحاق‌ را‌ برای قربانی به درگاه خداوند آماده کرد. 
یهودیان اعتقاد دارند که: آفرينش حضرت آدم و شروع تاريخ جهان از اين روز شروع شده است. در همين روز بود كه حضرت آدم به خاطر خطايش به محاكمه كشيده شد و در همين روز بود كه مورد بخشش قرار گرفت. در اين روز بود مادرهای اوليه سارا و راحل (راحیل) كه عقيمه بودند مورد تفقد خداوند قرار گرفتند و اسحق و يوسف را متولد نمودند. در همين روز بود كه تفيلای (نماز) حنا مستجاب شد و شموئل پيغمبر از او به وجود آمد. در همين روز بود كه يوسف از زندان مصر آزاد شد و به صدارت رسيد و در همين روز بود كه يوغ بيگاری مصريان از گردن بنی‌اسرائيل در مصر برداشته شد. 
در رُوش هشانا عزاداری يا گرفتن تعنيت (روزه) ممنوع است.


هر مرد یهودى باید [۵۲] سه‌مرتبه در سال در معبد ]بیت‌المقدس[ حاضر شود و [۵۳] سه عید (پسح، شاعووت و سوکوت) را نگاه دارد. [۵۴] وى باید در عیدها شادى کند.


در چهاردهم ماه اول (نیسان Nisan) باید [۵۵] بره عید پسح را ذبح کنند و [۵۶] گوشت بریان شده‌ی آن‌را در شب پانزدهم بخورند. آنان که از نظر شرعى در ماه اول ناپاک‌اند، باید بره عید پسح را [۵۷] در چهاردهم ماه دوم (ایار Iyyar) ذبح کنند و آن را با [۵۸] نان فطیر (مصّا Matzeh) و سبزى‌هاى تلخ (مارُور) بخورند.

از آنجا كه يهوديان هنگام خروج از مصر فرصت كافی برای تهيه خمير مناسب جهت پخت نان نداشتند، ناگزير از خميرِ ترش نشده - فطير- استفاده كرده، نان فطير ساختند كه در زبان عبری «مَصـا» نام دارد و يهوديان در عید پسح تنها مجاز به استفاده از آن - و نه هيچ نان ديگر- هستند. از اين رو، عید پسح «عيد مصاها» نیز ناميده می‌شود.

***
خوردن سبزیِ تلخ نشانه‌ی چشيدن و احساس تلخی‏‌هایی‌ست كه‏ بنی‌اسرائيل در دوران بندگی مصر متحمل شده‏‌اند.

***

[۵۹] در هنگام قربانى کردن در عیدها و نیز در روزهاى محنت و رنج، کرناها (شوفار) (+باید نواخته شوند. گاو و گوسفندى که براى قربانى آورده می‌شود باید [۶۰] دست‌ِکم هشت روزه و [۶۱] بى‌عیب باشد. تمام قربانی‌ها باید [۶۲] نمک‌سود شوند. حکم (فریضه) (میصوا Mitzvah) است که آیین [۶۳] قربانىِ سوختنى، [۶۴] قربانىِ گناه، [۶۵] قربانىِ جرم، [۶۶] قربانىِ سلامتى و [۶۷] قربانىِ آردى انجام شود. اگر سَنْهِدْرين (Sanhedrin]= محکمه و مجمع 71 نفره بزرگان یهود، عالی‌ترین انجمن دینی یهود[ در حکم خطا کند، اعضاى آن [۶۸] باید قربانى گناه تقدیم کنند. این قربانى را باید [۶۹] فردى نیز تقدیم کند که سهواً مرتکب یکى از نواهىِ مستوجبِ انقطاع (کارت Karet]= مرگ زودرس و نابهنگام[ شده است (یعنى کسى که اگر عمداً مرتکب شده بود متحمل انقطاع می‌شد). اگر تردید باشد که کسى یک نهى را انجام داده است، وى باید [۷۰] یک قربانى جرم «مردد» تقدیم کند.


براى [۷۱] سرقت یا سوگند دروغ یا دیگر گناهانى که چنین ماهیتى دارند، باید یک قربانى گناه تقدیم شود. درمواقع خاص، [۷۲] شخص می‌تواند قربانىِ گناه را به قدر استطاعت خود تقدیم کند. انسان باید [۷۳] در محضر خدا به گناهانش اعتراف کرده، توبه کند.

شوفار: 
شوفار که نوعی کرنا می‌باشد، از شاخ قوچ و یا گوزن تراشیده شده است. پس از آن که این حیوان طبق آئین و سنت یهودی ذبح گردید، شاخ آن را مدتی زیرخاک مدفون می‌سازند تا زایده‌های داخل آن بپوسد، و تنها آن بخش که استخوانی است باقی بماند و سپس این شاخ را، که گاهی راست و گاهی پیچ در پیچ می‌باشد، در کارگاه‌های مخصوص تراش می‌دهند و آن را صاف و صیقل می‌کنند که با دمیدن در آن، نوای لرزانی بیرون می‌آید. 
شوفار یکی از باستانی‌ترین آلات موسیقی به شمار می‌آید، ولی نواختن آن در دیگر ادیان و اقوام مرسوم نیست و در میان یهودیان نیز تنها در آئین‌های دینی نواخته می‌شود. 
در دورانی که معبد مقدس اول (۲۵۰۰ سال پیش) ومعبد دوم (تا حدود ۲۰۰۰ سال پیش) برپا بود، فرا رسیدن نخستین روز هر ماه و نخستین روز هر سال را با نواختن شوفار اعلام می‌کردند و در ایام عید نیز آن‌را می‌نواختند که نوعی اطلاع‌رسانی برای عموم مردم بود. 
اما نخستین روز سال نو (رُوش هَشانا یا رأس‌السنه) جنبه ویژه‌ای دارد. در این روز نواختن شوفار طبق فرمان ذکر شده در تورات انجام می گیرد. در صحیفه لاویان باب ۲۳ آیات ۲۳ و ۲۴ (+) آمده است: «خداوند موسی را خطاب فرموده گفت: به بنی اسرائیل بگو، در ماه هفتم در اول ماه روز یادبود برای شما و روز تعطیل باشد. یادآور صدای لرزان شوفار باشد و مقدس خوانده شود». 
این روز یادآور زمانی است که پروردگار حضرت ابراهیم را در معرض یک آزمون بسیار دشوار قرار داد و امر فرمود که او فرزند دلبند خویش اسحق را قربانی کند. (به زعم یهودیان) ولی در لحظه حساسی که حضرت ابراهیم چاقوی تیز را به حلقوم فرزند خویش نزدیک می‌کرد، ندائی از آسمان رسید و ابراهیم به گوشه‌ای نظر دوخت و قوچی را در انتظار دید که پروردگار دستور داد آن‌را به جای فرزند خویش قربانی کند. (مسلمانان اعتقاد دارند حضرت اسماعیل به قربانگاه برده شده). 
از شاخ قوچ (شوفار) نوای ویژه‌ای توسط پیش نماز به گوش نمازگزاران می‌رسد. این نوا در ابتدا ممتد است و سپس صدای آن شکسته می‌شود و پس از آن به صورت لرزان در می‌آید که یادآور زاری و هق‌هق گریه و ناله و استغاثه حضرت ساره مادر اسحق و همچنین زاری و استغاثه قوم یهود در تمام طول تاریخ سرگردانیش می‌باشد. این نوا که زیر و بم دارد و پائین و بالا می‌رود، دل‌های مستمعین را به لرزه در می‌آورد و حالت روحانی و معنوی در آنان ایجاد می‌کند و آنان را بر می‌انگیزد که با خدای خویش به راز و نیاز بپردازند و توبه کرده و طلب استغفار کنند. 
در میان ابزار مقدس آئین یهود، شوفار در نظر باورمندان مقامی بس ویژه دارد.
حضرت اشعیا در فصل سیزدهم کتاب خویش می‌فرماید ظهور ماشیح (منجی) با طنین صدای شوفار همراه خواهد بود و در چنین روزی صلح و صفا بر دنیا حکم‌فرمایی خواهد کرد. 
چرا در رُوش هشانا شوفار نواخته می‌شود؟ درحالی‌که در متن تورا راجع به نواختن شوفار در این روز فرمانی داده نشده است. علمای یهود علت‌هایی را برای نواختن شوفار در رُوش هشانا ذکر می کنند از جمله: 
۱- رُوش هشانا ابتدای ده روز توبه (تشوا) است و در این ایام هر فرد موظف به ارزیابی اعمال و برگشت به سوی حیات معنوی و اخلاق است و صدای شوفار بشارت‌دهنده شروع این مرحله از زندگی است. 
۲- اعطای تورا مقدس در کوه سینای همراه با نواختن شوفار بود. در روز اول رُوش هشانا با نواختن شوفار این خاطره بزرگ تاریخی را زنده کرده و وفاداری و ایمان خود را به تعالیم تورا اعلام می‌کنیم. 
۳- بِت همیقداش (بیت‌المقدس) درحالی‌که فاتحان مشغول نواختن شوفار بودند ویران گردید و در این روز با نواختن شوفار این واقعه را به خاطر آورده و تمنای تجدید افتخارات گذشته را داریم. 
۴- در قربانی حضرت اسحق در آخرین لحظات قوچی پدیدار می‌شود و به جای آن حضرت قربانی می‌گردد. در این روز با نواختن شوفار بر از خودگذشتگی در راه خدمت و عبادت پروردگار یکتا تأکید می‌کنیم. 
هارامبام بزرگ‌ترین فیلسوف یهودی قرون وسطی راجع به توبه و رابطه‌ی آن با شوفار می‌فرماید: نواختن شوفار در رُوش هشانا پیامی در بردارد که به ما می‌گوید: ای که در زندگی به خواب غفلت فرو رفته‌ای از خواب عمیق خود بیدار شو و به اعمالت تفکر کن بگذار اعمالت بهتر شوند. 
سه نُت شوفار تشبیه به سه ‌نوع بشر شده است، صدای محکم و قاطع «تقییا» نماینده انسانی پاک و روح متوازن است، صدای لرزان «تِروعا» نماینده آدم شریر و پشیمان است و صدای شکسته «شِوُاریم» نماینده انسان میانه‌رو می باشد. 
شوفار از طرف انتهای باریک آن نواخته می‌شود و صدای نت‌ها از انتهای بزرگ آن خارج می‌شود. در آیه‌ای از فصل ۱۱۸ کتاب مزامیر حضرت داوود آورده شده: در تنگی خداوند را به کمک خواندم و خداوند مرا با وسعت (بزرگی) اجابت فرمود. 
دستور نواختن شوفار به‌طور مستقیم در تورات آمده است:  «روز اول ماه هفتم برای شما روز مقدس اعلام شده‌ است‌. هیچ‌ کار و پیشه‌ای انجام ندهید، برای شما روز‌ نواختن‌ شوفار‌ باشد‌.» (اعداد ۲۹:۱ +)

***
ميصوا mitzvah 
«حکم»، «فرمان» (در جمع: ميصووت mitzvot)؛ واژه‌ای عبری به معنای هريک از فرمان‌های تورات. در تلمود اين واژه برای عمل شايسته و ارزشمند به کار رفته است؛ مثلا گفته‌اند: «ميصوایِ گوش فرادادن به سخن حکيمان» (حولين، ۱۰۶ الف). 
در اسفار پنج‌گانه واژگان چندی را می‌توان يافت که بر قوانين و احکام اشاره دارند، مانند: 
حوقا (hukkah؛ فريضه: «و اين برای بنی‌اسرائيل نسلاً بعد نسل فريضه ابدی باشد» ــ خروج، ۲۷:۲۱)؛ 
ميشپاط (mishpat؛ حکم، فريضه، قانون: «فرايض و احکام به شما تعليم نمودم» ــ تثنيه، ۴:۵)؛ 
عدُوت (edut؛ شهادت: «اين است شهادات و فرايض و احکامی که موسی به بنی‌اسرائيل گفت» ــ تثنيه، ۴:۴۵)؛ 
ميشمِرِت (mishmeret؛ امر: «امر خداوند را نگاه داريد» ــ لاويان، ۸:۳۵)؛ 
تورا (torah؛ تعليم و شريعت: «تا به کی از نگاه داشتن وصايا و شريعت من ابا می‌نماييد؟» ــ خروج، ۱۶:۲۸). 
با اين همه، واژه‌ی عامی که شامل تمام فرمان‌های تورات می‌شود واژه ميصوا (حکم) است. 
واعظی فلسطينی به نام ربی سيملای (R. Simlai) در سده سوم ميلادی در موعظه‌ای گفت که تورات ۶۱۳ حکم دارد: ۳۶۵ حکمِ نهی‌کننده، که برابر است با تعداد روزهای سال شمسی (مانند «دزدی نکن»)، و ۲۴۸ حکم امرکننده، که برابر است با تعداد اعضای بدن انسان (مانند «پدر و مادر خود را احترام کن»). 
در دوران تلمود، کوششی برای فهرست کردن اين احکام به عمل نيامد. در قرون وسطا، قانون‌نامه‌نويسان بزرگ يهودی درصدد شمارش اين احکام برآمدند؛ اما در عمل روشن شد که فهرست احکام بسيار بيشتر از ۶۱۳ حکم است. از اين رو، موسی ابن ميمون (معروف به هارامبام یا مایمونید) و موسی ابن نحمان (+) (مُشه بن نحمان معروف به نحمانیدز؛ مسفر مشهور کابالایی در قرن سیزدهم) زمان بسياری صرف کردند تا دريابند که کدام يک از فرمان‌های تورات اصلی است تا در زمره ۶۱۳ حکم گنجانده شود، و کدام فرعی است تا مستقيماً جزء ۶۱۳ حکم نباشد. سرانجام فهرست‌های مختلفی از اين احکام صورت گرفت که مشهورترين آنها فهرست موسی ابن ميمون (هارامبام)است. 
گرچه ربی‌های تلمود در پی شماره کردن احکام نبودند، در آثار آنان می‌توان تفاوت احکام امرکننده و احکام نهی‌کننده را يافت. در اين آثار، واژه ميصوا هم برای احکام نهی‌کننده و هم احکام امرکننده به کار رفته است، اما کاربرد غالب آن برای احکام امری است، و واژه‌ای که برای احکامِ نهی‌کننده متداول‌تر است عبارت است از عَوِرا (averah؛ تخطی، گناه). برای مثال، وقتی ربی‌ها می‌گويند که ميصوا اين است که نبايد از شاخه نخل دزديده شده درعيد خيمه‌ها استفاده کنيد، منظور اين است که اين حاصلِ يک عَوراه است. 
افزون بر تقسيم احکام به امرکننده و نهی‌کننده، تقسيمات ديگری نيز از اين احکام صورت گرفته است. از جمله اين دسته بندی‌ها چنين است: 
ــ احکامی‌ که مربوط به رابطه انسان و خداست، و احکامی که مربوط به رابطه انسان وهمنوع است؛ يعنی وظايف دينی و وظايف اجتماعی، گرچه تأييد و ضمانت اجرای هردو، فرمان خداست. 
ــ احکام کم اهميت‌تر (سبک)، و احکام مهم‌تر (سخت). در کتاب اخلاق پدران (۲:۱) توصيه شده که احکام کوچک را با همان جديتی انجام دهيد که احکام بزرگ را اجرا می‌کنيد؛ «زيرا شما پاداش احکام را نمی‌دانيد» و ممکن است مراعاتِ احکام کوچک پاداشی در خورتر از رعايت احکام بزرگ در پی داشته باشد. با اين همه، مطلوب ربی‌ها اين نيست که احکام با چشم‌داشت به پاداش انجام گيرند. ربی‌ها می‌گويند که اراده خدا را بايد «به خاطر خود آن» و بدون هيچ انگيزه ديگری انجام داد. با اين حال، توصيه کرده‌اند که احکام را مراعات کنيد گرچه انگيزه کاملا خالص نباشد؛ زيرا ايستادگی در به کاربستن احکام سرانجام به انگيزه ناب و خالص می‌انجامد. 
ــ برخی از احکام بايد در زمان يا فصل خاص مراعات شوند (مثل بستن تفيلينی که فقط درهنگام روزاجباری است)، اما گروهی از احکام را بايد در هر زمانی مراعات کرد (مثل محبت به همنوع).زنان از مراعات احکام امری که مربوط به زمان يا فصل خاص‌اند معاف‌اند، اما احکام نهی‌کننده چه مربوط به زمان خاصی باشد چه نباشد، برای همه، مرد و زن، الزام‌آور است. 
ــ برخی از احکام با اعضا و جوارحِ ظاهری بدن انجام می‌گيرند و برخی با قلب. 
ــ برخی از احکام فقط در سرزمين اسرائيل بايد مراعات شوند و برخی در همه جا. بسياری از اين احکام منوط است به وجود معبد بِت هميقداش (بيت‌المقدس) در اورشليم و از اين رو، وقتی که اين معبد وجود نداشته باشد اين احکام نيز اجرا نمی‌شوند. 
ــ همچنين فلاسفه قرون‌وسطی احکام را به عقلانی و وحيانی تقسيم کرده‌اند. 
تکليف به انجام اين احکام برای پسران از سن سيزده سال کامل و برای دختران از سن دوازده سال کامل آغاز می‌شود. 
مطلبِ میصوا برگرفته از: دانشنامه دین اهل‌بیت، پنج‌گونه ذن، میصوا؛  فصلنامه هفت‌آسمان (فصلنامه تخصصی ادیان و مذاهب)، سال پنجم، شماره هجدهم، تابستان ۱۳۸۲، صفحات ۲۵۴ - ۲۴۵.


[۷۴] مرد یا [۷۵] زنى که تَرَشُّح ]با شرایط ویژه[ از بدنش ]= آلت تناسلى‌اش[ خارج می‌شود باید یک قربانى تقدیم کند. همچنین زن باید [۷۶] پس از زایمان یک قربانى تقدیم کند. فرد مبتلا به بَرص [۷۷] پس از پاک شدن باید یک قربانى تقدیم کند. انسان باید [۷۸] ده‌یکِ گاو و گوسفند خود را فدیه دهد. [۷۹] نخست‌زاده‌ی حیوانِ طاهر (یعنى حلال‌گوشت) مقدس است و باید قربانى شود. نخست‌زاده‌ی آدمى باید [۸۰] فدیه داده شود. نخست‌زاده‌ی الاغ باید [۸۱] فدیه داده شود و [۸۲] اِلا گردن زده شود.


حیواناتى را که به هدیه اختصاص می‌یابند [۸۳] باید بى‌درنگ به اورشلیم آورد و [۸۴] باید فقط در معبد قربانى شوند. هدایاى بیرون از سرزمین اسرائیل نیز [۸۵] باید به معبد آورده شوند. حیوانات تقدیس شده‌اى [۸۶] که معیوب شده‌اند باید فدیه داده شوند. حیوانِ جانشینِ چهارپاى اختصاص‌یافته براى هدیه، [۸۷] مقدس است.


کاهنان باید [۸۸] باقى‌مانده هدیه آردى [۸۹] و گوشت قربانىِ گناه و جرم را بخورند، ولى گوشت تقدیس شده‌اى که [۹۰] شرعاً نجس شده و یا [۹۱] گوشتى که در زمان مقرر خورده نشده است باید سوزانده شود.



نذرها

یک نذیره (Nazirite]= فردى که براى مدتى خود را در پرهیز اعلام مى‌کند[ باید [۹۲] در طى دوره‌ی نذر، موهاى خود را بلند دارد. آنگاه که این دوره به پایان رسید، وى باید [۹۳] موهایش را کوتاه کرده، قربانى‌اش را تقدیم کند. آدمى باید [۹۴] به نذرها و سوگندهایش که یک قاضى ]شرع[ [۹۵] فقط براساس شریعت می‌تواند آن را مُلغا کند، وفادار باشد.



طهارت شرعى

هر کس [۹۶] مُردار حیوان یا [۹۷] یکى از هشت نوع خزنده را لمس کند، شرعاً نجس می‌شود. غذا اگر با [۹۸] چیزى که شرعاً نجس است برخورد کند، نجس می‌شود. [۹۹] زنان حایض و [۱۰۰] زنان در دورانِ پس از زایمان، شرعاً ناپاک‌اند. [۱۰۱] مبروص (مبتلا به بَرَص)، [۱۰۲] جامه‌ی مبروص، و [۱۰۳] خانه‌ی مبروص، همه شرعاً نجس‌اند. مردى که [۱۰۴] تَرَشُّح جارى، مثل [۱۰۵] منى، دارد نجس است، و زنى که [۱۰۶] به ترشح جارى مبتلاست نیز شرعاً ناپاک است. [۱۰۷] جنازه‌ی انسان شرعاً نجس است. آب تطهیر (مِی‌نیدا؛ آب تطهیرکننده ناپاکی) ]۱۰۸[ (Meiniddah) ]حاوى خاکستر ویژه[ شخص نجس را پاک می‌کند، اما شخص پاک را ]تحت شرایطى[ شرعاً ناپاک می‌کند. حکم (میصوا Mitzvah) این است که فردِ ناپاک [۱۰۹] با غسلِ شرعى شرعاً پاک می‌شود. شخص مبروص براى پاک شدن از بَرَص (نوعی بیماری پوستی، لک‌وپیس) [۱۱۰] باید از روش مشخصى پیروى کند و نیز [۱۱۱] تمام موى خود را بتراشد. مبروص تا زمانی‌که پاک می‌شود، [۱۱۲] باید سربرهنه و آشفته‌پوش باشد تا به سادگى از دیگران متمایز شود.


خاکستر [۱۱۳] گاو سرخ باید براى تطهیر شرعى به کار رود.


موقوفات معبد

اگر کسى ]به موجب نذر[ [۱۱۴] تعهد کند که قیمت خود را وقف معبد کند، باید این‌کار را انجام دهد. اگر کسى [۱۱۵] حیوان نجس، [۱۱۶] خانه، یا [۱۱۷] مزرعه‌اى را وقف معبد کند، باید قیمتى را که کاهن بر آنها می‌گذارد بپردازد. اگر کسى ناآگاهانه از اموال معبد بهره برد [۱۱۸] باید خسارت را به‌طور کامل جبران کند و یک پنجم نیز ]اضافه[ بپردازد.


میوه‌ی [۱۱۹] سالِ چهارمِ کاشتِ درختانْ، مقدس است و فقط می‌توان آن را در اورشلیم خورد. هنگامی‌که حاصل زمین خود را درو می‌کنید [۱۲۰] گوشه‌هاى مزرعه، [۱۲۱] دانه‌هاى به جامانده، [۱۲۲] دانه‌هاى فراموش شده، [۱۲۳] دانه‌هاى ریخته شده تاکستان و [۱۲۴] خوشه‌هاى به جامانده انگورها را براى فقیران بگذارید.


نوبرِ میوه‌ها باید [۱۲۵] جدا شده، به معبد آورده شوند، و نیز شما باید [۱۲۶] بهترین هدایاى مخصوص (ترُوما terumah) را جدا کرده، به کاهنان دهید. [۱۲۷] یک‌دهم محصول خود را به لاویان بدهید و [۱۲۸] یک‌دهم دیگر را جدا کنید، که فقط باید در اورشلیم خورده شود. لاویان [۱۲۹] باید یک‌دهم از سهمِ یک‌دهمِ خود را به کاهنان بدهند.

اهدای درصد محصولات: درايام آبادی بِت هميقداش، مقداری از محصولات كشاورزی (غير از محصولات درختی) هر سال با نام مَعَسِرْ (ده درصد) به لِوی‌ها (لاویان) و فقرا، و تِروما (دو درصد) به كهن‌‌ها اختصاص می‌يافت. اين مبالغ خيريه می‌‌بايست از محصولات همان سال پرداخت شوند و اول ماه تيشری (رُوش هَشانا)، مبنای شمارش سال برای اين موارد بود.


در سال سوم و ششم دوره‌ی هفت ساله [۱۳۰] یک‌دهم محصول را در عوضِ یک‌دهمِ دوم براى فقیران جدا کنید. [۱۳۱] در هنگام جداسازى یک‌دهم‌ها و [۱۳۲] هنگام آوردن نوبر میوه‌ها به معبد جملاتى باید گفته شود. سهم نخست [۱۳۳] خمیر باید به کاهن داده شود.


سال هفتم

هرچه در سالِ هفتم (شِمیطا Shemitta) بِرویَد [۱۳۴] بدون مالک و در اختیار همه است؛ مزرعه [۱۳۵] باید در حال آیش باشد و نباید زمین را بکارید. [۱۳۶] سال یووِل (Jubilee؛ سال پنجاهم) را تقدیس کنید و در روز کفاره در آن سال [۱۳۷] کُرناى (شوفار Shofar) خود را به صدا در آورید و تمام بردگان عبرانى را آزاد کنید. در سال پنجاهم [۱۳۸] همه‌ی زمین‌ها به مالکانِ پیشین باز گردانده می‌شود و عموماً، در یک شهرِ حصاردار [۱۳۹] اگر کسى خانه‌اى را بفروشد تا یک سالِ تمام بعد از فروختن آن حق انفکاک آن‌را خواهد داشت.

سال‌های شِميطا و يوُوِل: در تقويم عبری، سالِ آخرِ هر دوره‌ی هفت ساله‌ی كشاورزی «شِميطا» نام دارد كه كشاورزی، زراعت و فروش محصولات باغ‌های ميوه در اين سال تعطيل می‌شود. افرادی كه به علت دزدی طبق نظر دادگاه شرع به‌جای حبس در زندان موظف به خدمت نزد يك فرد صالح شده بودند، در اين سال آزاد می‌شدند. همچنين پس از گذشت هفت سالِ شِميطا (هفت دوره‌ی هفت‌ساله، برابر ۴۹ سال) پنجاهمين سال به نام «يوُوِل» شناخته می‌شود كه در اين سال نيز بهره‌‌برداری از زمين‌های كشاورزی و باغ‌ها تعطيل ‌شده و قوانين خاص درباره مالكيت زمين‌ها و بازگشت افراد موظف به خدمت نزد خانواده‌هايشان اجرا می‌شد. اول ماه تيشری، مبنای شمارش اين سال‌هاست.


از آغاز ورود به سرزمین اسرائیل، سال‌هاى یووِل باید [۱۴۰] سال‌به‌سال و هفت‌سال به هفت‌سال شمرده و اعلام شود. در سال هفتم [۱۴۱] تمام قرض‌ها منفک می‌شوند، اما [۱۴۲] قرضى را که به غریب ]= غیریهودى[ داده شده می‌توان مطالبه کرد.


حیوانات حلال گوشت

اگر حیوانى را ذبح کردید [۱۴۳] سهم کاهن را بدهید و نیز [۱۴۴] اولین چینِ پشمِ گوسفند را به او بدهید. اگر کسى حِرِم (وقف ویژه) انجام دهد، [۱۴۵] باید بین آنچه متعلق به معبد است (یعنى آنگاه که نام خدا در سوگند ذکر شود) و آنچه به کاهنان می‌رسد فرق بگذارد. چهارپایان و طیور براى این‌که قابل خوردن باشند باید [۱۴۶] براساس شریعت ذبح شوند واگر این حیواناتْ اهلى نباشند [۱۴۷] پس از کشتن باید خونشان ]بر زمین ریخته شود و[ زمین را بپوشاند. پرنده مادر را [۱۴۸] آنگاه که در لانه ]بر تخم یا بر بچه‌ها[ نشسته است رها کنید. [۱۴۹] چهارپایان، [۱۵۰] طیور، [۱۵۱] ملخ، و [۱۵۲] ماهى را بررسى کنید تا بفهمید که آیا خوردن آنها مجاز است یا خیر.


سنهدرین باید [۱۵۳] روز اول هر ماه را تقدیس کند و سال‌ها و فصل‌ها را محاسبه کند.


حیوانات پاک و ناپاک و مشخصات آن‌ها در شریعت یهودیان

توجه به مشخصات حیوانات پاک و ناپاک و فرق بین آنها جزء وظایف مهم هر فرد یهودی می‌باشد زیرا طبق دستور تورات (سفر لاویان باب ۱۱ آیات ۱ تا ۴۷ «+»؛ و سفر لاویان باب ۲۰ آیات ۲۵ و ۲۶ «+»؛ و سفر تثنیه باب ۱۴ آیات ۱ تا ۲۱ «+») هر یک از افراد این قوم موظف می‌باشند که حیوانات حرام‌گوشت را به خوبی از حیوانات حلال‌گوشت را تشخیص داده و همواره از خوردن گوشت آن دسته از حیواناتی که خوردن آنها منع گردیده‌ است اجتناب کنند. طبق این فرمان‌ها از میان حیوانات چهارپا آن دسته از حیواناتی که نشخوار می‌کنند و هم در میان سُم آنان دارای شکاف می‌باشند (شکافته‌سُم) حلال گوشت می‌باشند و در غیر اینصورت حتی اگر یکی از موارد فوق را هم داشته باشند بدون استثناء از قبیل شتر و خرگوش که فقط نشخوار می‌کنند و شکافته‌سُم نیستند و خوک که برعکس شکافته سم است و نشخوار نمی‌کند. حرام می‌باشند از میان پرندگان آن دسته از انواع پرندگانی که گوشت آنها حرام است در تورات آمده‌ است. و به غیر از پرندگان اهلی و خانگی بقیه که اغلب آنها که گوشت‌خوار و مرده‌خوار هستند حرام می‌باشند از جانوران دریایی آن دسته از ماهی‌های که دارای فلس (پولک) و پرک (بالک‌های کوچک برای شنا کردن) می‌باشند حلال بقیه از قبیل انواع کوسه‌ماهی‌ها و حشرات زیرآبی و همچنین خرچنگ‌ها و میگوها حرام می‌باشند. انواع حشرات هم حرام است.
استفاده از گوشت انواع و اقسام خزندگان منع شده‌ است.
ضمناً خوردن جانوران و حشراتی که در میوه‌هاست یا بر اثر فاسد شدن موادغذایی ایجاد می‌گردد و همچنین هزارپاها و موجودات بسیار ریزی که در آب است حرام شده‌ است. علاوه بر این‌ها خوردن هر نوع مرداری و حیوان شکارشده‌ای طبق فرمان تورات منع گردیده‌است (سفر تثنیه، باب ۱۴ آیه‌ ۲۱: «هیچ مِیِتّه مخورید؛ به غریبی [کافری] که درون دروازه‌های تو باشد [در بین مرزهایت است] بده تا بخورد، یا به اجنبی [کافر] بفروش، زیرا که تو برای یهُوَه، خدایت، قوم مقدس هستی. و بزغاله [گوشت بچه‌ی چهارپای حلال‌گوشت] را در شیر مادرش مپز». ایضاً؛ سفر خروج باب ۲۲ آیه‌ ۳۱ «و برای من مردان مقدس باشید، و گوشتی را که در صحرا دریده شود مخورید؛ آن را نزد سگان بیندازید».).
باید این نکته را یادآوری کنم که تماس با لاشه‌ی حیوانات حرام گوشت و دست زدن به بدن آنها هم قدغن می‌باشد (سفر لاویان، باب ۱۱ آیه‌ ۳۲).


لاویان  فصل  ۱۱    (ترجمه قدیم)

غذای نجس و طاهر    
۱ و خداوند موسی و هارون را خطاب کرده، به ایشان گفت:  ۲ «بنی‌اسرائیل را خطاب کرده، بگویید: اینها حیواناتی هستند که می‌باید بخورید، از همه بهایمی که بر روی زمین‌اند.  ۳ هر شکافته‌سُم که شکاف تمام دارد و نشخوارکننده‌ای از بهایم، آن را بخورید.  ۴ اما از نشخوارکنندگان و شکافتگان‌سُم اینها را مخورید، یعنی شتر، زیرا نشخوار می‌کند لیکن شکافته‌سُم نیست، آن برای شما نجس است.  ۵ و وَنَک، زیرا نشخوار می‌کند اما شکافته‌سُم نیست، این برای شما نجس است.  ۶ و خرگوش، زیرا نشخوار می‌کند ولی شکافته‌سُم نیست، این برای شما نجس است.  ۷ و خوک، زیرا شکافته‌سُم است و شکاف تمام دارد لیکن نشخوار نمی‌کند، این برای شما نجس است.  ۸ از گوشت آنها مخورید و لاش آنها را لمس مکنید، اینها برای شما نجس‌اند.  ۹ از همه‌ی آنچه در آب است اینها را بخورید، هر چه پر (بالک‌های کوچک برای شنا کردن) و فلس (پولک) دارد در آب، خواه در دریا خواه در نهرها، آنها را بخورید.  ۱۰ و هر چه پر و فلس ندارد در دریا یا در نهرها، از همه‌ی حشرات آب و همه‌ی جانورانی که در آب می‌باشند، اینها نزد شما مکروه باشند.  ۱۱ البته نزد شما مکروه‌اند، از گوشت آنها مخورید و لاش‌های آنها را مکروه دارید.  ۱۲ هر چه در آبها پر و فلس ندارد نزد شما مکروه خواهد بود.  ۱۳ و از مرغان اینها را مکروه دارید، خورده نشوند، زیرا مکروه‌اند، عقاب و استخوان‌خوار و نَسْرِبَحر.  ۱۴ و کرکس و لاشخوار به اجناس آن.  ۱۵ و غُراب به اجناس آن.  ۱۶ و شترمرغ و جغد و مرغ دریایی و باز به اجناس آن.  ۱۷ و بوم و غواص و بوتیمار.  ۱۸ و غاز و مرغ سقا و رخم.  ۱۹ و لقلق و کلنگ به اجناس آن و هدهد و شبپره.  ۲۰ و همه‌ی حشرات بالدار که بر چهارپا می‌روند برای شما مکروه‌اند.  ۲۱ لیکن اینها را بخورید از همه‌ی حشرات بالدار که بر چهار پا می‌روند، هر کدام که بر پای‌های خود ساق‌ها برای جستن بر زمین دارند.  ۲۲ از آن قسم اینها را بخورید. ملخ به اجناس آن و دُبا به اجناس آن و حَرجَوان به اجناس آن و حَدَب به اجناس آن.  ۲۳ و سایر حشرات بالدار که چهارپا دارند برای شما مکروه‌اند.  ۲۴ از آنها نجس می‌شوید، هر که لاش آنها را لمس کند تا شام نجس باشد.  ۲۵ و هر که چیزی از لاش آنها را بردارد، رخت خود را بشوید و تا شام نجس باشد.  ۲۶ و هر بهیمه‌ای که شکافته‌سُم باشد لیکن شکاف تمام ندارد و نشخوار نکند اینها برای شما نجسند، و هر که آنها را لمس کند نجس است.  ۲۷ و هر چه بر کف پا رود از همه‌ی جانورانی که بر چهارپا می‌روند، اینها برای شما نجس‌اند، هر که لاش آنها را لمس کند تا شام نجس باشد.  ۲۸ و هر که لاش آنها را بردارد، رخت خود را بشوید و تا شام نجس باشد. اینها برای شما نجس‌اند.  ۲۹ «و از حشراتی که بر زمین می‌خزند اینها برای شما نجس‌اند: موشِ کور و موش و سوسمار به اجناس آن،  ۳۰ و دَله و وَرَل و چلپاسه و کرباسه و بوقلمون.  ۳۱ از جمیع حشرات اینها برای شما نجس‌اند: هر که لاش آنها را لمس کند تا شام نجس باشد،  ۳۲ و بر هر چیزی که یکی از اینها بعد از موتش بیفتد نجس باشد، خواه هر ظرف چوبی، خواه رخت، خواه چرم، خواه جوال؛ هر ظرفی که در آن کار کرده شود در آب گذاشته شود و تا شام نجس باشد، پس طاهر خواهد بود.  ۳۳ و هر ظرف سفالین که یکی از اینها در آن بیفتد آنچه در آن است نجس باشد و آن را بشکنید.  ۳۴ هر خوراک در آن که خورده شود، اگر آب بر آن ریخته شد نجس باشد، و هر مشروبی که آشامیده شود که در چنین ظرف است نجس باشد.  ۳۵ و بر هر چیزی که پاره‌ای از لاش آنها بیفتد نجس باشد، خواه تنور، خواه اجاق، شکسته شود؛ اینها نجس‌اند و نزد شما نجس خواهند بود.  ۳۶ و چشمه و حوض که مجمع آب باشد طاهر است لیکن هر که لاش آنها را لمس کند نجس خواهد بود.  ۳۷ و اگر پاره‌ای از لاش آنها بر تخم کاشتنی که باید کاشته شود بیفتد طاهر است.  ۳۸ لیکن اگر آب بر تخم ریخته شود و پاره‌ای از لاش آنها بر آن بیفتد، این برای شما نجس باشد.  ۳۹ و اگر یکی از بهایمی که برای شما خوردنی است بمیرد، هر که لاش آن را لمس کند تا شام نجس باشد.  ۴۰ و هر که لاش آن را بخورد رخت خود را بشوید و تا شام نجس باشد. و هر که لاش آن را بردارد، رخت خود را بشوید و تا شام نجس باشد.  ۴۱ «و هر حشراتی که بر زمین می‌خزد مکروه است؛ خورده نشود.  ۴۲ و هر چه بر شکم راه رود و هر چه بر چهارپا راه رود و هر چه پایهای زیاده دارد، یعنی همه‌ی حشراتی که بر زمین می‌خزند، آنها را مخورید زیرا که مکروه‌اند.  ۴۳ خویشتن را به هر حشراتی که می‌خزد مکروه مسازید، و خود را به آنها نجس مسازید، مبادا از آنها ناپاک شوید.  ۴۴ زیرا من یهوه خدای شما هستم، پس خود را تقدیس نمایید و مقدس باشید، زیرا من قدوس هستم پس خویشتن را به همة حشراتی که بر زمین می‌خزند نجس مسازید.  ۴۵ زیرا من یهوه هستم که شما را از زمین مصر بیرون آوردم تا خدای شما باشم، پس مقدس باشید زیرا من قدوس هستم.  ۴۶ این است قانون بهایم و مرغان و هر حیوانی که در آبها حرکت می‌کند و هر حیوانی که بر زمین می‌خزد.  ۴۷ تا در میان نجس و طاهر و در میان حیواناتی که خورده شوند و حیواناتی که خورده نشوند امتیاز بشود.»


لاویان باب ۲۰ آیات ۲۵ و ۲۶

۲۵ پس در میان بهایم طاهر و نجس، و در میان مرغان نجس و طاهر امتیاز کنید، وجانهای خود را به بهیمه یا مرغ یا به هیچ چیزی که بر زمین می‌خزد مکروه مسازید، که آنها را برای شما جدا کرده‌ام تا نجس باشند.  ۲۶ و برای من مقدس باشید زیرا که من یهوه قدوس هستم، و شما را از امتها امتیاز کرده‌ام تا از آن من باشید.


تثنیه  فصل  ۱۴    (ترجمه قدیم)

حلال و حرام    
۱ شما پسران یهُوَه خدای خود هستید، پس برای مردگان، خویشتن را مجروح منمایید، و مابین چشمان خود را متراشید.  ۲ زیرا تو برای یهُوَه، خدایت، قوم مقدس هستی، و خداوند تو را برای خود برگزیده است تا از جمیع امت‌هایی که بر روی زمین‌اند به جهت او قوم خاصّ باشی.  ۳ هیچ چیز مکروه مخور.  ۴ این است حیواناتی که بخورید: گاو و گوسفند و بُز،  ۵ و آهو و غزال و گور و بزکوهی و ریم و گاوِ دشتی و مَهات.  ۶ و هر حیوان شکافته‌سُم که سُم را به دو حصّه شکافته دارد و نشخوار کند، آن را از بهایم بخورید.  ۷ لیکن از نشخوارکنندگان و شکافتگان‌سُم اینها را مخورید: یعنی شتر و خرگوش و وَنک، زیرا که نشخوار می‌کنند اما شکافته‌سُم نیستند. اینها برای شما نجس‌اند.  ۸ و خوک زیرا شکافته‌سُم است، لیکن نشخوار نمی‌کند، این برای شما نجس است. از گوشت آنها مخورید و لاش آنها را لمس مکنید.  ۹ از همه آنچه در آب است اینها را بخورید: هر چه پر و فلس دارد، آنها را بخورید.  ۱۰ و هر چه پر و فلس ندارد مخورید، برای شما نجس است.  ۱۱ از همه مرغان طاهر بخورید.  ۱۲ و این است آنهایی که نخورید: عقاب و استخوان‌خوار و نسرِ بحر،  ۱۳ و لاشخوار و شاهین و کرکس به اجناس آن؛  ۱۴ و هر غُراب به اجناس آن؛  ۱۵ و شترمرغ و جُغد و مرغ دریایی و باز، به اجناس آن؛  ۱۶ و بوم و بوتیمار و غاز؛  ۱۷ و قائت و رَخَم و غوّاص؛  ۱۸ و لَقْلَقْ و کلنک، به اجناس آن؛ و هُدْهُد و شبپره.  ۱۹ و همه حشرات بالدار برای شما نجس‌اند؛ خورده نشوند.  ۲۰ اما از همه مرغان طاهر بخورید.  ۲۱ هیچ میته مخورید؛ به غریبی که درون دروازه‌های تو باشد بده تا بخورد، یا به اجنبی بفروش، زیرا که تو برای یهُوَه، خدایت، قوم مقدس هستی. و بزغاله را در شیر مادرش مپز.

 

كَشْروت، کاشر، نِوِلا، طِرفا و ذبح شرعی یهودیان

«كَشْروت» در معنای لغوی به معنی شايستگی و مطابقت با آداب مذهبی است و واژه «كاشر» به معنای آماده يا مناسب بودن برای استفاده‌ی متناسب با آداب مذهبی است. در ضمن، هر وسيله‌ای كه موافق با آداب مذهبی ساخته شود يا حتی هر انسانی كه شايسته و مطابق قوانين مذهبی رفتار نمايد، «وسيله کاشر يا انسان كاشر» خوانده می‌شود. برای نمونه عبارات: صيصيت کاشر، تفيلين كاشر، مزوزای كاشر، سوكای كاشر و ... پياپی در متون، گفتگوها و مُحاورات يهوديان به كار می‌روند. در مورد خوراكی‌ها متضاد واژه كاشر، «طارِف» است.

«كشروت غذایی» در دين يهود عبارت است از رعايت مراحلی ويژه برای تهيه و پخت مواد خوراكی كه تمام قوانين و جزئيات آن را "مُشه ربنو" - حضرت موسی - از سوی خداوند به بنی‌اسرائيل ابلاغ كرد و دارای مراحل زير است:
۱- انتخاب حيوان حلال گوشت.
۲- اطمينان از سلامت كامل آن.
۳- ذبح صحيح و شرعی.
۴- جدا نمودن رگ و پيه از گوشت.
۵- زدودن كامل خون از گوشت.
۶- كاربرد ظروف مخصوص گوشت در تهيه، پخت و مصرف آن.
۷- نظارت فردی متعهد بر مراحل پخت هر ماده غذايي.
۸- خودداری از پخت و مصرف همزمان گوشت با فراورده‌های شيری.
۹- بازبينی دقيق سبزی‌ها و ميوه‌ها از كرم و حشرات، پيش از هرگونه استفاده.
۱۰- دقت در مصرف فراورده‌های انگور (كه يهودی مؤمن و متعهد، آن را تهيه كرده باشد، مانند: آب انگور، يايين/ شراب انگور، سركه، آب‌غوره، شيره انگور و...).
به غذایی كه با رعايت موازين فوق تهيه شده است، غذای كاشر گفته می‌شود.

برابر آيات صريح تورا، غذایی كه انسان می‌خورد، افزون بر جسم، در روح او نيز تأثير می‌گذارد. دقت در رفتار حيوانات نشان می‌دهد كه محتوای تغذيه و نحوه به دست آوردن غذا، ارتباط تنگاتنگی با احساسات و روحيه هر جاندار دارد. به گونه‌ای كه حيوانات گوشتخوار، خونخوار يا مُردارخوار معمولاً نشانه‌ی درنده خویی، تَوَحُش و بی‌عاطفگی و حيوانات گياهخوار نشانه بی‌آزاری و بی‌گناهی هستند. باری‌تعالی بارها در كتاب تورا از يهوديان خواسته است كه از خوردن گوشت شكار و مُردار خودداری كنند و نشانه‌هایی از چهارپايان، پرندگان و ماهی‌های حلال گوشت را شناسانده است.

يكی ديگر از نتايج رعايت قوانين كشروت كه در جای خود اهميت ويژه دارد، مسأله بهداشت و سلامت تغذيه است؛ زيرا با انتخاب حيوان زنده و سالم و معاينات ذابح مُجاز يهودی در پيش و پس از ذبح شرعی، همه دام‌های بيمار، حرام اعلام می‌شوند.
شايد پنداشته شود كه نتايج بهداشتی، هدف اصلی قوانين كشروت بوده است و امروزه كه از روش‌های جديد كشتار و معاينات دامپزشكی استفاده می‌شود، ديگر نيازی به اجرای اين قوانين نيست. ولی يهوديان برطبق آيات تورا معتقدند كه نتايج بهداشتی، تنها جزء بسيار كوچكي از آثار عميق اين قوانين الهی بر جسم و روح آدمی است.
يكی از آثار اجتماعی قوانين كشروت اين است كه عملِ خوردن را كه امری فردی است، به كار و فعاليت گروهی و اجتماعی تبديل كند و آن هم تشريك مَساعی و همكاری نزديك ذابحان، مسؤلان و مردم را می‌طلبد. زيرا غير از افراد دوره‌ديده، ديگران حق ذبح شرعی حيوانات را ندارند و مسوؤلان امر نيز موظفند كه تا آخرين لحظه رسيدن گوشت يا فراورده‌های آن به دست مردم بر همه مراحل، نظارت دقيق داشته باشند.
  
كشروت و تقدس 
برای پی بردن به جنبه ديگری از قوانين كشروت، به آياتی از تورا توجه كنيد:
«خود را آماده سازيد كه مقدس شويد، زيرا من مقدس هستم و روح خود را با (خوردن) هر جنبده‌ای كه روی زمين حركت می‌كند، ناپاك نسازيد.»
«هيچ مُرداری (حيوان مُرده‌ای) يا ذبح غيرشرعی نخوريد... زيرا مردمی مقدس برای خدای خالقتان هستيد»
عبارتی كه در اين زمينه بارها در تورا مورد تأكيد قرار می‌گيرد، «قُودِش» به معني «مقدس بودن» است. بنابراين، يكی ديگر از نتايج رعايت قوانين كشروت، تقدس و اختصاص يافتن به خواست خداوند است.
اما در ديدگاه مكتب الهی، طبيعت و زندگی دنيوی به تنهایی قابل ارزشيابی از نظر مقدس يا نامقدس بودن نيست. بلكه اين زندگی، طبيعت و نيازهای جسمانی در حالت انتظار و تعليق به سر می‌برند تا با نوع نگرش و استفاده انسان از آن‌ها قداست يافته يا منفور شوند.

شريعت الهی برای تقدس زندگیِ دنيوی و وابسته‌های آن، دو شرط كلی را درنظر دارد:
۱- نيت و هدف استفاده از مَواهب طبيعی و برآورده ساختن نيازهای جسمی، زنده ماندن و كسب نيرو برای حركت بهتر در مسير مورد نظر خداوند باشد.
۲- روش و نحوه استفاده از طبيعت و ارضای خواسته‌های انسانی هيچ‌گاه از چهارچوب قوانين و محدوديت‌های دينی فراتر نرود.

به اين ترتيب با رعايت اين دو شرط، زندگی دنيوی انسان كه به ظاهر، همانند زندگی حيوانات است، از شكل ابتدايی و نامقدس خود خارج شده، به سوی تقدس و روحانيت رانده می‌شود؛ به عبارت ديگر، يك يهودی مؤمن، به ياری همـين غرايز و نيروهای طبيعی، خدای يكتا را پرستش و عبادت می‌كند و از آنها كه وسيله‌ای برای نزديك شدن به خالق خود است، بهره می‌برد.

بنابراين، ساده‌ترين و معمولی‌ترين فعاليت‌ها مانند خوردن، ازدواج، توليد مثل، صحبت كردن، تحصيل، تفريح، كار و كسب و... با رعايت قالب‌های مذهبی تقديس می‌شوند.

حضرت سليمان چنين می‌فرمايد:
«در تمام راه‌هايت، او (خدا) را بشناس.»

آن حضرت به زمان و مكان يا نكته خاصی در زندگی برای اجرای قوانين دين و يادآوری خداوند اشاره نمی‌كند. بلكه تاكيد دارد كه «در تمام راه‌هايت» و در تمام لحظات و موقعيت‌های زندگی بايد خواست خداوند (كه در احكام دينی تجلی يافته است) مورد توجه قرار گيرد.
هدف اديان الهی، هدايت جريان زندگی عادی و معمول انسان با حفظ تمام شرايط لذت‌بخش آن در مسيری است كه به سوی خداوند و كسب سعادت ابدی منتهی شود و رعايت قوانين كشروت و احكام خوراكی‌ها، بخشی از اين اهداف را برآورده می‌سازد.

 

گزيده‌ای از قوانين ذبح (شحيطا):

۱- شخص ذابِح (شُوحِط) بايد به اصول دينی و احكام شرع، معتقد و به اجرای آنها متعهد باشد.

۲- شُوحِط پس از فراگيری قوانين شحيطا نزد يك استاد ماهر به‌طور عملی به تهيه و آماده‌سازی كارد و انجام دادن آزمايشيی ذبح می‌پردازد. بعد از مهارت كافی، گواهينامه شرعی ذبح را دريافت می‌كند و تنها در اين صورت، مجاز به انجام ذبحِ شرعی است. وی در اين حالت نيز بايد همواره قوانين دينی را مرور كند تا نكته‌ای را فراموش ننمايد.

۳- چهارپا و پرنده‌ی مورد نظر بايد هنگام ذبح، طبق قوانين شرع از سلامت برخوردار باشد.

۴- سراسر كارد مخصوص شحيطا بايد تيز، كاملاً صاف و بدون كوچكترين تضريس (زبْری، دندانه) و ناهمواری بوده، و طول آن درحدود ۲ برابر پهنای گردن پرنده يا چهارپای موردنظر باشد. لازم است كه پيش و پس از هر شحيطا، كارد را بررسی كرد تا مبادا نقصی در آن ايجاد شده باشد.

۵- شحيطا در محل گلوی پرنده يا چهارپا در قسمتی كه نای و مری روی هم قرار دارند، انجام می‌شود. بهترين حالت شحيطا آن است كه نای و مری، هر دو كاملاً بريده شوند. به هر حال اگر بيش از نصف نای و بيش از نصف مری در چهارپا (و يكي از اين دو در پرنده) بريده شدند، ذبحْ حلال است.

۶- ذبح در پنج مورد حرام می‌شود:

- مكث و درنگ در هنگام ذبح.
- فشار آوردن يا ضربه زدن با كارد بر گلو.
- فرو رفتن نوك كارد بين نای و مری.
- بريده شدن نای و مری غير از محل مُجاز.
- كنده شدن نای يا مری.

۷- پيش از انجام دادن شحيطا، براخای مخصوص آن گفته می‌شود (يك براخا برای چند مورد شحيطای مكرر، كافی است). پس از شحيطا، خون پرنده را روی خاك ريخته و آن را با خاك می‌پوشانند كه اين عمل هم براخای ويژه‌ای دارد.

 

«نِوِلا» و «طِرِفا» 
«نِوِلا» Nevela به معنای مُردار است؛ يعنی، حيوانی كه خود به خود مُرده است. در كشروت، نِوِلا به معنای ذبح نادرست نيز خواهد بود، مانند مواردی كه در بخش پيش (بند ۶) گفته شد. به عبارت دیگر، به مُردار يا حيوانی كه به درستی ذبح نشده باشد، «نِوِلا» اطلاق می‌گردد.

«طِرِفا» Terefa به معنای حيوان شكار شده است و در شحيطا منظور از آن، حيوان بيمار هم خواهد بود كه علايم بيماری آن‌را شوحط (ذابح شرعی) هنگام معاينه پس از ذبح تشخيص می‌دهد؛ مانند آنكه مواردی از شكستگی استخوان در حيوان ديده شود. به عبارت دیگر، به حيوان نخجير شده (شکار شده) توسط حيوانات وحشی يا حيوانی كه در معاينه بررسی احشاء داخلی، اشكالی داشته باشد كه از نظر شرعی حرام گردد، «طِرفا» می‌گويند.

خوردن نِوِلا و طِرِفا در شرع يهود حرام است.

عیدها

[۱۵۴] در روز شَبّات ]= شنبه[ استراحت کرده، [۱۵۵] این روز را در آغاز و پایانش تقدیس کنید. در چهاردهم ماه نیسان [۱۵۶] هر خمیرمایه‌اى را از ملکیت خود دور کنید و در شب پانزدهم [۱۵۷] داستان خروج از مصر را بازگو کنید؛ در آن شب [۱۵۸] نان فطیر (مصّا) نیز بخورید. (از آنجا كه يهوديان هنگام خروج از مصر فرصت كافی برای تهيه خمير مناسب جهت پخت نان نداشتند، ناگزير از خميرِ ترش نشده - فطير - استفاده كرده، نان فطير ساختند كه در زبان عبری «مَصـا» نام دارد و يهوديان در اين عيد تنها مجاز به استفاده از آن - و نه هيچ نان ديگری - هستند.). در روز [۱۵۹] اول و [۱۶۰] هفتم عید پسح استراحت کنید. از روز تقدیم برداشت اولین محصول جو (شانزدهم نیسان) [۱۶۱] چهل‌ونُه روز بشمارید. در [۱۶۲] عید هفته‌ها (شَاووعوت) و [۱۶۳] روز اول سال (رُوش هَشانا) استراحت کنید؛ در روز کفاره (یوم کیپور) [۱۶۴] (Atonement) روزه بگیرید و [۱۶۵] استراحت کنید. همچنین در [۱۶۶] روز نخست و [۱۶۷] هشتم عید سایه‌بان‌ها (سُوکوت) (هشتمین روزِ عیدِ سوکوت، برابر با ۲۲ تیشری می‌باشد که شمینی عَصِرت نامیده می‌شود و ارتباطی با عید سوکوت ندارد) استراحت کنید و در مدت عید در سایه‌بان ساکن باشید و [۱۶۸] چهار نوع [۱۶۹] ]گیاه معین شده[ (عبارتند از ترنج، شاخه درخت خرما، شاخه درخت مورد و شاخه درخت بيد) را برگیرید. در رُوش هَشانا [۱۷۰] باید صداى شوفار (کرنا) را بشنوید.

اعیاد سه‌گانه یهودیان (شالوش رگالیم) 
در تورا درباره اعياد سه‌گانه چنين آمده است: 
«سه بار در سال برای من جشن بگير ... سه بار در سال هر مذكری از (جامعه‌ی) تو در پيشگاه خداوند حضور يابد».
۱۴ در هر سال سه مرتبه عید برای من نگاه دار ۱۵ عید فطیر را نگاه دار، و چنانکه تو را امر فرموده‌ام، هفت روز نان فطیر بخور در زمان معین در ماه اَبیب (آویو/ نیسان) (بهار)، زیرا که در آن از مصر بیرون آمدی. و هیچ کس به حضور من تهی‌دست حاضر نشود ۱۶ و عید حصاد (درو محصولات) نوبر غلات خود را که در مزرعه کاشته‌ای، و عید جمع (جمع‌آوری محصولات) را در آخر سال وقتی که حاصل خود را از صحرا جمع کرده‌ای ۱۷ در هر سال سه مرتبه همه‌ی ذکورانت به حضور خداوند یهوه حاضر شوند. (خروج ۱۷- ۲۳:۱۴) 
اين سه عيد كه هر يك «رِگِل» (در اينجا به معنی بار و دفعه) خوانده شده‌اند، به ترتيب ذكر شده در متن تورا عبارتند از: جشن پسح، جشن شاووعُوت و جشن سوكوُت. 
۱- جشن پسح در پانزدهم (۱۵) ماه نيسان (به مناسبت خروج بنی‌اسرائيل از مصر). 
۲- جشن شاووعوت در ششم (۶) ماه سيوان (به مناسبت دريافت ده‌‌ فرمان و نزول تورا در كوه سينای). 
۳- جشن سوكوت در پانزدهم (۱۵) ماه تيشری (به مناسبت چهل سال زندگی بنی‌اسرائيل در بيابان با حمايت خداوند و تأمين رفاه ايشان توسط خداوند زیر سایه‌ی ابرها). 
***
عید پِسَح  Passover 
پِسَح (به عربی: عيدُ الفَصْح) يكی از اعياد سه‌گانه يهوديان (عید پسح، عید شاعووت، عید سوکوت) است كه به نام پيامبر بزرگوار بنی‌اسرائيل - حضرت موسی کلیم‌الله (مُشِه رَبِنو) - مُزيّن شده و آن رهایی قویم یهود از یوغ بندگی فرعونیان است. 
در ۱۵ نیسان/ اَبیب/ آویو سال ۲۴۴۸ عبری، قوم یهود از بردگی مصر رها شد و عید پِسَح سالانه به مناسبت این رویداد مهم برگزار می‌شود.‏ خدا به اسرائیلیان فرمان داد که این عید را در ۱۵ ماه اَبیب (آویو) در تقویم یهودی که بعدها ماه «نیسان» نامیده شد،‏ برگزار کنند.‏ (خروج ۱۲:۴۲ + و لاویان ۲۳:۵ +).
واژه «پِسَح» از کلمه‌ای به معنی «عبور» در زبان عبری گرفته شده است و به زمانی اشاره می‌کند که خدا اسرائیلیان را از بلایی که باعث مرگ نخست‌زادگان مصر شد،‏ محفوظ نگه داشت.‏ (خروج ۱۲:۲۷ + و خروج ۱۳:۱۵ +) خدا قبل از آوردن این بلا،‏ به اسرائیلیان گفت که مقداری از خون یک بَره یا بز به چارچوب دَرِ خانه‌شان بپاشند.‏ (‏خروج ۲۲-۱۲:۲۱ +‏) فرشته‌ی خدا با دیدن خون پاشیده‌شده،‏ از خانه «عبور» می‌کرد و جان نخست‌زاده‌ی آن خانه را نمی‌گرفت.‏ (خروج ۱۳-۷:۱۲ +‏) 
عید پسَح هر ساله به یادگاری رهایی یهودیان (اسرائیلیان) از اسارت در مصر جشن گرفته می‌شود. این عید برای مدت یک هفته بطول می‌کشد و اسرائیلی‌ها در طی آن فقط باید نان فطیر بخوردند. از اینرو عید پسَح، عید فطیر نیز نامیده می‌شود. بَره پسَح باید در اولین شب عید قربانی شود و خوراک پسَح خورده شود (خروج ۸-۱۲:۶ + و ۱۷-۱۲:۱۴ + و لاویان ۸-۲۳:۴ +) .
پسح که یکی از سه عید بزرگ یهودیان به شمار می‌آید، روز ۱۵ ماه عبریِ نیسان، اولین ماه سالِ فصلی - کشاورزی، شروع می‌شود و ۸ روز طول می‌كشد. این عید مقارن با ماه فروردین است. پسح را عید آزادی و بهار نام نهاده‌اند، زیرا در نخستین هفته‌های فصل بهار آغاز می‌شود و یادگار خروج یهودیان از سرزمین مصر و رهائی آنان از قید بردگی در مصر تحت حاکمیت فراعنه است. 
روز نخست و روز پایانی عید پسح مقدس است و یهودیان کارهای روزانه را کنار می‌گذارند و به نیایش و استراحت و شادی می‌پردازند. یهودیان در شب عید داستان خروج از سرزمین بردگی مصر را بازگو می‌کنند و پروردگار را سپاس می‌گویند که آزادی را به آنان باز گرداند. یهودیان موظفند که داستان خروج از مصر و بازیافتن آزادی را (که هگادا نامیده می‌شود) همیشه به یاد داشته باشند و آن را به فرزندان و نوادگان خویش نیز بیاموزند. 
یهودیان پیش از فرا رسیدن عید پسح خانه‌های خود را کاملاً نظافت می‌کنند و برای سفره عید ظرف‌های نو می‌خرند و ظرف‌های موجود را نیز در آب جوش فرو می‌برند تا هر اثری از مواد ترشیده از آن زدوده شود. نان فطیر (مَصا) از آرد گندم و جو و ذرت و دیگر غلات تهیه می‌شود و پیش از آن که خمیر وَر آید باید در تنور قرار گیرد (از هنگام آماده کردن خمیر تا قرار دادن آن در تنور نباید بیش از ۱۸ تا ۲۰ دقیقه بگذرد.) شام شب عید پسح مفصل‌تر از دیگر روزهای هفته و ایام سال است. 
در شب‌های اول و دوم پسح، مراسم خاصی در خانه و با حضور اعضای خانواده برگزار می‌شود که شامل قرائت دعای مخصوص یائین (شراب مقدس)، خوردن مَصا (نان فطیر) و سبزیِ تلخ و تعریف وقایع خروج از مصر و خواندن متونی در ستایش خداست. 
ایام پسح ۸ روز ادامه دارد به این دلیل که پانزدهم ماه نیسان که آغاز این جشن است، روزی است که بنی‌اسرائیل از مصر خارج می‌شوند و روز هفتم زمانی است که قوم بنی‌اسرائیل به دریای سرخ می‌رسد. چند روز قبل از شروع اين عيد، همه يهوديان موظفند که تمام محل زندگی خود را از حامص پاکسازی کنند. حامص در زبان عبری به معنای خمير (از انواع گندم و جو) وَر آمده يا هر چيزی که از آن تهيه شده و يا حاوی اندکی از آن باشد است. 
از آنجا كه يهوديان هنگام خروج از مصر فرصت كافی برای تهيه خمير مناسب جهت پخت نان نداشتند، ناگزير از خميرِ ترش نشده - فطير - استفاده كرده، نان فطير ساختند كه در زبان عبری «مَصـا» نام دارد و يهوديان در اين عيد تنها مجاز به استفاده از آن - و نه هيچ نان ديگری - هستند. 
نـام پسح از معجزه و لطف الهی در آخرين ضربت وارد شده به مصريان گرفته شده است. در ضربت دهم كه منجر به مرگ نخست‌زاده‌های مصريان شد، خداوند از آسيب رساندن به فرزندان نخست‌زاده‌ عبری چشم‌پوشی كرد. اين لطف الهی در تورات با لفظ «پاسَحْ» به معنی گذركردن، جَستن و رحم نمودن بيان شده است. پس اين عيد را «پِسَح» ناميده‌اند. عید پسَح (فِصَح، پسَخ، پاسَح) به نام‌های عید آزادی، جشنِ آزادی، عید بهار، عید مَصاها، عیدِ نانِ فطیر نیز نامیده می‌شود. 
پسَح، هم سمبل آزادی است (در بین یهودیان) و هم شکل‌گيری قوم يهود. در تمام جهان، قوم يهود را با اين عيد می‌شناسند. 
روزِ اول و دوم و هفتم و هشتمِ این عید (۱۵ و ۱۶ و ۲۱ و ۲۲ نیسان)، «یُوم طُوو، یوم طُوب» به معنی تعطیلی مطلق مذهبی یهودیان می‌باشد.

گزيده قوانين پسح 
۱- ماه نيسان و شبات گادُول 
* در تمام ماه نيسان، «متن ويدوی» (اعتراف به گناهان) در تفيلاها (نمازها) خوانده نمی‌شود. 
* از اول تا سيزدهم اين ماه در تفيلای صبح (شَحَریت)، بخش‌هایی از تـورا كه مراسم گشايش «ميشكان» را بيان می‌كنند، خوانده می‌شود. (ميشكان، معبدی مقدس و سيّار بـود كه ارتباط خداوند با قوم در آن مكان صورت می‌گرفت و قربانی‌ها نيز تا پيش از بنای بِت هميقداش، در آنجا تقديم می‌شدند.) 
* كسی‌كه در ماه نيسان، دست كم دو درخت ميوه را در يك مكان ببيند كه شكوفه داده‌اند، لازم است «براخای درختان» را بگويد. اين براخا (دعا) تنها يك‌مرتبه در سال گفته می‌شود. 
* شَبَّات پيش از موعد پسح، به نام «شبات گادول» و به معنای شبات بزرگ خوانده می‌شود. اين به سبب معجزه‌ای است كه خداوند برای بنی‌اسرائيل در آخرين شبات پيش از خروج از مصر انجام داد. يهوديان گوسفندانی را برای ذبح قربانی پسح در خانه‌های خود و در برابر ديد مصريان نگاه‌ داشته بودند و مصريان با اينكه می‌ديدند معبودانشان به زودی ذبح خواهند شد (گوسفند يكی از معبودان مصريان بود)، به علت ترس از ضربات و نيروی خدا نتوانستند كوچك‌ترين آسيبی به بنی‌اسرائيل برسانند.

۲- پاكسازی محل زندگی از حامِص: 
* برابر فرمان صريح پروردگار در تورا، يكی از مراسم يادبود خروج از مصر، پاكسازی محل زندگی هر يهودی از مواد حامص است كه پيش از فرارسيدن ايام موعد پسح انجام می‌شود. 
* «حامِص» به معنای خمير (انواع گندم يا جو) وَرآمده يا هر چيزی است كه از آن تهيه شده يا حتی حاوی اندكی از آن باشد. 
* استفاده يا نگاهداری مواد حامص در ايام پسح به هر مقدار ناچيز هم كه باشد، گناه به شمار می‌آيد. لذا تا پيش از فرا رسيدن شب چهاردهم نيسان، لازم است كه همه‌ی نقاط خانه را از وجود مواد حامص پاك كرد. هرگونه كاربرد مواد حامص كه در ايام پسح در اختيار فرد يهودی بوده، حتی پس از گذشت پسح نيز ممنوع است. 
* ظروف مورد استفاده در پسح بايد از هرگونه آلودگی با ذرات حامص پاك شوند.

۳- آدينه پسح: 
* در اين روز رسم است كه همه‌ی نخست‌زادگان ذُكور(پسر) تعنيت (روزه) بگيرند و چنانچه اين افراد در مراسم ويژه‌ای شركت كنند، از ادامه آن مُعاف خواهند شد. اين مراسم عبارتند از: 
۱- هفت براخایی كه در هفته اول ازدواج عروس و داماد خوانده می‌شود. 
۲- جشن بازخريد پسر نخست‌زاده از كُهِن. 
۳- مراسم بِريت ميلا (ختنه). 
۴- مراسم روز « بَرميصوا» (جشن رسيدن پسر به سيزده سال و شروع اجرای ميصوای تفيلين). 
۵- جشن پايان فراگيری يك جلد از ميشنا، تلمود يا زُوهَر. 
* اگر آدينه پسح در روز شبات واقع شود، تعنيت نخست‌زادگان به روز پنج‌شنبه پيش از آن انتقال می‌يابد و همه موارد فوق نيز درباره آن صادق است. 
* خوردن حامص در اين روز تنها تا حدود ۴ ساعت پس از طلوع آفتاب مُجاز است و حداكثر تا ۵ ساعت پس از طلوع آفتاب نيز می‌توان آنها را در اختيار داشت. 
* خوردن مصا (نان فطير شرعی) در اين روز (تا پيش از فرارسيدن مراسم شب پسح) ممنوع است

۴- مراسم شب پسح: 
در شب‌های اول و دوم پسح، مراسم خاصی در خانه و با حضور اعضای خانواده برگزار می‌شود كه شامل گفتن قيدوش بر يايين، خوردن مصا و سبزی تلخ يا كاهو، تعريفِ وقايع خروج از مصر و خواندن متونی در مدح خداوند است. 
يكی از مهمترين بخش‌های مراسم اين شب، خواندن «هَگادا شل پسح» است. معنی «هَگادا» در زبان عبری «نقل كردن يا تعريف كردن» است. اين واژه از پاسوقی (آیه‌ای) از تورا استخراج شده است كه خداوند در آن می‌فرمايد: «در آن روز (وقايع خروج از مصر را) برای فرزندانت نقل كن و بگو...». 
«هگادا» گلچينی از منـابع مختلف مذهبی و ادبی يهود مانند تورا، ميشنا، تلمود و ميدراش‌هايی درباره وقايع خروج از مصر و حواشی آن است كه يهوديان، طبق آيه فوق موظفند در اين شب به تعريف كامل آنها مشغول شوند. حتی دانشمندان و علما نيز كه خود به‌طور كامل از وقايع تاريخی آن زمان آگاه هستند، وظيفه دارند كه مانند ديگر مردم (و حتی بيش از آنها) اين فريضه را انجام دهند.

۵- ايام پسح: 
ايام پسح، هشت روز ادامه دارد كه دو روز اول و آخر آن «يُومطُوو» و تعطيل كامل مذهبی هستند. در اين ايام، تفيلاها شكل ويژه‌ای پيدا می‌كنند و بخش‌هایی از سفر تورا نيز هر روز قرائت می‌شود كه تعنيت (روزه) و سوگواری هم در آن ممنوع است. 
از شب دوم پسح، گفتن براخای «عُومِر» آغاز می‌شود و از شب سوم پسح (شب هفدهم نيسان) در تفيلا (لحش) به‌جای «بارِخ عالِنو»، «بارخِنو» می‌خوانند.

۶- گزيده‌ای از روش تهيه مصا: 
برابر دستور تورا، در ايام پسح كاربرد مواد حامص (موادی كه در آنها آرد گندم يا جو به كار رفته و وَرآمده شده) اكيداً ممنوع است و به‌جای نان معمولی، بايد از فطيری به نام مصا استفاده كرد. 
مصا از آرد گندم يا جو كه تا حد ممكن از تماس با هرگونه رطوبت محافظت شده باشد، تهيه می‌شود. پيش از تهيه خمير، همه ظروف و وسايل مصاپزی را از ذرات حامص پاك كرده، اقدام به تهيه خمير (با آب سرد) و وَرز دادن مداوم آن می‌كنند. خمير مصا در هر نوبت بايد در حدی تهيه شود كه امكان سِرِشتن و وَرز دادن آن برای يك نفر به راحتی ممكن باشد. اين مقدار را حدود ۱۶۰۰ گرم آرد در هر نوبت توصيه كرده‌اند. بين عمل تهيه خمير تا وارد كردن آن به تنور، نبايد بيش از ۱۸ تا ۲۰ دقيقه فاصله باشد و در هيچ لحظه‌ای نيز نبايد عمل سرشتن را قطع كرد. پس از هر بار خميرگيری، همه ظروف و وسايل به دقت از ذرات باقيمانده پاك می‌شوند و مرحله جديدِ تهيه خمير آغاز می‌شود. مصاهايی كه تا خورده يا به هم چسبيده باشند، قابل استفاده نيستند. افرادی كه در امر مصاپزی مشغول می‌شوند، بايد پيشتر از احكام و تعاليم مربوط به آن، آگاهی كامل داشته باشند.

«شمردن ايام عُومِر» 
در زمان آبادی معبد مقدس اورشليم (بِت هميقداش)، موعد پسح يك جشن كشـاورزی نيز محسوب می‌شد. با توجه به اينكه در ايام قديم، بيشتر مردم كشاورز بودند و بهار، آغاز فصل درو كردن محصولات كشاورزی بود، در روز شـانزدهم ماه نيسان (دومين روز موعد پسح)، از نخستين محصول جو «عُومِر»، هديه شكرگزاری و سپاس از رحمت‌های الهی به معبد مقدس تقديم می‌شد. برابر نوشته‌های ميشنا، روز اول عيد پسح، پس از غروب آفتاب، مقداری از محصول جو با تشريفات ويژه و با حضور جمعی از دهقانان و نمايندگان شورای عالی مذهبی (سَنهِدرين) درو می‌شد. از جوِ درو شده، دو پيمانه آرد به معبد مقدس تقديم می‌گرديد. از سوی ديگر، برابر فرمان تورا، از روز دوم پسح و زمانی‌كه عومر تقديم می‌شد تا فرارسيدن عيد شاووعوت، به مدت هفت هفته بايد «شمرده شود». اين شمارش به « سِفيرَت هاعُومِر» معروف بوده و نشانه انتظار بنی‌اسرائيل برای دريافت تورا و تعاليم آسمانی است كه پـس از پسح و خروج از مصر، بی‌صبرانه روزهای نزديك شدن به شاووعوت را برای دريافت تورا می‌شمارند. 
اين فرمان تورا، با گفتن براخای عُومِر (دعای عومر) در فاصله پسح تا شاووعوت به مدت ۴۹ شب انجام می‌شود. زمانِ گفتن براخای عومر از تاريكی هوا تا سپيده‌دم است. اين شمارش را بايد هر شب آقايان به طور پياپی و بی‌وقفه انجام دهند. از روز شانزدهم ماه نیسان تا آغاز شاووعوت یا عید نزول تورات (ششم ماه سیوان)، یهودیان به‌مدت ۴٩ شب يا ٧ هفته، طبق دستورات الهی درج‌شده در تورات ملزم به انجام روزشماری هستند. در پايان شمارش عومر رسم بود، تا حصول خرمن گندم، مجدداً دو پیمانه آرد گندم را به‌عنوان پایان عُومِر و آغاز شاووعوت به‌عنوان هدیه برای خداوند تقدیم می‌كردند. 
ايام عُومِر و شمارش آن معروف به سفيروت ها‌عُومِر (ספירת העומר) است كه یادآور خروج قوم بنی‌اسرائیل از مصر و ورودشان به بیابان، همچنین رسیدن آنان پس از ۴٩ روز در پای كوه سینا، و سپس دریافت الواح تورات می‌باشد.

مراسم سِدِر (سفره دو شب پسح) و فلسفه اين رسوم از زبان یهودیان:
همه ساله با فرا رسيدن پانزدهم ماه عبری نيسان در فصل بهار، يهوديان سراسر جهان با برگزاری يكی از مهمترين اعياد مذهبی خود يعنی عيد «پسح» خروج از مصر و آزادی اجداد خود را يادآوری می‌كنند. آغاز اين عيدِ هشت روزه‌ی دينی، در دو شب اول با چيدن سفره مخصوص و اجرای مراسم، طبق ترتيب ذكر شده در كتاب «هگادا» (شامل شرح مراسم اين شب وقايع خروج از مصر) (مراسم دو شب پسح طبق مندرجات كتابی به نام «هگادا» كه مجموعه‌‏ای از آيين و احكام مراسم، تاريخ و ادبيات دينی يهود است اجرا می‏‌شود. معنی هگادا در زبان عبری «نقل يا تعريف كردن» است كه از آيه ۸ فصل ۱۳ سفر شموت (خروج) تورات اقتباس شده است: «و در آن روز پسر خود را خبر داده، بگو: این است به سبب آنچه خداوند به من کرد، وقتی که از مصر بیرون آمدم.») برگزار می‌شود. اين مراسم شامل چندين مرحله است كه مفسرين دلايل متعددی برای هر يك ذكر كرده‏اند. در اين مختصر مفاهيم و نشانه‏‌های هر مرحله عنوان می‌‏شود: 
قَدّیش (تقديس) همانند شب‏‌های شنبه و ساير اعياد شروع مراسم سفره بزرگ خانواده براخای (دعا) يائين می‌گويند و كليه افراد خانواده پياله اول را می‌‏نوشند. مفهوم اصلي قَدّيش در اين جمله قرار گرفته است: «يِهِه شِمِه رَبّا مِوارَخ » «نام اعظم او تا ابد مبارك باشد».
«اين مرحله نشان‏گر شادی و سرور به خاطر اجراء فرمان خدا است».

اورحص (طهارت دست‏‌ها) دست‏‌ها را شسته ولی براخای «عل نطيلت يادئيم» را نمی‏‌گوئيم. 
«طبق آيه‏‌ای از كتاب يشعيای نبی فصل ۱ آيه ۱۶ اشاره است به طهارت قلب‏‌ها».

كرپس (خوردن كرفس) كرفس را در سركه يا آب نمك فرو می‌‏بريم و براخای (دعا) هاداما می‏‌گوئيم و می‌خوريم. 
«سبزی سَمبل تجديد حيات نباتات در آغاز فصل بهار است. كه اشاره‌‏ای است به شروع حيات نوين بنی‌‏اسرائيل پس از آزادی كه آن هم در فصل بهار بود».

يحص (نصف كردن مصا يا نان فطير) از سه مصای نشانه‌‏دار وسطی را گرفته و آن را نصف می‏‌كنيم، نصف بيشتر آن را برای «افيقومن» پنهان كرده و نصف ديگر آن را بين دو مصا قرار می‌دهيم. 
«دليل معمول اين‌كار برانگيختن سؤال برای كودكان حاضر بر سر سفره و اشتياق آنها برای دنبال كردن مراسم است...».

گفتگوی وقايع خروج بنی‌‏اسرائيل از مصر پس از خواندن (هالحما) «با دست گرفتن مصا در دست» «هگادا» را (موضوع خروج از مصر) شروع می‏‌كنيم و موقع رسيدن به «هی شعامداه» سفره‏ای روی چيزهای چيده شده در سفره پهن می‌‏كنيم و موقع «دينو» آن‌را برمی‌‏داريم و در آخر «گائل ايسرائل» پياله دوم را می‌نوشيم». 
«اين بخش هدف اصلی مراسم است كه يكی از صواب‌‏های بزرگ كليميان است كه سعی می‌شود با دقت در اين شب انجام شود».

رحصا (شستن دست‏‌ها قبل از صرف شام) دست‌‏ها نطيلا گرفته (شسته) و قبل از خشك كردن آن براخای «عل نطيلت يادئيم» می‌گوییم. 
«اين بخش دومين طهارت دست‏‌ها را دربردارد طبق روال معمول قبل از غذا دست‏‌ها با ترتيب خاص طاهر می‌شوند».

موصی مصا (گفتن براخای «دعا» نان فطير) سه مصا را در دست گرفته براخای هموصی می‏‌خوانيم. مصای زيرين را رها كرده و از دو تای باقی‌مانده تقسيم می‌كنيم و قبل از خوردن، براخای «عَل اخيلت مصا» را می‌گوئيم و می‏‌خوريم. 
«عبارت موصی مصا به معنی خارج كردن و آشكار كردن نان فطير است و اين بخش جزء احكام معمول يهود است كه قبل از خوردن نان بر آن براخا (دعا) می‏‌خوانند».

مارُور (سبزی تلخ) مقداری كاهو يا سبزی تلخ در حَلِق (معجونی مثل سمنو كه برای پسح تهيه می‌شود) فرو می‌بريم و براخای «عَل اخيلت مارُور» را گفته و می‏‌خوريم.  
«خوردن سبزی تلخ نشانه چشيدن و احساس تلخی‌هاست كه‏ بنی‏‌اسرائيل در دوران بندگی مصر متحمل شده‌‏اند».

كُورِخ (پيچيدن لقمه) از مصای زيری مقداری جدا كرده با مقداری كاهو يا سبزی تلخ گرفته هر دو با هم در حَلِق فرو برده و جمله «مصا او مارُور» خوانده و می‏‌خوريم. 
«اين لقمه حاوی نان فطير و سبزی تلخ در حَلِق كه شبيه گِل است و نشانه‌ی كار سخت و گِل‌‏مالی و خشت‌‏زنی عبرانيان است. ضمناً نان فطير سَمبل غريزه خوب و سبزی تلخ در اينجا نشانه‌‏ای از نفس‌اماره است به تفسيری از فرمان خداوند در تورات آمده است «خدا را با تمامی قلبت دوست بدار و عبادت كن» به معنای آن كه با هر دو غريزه خوب و بد می‌‏توان به عبادت خدا پرداخت».

شولحان عُورِخ (سفره گسترده) شام را با شادی صرف می‌كنيم و رسم است شام را با تخم‌مرغ پخته شروع می‌‏كنند. 
«سفره‌ی گسترده اشاره است به دعوت همه برای شركت در اين مراسم مقدس و تخم‌‏مرغ پخته كه هر چه حرارت می‌‏بيند سفت‌‏تر می‌‏شود نشانه حالات مؤمنين است كه علی‏‏‌رغم تحمل مشكلات و مصائب زندگی به خاطر ايمان به حكمت خالق خود مقاوم‌‏تر و استوارتر می‌شوند».

صافون بارخ (خوردن مصای پنهان شده و گفتن دعای پس از خوردن غذا) بعد از صرف شام مقداری از نصف مصای پنهان شده را به نام «افيقومن» گرفته و قبل از خوردن جمله «زِخِر لِقُربان پسح» را خوانده و می‌خوريم و پس از شستن دست‌‏ها «بيركت همازُون» (دعا بعد از غذا) می‏‌خوانيم و در آخر پياله سوم يائين را با گفتن براخای «بوره پِری هَگِفِن» می‏‌نوشيم. 
«افيقومن نشان‏گر پاداش پنهان الهی است در ازای صواب‌‏های انسان همان‏‌گونه كه در آيه آمده است (خدايا چقدر نعماتی كه برای پارسايان خود پنهان نموده‏ای كثيرند). نظر مفسر ديگر اين است كه هيچ چيزی تا ابد پنهان و پوشيده نخواهد ماند».

هِلل نيرصا (خواندن مدح و ثنا و رضايت پروردگار) پس از خواندن سرود «هلل» پياله چهارم يائين را می‏‌نوشيم و پس از نوشيدن براخای آخر يائين «عَل پِری هگِفِن» را می‌گوئيم. 
«اين بخش مدح و ثنا و رضايت الهي است كه در چند فصل از مزامير حضرت داود تشكيل شده است به نشانه قدرشناسی از آيات و معجزات الهی در حق بندگانش قرائت می‌‏شود كه اميد است در نظر او مقبول افتد و رضايتش حاصل گردد».
  ***  
جشن شاووعوت (عید هفته‌ها) 
Shavuot / Feast of Weeks
این عید در ششم (۶) ماه عبری سیوان و مقارن با خرداد یا اواخر اردیبهشت برگزار می‌شود. متداول‌ترین نام این عید همان «شاووعُوت» است كه معنای فارسی آن «هفته‌ها» (به علت شمارش هفت هفته از فردایِ روزِ اولِ پسح تا فرارسيدن اين موعد) می‌باشد. این عید بدان جهت با این نام خوانده می‌شود كه درست هفت‌هفته بعد از شمردن «عُومر» كه از شب دوم پسح شروع می‌گردد جشن گرفته می‌شود. (ایام عومر از ۱۶ ماه عبری نیسان، به مدت ۴۹ روز تا شاووعوت عید نزول تورات ادامه می یابد. روزِ پنجم سیوان، مصادف می‌شود با روز چهل‌ونهم عومر). نام دیگر آن «عید درو» یا «هَقاصیر» (به علت هم‌زمانیِ این عید با فصل دروی گندم) است. در سرزمین مقدس این عید با فصل درو گندم مصادف است و اولین محصول خرمن تازه به صورت دو قرص نان سفید به حضور خداوند اهداء می‌گردید. نام دیگر این عید «یوم هَبیكوریم» یا «عید اهداء نوبر میوه‌جات» یا «روزِ نوبرانه‌ها» نیز هست (موعد شاووعوت، آغاز اهدای نوبرانه‌ی ميوه‌ها و حاصل گندم در زمان آبادیِ بِت هميقداش بود.). در روزگاران پیشین كه معبد مقدس ویران نشده بود با اتمام درو غلات و جمع آوری محصولات درختان، هدیه‌ای به نام بیكوریم به عنوان سپاس و قدردانی از رحمت‌های الهی به معبد آورده می‌شد. 
نام دیگر این عید «عَصِرِت» يا «روز اجتماع» است. اين موعد در حقيقت، ادامه و پايانی بر موعد پسح است. پسح، جشن آزادی جسمانی بنی‌اسرائيل از مصر است. از آنجا كه رهايی فكری و معنوی، زمانی طولانی‌تر از رهايی جسمانی طلب می‌كند، اين آزادی نهايی در شاووعوت انجام شد كه آن را روز اجتماع نهايی و كامل شدن هدف خروج از مصر می‌نامند. 
تا چهل روز بعد از عید فصح، هیچ جشن و شادی، حتى مراسم عروسى نباید انجام می‌گرفت. در روز پنجاهم عید شاووعوت یعنى عید هفته‌ها می‌رسد که آن را عید پنجاهه نیز می‌نامند. مدت آن ۲ روز است و شب اول آن را معمولاً مردم در کنیسه‌ها تا صبح بیدار می‌مانند و به قرائت تورات و متون مذهبی می‌پردازند و هر ۲ روز آن، تعطیل شرعی است. این دو روز (۶ و ۷ سیوان) «یوم طُوو، یوم طُوب» به معنی تعطیلی مطلق مذهبی یهودیان می‌باشد. 
بنا بر روایات یهودی، در سال ۲۴۴۸ عبری، واقعه‌ای عظیم و اعجازانگیز در دنیا اتفاق افتاد که دیگر هرگز تكرار نشد؛ و آن نزول ده فرمان بر قوم اسرائیل بود. در روز ششم (۶) سيوان سال ۲۴۴۸ عبری، ۵۰ روز پس از خروج از مصر، بنی‌اسرائيل به فرمان خداوند در پای كوه سينای حاضر شدند تا تورای مقدس را از خالق خود دريافت كنند. در آن هنگام، خداوند مجموعه «ده‌ فرمان» (+) را كه پايه ديگر فرمان‌های تورا را تشكيل می‌دهد، به آنها اعلام نمود: 
۱- من خدا، خالق تو هستم. 
۲- برای تو معبودان ديگری نباشد. 
۳- نام خدا را بيهوده بر زبان مبر. 
۴- شَبَّات (شنبه) را ياد كن و (قوانين) آن را رعايت نما. 
۵- پدر و مادرت را احترام نما. 
۶- قتل مكن. 
۷- زنا مكن 
۸- دزدی مكن. 
۹- شهادت دروغ مده. 
۱۰- حسادت مورز. 
«ده فرمان» در خروج  فصل ۲۰ آیات ۱ تا ۱۷ (+) و تثنیه فصل ۵ آیات ۶ تا ۲۱ (+) آمده است. نحوه تجلی خداوند در كوه سينای در متن تورات مقدس (سفر خروج فصل ۱۹) (+) (+) تصوير شده است.
از آنجا که مهمترين واقعه شاووعوت، اعطای «ده فرمان» به بنی‌اسرائيل است. لذا در شب اول شاووعوت، مردم در كنيساها اجتماع كرده، تا صبح بيدار می‌مانند و به خواندن متون مقدس و مرور ۶۱۳ فرمان می‌پردازند. با فرارسيدن صبح و پس از مراسم «تفيلای شَحَريت» (نماز صبح)، با قرائت متن ده فرمان از سِفِر تورا، آن رخداد عظيم دوباره يادآوری می‌شود. نمازهای سه‌گانه یهودیان به ترتیب: نماز صبح «تفیلای شَحَریت»، نماز بعدازظهر «تفیلای مینحا» و نماز شامگاه «تفیلای عَرویت» نامیده می‌شود. 
عید هفته‌ها پنجاه روز پس از پایان عید نان فطیر جشن گرفته می‌شد.
عید هفته‌ها همچنین در خروج ۲۳:۱۶ (+) «عید حصاد» نیز نامیده شده است. در طی این عید، این قربانی‌هایی باید تقدیم می‌شدند: نوبر محصولات به‌عنوان هدیه جنبانیدنی؛ تعداد هفت بره، یک گوساله و دو قوچ بعنوان قربانی‌های سوختنی و به‌همراه هدایای آردی و ریختنی باید تقدیم می‌شد؛ و در آخر، در آیه ۱۹ یک قربانی گناه و دو قربانی سلامتی تقدیم می‌گردید. 
از آنجایی‌که عید هفته‌ها یک جشن برای برداشت محصول گندم نیز بود، پس شامل این یادآوری مقتضی به مردم بود که آنها در هنگام خوشه‌چینی باید مقداری از آنرا برای فقیران کنار بگذارند (لاویان ۱۰-۱۹:۹ +). 
«نوبر محصولات» یک عید جداگانه نبود؛ بلکه شامل عید نان فطیر می‌شد. مراسم تقدیم نوبر محصولات همچنین شامل قسمتی از عید هفته‌ها (شاعووت) و عید خیمه‌ها (سوکوت) نیز می‌شد. در طی برگزاری عید هفته‌ها، نوبر محصولات باید از برداشت غلات تقدیم می‌شد. قبل از اینکه اسرائیلی‌ها بتوانند از غلات مزرعه خود بخورند، آنها باید یک بافه (دسته‌ی علف یا محصول دِرو شده) از غله را به خداوند هدیه می‌کردند. آنها باید بافه را در مقابل خداوند بجنبانند (همانند سایر هدایای جنباندنی)؛ بدین شکل که آنها باید بافه را در هنگام تکان دادن به طرف مذبح جلو برده و دوباره به عقب باز می‌گرداندند، که نشان‌دهنده این بود که بافه به خداوند تقدیم شده و سپس با شکرگزاری دوباره به آنها بازگردانده شده است. بعلاوه، یک بره باید به عنوان قربانی سوختنی تقدیم می‌شد، و همچنین یک هدیه آردی نیز باید تقدیم می‌شد. 
یکی از آیین‌های دینی عید شاووعوت، قرائت مجموعه ۶۱۳ احکام تورات است. این احکام جهت روانی قرائت، در کتب نماز ویژه‌ی این عید (سیدور) به شکل اشعار عبری و با نام «اَزهاروْت» درج شده‌اند که سروده‌ی «ربی شلومو بن یهودا گبیرول» (قرن ۱۱ میلادی) است. یکی از شاعران ایرانی یهودی به نام «هاراو ربی شموئل بن پیر احمد» این اشعار عبری را عیناً به نظم فارسی (با خط عبری) درآورد و «نهورای باروخ آشِر کاشانی» در سال ۵۷۶۱ عبری (۱۲۹۰ خورشیدی) آن در مطبعه‌ی کلیمیان به چاپ رسانید. این اشعارِ فارسی چندین دهه در کنیسه‌های کاشان (و احتمالاً سایر شهرها) بر زبان‌ها جاری بود. در سال ۱۳۸۲ نرگس کلیمیان (آبائی) این مجموعه اشعار فارسیهود (فارسی-یهودی) را به خط فارسی برگرداند و در شب شاووعوت در برخی کنیسه‌ها توزیع نمود. 
دانشمندانی که تلمود را تدوین کرده‌اند معنی و مفهوم عید شاووعوت را وسعت بخشیده آن را روز یادبود اعطای تورات در کوه سینا قرار داده‌اند، به این ترتیب عید شاووعوت نمایان‌گر تولد مذهب بنی‌اسرائیل است. همچنان که عید پسح مظهر تولد مجدد ملت بنی‌اسرائیل می‌باشد.

*** 
 جشن سوکوت (عید سایه‌بان‌ها) 
Sukkot /Feast of Booths 
موعد سوكا از پانزدهم ماه تيشری به مدت هفت روز برگزار می‌شود كه در هشتمين روز آن (۲۲ تيشری)، موعد «شمينی عَصِرِت» (به عبری: صداذا لئقو) و نهمین روز آن (۲۳ تیشری) موعد «سيمحا تورا/ سیمخا تورا/ سیمحت تورا» (به عبری: صدتو وعقر) قرار دارد. 
كلمه سوكوت جمع كلمه عبری «سوكا» به معنی سایه‏بان است (+). سوكا بنایی موقت است كه سقف آن از شاخه و برگ درخت درست شده و در ایام عید سوكوت (عید سایه‌بان‏‌ها) برپا می‏‌شود. در تورات مقدس سفر لاویان فصل ۲۳ آیه‌‏ی ۴۲ و ۴۳ آمده: «هفت روز در سایه‌بان‌‏ها ساكن شوید ......................... به خاطر این كه نسل‏‌های (بعدی) شما بدانند كه بنی‏‌اسرائیل را هنگامی‌كه آنها را از مصر بیرون آوردم در سوكوت (سایه‌بان‏ها) ساكن نمودم». این جشن در ۱۵ ماه عبری تیشری شروع می‏‌شود و ۷ روز ادامه دارد که به دنبال آن و در روز هشتم جشنِ شمینی عَصِرِت نام دارد و این عید روز هشتم ارتباطی به عید سوكوت ندارد و روز مخصوصی است و روز نهم هم جشن سیمحت تورا نام دارد و به مناسبت به انجام رسیدن قرائت ۵ سفر تورات در عرض یك سال برگزار می‏شود. 
يكی از فرمان‌های اصلی اين جشن، ساختن سوكا (سايه‌بان خاص) است. خداوند در تورا می‌فرمايد: 
«در پانزدهم اين ماه هفتم، جشن سوكوت به مدت هفت روز برای خداوند است». «هفت روز در سوكا ساكن شويد، تمام افراد بنی‌اسرائيل در سوكا سكونت كنند، برای اينكه تمام دوره‌ها و نسل‌های شما بدانند كه بنی‌اسرائيل را در سوكا (سايبان) ساكن كردم» (لاویان، فصل ۲۳ آیات ۳۳ تا ۴۴). 
برابر نظر بيشتر مُفسران تورا، منظور از سايه‌بان (سوكا) در بيابان، ابرهای ويژه‌ای بودند كه به‌طور معجزه‌وار مردم را در بيابان از اطراف احاطه كرده و آنها را از هرگونه گزند و آسيب طبيعی محافظت می‌كردند. بنابراين سكونت در سوكا، يادآوری معجزه خداوند در خارج ساختن عبرانيان از مصر و محافظت از آنها در مدت چهل سال اقامت در بيابان است. 
يكی ديگر از فلسفه‌های ساختن سوكا، با توجه به وضعيت خاص سقف آن بيان می‌شود. سقف سوكا از جنس حصير يا شاخ و برگ درختان است، به طوری‌‌كه باران به آسانی داخل آن می‌شود. كسی كه در سوكا ساكن است، از يك سو به وضعيت افرادی كه سر پناه مناسبی برای خود ندارند، آگاه می‌شود و احساس همدردی بيشتری با مستمندان می‌كند و از سوی ديگر، به فرمان خداوند، خانه مستحكم و راحت خود را ترك كرده، در محلی كه به ظاهر سقف محكمی ندارد، ساكن شده است. وی در اين حالت، توكل و ايمان خود را به خداوند تقويت كرده، اعلام می‌كند كه به فرمان خالقش حاضر است حتی مكان راحت خود را ترك كرده و به محل مورد نظر او - گرچه دارای امكانات كمتری است - برود و اميد خواهد داشت كه خداوند او را در هر وضعيتی - مانند اجدادش در بيابان سينای - حفظ می‌كند. 
همچنین ١۵ تیشری، زمانی است که درو و گردآوری محصولات کشاورزی فصل تابستان پایان‌ یافته است. لذا تورات به یهودیان دستور می‌دهد که در همین زمان که بهترین اوقات شادی است، به برگزاری جشن سوکوت و زندگی در سوکا بپردازند و به این طریق، خدا و مشیّت وی را در شادی‌های خود یادآور شوند. لذا در تورات از این جشن با نام «حگ‌ها آسیف» به‌معنای جشن جمع‌آوری محصول نیز یاد شده است. سوکوت در ايام جمع‌آوری محصول برگزار می‌شود. جشن شاووعوت (اعطای تورات) اولين برداشت حاصل است، حاصلی که در بهار کاشته شده است. سوکوت هم جشن جمع‌آوری محصول در پاييز است. 
يكی ديگر از دلايل واقع شدن جشن سوكوت در پانزدهم تيشری، گذشت ايام خاص توبه (رُوش هشانا و كيپور) است. جشن‌های سوكوت و شمينی عصرت كه روزهايی تعطيل كامل مذهبی و چند روز هم نيمه‌تعطيل هستند و نيز محيط سوكا كه تمام آن به نيت اجرای فرمان خداوند ساخته شده است، فرصت و مكان مناسبی را برای آرامش و آمادگی در آغاز سالی نو فراهم می‌سازند. 
در تورا درباره يكی از مراسم اين جشن آمده است: 
«در روز اول (جشن)، ميوه درختِ شكوهمند، شاخه درخت خرما، شاخه‌های درخت مورد و بيد (كنار) نهر را برای خودتان بگيريد و در حضور خدای خالقتان هفت روز شادی نمائيد». 
علمای يهود، طبق پاسوق (آیه) فوق و بر اساس تعليمات تورای شفاهی، فرمان چهار نوع محصول را چنين بيان كرده‌اند: 
۱- يك عدد اِتروگ ( بالنگ يا ترنج غيرپيوندي) 
۲- سه عدد شاخه درخت مورد 
۳- دو عدد شاخه درخت بيد 
۴- يك عدد شاخه درخت خرما (لولاو). 
شاخه‌های نام‌برده را آقایان به ترتیب خاصی در یک دسته با هم می‌بندند و با قراردادن اِتروگ در کنار آن، یک‌مرتبه در هر روز سوکوت به غیر از شبات بر آن براخا (دعا) می‌گویند. (+)
چون اين جشن، جنبه کشاورزی دارد، پس از جمع‌آوری محصول به پاس نعمت‌های بيکرانی که خداوند به ما داده، چهار نوع از محصولات زمين که عبارتند از ترنج، شاخه درخت خرما، شاخه درخت مورد و شاخه درخت بيد را در دست گرفته و دعای مخصوصی می‌خوانند. 
بنا به تفسیری یهودیان معتقدند شاخه درخت خرما همچون ستون فقرات برای انتقال فرمان‌های مغز، شاخه‌های مورد به منزله چشمان، شاخه‌های بيد به عنوان لب‌ها و ميوه بالنگ به نشانه قلب آدمی است. چشم‌ها که می‌بينند و ضمن اعلام اولين حضور، وسوسه‌های نيک و بد را به سوی قلب سرازير می‌کنند، لب‌ها که تحت تأثير ديده‌ها به سخن در آمده و تخم نفاق و بدبختی و يا رمز و راز گوهر عشق را زمزمه می‌کنند و قلب که در چند و چون معمای هستی، پيوسته در مقابله با عقل لرزان است. 
در تفسيری نزديک‌تر معتقدند چهار گياه فوق نمونه چهار نوع از مردم با اعمال و پنداری گوناگون می‌باشند بدانگونه که نخل خرما عطر و بويی ندارد ولی ميوه می‌دهد همانند آنان که در مواقع سختی درگير ماجرا نمی‌شوند ولی از نظر مالی آن‌طور که بايد، کمک می‌کنند. دسته دوم نمونه مردمی هستند که اگر چه توانايی مالی ندارند ولی همچون شاخه‌های مورد خوشبو و معطرند و در هنگام تنگدستی افراد به هر وسيله که بتوانند، همراهی نموده تا دِين خود را ادا کنند. دسته سوم نمونه مردمی است که در وقت نياز هيچ قدمی برای کسی برنمی‌دارند و همچون شاخه‌های درخت بيد نه ميوه‌ای می‌دهند و نه عطر و بویی دارند و اما ميوه بالنگ نمونه شايسته مردمانيست با طبع بلند که به هنگام واقعه، ياوری کرده و آن چه در توان دارند به پای نيازمندان می‌ريزند و همچون درخت بالنگ هم ميوه می‌دهند و هم عطر و بويشان، گلستان هستی را معطر می‌کند. پس اين چهار نوع محصول زمين، چهار گروه از مردم را که در هر جامعه‌ای وجود دارند، نمايش می‌دهد. 
دو روز اول جشن سوكوت، طبق فرمان تورا «يُوم طُووْ» به مفهوم تعطيلی كامل مذهبی مانند شبات است. تنها تفاوت يُوم طُوو با شبات (البته اگر با شبات همزمان نشود) به غير از مواردی جزئی، اجازه تهيه غذای همان روز با استفاده از آتش است كه از قبل روشن بوده است. ساير ايام ( پنج‌روز باقيمانده) در اصطلاحْ «حُول هَمُوعِد» يا ايام ميانی موعد ناميده می‌شوند كه مراسم مذهبی ويژه‌ای در آنها برگزار ‌‌شده و بايد احترام و شادی جشن سوكوت همچنان رعايت شود. 
هفتمين روز جشن سوكوت، «هوشعنا‌‌ربّا» ناميده می‌شود. از دلايل اين نامگذاری، تفيلاها و دعاهای ويژه‌‌ای است كه در اين روز خوانده می‌شود و عبارت «هوُشَعْنا» به معنای «خواهش داريم (ما را) نجات بده»، در اين روز بيش از ديگر ايام سوكوت تكرار می‌شود. 
هوشعنا ربّا از يك نظر، به معنای روزی است كه روند دادرسی مَحكمه آسمانی كه از رُوش هشانا تشكيل شده بود، پايان يافته و از اين پس احكام الهی اجرا می‌شوند. به همين دليل در اين شب تا صبح در كنيساها بيدار ‌مانده، با مطالعه مذهبی و عبادت تلاش می‌كنند تا در آخرين روز محكمه، رضايت خداوند را برای باطل كردن احكام سختی كه احتمالاً بر اثر خطاكاری‌ها صادر شده اند، جلب كنند. رسم است كه پيش از فرا رسيدن سپيده صبح، چندين بار مراسمی كوتاه شبيه به مراسم سليحوت برگزار شود. 

جشن شِمينی عَصِرِت (برابر با ۲۲ تیشری): 
پس از پايان هفت روز جشن سوكوت، جشن جداگانه‌ای در دو روز به نام شمينی عصرت تعيين شده است كه همانند دو روز اول سوكوت، «يُوم طُوو» به معنای تعطيلی مطلق مذهبی است. 
از مراسم قابل توجه روز اول شمينی عصرت، خواندن دعای باران است. از اين روز تا فرا رسيدن موعد پسح با توجه به قرار گرفتن در فصول پاييز و زمستان، در تفيلاهای روزانه از بارش باران كه يكی از نمونه‌های قدرت الهی است، نام می‌برند. 

جشن سيمحا تورا (برابر با ۲۳ تیشری) (جشن شادمانی تورات): 
دومين روز شمينی عصرت به نام سيمحا تورا، در معنای جشن شادی برای تورا است كه افزون بر مراسم مربوط به شمينی عَصِرِت، آخرين پاراشا (قسمت) از تورا قرائت ‌شده و بلافاصله خواندن نخستين بخش آن آغاز می‌گردد. به اين ترتيب در اين روز، دوره يك‌ساله قرائت تورا كامل شده و دوره جديدی با اولين پاراشای آن شروع می‌شود كه يهوديان در كنيساها به جشن و سرور مذهبی پرداخته، با خواندن اشعاری در ستايش خداوند و انبيا، اين روز بزرگ را گرامی ‌می‌دارند. کسی‌که آخرین پاراشای سِفِر تثنیه (آخرین قسمت تورات در قرائت سالانه) را قرائت می‌کند، با لقب حاتان تورا (داماد تورات) خوانده می‌شود و کسی‌که دوره‌ی جدید قرائت را با خواندن پاراشای اول سِفِر پیدایش آغاز می‌کند را با لقب حاتان بِرِشیتْ (داماد پیدایش) می‌خوانند
به طور کلی، سوکوت را شادترین جشن سال یهودی می‌دانند و از آن به «وقت خوشی ما» یاد شده است. شمینی عصرت نقطه‌ی اوج این خوشی است. سیمحا تورا در اسرائیل در هشتمین روز سوکوت و در دیار غربت در نهمین روز آن انجام می‌گیرد.
 ***
یوم کیپور/ روز کفاره
Day of Atonement

آدينه كيپور 
۱- رسم كَپِر (كفاره) (آیین کپاروت) (+)
رسم است كه روز پيش از كيپور، به نشانه كفاره گناهان برای هر نفر مرغ يا خروسی را گرفته و شحيطا (ذبح شرعی) می‌كنند. پيش از شحيطا جملاتی خوانده می‌شود كه مضمون آن چنين است: 
«اين حيوان، كفاره گناه من باشد و به جای من خونش ريخته شود». 
به‌جای مرغ و خروس می‌توان از ديگر پرندگان حلال گوشت استفاده كرد. 
چنانچه دسترسی به مرغ زنده يا شحيطای آن در آدينه كيپور يا روزهای پيش از آن ممكن نباشد، می‌توان قيمت معادل آن را پس از خواندن جملاتی همانند ذبح پرنده به فقرا و مستمندان صدقه داد يا ويژه هزينه‌های آموزش مذهبی كرد.

در میان برخی یهودیان اشکنازی و در میان آن یهودیانی که تحت تأثیر کابالا هستند، آیین کپاروت در صبح قبل از روز فدیه (یوم کیپور) انجام می‌گیرد. 
لازم است در این آیین هر فرد مذکر یا مؤنث جوجه خروس یا مرغى را گرفته و آن را سه بار دور سر بگرداند و این جمله را بگوید: 
«این بدل من است؛ این عوض من است؛ این فدیه من است؛ این جوجه خروس/ مرغ خواهد مُرد و من خواهم رفت و به زندگى خوب و طولانى و به آرامش خواهم رسید.»  
پس از آن حیوان یاد شده را ذبح شرعى می‌کنند، امعا و احشایش را بیرون آورده، پیش مرغان می‌اندازند، و گوشت آن را یا به فقیران می‌دهند و یا با پرداخت مقدارى پول به‌جاى آن، گوشت را خود مصرف می‌کنند.

یهودیان سِفارادی و اَشکِنازی
[یهوديان سِفارادی، به يهوديانی گفته می‌شود كه در كشورهای مشرق‌زمين و آفريقا زندگی می‌كرده‌اند و به‌طوركُلی هر يهودی كه از آداب و رسوم خاص سفارادی‌ها پيروی كند، سفارادی، خوانده می‌شود. ريشه اين كلمه، اصولاً به كشور اسپانيا (گروش سِفاراد) و يهوديان اسپانيا و پرتغال تا قبل از اخراج دسته‌جمعی در سال ۱۴۹۲ م. برمی‌گردد. يهوديان سِفارادی بيشتر در كشورهای عرب - مسلمان زندگی می‌كردند و يهوديان اَشكِنازی تحت حاكميت كشورهاي مسيحی. يهوديان اشكنازی را به چند علت چنين ناميده‌اند. برخي معتقدند كه اَشكِناز، مردم و سرزمينی از نوادگان گُومِر از سلاله حضرت نوح بوده‌اند و بعدها به ساكنان سرزمين آنها كه در حوالي ارمنستان امروز است اشكنازی گفتهاند. برخی به يهوديان آلمان و فرانسه امروزی (پروس) اشكنازی گفته‌اند كه اين نظريه بيشتر مورد قبول عامه قرار گرفته است. ابتدا به مردمی كه در كنار رود راين ساكن شدند و بعد به تمام يهوديانی كه از روش و سنت و عقايد آنها پيروی كردند اشكنازی گفته شد. اگر يك يهودی دركشوری غير از موطن خود ساكن شود، معمولاً به جامعه سفارادی و يا اشكنازی پدران خود ملحق می‌شود و رسوم سنتی خود را اجرا می‌نمايد و دانشمندان يهود نيز توصيه كرده‌اند كه آداب و سنن خانوادگی را نبايد فراموش كرد. عده‌ای از دانشمندان معتقدند آنانكه از روش هيلل در زندگی پيروی می‌كنند سفارادی و آنان‌كه از روش شَمای تبعيت می‌نمايند اشكنازی هستند.
(هيلل و شَمای دو تن از بزرگترين دانشمندان مذهبي يهود و جزء معروف‌ترين تَناها (تَنّا به معنی معلم) - مروجين اوليه مفاهيم شفاهی تلمود - بودند كه در حدود دو هزار سال قبل می‌زيستند. اين دو دانشمند كه همكار يكديگر بودند، در معدود مواردی از جزئيات احكام شرعی و در برداشت از مفاهيم اجرايی دينی، اختلاف سليقه داشتند. آنها پايه‌گذار دو مكتب متمايز به نام‌های بِت هيلل و بِت شَمای بودند. پيروان اين دو مكتب نيز در موارد فرعی دين با يكديگر اختلاف‌نظر داشتند و علمای يهود با در نظر گرفتن كليه مباحثات اين دو مكتب، نظر نهایی خود را درباره جزئيات آداب دينی اعلام كرده‌اند.).]
[بطور خیلی خلاصه می‌توان گفت: سِفارادی‌ها كه پيرو مكتب علمای اسپانيا بودند و بعداً در آفريقای شمالي و خاورميانه و تركيه متفرق شدند. و اشكنازی‌ها كه پيرو مكتب علمای يهود اروپای غربي هستند، در تمام اروپا و آمريكا پراكنده شده‌اند.]

۲- منع تعنيت (منع روزه): 
روز پيش از كيپور، گرفتن تعنيت به هر دليل ممنوع است و در مقابل آن توصيه شده كه افراد در اين روز برای آمادگی تعنيت كيپور (روزه کیپور)، به حد كافی از خوراكی‌ها استفاده كنند. آخرين وعده غذا پيش از غروب آفتاب آدينه كيپور بايد پايان يابد. 
* افزون بر شب و روز كيپور كه از لحاظ قوانين ممنوعيت كار همانند شبات هستند، پنج موضوع ديگر در آن ممنوع است: 
۱- خوردن و نوشيدن 
۲- هرگونه استحمام و شستشو 
۳- آرايش و ماليدن كرم بر بدن 
۴- پوشيدن كفش چرمی 
۵- روابط زناشويی.
* كليه قوانين فوق از دقايقی پيش از غروب آفتاب شروع می‌شوند و تا دقايقی پس از غروب آفتاب روز بعد و تاريكی كامل هوا (دست كم ۳۰ دقيقه پس از غروب) ادامه می‌يابند.

 ۳- روشن كردن شمع: 
پيش از غروب آفتاب و شروع كيپور، خانمِ خانه مانند شب شبات دو شمع روشن می‌كند و براخای (دعای) مخصوص آن را می‌گويد. اگر كيپور با شبات مصادف شود، همان دو شمع را روشن می‌كنند و براخای ويژه شبات و كيپور گفته می‌شود.

۴- طلب عفو از والدين و همسر: 
رسم است كه فرزندان پيش از رفتن به كنيسا از والدين خود طلب بخشايش و عفو كرده، والدين نيز از اشتباهات و تقصيرات فرزندان چشم‌پوشی كنند. حتی اگر فرزندان به اين امر آگاه نباشند. شايسته است كه والدين پيش از حضور در كنيسا فرزندان خود را مورد بخشايش قرار داده، آنها را بركت نمايند. همچنين زن و شوهر نيز يكديگر را عفو كرده و مورد دلجویی قرار می‌دهند.

يوم كيپور/ روز کفاره (روزِ دهمِ ماهِ هفتمِ عبری) 
«برای شما قانون ابدی باشد. در دهم ماه هفتم، جانهايتان را رنج دهيد (روزه بگیرید، تعنيت بگيريد) و هيچ‌كاری انجام ندهيد ... كه در اين روز برای طاهر شدن شما كفاره انجام می‌شود. (و درصورت توبه) از تمام خطاهايتان در برابر خداوند پاك و مُبَرا خواهيد شد». (لاویان فصل ۱۶ آیات ۲۹ و ۳۰ +). 
يُوم كيپور در دهم ماه تيشری واقع شده است كه از لحاظ حضور در برابر خداوند و طلب بخشش خطاهای گذشته، مهمترين روز سال برای يهوديان به شمار می‌آيد. 
نام‌های ديگر آن عبارتند از: 
۱- يُوم كيپور: كيپور به معنای «كفاره و بخشش» گناهان است. 
۲- يُوم عاسُور: عاسُور به معنای «دَه» و اشاره به دهم ماه تيشری است. 
۳- يُوم اَدير: اَدير به معنای «جليل و با عزت» است. در دعاهای اين روز، بيش از ايام ديگر سال به عظمت و جلال خداوند اشاره می‌شود. 
۴- يُوم هَسِليحا: به معنای روز «بخشش و عفو» گناهان. 
۵- يُوم هَقادُوش: روز مقدس كه اين روز بيش از ديگر ايام سال به راز و نياز و ارتباط بين انسان و خدا اختصاص دارد.

خداوند به قوم اسرائیل گفت که روز کفاره را باید همانند روز سَبَّت در نظر بگیرند، یعنی باید روزی برای استراحت باشد (لاویان ۱۶:۳۱ +). هیچ کاری نباید انجام شود. این یک روز توبه بود، یک روز سوگواری برای گناه و تخصیص مجدد قوم به خدا بود. آنها باید خود را ذلیل می‌ساختند (لاویان ۱۶:۲۹ +). که عمدتا به مفهوم گرفتن روزه در آن روز بود. در تقویم سالیانه قوم اسرائیل این تنها روزی بود که باید روزه گرفته می‌شد؛ این نشان‌دهنده اهمیت بسیار زیاد روز کفاره در زندگی روحانی اسرائیل بود. در واقع بر طبق لاویان ۳۰-۲۳:۲۹ (+)، هر کسی که در آن روز خود را ذلیل نسازد از قوم خود منقطع خواهد شد و هر کسی که در آن روز کار کند خداوند او را نابود خواهد ساخت. هر کسی که روز کفاره را سبک و حقیر بشمارد در اصل تدارکی را خوار شمرده است که خداوند برای کفاره گناهان عرضه داشته و بدین وسیله خود را از حضور خداوند و از وعده‌های عهد او منقطع خواهد ساخت. 
رُوش هشانا اولین روز تیشری، ماه هفتم تقویم عبری، است که در آن از خدا آمرزش درخواست می‌شود. ماه هفتم ماه قضاوت خدا بر بنی‌اسرائیل است. در ده روز بین روش هشانا تا یوم کیپور دادگاه الهی در حال تصمیم‌گیری است و در روز یوم کیپور حکم دادگاه الهی برای سال بعد صادر می‌شود. 
در این ده روز یهودیان تلاش می‌کنند که رفتار خود را اصلاح کنند و از گناهان خود استغفار کنند. عصر یوم کیپور مؤمنان یهودی به گناهان خود اعتراف می‌کنند و در پایان این روز امیدوارند که خدا گناهان آنها را مورد بخشش قرار دهد. 
روزه گرفتن در یوم کیپور واجب است. این روز مقدس‌ترین روز تقویم سالانه یهود است و همه یهودیان در این روز از نظر کاری تعطیل هستند. زمان آن اواخر شهریور و یا اوایل مهر است. در «یوم کیپور» خوردن و آشامیدن از زمان غروب آفتاب روز نهم شروع می‌شود و تا غروب بعدی (شبِ یوم کیپور) به مدت حدود ۲۵ ساعت ممنوع است، در حالی که در سایر ایام روزه، این محدودیت از طلوع تا غروب آفتاب است. 
بر اساس تلمود (از دیگر اجزای متن مقدس یهودی) پنج ممنوعیت برای یوم کیپور وجود دارد: 
یهودیان در این مدت باید از خوردن و آشامیدن پرهیز کنند، از خودشویی بپرهیزند، از استعمال بوی خوش و روغن مالیدن به بدنشان خودداری کنند؛ همچنین نباید کفش چرمی به پا کنند یا حتی با همسر خویش آمیزش جنسی کنند. یهودیان در یوم کیپور، چهار نوبت به کنیسه می‌روند و دعا و نماز می‌خوانند و یک بار هم ایستاده مکتوبی را قرائت می‌کنند که مربوط به آمرزش گناهان است. 
در کتاب مقدس آمده است روز دهم ماه تیشری عید خداوند است. در این روز تمامی کارهای خود را متوقف کنید، از خوردن و آشامیدن بپرهیزید و به تطهیر روان خویش بپردازید. این روز، روز پاک کردن گناهان و اشتباهات است. هر سال در این روز اعمال خویش را به یاد آورید و از آنچه به راستی و درستی انجام نداده اید، طلب مغفرت نمائید. باشد که گناهان شما بخشوده گردد. 
در ادامه‌ی تعالیم، تاکید شده است که یهودیان پیش از فرا رسیدن «یوم کیپور» نزد آنانی می‌روند که شاید ستمی نسبت به آنها مرتکب شده باشند و از آنها پوزش می‌طلبند و بدهی‌های خود را می‌پردازند و دین خود را ادا می‌کنند. 
در شب این عید، ده‌ها هزار نفر از یهودیان در کنار «دیوار ندبه» که تنها قسمت بازمانده از معبد بیت‌المقدس است گرد هم آمده و تا سپیده دم به نیایش می‌پردازند. 
روز کفاره همیشه دقیقا شش ماه پس از روز پسح برگزار می‌شود، پسح روز جشن سالیانه قوم اسرائیل برای خروج از مصر است (خروج فصل ۱۲ +) (+). 
بر اساس تفسیر میشنا (یکی از اجزای متن مقدس یهودی) به باور یهودیان در یوم کیپور، حضرت موسی (ع) از کوه سینا بازگشت. 
در تفسیر میدراش (از دیگر متون معتبر یهودی) یوم کیپور روزی است که حضرت موسی (ع) برای بار دوم ده‌فرمان را از خداوند دریافت کرد. موسی (ع) سنگ‌های ده‌فرمان را در بار اول بعد از دیدن گوساله‌پرستی توسط قوم بنی‌اسرائیل خُرد کرده بود. 
در این زمان چهل روز دستور خدا به موسی (ع) تکمیل گردید. در این زمان خدا گناه بنی‌اسرائیل در پرستش گوساله سامری را مورد بخشش قرار داد و از این رو این روز روز آمرزش نام گرفت. 
در تورات در سه موضع از تکالیف یوم کیپور یادشده است: 
از جمله در سِفر لاویان دو بار در این‌باره بحث شده است: 
خدا به قوم اسرائیل دستور می‌دهد که در روز دهم ماه هفتم توبه کرده و از کار دست بکشند و استراحت کنند. آن روز را مقدس بدارند. مردم باید قربانی سوخته به خدا تقدیم کنند. خدا به موسی می‌گوید که هر کسی در این روز کار کند، روحش از بقیه مردم جدا خواهد شد. این روز باید روز استراحت باشد.
در سِفر اعداد تورات نیز چنین آمده است: 
روز دهم ماه هفتم مقدس داشته شود و هیچ‌کس نباید در این روز کار کند. برای قربانی، فرد باید یک گاو جوان، یک قوچ و هفت گوسفند که هرکدام یک سال دارند تقدیم خداوند کند. برای کفاره گناهان فرد باید یک بز نر را قربانی کند. 
یوم کیپور از زمان حضرت موسی تاکنون از جمله بزرگترین اعیاد یهودی است و جشن گرفته می‌شود.
تورات، سفر لاویان: ۳۴-۱۶:۱ (+) و ۳۲-۲۳:۲۶ (+)؛ سفر اعداد ۱۱-۲۹:۷ (+).

تفيلاها (نمازها) و مراسم كيپور 
در شب كيپور، پيش از تفيلای عَرويت (نماز مغرب، نماز شامگاه)  با خارج كردن سِفِر تورا از هِخال (جایگاه تورات مقدس که در دین یهود از آن به عنوان «هِخال» نام برده می‌شود)، متن «كُل نيدْرِه» خوانده می‌شود كه در آن همه نذرهای فراموش شده باطل می‌شود. سپس براخای شِهِحِيانو بر سفر تورا گفته شده و پس از خواندن تفيلای عرويت، مراسم سليحوت برگزار می‌شود. 
در روز كيپور، در مجموعْ چهار بار تفيلا خوانده می‌شود كه شامل شَحَريت (نماز صبح)، موساف، مينحا (بعدازظهر) و نِعيلاست. تفيلای« نِعيلا» تنها در يُوم كيپور خوانده می‌شود. پس از هر نوبت از اين تفيلاها يك بار سليحوت خوانده شده و دوباره (در شحريت و مينحا) سفر تورا قرائت می‌شود. 
* سليحوت اسم جمع از واژه «سليحا» به معنی بخشايش و يا طلب بخشش است و اين به مراسمی گفته می‌شود كه يهوديان از روز اول ماه اِلول به مدت چهل شب تا روز كيپور (روزه بزرگ) برگزار می‌كنند. سليحوت نه فقط يك تكليف مذهبی بلكه يك نيايش عارفانه با خداوند است مراسم سليحوت شب هنگام آغاز می‌شود و به وقت سحر در موقع طلوع آفتاب با مناجات‌های عرفانی كه عموماً از مزامير داود و سليمان تشكيل شده پايان می‌يابد و به دعای روزانه صبح (شَحَريت) متصل می‌گردد. 
** در تفيلای شحريت و در بخش بازگشت شاليح صيبور، متن اعترافنامه بزرگ خوانده می‌شود. معمولاً در تفيلاهای شحريت و مينحای روزهای عادی هفته (به غير از شبات، موعديم و روزهای خاص) متن «ويدوی» به‌طور مختصر خوانده می‌شود. اما در كيپور اين متن به طور مفصل و با شرح كامل گناهانی كه انسان‌ها ممكن است انجام دهند، ذكر شده و به سبب تمامی آنها از خداوند طلب بخشايش می‌شود.


اجتماع

هر مردى باید [۱۷۱] سالیانه نیم شقل ]نقره، تقریباً ده گرم[ به معبد هدیه کند. [۱۷۲] از پیامبر اطاعت کنید و [۱۷۳] پادشاهى بر خود بگمارید. همچنین [۱۷۴] از سنهدرین اطاعت کنید؛ در مورد اختلاف، [۱۷۵] از اکثریت تبعیت کنید. قاضیان و مقاماتى باید [۱۷۶] در هر شهر انتخاب شوند و آنان باید [۱۷۷] منصفانه درباره‌ی مردم داورى کنند.


هر کس که شاهد ]وقوع امرى[ است [۱۷۸] باید به دادگاه بیاید و شهادت دهد. شاهدان باید [۱۷۹] به طور کامل بازجویى شوند و اگر معلوم شد که دروغ می‌گویند، [۱۸۰] به‌طوری‌که می‌خواستند با متهم عمل کنند با آنان به همان‌گونه عمل کنید.


هرگاه مقتولى را یافتید و قاتل نامعلوم است، مراسم [۱۸۱] بریدن گردن گوساله ]ویژه[ باید اجرا شود. باید شش شهر براى پناهگاه [۱۸۲] قرار دهید ]تا قاتل غیرعمد با پناه بردن به آن جا از خشم اولیاى دم درامان باشد[. به لاویان، که سهم اجدادى از زمین ندارند، باید [۱۸۳] شهرهایى براى زندگى داده شود.


[۱۸۴] دیوارى بر دور پشت بام خود بسازید وخطر احتمالى سقوط را ازخانه خود دور کنید.



بت‌پرستى

بت‌پرستى و متعلقات آن [۱۸۵] باید ویران شود، و با شهرى که گمراه شده است باید [۱۸۶] بر طبق شریعت برخورد کرد. شما مأمورید که [۱۸۷] اقوام هفت‌گانه کنعانى را نابود کنید، و [۱۸۸] ذکر عَمالِق (عمالیق) را محو سازید و [۱۸۹] آنچه را آنان با اسرائیل کردند، به یاد آورید.

اقوام هفتگانه کنعانی: حِتیان (حیتی) و جِرْجاشیان (گیرگاشی) اموریان (اِمُوری) و کنعانیان (کِنَعَنی) و فِرِزِّیان (پِریزی) و حِوِّیان (حیوی) و یبُوْسِیان (یووسی).

*** 
عمالِق (عماليق) و قوم او به عنوان اولين كسانی هستند كه قوم اسرائیل را بعد از خروج از مصر مورد تهاجم خود قرار دادند.

جنگ

مقررات جنگ، جز آنهایى که تورات از آنها بازداشته است، [۱۹۰] باید رعایت شوند و باید یک کاهن [۱۹۱] براى انجام وظایف خاص در زمان جنگ برگزیده شود. اردوى نظامى باید [۱۹۲] پاکیزه نگهداشته شود. بدین منظور، هر سرباز باید [۱۹۳] به وسایل لازم مجهز باشد.


]احکام[ اجتماعى

اموال دزدیده شده باید [۱۹۴] به مالک آن بازگردانده شود. [۱۹۵] از فقیران دستگیرى کنید. آنگاه که یک غلام عبرانى آزاد می‌شود، مالک باید [۱۹۶] به او هدایایى عطا کند. [۱۹۷] به فقیران بدون بهره قرض دهید. به بیگانگان [= غیرعبرانى] مى‌توانید [۱۹۸] با بهره قرض دهید. [۱۹۹] اگر قرض‌گیرنده به گرویى [که در مقابل قرض داده] احتیاج دارد، آن را به مالکش بازگردانید. مزد کارگر ]روزمزد[ را [۲۰۰] در همان روز بدهید. [۲۰۱] اجازه دهید تا او از محصولى که بر آن کار می‌کند بخورد. [۲۰۲] در برداشتن بار حیوان در وقت ضرورت کمک کنید، و نیز [۲۰۳] به مرد یا حیوانى که زیربار مانده است کمک کنید. اموال گم شده [۲۰۴] باید به مالک بازگردانده شود. [۲۰۵] گناه‌کار را توبیخ و نصیحت کنید، اما [۲۰۶] با همنوع خود چون خویشتن مهربان باشید. دستور است که [۲۰۷] نوکیشان را دوست بدارید. در وزن و پیمانه [۲۰۸] دقیق باشید.


خانواده

[۲۰۹] ریش‌سفیدان را محترم شمارید؛ [۲۱۰] پدرومادر خودرا احترام کنید و [۲۱۱] ازآنان حساب ببرید.


[۲۱۲] نسل بشر را با ازدواج [۲۱۳] بر اساس شریعت تداوم بخشید. داماد باید [۲۱۴] تا یک‌سال با عروسش شاد باشد. فرزندانِ ذکور [۲۱۵] باید ختنه شوند. اگر مردى بی‌فرزند بمیرد، برادرش یا باید [۲۱۶] با بیوه او ازدواج کند یا [۲۱۷] او را [پس از اجراى مراسم خاص طلاق که به «درآوردن کفش» معروف است] رها کند (حلیصا Halizh). اگر کسى به یک باکره تجاوز کند باید [۲۱۸] با او ازدواج کند و هرگز نمی‌تواند او را رها کند. اگر مردى به ناروا همسرش را به بی‌عفتىِ پیش از ازدواج متهم کند [۲۱۹] باید تازیانه بخورد، و هرگز نمی‌تواند او را رها کند. اغواکننده [۲۲۰] باید بر اساس قانون مجازات شود. با زنانِ اسیر [۲۲۱] باید بر طبق احکام خاص ایشان برخورد کرد. طلاق [۲۲۲] فقط با یک سند مکتوب مجاز است. زنِ شوهردارى که در او گمان زنا رود [۲۲۳] باید به آزمونى که مقرر شده است تن در دهد.


[احکام] قضایى

آنگاه که شریعت ایجاب کند [۲۲۴] باید مجازات تازیانه را اجرا کنید و باید [۲۲۵] قاتل سهوى را تبعید کنید. مجازات اعدام با [۲۲۶] شمشیر، [۲۲۷] خفه کردن، [۲۲۸] سوزاندن، یا [۲۲۹] سنگسار، چنان‌که معین شده است، اعمال شود. در برخى موارد، بدن شخص اعدام شده [۲۳۰] باید به دار آویخته شود، اما [۲۳۱] باید در همان روز دفن شود.


بردگان

با بردگان عِبرانى [۲۳۲] باید بر طبق قانون خاص راجع به ایشان برخورد کرد. مالک باید [۲۳۳] با کنیز عبرانی‌اش ازدواج کند یا [۲۳۴] او را آزاد کند. با برده‌ی بیگانه [۲۳۵] باید بر طبق قواعد خاصى که درباره وى به کار می‌رود برخورد کرد.


شِبه جرم‌ها

در مورد صدمه‌اى که [۲۳۶] شخص، [۲۳۷] حیوان، یا [۲۳۸] چاه سبب آن شده است، قانون مناسب باید اجرا شود. دزدان [۲۳۹] باید مجازات شوند. شما باید در موارد [۲۴۰] تعدیات گله، [۲۴۱] آتش و [۲۴۲] دستبرد زدن نگهبان بدون حقوق و در دعاوى بر ضد [۲۴۳] محافظ داراى حقوق، کرایه‌کننده، [۲۴۴] یا عاریه‌گیرنده داورى کنید. همچنین در منازعات ناشى از [۲۴۵] خرید و فروش، [۲۴۶] ارث، و [۲۴۷] دیگر موضوعات به‌طور کلى، باید داورى کنید. باید [۲۴۸] شخص آزاردیده را گرچه با کشتن شخصى که به او ستم کرده است، نجات دهید.


محرمات (نواهى نبایدها)


بُت‌پرستى و اعمال مربوط به آن

[۲۴۹] باور به وجود خدایى جز خداى یگانه حرام است.


صورت‌هایى [۲۵۰] براى خود یا [۲۵۱] براى دیگران به منظور عبادت یا براى [۲۵۲] هیچ منظور دیگرى نسازید. هیچ‌چیز را به‌جز خدا عبادت نکنید، چه [۲۵۳] به طریقه‌اى که براى عبادت خدا معین شده، و چه [۲۵۴] به شیوه عبادت آن [چیز].


[۲۵۵] فرزندان خود را براى بُت مولخ/ مُولَک (Molech) قربانى نکنید. [۲۵۶] به اصحاب اجنّه توجه نکنید [۲۵۷] و به احضار روح متوسل نشوید، و [۲۵۸] به بُت یا اساطیرِ آن میل نورزید. ساختن [۲۵۹] ستون یا [۲۶۰] سکو حتى براى عبادت خدا یا [۲۶۱] کاشتن درخت در معبد ممنوع است. [۲۶۲] نام بُتان را بر زبان نیاورید و بت‌پرستان را نیز به چنین کارى وا ندارید؛ هیچ [۲۶۳] غیریهودى یا [۲۶۴] یهودی‌اى را به پرستش بُتان تشویق و ترغیب نکنید.

مولک (Moloch / Molech / Milcom / Malcham) 
لغت فوق به معنای «پادشاه» می‌باشد. 
مُولَك نام یکی از خدایان ملی و بزرگ طایفه عمونیان بود که در کتاب مقدس مَلْكُم و مِلْكُوم نیز نامیده شده است. یکی از جاهایی که این بُت مورد پرستش قرار می‌گرفت، شهر تُوفَتْ واقع در دره بنی‌هِنُّوم که در نزدیکی اورشلیم قرار داشت، بوده است. مراسم پرستش این بت همراه با قربانی کردن فرزندان دختر و پسر بوده، که بر روی آتش همانند قربانی سوختنی گذرانده می‌شده است. سلیمان بر اساس تاثیر زنان غیر یهود خود روی به پرستش خدایان بیگانه گذاشت و برای مُولَك معابدی در روی تپه‌های شرق اورشلیم و جنوب كوه زیتون ساخت، که این معابد توسط یوشیا منهدم و ویران گشت.مُولَك توسط عمونیان پرستش شده و آنرا پدر حمایت کننده می‌دانستند. 
مُولَك خدای بلاهای غیر طبیعی به شمار می‌آمد، وی قادر به از بین بردن این بلاها و پاک کردن آنها بوسیله آتش بوده است. این امر با قربانی کردن کودکان دختر و پسر بر روی آتش امکان‌پذیر بوده است. در هنگام قربانی کردن، طبل نواخته می‌شده است تا صدای جیغ و فریاد قربانیان به گوش نرسد. شکل دیگر مراسم در حضور بت مولک، عبور دادن کودکان از بین دو ردیف آتش بوده است. 
منابع کتاب مقدس:     پادشاهان دوم باب ۲۳ - ارمیا باب ۳۲ و ۴۹ - عاموس باب ۵ - پادشاهان اول باب ۱۱ - صفنیا باب ۱. 
[از گزارش‌های کتاب مقدس برمی‌آید که قربانی فرزند در میان بنی‌اسرائیل رسم رایجی بوده و در نتیجه‌ی معاشرت آنان با دیگر فرهنگ‌ها رخ داده است. یکی از این گزارش‌ها، مربوط به عمل پادشاهِ موآب است: 
چون پادشاه موآب دید که جنگ بر او سخت شد، هفتصد نفر شمشیر‌‌زن گرفت که تا نزد پادشاه اَدوم را بشکافند، اما نتوانستند. پس پسر ‌نخست‌زاده خود را که به جایش می‌بایست سلطنت نماید، گرفته او را بر حصار ‌جهت قربانی سوختنی گذرانید. و غیظ عظیمی بر اسرائیل پدید آمد (دوم پادشاهان ۲۷-۳:۲۶ «+»). 
گزارش‌های دیگری نیز از قربانی انسانی نقل شده که مورد نکوهش حضرت داوود (مزامیر ۳۹-۱۰۶:۳۸ «+»)، اشعیا (اشعیا ۷-۵۷:۳ «+») و ارمیا (ارمیا ۷:۳۱ «+») واقع شده‌اند. این انحراف در اثر اختلاط با فرهنگ‌های مجاور، در بنی‌اسرائیل رواج پیدا کرده بود و خداوند در سراسر عهد عتیق، اسرائیلیان را از چنین قربانی‌هایی نهی کرده است: 
یَهُوَه موسی را خطاب کرده، گفت: بنی‌اسرائیل را بگو: هر کسی از بنی‌اسرائیل یا از غریبانی که در اسرائیل مأوا گزینند که از ذریت خود به مولَک بدهد، البته کشته شود؛ قوم زمین او را با سنگ سنگسار کنند. و من روی خود را به ضد آن شخص خواهم گردانید و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت؛ زیرا که از ذریت خود به مولک داده است تا مکان مقدس مرا نجس سازد و نام قدوس مرا بی‌حرمت کند (لاویان۳-۲۰:۱ «+»  و لاویان ۱۸:۲۱ «+» و نیز رک: لاویان ۵-۲۰:۲ «+»؛ تثنیه ۱۲:۳۱ «+»).]


[۲۶۵] به کسى که بُت‌پرستى را تبلیغ می‌کند گوش نسپارید و به او محبت نکنید و [۲۶۶] از او متنفر باشید. [۲۶۷] بر چنین شخصى دل نسوزانید. اگر خواست کیش شما را به بُت‌پرستى تغییر دهد [۲۶۸] از او دفاع نکنید و [۲۶۹] و واقعیت را مخفى نکنید.


[۲۷۰] هیچ سودى از آرایه‌هاى بُتان به دست نیاورید. [۲۷۱] شهرى را که در مجازات بُت‌پرستى ویران شده است از نو نسازید [۲۷۲] و هیچ بهره‌اى از دارایی‌هاى آن برنگیرید. [۲۷۳] از آنچه مربوط به بُتان یا بُت‌پرستى است بهره نگیرید.


[۲۷۴] به نام بُتان و [۲۷۵] به نادرست به نام خدا نبوت نکنید. [۲۷۶] به کسى که براى بُتان نبوت می‌کند گوش نسپارید [۲۷۷] و از پیامبر دروغین نترسید و مانع از اعدام وى نشوید.


[۲۷۸] به شیوه‌هاى بُت‌پرستان تأسى نجویید و به رسوم آنان عمل نکنید. [۲۷۹] تفأل نزنید. [۲۸۰] فال نگیرید. [۲۸۱] غیب‌گویى و [۲۸۲] افسون‌گرى و [۲۸۳] جادوگرى نکنید. [۲۸۴] از اجنه سؤال نکنید. [۲۸۵] با مُردگان مشورت نکنید. [۲۸۶] احضار روح نکنید. زنان [۲۸۷] لباس مردان و [۲۸۸]مردان لباس زنان را نپوشند. [۲۸۹] به شیوه بُت‌پرستان خال‌کوبى نکنید.



[۲۹۰] پارچه مختلط از پشم و کتان با هم نپوشید. گوشه‌هاى [۲۹۱] سر یا [۲۹۲] ریش خود را (با تیغ) نتراشید. [۲۹۳] بدن خود را [به جهت سوگوارى] براى مُردگان مجروح نکنید.


محرمات ناشى از حوادث تاریخى

[۲۹۴] براى اقامت دایمى به مصر باز نگردید و [۲۹۵] تسلیم ناپاکی‌هاى دل‌ها و چشم‌ها نشوید. [۲۹۶] با هفت قومِ کنعانى پیمان نبندید و [۲۹۷] زندگىِ هیچ‌یک از ایشان را نجات ندهید. [۲۹۸] با بُت‌پرستان به مهر رفتار نکنید، [۲۹۹] نگذارید در سرزمین اسرائیل ساکن شوند و [۳۰۰] با ایشان ازدواج نکنید. زنان یهودى [۳۰۱] با عمونی‌ها و موآبی‌ها ازدواج نکنند، حتى اگر ایشان یهودیت را بپذیریند، ولى (فقط به دلیل نَسَب) [۳۰۲] اخلاف عیسو (برادر دوقلوی حضرت یعقوب) و مصریانى را که تغییر کیش [۳۰۳] داده‌اند رد نکنید. [۳۰۴] با عَمونی‌ها و مُوآبی‌ها صلح نکنید.

سرنوشت لوط و دخترانش (پیدایش ۳۸-۱۹:۳۰) (+)
۳۰ و لوط از صوغر برآمد و با دو دختر خود در کوه ساکن شد زیرا ترسید که در صوغر بماند. پس با دو دختر خود در مَغاره سُکنی گرفت.  ۳۱ و دختر بزرگ به کوچک گفت: «پدر ما پیر شده و مردی بر روی زمین نیست که برحسب عادت کل جهان، به ما در آید.  ۳۲ بیا تا پدر خود را شراب بنوشانیم، و با او همبستر شویم، تا نسلی از پدر خود نگاه داریم.»  ۳۳ پس در همان شب، پدر خود را شراب نوشانیدند، و دختر بزرگ آمده با پدر خویش همخواب شد، و او از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد.  ۳۴ و واقع شد که روز دیگر، بزرگ به کوچک گفت: «اینک دوش با پدرم همخواب شدم، امشب نیز او را شراب بنوشانیم، و تو بیا و با وی همخواب شو، تا نسلی از پدر خود نگاه داریم.»  ۳۵ آن شب نیز پدر خود را شراب نوشانیدند، و دختر کوچک همخواب وی شد، و او از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد.  ۳۶ پس هر دو دختر لوط از پدر خود حامله شدند.  ۳۷ و آن بزرگ، پسری زاییده، او را مُوآب (مُوآو) نام نهاد، و او تا امروز پدر مُوآبیان است (بنیان‌گذار قوم مُوآو است). ۳۸ و کوچک نیز پسری بزاد، و او را بِن‌عَمّی نام نهاد. وی تا بحال پدر بنی عمون (بِنِه‌عمون) است.


[۳۰۵] درختان میوه را حتى در دوران جنگ نابود نکنید؛ زیرا این‌کار هماره اسراف بی‌دلیل است. [۳۰۶] از دشمنان نترسید و [۳۰۷] بدی‌هاى عِمالِق را فراموش نکنید.


کفرگویى

[۳۰۸] نام مقدس خدا را کفر نگویید [۳۰۹] و سوگندى را که به نام خدا خورده شده نشکنید، [۳۱۰] و آن [نام] را به باطل نبرید و [۳۱۱] بی‌حُرمتش نسازید. [۳۱۲] خداوند خالق را نیازمایید. [۳۱۳] نام خدا را از متون مقدس محو نسازید و مکان‌هایى را که به عبادت او اختصاص یافته ویران نکنید. [۳۱۴] بدن کسى که به دار آویخته شده است در طول شب بر دار نماند.


معبد

[۳۱۵] در محافظت از معبد سست نباشید. کاهن اعظم نباید [۳۱۶] وقت و بی‌وقت و بی‌جهت‌ داخل [محراب]معبد [قدس‌الاقداس]شود؛ کاهنى که نقص جسمانى دارد نباید [۳۱۷] هیچ‌گاه داخل [محراب] معبد شود و یا [۳۱۸] در عبادتگاه خدمت کند، و حتى اگر عیب او موقت باشد [۳۱۹] نباید در مراسم آنجا حضور یابد تا زمانى که عیبش برطرف شود.


لاویان (لِوی‌ها) و کاهنان (کُوهِن‌ها) باید [۳۲۰] وظایفشان را با هم عوض کنند. مستان نباید [۳۲۱] به عبادتگاه وارد شوند یا تورات را تعلیم دهند. [۳۲۲] غیرکاهنان، [۳۲۳] کاهنان ناپاک یا [۳۲۴] کاهنانى که غسل واجب را انجام داده‌اند اما هنوز در دوره‌ی ناپاکی‌اند، نباید در مراسم معبد شرکت کنند. شخصِ ناپاک نباید داخل [۳۲۵] معبد یا [۳۲۶] کوه معبد شود. مذبح نباید از [۳۲۷] سنگ‌هاى تراشیده بنا شود و بالارفتن از آن نباید با [۳۲۸] پله باشد. آتش بر مذبح نباید [۳۲۹] خاموش شود و نباید جز بُخور مخصوص [۳۳۰] بر مذبح طلایى سوزانده شود. [۳۳۱] روغن را با همان ترکیب و شبیه روغن مسح که [۳۳۲] نباید از آن استفاده نابجا کرد نسازید.



[۳۳۳] بُخور را با همان ترکیب و با همان نسبتى که بر روى مذبح سوزانده می‌شود نسازید. [۳۳۴] تیرچوب‌هاى مخصوص حمل را از تابوت عهد برنگیرید؛ [۳۳۵] سینه‌بند را از افود (ephod) (+) [= دوقسمت از لباس‌هاى مخصوص کاهن اعظم] جدا نکنید، و [۳۳۶] نباید در رداى کاهن اعظم شکافى باشد.

افود 
افود یک لباس مخصوص در اسراییل قدیم بود که در معبد سلیمان توسط کاهن اعظم پوشیده می‌شد. در کتاب ساموئل نوشته شده است که داوود در زمانی‌که در برابر تابوت عهد می‌رقصید لباس افود را پوشیده بود. در کتاب خروج نوشته شده است که لباس افود توسط کاهن اعظم معبد سلیمان پوشیده می‌شد. 
افود از پارچه کتان بافته می‌شد. در کتاب ساموئل نوشته شده است که همسر داوود از رقص او در برابر میشکان ناراحت شد زیرا عورت داوود پیدا شد. از این رو تصور می‌شد که افود به طور کامل بدن را نمی‌پوشاند. در کتاب خروج مشخصات بیشتری از افود ذکر شده است. در روی سینه کاهن اعظم صفحه فلزی به نام حوشن (+) قرار داشت که اوریم و تومیم در آن بودند. بر اساس نوشته کتاب خروج مواد افود از ریشه‌های طلایی، آبی، بنفش و قرمز تهیه می‌شد. جنس آن از کتان درجه یک بود و بافتن آن بسیار مشکل بود. در تلمود نوشته شده است که هر یک از رنگها شش ریشه بود که به وسیله یک ریشه طلایی تکمیل می‌شد و به صورت سرجمع ۲۸ ریشه وجود داشت. دو بند بر روی شانه‌های کاهن اعظم حوشن را به سینه او متصل می‌کرد. بر روی این دو بند دو سنگ نوشتار شده قرار داشتند. بر روی سینه کاهن ۱۲ سنگ قیمتی بودند که نام ۱۲ قبیله اسراییل بر روی آنها حک شده بود. 
در زمان معبد سلیمان افود برای ارتباط با خدا و پرسیدن سؤال استفاده می‌شد. این کاربرد مشابه کاربرد اوریم و تومیم است. در کتاب ساموئل این مفهوم منتقل می‌شود که هر زمان که طالوت و داوود قصد پرسیدن چیزی از خداوند داشتند درخواست پوشیدن افود می‌کردند. محل دقیق اوریم و تومیم در افود مشخص نیست و بعضی اعتقاد دارند که اوریم و تومیم بر روی حوشن قرار داشتند و بعضی اعتقاد دارند که کاهن دارای جیبی بود که اوریم و تومیم در آن قرار می‌گرفتند. بر اساس نوشته‌های تلمود پوشیدن افود باعث می‌شد که گناهان قوم اسراییل بخشیده شود.

***
تابوت عهد یا صندوق عهد، صندوقی است که در عهد عتیق در کتاب خروج توضیح داده شده‌ است و حاوی دو لوح سنگی بود که ده فرمان خدا به موسی بر روی آن نوشته شده بود.


قربانی‌ها

[۳۳۷] پیشکش کردن قربانی‌ها یا [۳۳۸] ذبح حیوانات وقف شده، در بیرون معبد روا نیست. [۳۳۹] تقدیم کردن، [۳۴۰] ذبح کردن [۳۴۱] ریختن خون و [۳۴۲] سوزاندن اعضاى داخلى حیوانى که معیوب است جایز نیست، حتى اگر [۳۴۳] عیب آن موقت باشد و حتى اگر آن‌را [۳۴۴] غیر یهودیان هدیه کرده باشند.


[۳۴۵] به حیوانى که براى قربانى وقف شده است آسیب نرسانید.


[۳۴۶] خمیرمایه و عسل و [۳۴۷] شىء بی‌نمک را بر مذبح هدیه نکنید. حیوانى را که به ازاى اُجرت فاحشه یا قیمت سگ گرفته شده است، نباید [۳۴۸] براى قربانى هدیه کرد.


[۳۴۹] چهارپا و بچه‌اش را در یک روز ذبح نکنید.


[۳۵۰] روغن زیتون یا [۳۵۱] کُندر در قربانى گناه، و [۳۵۲]، [۳۵۳] در قربانى جرم (سوطا Sotah) به کار نبرید. [۳۵۴] قربانی‌ها را به جاى هم عوض نکنید، حتى [۳۵۵] قربانى از یک گروه را با دیگرى. [۳۵۶] نخست‌زاده‌ی حیوانات حلال گوشت را فدیه ندهید.


[۳۵۷] فروش ده‌یک رمه و [۳۵۸] فروش یا [۳۵۹] فدیه دادن زمینى که با سوگند حِرِم (Herem) وقف شده است روا نیست.


چون پرنده‌اى را براى قربانى گناه می‌کشید، [۳۶۰] سرش را کاملاً از بدنش جدا نکنید.


[۳۶۱] حیواناتى را که وقف شده‌اند به کار نگیرید و [۳۶۲] پشم آنها را نچینید. بره عیده پسح را [۳۶۳] درحالی‌که هنوز خمیرمایه برجاست قربانى نکنید. [۳۶۴] آن اجزایى را که باید هدیه شوند [۳۶۵] یا خورده شوند در طول شب وانگذارید.


هیچ جزئى از قربانىِ عید را [۳۶۶] تا روز سوم و هیچ جزء از [۳۶۷] بره دوم عید پسح یا [۳۶۸] قربانى تشکر را تا صبح وانگذارید.


استخوان [۳۶۹] نخستین یا [۳۷۰] دومین بره عیده پسح را نشکنید و [۳۷۱] گوشتش را براى خوردن از خانه بیرون نبرید. [۳۷۲] نباید بقایاى هدیه آردى، [براى خوردن، با] تخیر [پخته] شود. همچنین بره عید پسح را [۳۷۳] به صورت آب‌پز یا خام نخورید ]بلکه آن را کباب کنید[ و نگذارید که [۳۷۴] بیگانه‌اى که نزد شما ساکن است، [۳۷۵] شخص نامختون یا [۳۷۶] بیگانه‌ى بی‌دین از آن بخورد.


شخصى که شرعاً ناپاک است [۳۷۷] نباید چیز مقدس را بخورد و [۳۷۸] اشیاى مقدسى که ناپاک شده‌اند نباید خورده شوند. گوشت قربانی‌اى را [۳۷۹] که بعد از حد زمانى معین به جا مانده یا [۳۸۰] با نیت بد کشته شده باشد نخورید. قربانى آردى را نباید [۳۸۱] کسى که کاهن نیست، [۳۸۲] مهمانِ کاهن و مزدور او، [۳۸۳] نامختون، یا [۳۸۴] کاهنِ ناپاک بخورند. دخترِ کاهن اگر با غیرِ کاهن ازدواج کند [۳۸۵] نباید از هدایاى مقدس [مخصوص کاهن] بخورد.


[۳۸۶] هدیه آردى کاهن و [۳۸۷] گوشت قربانی‌هاى گناه که در معبد ذبح می‌شوند یا [۳۸۸] حیوانات وقف شده‌اى که معیوب شده‌اند، نباید خورده شوند.


عُشر دوم [۳۸۹] غله، [۳۹۰] شراب، یا [۳۹۱] روغن، یا [۳۹۲] نخست‌زاده‌هاى سالم را در خارج از اورشلیم نخورید. کاهنان نباید [۳۹۳] قربانى گناه یا قربانی‌هاى تخطى را در خارج از محدوده معبد بخورند و نیز [۳۹۴] نباید گوشت هدایاى سوختنى را در هیچ‌جا بخورند. قربانی‌هاى کم اهمیت‌تر را [۳۹۵] نباید پیش از آن که خونش بر مذبح پاشیده شود خورد. غیرکاهنان نباید [۳۹۶] از مقدس‌ترین هدایا بخورند و کاهنان نباید [۳۹۷] نوبر میوه‌ها را در خارج از معبد بخورند. [۳۹۸] عُشر دوم را در حالت ناپاکى یا [۳۹۹] در عزا نخورید؛ پول فدیه آن [۴۰۰] نباید جز براى طعام و شراب مصرف شود.


[۴۰۱] محصولى را که عُشر آن جدا نشده نخورید و [۴۰۲] نظام جداسازى عُشرهاى مختلف را تغییر ندهید. [۴۰۳] در پرداخت هدایا تأخیر نکنید - چه هدایاى اختیارى و چه اجبارى - و [۴۰۴] در عیدهاى زیارتى بدون هدیه به معبد درنیایید.


[۴۰۵] نذر خود را نشکنید.


کاهنان

کاهنان نباید با [۴۰۶] زن فاحشه، [۴۰۷] زنى که از ازدواج کاهن با زنى که بر او حرام بوده، متولد شده یا [۴۰۸] زنِ مطلّقه ازدواج کنند. کاهن اعظم نباید [۴۰۹] با بیوه زن ازدواج کند یا [۴۱۰] حتى بدون ازدواج با چنین زنى همخواب شود. کاهنان نباید با [۴۱۱] موى باز یا [۴۱۲] گریبانِ چاک به خیمه اجتماع وارد شوند. آنان نباید [۴۱۳] در هنگام خدمت در معبد از خیمه اجتماع بیرون روند. کاهنان عادى نباید [۴۱۴] شرعاً خود را نجس کنند، مگر براى بستگان خاص [که مُرده اند]، و کاهن اعظم نباید [۴۱۵] براى هیچ کس [از بستگان] و [۴۱۶] به هیچ‌وجه خود را نجس سازد.


سِبط لاوى (لاویان) [۴۱۷] نباید سهمى در تقسیم زمین اسرائیل یا [۴۱۸] غنایم جنگى داشته باشند.


حرام است که [۴۱۹] به نشانه عزادارى براى مُردگانتان خود را مجروح سازید.


قوانین روزانه

یهودیان نباید [۴۲۰] چهارپایان ناپاک، [۴۲۱] ماهى ناپاک، [۴۲۲] مرغان ناپاک، [۴۲۳] حشرات بالدار، [۴۲۴] حشراتى که بر روى زمین مى خزند، [۴۲۵] خزندگان، [۴۲۶] کرم‌هایى که در میوه یا محصول‌اند، و [۴۲۷] موجودات نفرت‌انگیز را بخورند.


[۴۲۸] حیوانى را که به مرگ طبیعى مُرده و نیز [۴۲۹] حیوان پاره‌پاره و دریده شده را نخورید. [۴۳۰] کسى نباید عضوى را که از حیوان زنده جدا شده است بخورد. همچنین [۴۳۱] عرق النسا [که در کف ران است] (گید هناشه gid ha-nasheh) و [۴۳۲] خون و [۴۳۳] برخى انواع چربى (حِلِو Helev) ]= پیه] را نباید بخورند. [۴۳۴] پختن گوشت به همراه شیر یا [۴۳۵] خوردن چنین مخلوطى حرام است. همچنین خوردن [۴۳۶] گاوى که به سنگسار محکوم شده (حتى اگر به طور درست ذبح شده باشد) حرام است. [۴۳۸] نانى را که از محصول تازه فراهم آمده و خودِ خوشه را [۴۳۸] چه به صورت برشته و یا [۴۳۹] سبز، پیش از گذراندن قربانى خوشه‌چینى (عومِر omer) در شانزدهم ماه نیسان نخورید. [۴۴۰] میوه درخت در سه سالِ اول غَرس (عورلا orlah) یا [۴۴۱] محصولى را که از دو نوع تخم در تاکستان به عمل آمده است نخورید.

عرق النساء یک پی سفید رنگ در ران گاو و گوسفند و بز است. (لغتنامه دهخدا)

*** 
عُورْلا: ميوه‌های يك درخت (كه به فرد يهودی تعلق دارد) تا سه سال پس از كاشتن نهال (غَرس يا جابجایی آن) برای هرگونه استفاده از نظر شرع يهود ممنوع هستند. نيز رسم بوده كه در سال چهارم، ميوه‌ها يا مبلغ معادل آنها را در كنار معبد خداوند «بت هميقداش» صرف می‌كردند. اول تيشری (رُوش هَشانا) مبنای زمانی شمارش اين سال‌هاست و چنانچه تا ۴۵ روز پيش از اول تيشری نهال يا درختی كاشته شود، با فرا رسيدن اول تيشری، يك سال كامل برای موضوع «عورلا» حساب می‌شود.


[۴۴۲] پیشکش کردن شراب به بُت‌ها و نیز [۴۴۳] شکمبارگى و میگسارى حرام است. [۴۴۴] در یوم کیپور هیچ نخورید. در طى روز پسح خوردن [۴۴۵] خمیرِ وَرآمده/ خمیرِ مایه‌دار (حامص Hamez) یا [۴۴۶] هرچه دربردارنده آمیزه‌اى از آن است، حرام است. همچنین چنین کارى [۴۴۷] پس از نیمه‌ی روز چهاردهم نیسان (روز پیش از پسح) حرام است. در طى روز پسح هیچ خمیرمایه‌اى نباید در تملک شما [۴۴۸] دیده یا [۴۴۹] یافت شود.


نذیره‌ها

یک نذیره نباید [۴۵۰] شراب یا نوشیدنی‌اى که از انگور فراهم آمده است بنوشد؛ او نباید [۴۵۱] انگور تازه، [۴۵۲] انگور خشک، [۴۵۳] هسته‌ی انگور و [۴۵۴] پوسته‌ی انگور بخورد. [۴۵۵] او نباید شرعاً خود را براى مُردگان نجس کند و [۴۵۶] نباید داخل خیمه‌اى شود که در آن جسد است. او نباید [۴۵۷] موى خود را کوتاه کند.


کشاورزى

حرام است که [۴۵۸] کل مزرعه را درو کنید بی‌آنکه گوشه‌هاى آن را براى فقیران بگذارید. همچنین حرام است که [۴۵۹] خوشه‌هاى غلات را که در حین خوشه‌چینى ریخته‌اند جمع کنید یا [۴۶۰] خوشه‌هاى کم‌دانه‌ی تاکستان، یا [۴۶۱] دانه‌هاى انگور ریخته‌شده را برچینید یا [۴۶۲] برگردید تا بافه‌هاى (دسته‌ی علف یا محصول درو شده) فراموش شده را بردارید.


[۴۶۳] بذرهاى گونه‌هاى مختلف را در کشتزار یا [۴۶۴] دانه‌هاى مختلف را در تاکستان با هم نکارید؛ همچنین حرام است که [۴۶۵] انواع گونه‌گون حیوانات را به هم در آمیزید یا [۴۶۶] با دو نوع حیوان مختلفى که به هم بسته شده‌اند کار کنید.


[۴۶۷] براى این‌که حیوانى را که در مزرعه کار می‌کند از خوردن باز دارید دهانش را نبندید.


در سال هفتم (شِمیطا)، حرام است که [۴۶۸] زمین را بکارید، [۴۶۹] درختان را هرس کنید، [۴۷۰] و محصول یا میوه‌اى را که به طور خودرو رشد یافته است [۴۷۱] (به شیوه معمول) برداشت کنید. همین طور، نباید [۴۷۲] در سال یوول [= سال پنجاهم] زمین را بکارید یا درختان را هرس کنید؛ در این سال، برداشت [۴۷۳] محصول یا [۴۷۴] میوه‌اى که به‌طور خودرو رشد کرده است (به شیوه معمول) نیز حرام است.


[۴۷۵] کسى نباید میراث غیرمنقولش را در سرزمین اسرائیل براى ابد بفروشد یا [۴۷۶] زمین لاویان را تغییر دهد یا [۴۷۷] لاویان را بدون حمایت ترک گوید.


قرض، تجارت و معامله بردگان

[۴۷۸] مطالبه بازپرداخت قرض پس از سال هفتم حرام است؛ [۴۷۹] با این همه، به این بهانه که سال هفتم نزدیک است، از قرض دادن به فقیران خوددارى نکنید. [۴۸۰] نیکوکارى به فقیران را ترک نکنید و [۴۸۱] چون غلام عبرانى دوره خدمتش را به پایان رسانید، او را دست خالى روانه نکنید. [۴۸۲] آنگاه که می‌دانید بدهکار نمی‌تواند بدهی‌اش را ادا کند از او طلبکارى نکنید. حرام است که به یهودى دیگر با بهره [۴۸۳] قرض دهید یا [۴۸۴] از او قرض بگیرید، یا [۴۸۵] در پیمانى که دربرگیرنده بهره است در جایگاه ضامن، شاهد یا نویسنده قرارداد شرکت کنید. [۴۸۶] پرداخت مزد را به تأخیر نیندازید.


[۴۸۷] با تعدى ازمقروض گِروی نگیرید؛ [۴۸۸] گِرویى فرد فقیر را آنگاه که به آن نیاز دارد نزد خود نگاه ندارید. [۴۸۹] ازبیوه‌زن گِروی نگیرید و [۴۹۰] وسیله امرارمعاش بدهکار را به گِرو نستانید.


[۴۹۱] ربودن یک یهودى حرام است. [۴۹۲] دزدى نکنید و [۴۹۳] با تعدى غصب نکنید. [۴۹۴] حد زمین را جابه جا نکنید و [۴۹۵] فریبکارى نکنید.


[۴۹۶] حرام است که رسید قرض یا امانت را انکار کنید یا [۴۹۷] درباره مال دیگرى به دروغ سوگند یاد کنید.


[۴۹۸] کسى را در معامله مغبون نسازید. [۴۹۹] و کسى را حتى به زبان گمراه نسازید. حرام است که به بیگانه‌اى که در میان شماست [۵۰۰] به زبان آسیب برسانید یا [۵۰۱] در معامله او را متضرر کنید.


بنده‌اى را که از نزد آقایش به سرزمین اسرائیل گریخته است، حتى اگر آقایش یهودى باشد، [۵۰۲] باز نگردانید یا [۵۰۳] به گونه‌اى دیگر از او منفعت نبرید.


[۵۰۴] بر بیوه‌زن یا یتیم ظلم نکنید. [۵۰۶] با غلامِ عِبرى بدرفتارى نکنید و [۵۰۶] او را نفروشید؛ [۵۰۷] با او بی‌رحمانه رفتار نکنید و [۵۰۸] نگذارید بی‌دینان با او بدرفتارى کنند. [۵۰۹] کنیز عبرانی‌تان را نفروشید و [۵۱۰] اگر با او ازدواج کردید، غذا، لباس و حقوق زناشویى را از او دریغ ندارید. [۵۱۱] زن اسیر را نفروشید و [۵۱۲] با او چون برده رفتار نکنید.


[۵۱۳] چشمِ طمع به اموال دیگرى ندوزید، گرچه خواسته باشید قیمت آن را بپردازید. حتى [۵۱۴] صرف خواستن نیز حرام است.


کارگر نباید [۵۱۵] در طى کار خوشه‌هاى چیده نشده را [براى خوردن خود] بچیند یا [۵۱۶] میوه‌اى بیش از آنچه می‌تواند بخورد بردارد.


کسى نباید [۵۱۷] از شىء گم شده‌اى که باید به مالکش باز گردانده شود روبگرداند. [۵۱۸] از کمک به انسان یا حیوانى که در زیر بارش فرومانده است خوددارى نکنید.


حرام است [۵۱۹] که با وزن‌ها و پیمانه‌ها [دیگران را] مغبون کنید و حتى حرام است که [۵۲۰] وزن‌هاى غیردقیق داشته باشید.


عدالت

قاضى نباید [۵۲۱] به بی‌عدالتى دست یازد، [۵۲۲] رشوه بپذیرد یا [۵۲۳] تبعیض قائل شود یا [۵۲۴] بترسد. وى نباید [۵۲۵] از فقیر طرفدارى کند یا [۵۲۶] براى شریران تبعیض قائل شود. او نباید [۵۲۷] بر محکومان دل بسوزاند یا [۵۲۸] داورى بیگانگان و یتیمان را منحرف سازد.


حرام است که [قاضى] [۵۲۹] سخنان یکى از طرفین را بدون حضور دیگرى بشنود. در دعواى مستوجب اعدام [۵۳۰] نباید با اکثریت یک نفرى [یعنى دوازده نفر در مقابل یازده نفر] تصمیم گرفت.


قاضى نباید [۵۳۱] نظر همکارانش را بپذیرد، مگر این‌که به درستى آن اطمینان یابد. حرام است که [۵۳۲] کسى را به مقام قضاوت بگمارند که از قانون ناآگاه است.


[۵۳۳] شهادت دروغ ندهید و [۵۳۴] شهادت انسان شریر یا [۵۳۵] بستگان فردِ طرف دعوا را نپذیرید.


حرام است که [۵۳۶] بر اساس شهادت یک گواه حکم کنید.


[۵۳۷] قتل نکنید.


[۵۳۸] بر اساس صرفِ شواهد و قرائن [کسى را] محکوم نکنید.


شاهد [۵۳۹] نباید در دعاوىِ مستوجبِ اعدام در جایگاه قاضى قرار گیرد.


نباید کسى را [۵۴۰] بدون محاکمه درست و عادلانه اعدام کنید.


[۵۴۱] بر تعقیب‌کننده رحم و شفقت نکنید.


مجازات نباید براى [۵۴۲] عملى اجرا شود که در حالت اکراه ارتکاب یافته است.


از [۵۴۳] قاتل عمد یا [۵۴۴] قاتل خطئى فدیه نپذیرید.


[۵۴۵] در نجات جان دیگرى از خطر درنگ نکنید و [۵۴۶] مانعى بر سر راه نگذارید و [۵۴۷] با راهنمایى نادرستْ، دیگرى را گمراه نکنید.


حرام است که [۵۴۸] بیش از میزان معین ضربه‌هاى تازیانه به بزهکار زده شود.


[۵۴۹] سخن‌چینى نکنید و [۵۵۰] در دل خود نفرت نورزید. حرام است که [۵۵۱] یک یهودى را شرمسار کنید، [۵۵۲] کینه بورزید یا [۵۵۳] انتقام بگیرید.


[۵۵۴] چون می‌خواهید جوجه‌ی پرندگان را بگیرید مادرشان را نگیرید.


حرام است که [۵۵۵] پوست مبروص را بتراشند یا [۵۵۶] دیگر نشانه‌هاى این مصیبت را بردارند. حرام است که [۵۵۷] وادی‌اى را بکارند که در آن مقتولى یافت شده و سپس آیین بریدن گردن گوساله (عِگلا عروفا Eglah Arufah) در آنجا اجرا شده است.


[۵۵۸] زن جادوگر را زنده نگذارید.


[۵۵۹] تازه‌داماد را در سال اول ازدواجش به خدمت نظام مجبور نکنید. حرام است که [۵۶۰] از راویان سنت نافرمانى کنید یا [۵۶۱] احکام شریعت را بیفزایید یا [۵۶۲] بکاهید.


[۵۶۳] قاضى، [۵۶۴] حاکم یا [۵۶۵] یهودیان را لعنت نکنید.


[۵۶۶] پدر و مادرتان را لعنت نکنید و [۵۶۷] ایشان را نزنید.


[۵۶۸] کارکردن یا [۵۶۹] فراتر رفتن از محدوده مجاز (عروو eruv) در روز شنبه حرام است. [۵۷۰] در روز شنبه مجازات را [بر بزهکار] تحمیل نکنید.

در روز شبات (شنبه) ۳۹ كار اصلی ممنوعيت دارد و موردی كه خارج از اين محدوده باشد، بصورت كلی مجاز است. است ۳۹ کار ممنوع عبارتند از: 
شخم زدن، پاشیدن بذر، درو کردن، خوشه دسته کردن، خرمن‌کوبی، باد دادن به خرمن، انتخاب، غربال کردن، خُرد کردن، خمیر کردن، آشپزی، برش، شستن، زدنِ پشم، رنگرزی، نخ‌ریسی، نخ‌بافی، ساختن غربال، بافتن، تقسیم دو رشته، گره‌زدن، بازکردن، دوزندگی، پاره کردن، شکار، ذبح و قصابی، کندن پوست، نمک زدن به گوشت، ترسیم، صاف کردن، بریدن، نوشتن، فرستادن چیزی، ساختن مثلاً دیوار، خراب کردن، خاموش کردن آتش، افروختن آتش، کمک نهایی برای به پایان رساندن یک کار، جابجا شدن به بیرون از محل سکونت.


کارکردن در [۵۷۱] نخستین یا [۵۷۲] هفتمین روز عید پسح یا [۵۷۳] عید هفته‌ها (شاووعوت) یا [۵۷۴] روز اول سال (رُوش هشانا) یا در [۵۷۵] روز نخست یا [۵۷۶] هشتم (شمینى عصرت Azeret Shemini( عید سایبان‌ها و [۵۷۷] در روز کفاره حرام است.


زنا با محارم و دیگر روابط حرام

رابطه جنسى با محارم حرام است که عبارت است از رابطه با [۵۷۸] مادر، [۵۷۹] زنِ پدر، [۵۸۰] خواهر، [۵۸۱] خواهرِ ناتنى ]از پدر یا مادر[، [۵۸۲] دخترِ پسر، [۵۸۳] دخترِ دختر، [۵۸۴] دختر، [۵۸۵] هر زنى و دختر وى، [۵۸۶] هر زنى و دخترِ پسرِ وى، [۵۸۷] هر زنى و دخترِ دخترِ وى، [۵۸۸] خواهرِ پدر، [۵۸۹] خواهرِ مادر، [۵۹۰] زنِ عمو، [۵۹۱] عروس، [۵۹۲] زنِ برادر و [۵۹۳] خواهرِ زن.


[۵۹۴] برقرارکردن رابطه جنسى با زن حائض حرام است. [۵۹۵] با زن شوهردار زنا نکنید.


حرام است که [۵۹۶] مردى یا [۵۹۷] زنى با حیوانى رابطه جنسى داشته باشد.


همجنس‌بازى [۵۹۸] حرام است، به ویژه با [۵۹۹] پدر و [۶۰۰] عمو.


[۶۰۱] رابطه جسمانى (حتى بدون نزدیکى واقعى) با هر یک از زنانى که نزدیکى با ایشان حرام است، ممنوع است.


[۶۰۲] حرامزاده (ممزر Mamzer) نباید با زن یهودى ازدواج کند.


[۶۰۳] روسپی‌گرى حرام است.


[۶۰۴] زنِ مطلّقه، اگر پس از جدایى از شوهر اول، با مرد دیگرى ازدواج کند، دوباره نمی‌تواند به نکاح شوهر اول در آید.


بیوه‌ی بی‌فرزند نباید [۶۰۵] با کسى جز برادر شوهرش ازدواج کند [مگر طبق مراسمى، طلاق ویژه صادر گردد].


مرد نباید [۶۰۶] همسرش را که پس زناى به عنف یا [۶۰۷] پس از افترا به وى، با او ازدواج کرده است، طلاق دهد. یک خواجه نباید [۶۰۸] با زن یهودى ازدواج کند.


[۶۰۹] اخته کردن حرام است.


پادشاهى

[۶۱۰] کسى را که از نژاد بنی‌اسرائیل نیست به پادشاهى نگمارید.


پادشاه نباید [۶۱۱] اسبان، [۶۱۲] همسران یا [۶۱۳] دارایى بسیار زیادى براى خود گِرد آورد.



برگرفته از:
سلیمانی، حسین، فصلنامه هفت‌آسمان (فصلنامه تخصصی ادیان و مذاهب)، سال پنجم، شماره هجدهم، تابستان ۱۳۸۲، صفحات ۱۷۶ - ۱۵۳. برگرفته از:

   A. H. R., ûCommendments, the 613, Encyclopaedia Judaica, v. 5, pp. 760-783.

منابع و مأخذ دیگر: 
چهل و پنج گفتار درباره اصول و آئین‌های دین یهود و شریعت موسوی به قلم حاخام (هاراو) یدیدیا اذراحیان در سایت همدمی (سایتِ رسمی وزارت خارجه اسرائیل) 
مرکز پژوهش و مطالعات یهودیان ایران
انجمن کلیمیان تهران 
مقالات تورات و تلمود در دانشنامه جهان اسلام از بنیاد دایرةالمعارف اسلامی

[۱]. خروج، ۲۰:۲
[۲]. تثنیه، ۶:۴
[۳]. تثنیه، ۶:۵
[۴]. تثنیه، ۶:۱۳
[۵]. خروج، ۲۳:۲۵؛ تثنیه، ۱۱:۱۳ (تثنیه، ۶:۱۳ و نیز ۱۳:۴ [۵])
[۶]. تثنیه، ۱۰:۲۰
[۷]. تثنیه، ۱۰:۲۰
[۸]. تثنیه، ۲۸:۹
[۹]. لاویان، ۲۲:۳۲
[۱۰]. تثنیه، ۶:۷
[۱۱]. تثنیه، ۶:۷
[۱۲]. تثنیه، ۶:۸
[۱۳]. تثنیه، ۶:۸
[۱۴]. اعداد، ۱۵:۳۸
[۱۵]. تثنیه، ۶:۹
[۱۶]. تثنیه، ۳۱:۱۲
[۱۷]. تثنیه، ۱۷:۱۸
[۱۸]. تثنیه، ۳۱:۱۹
[۱۹]. تثنیه، ۸:۱۰
[۲۰]. خروج، ۲۵:۸
[۲۱]. لاویان، ۱۹:۳۰
[۲۲]. اعداد، ۱۸:۴
[۲۳]. اعداد، ۱۸:۲۳
[۲۴]. خروج، ۳۰:۱۹
[۲۵]. خروج، ۲۷:۲۱
[۲۶]. اعداد، ۶:۲۳
[۲۷]. خروج، ۲۵:۳۰
[۲۸]. خروج، ۳۰:۷
[۲۹]. لاویان، ۶:۱۳ [۶]
[۳۰]. لاویان، ۶:۱۰ [۳]
[۳۱]. اعداد، ۵:۲
[۳۲]. لاویان، ۲۱:۸
[۳۳]. خروج، ۲۸:۲
[۳۴]. اعداد، ۷:۹
[۳۵]. خروج، ۳۰:۳۱
[۳۶]. تثنیه، ۸-۱۸:۶
[۳۷]. لاویان، ۳-۲۱:۲
[۳۸]. لاویان، ۲۱:۱۳
[۳۹]. اعداد، ۲۸:۳
[۴۰]. لاویان، ۶:۱۳ [۲۰]
[۴۱]. اعداد، ۲۸:۹
[۴۲]. اعداد، ۲۸:۱
[۴۳]. لاویان، ۲۳:۳۶
[۴۴]. لاویان، ۲۳:۱۰
[۴۵]. اعداد، ۲۷-۲۸:۲۶
[۴۶]. لاویان، ۲۳:۱۷
[۴۷]. اعداد، ۲-۲۹:۱
[۴۸]. اعداد، ۸-۲۹:۷
[۴۹]. لاویان، فصل ۱۶
[۵۰]. اعداد، ۲۹:۱۳
[۵۱]. اعداد، ۲۹:۳۶
[۵۲]. خروج، ۳۴:۲۳؛ تثنیه، ۱۶:۱۶
[۵۳]. خروج، ۲۳:۱۴
[۵۴]. تثنیه، ۱۶:۱۴
[۵۵]. خروج، ۱۲:۶
[۵۶]. خروج، ۱۲:۸
[۵۷]. اعداد، ۹:۱۱
[۵۸]. اعداد، ۹:۱۱
[۵۹]. اعداد، ۱۰:۱۰؛ اعداد، ۱۰:۹
[۶۰]. لاویان، ۲۲:۲۷
[۶۱]. لاویان، ۲۲:۲۱
[۶۲]. لاویان، ۲:۱۳
[۶۳]. لاویان، ۱:۲
[۶۴]. لاویان، ۶:۱۸ [۲۵]
[۶۵]. لاویان، ۷:۱
[۶۶]. لاویان، ۳:۱
[۶۷]. لاویان، ۲:۱؛ ۶:۷ [۱۴]
[۶۸]. لاویان، ۴:۱۳
[۶۹]. لاویان، ۴:۲۷
[۷۰]. لاویان، ۱۸-۵:۱۷
[۷۱]. لاویان، ۵:۱۵، ۲۵-۲۱ [۶-۶:۲]؛ ۲۱-۱۹:۲۰
[۷۲]. لاویان، ۱۱-۵:۱
[۷۳]. اعداد، ۷-۶:۵
[۷۴]. لاویان، ۱۵-۱۵:۱۳
[۷۵]. لاویان، ۲۹-۱۵:۲۸
[۷۶]. لاویان، ۱۲:۶
[۷۷]. لاویان، ۱۴:۱۰
[۷۸]. لاویان، ۲۷:۳۲
[۷۹]. خروج، ۱۳:۲
[۸۰]. خروج، ۲۲:۲۹ [۲۸]؛ اعداد، ۱۸:۱۵
[۸۱]. خروج، ۳۴:۲۰
[۸۲]. خروج، ۱۳:۱۳
[۸۳]. تثنیه، ۶-۱۲:۵
[۸۴]. تثنیه، ۱۲:۱۴
[۸۵]. تثنیه، ۱۲:۲۶
[۸۶]. تثنیه، ۱۲:۱۵
[۸۷]. لاویان، ۲۷:۳۳
[۸۸]. لاویان، ۶:۱۴ [۹]
[۸۹]. خروج، ۲۹:۳۳
[۹۰]. لاویان، ۷:۱۹
[۹۱]. لاویان، ۷:۱۷
[۹۲]. اعداد، ۶:۵
[۹۳]. اعداد، ۶:۱۸
[۹۴]. تثنیه، ۲۳:۲۳ [۲۴]
[۹۵]. اعداد، ۳۰:۲ [۳]
[۹۶]. لاویان، ۲۴ و ۱۱:۸
[۹۷]. لاویان، ۳۱-۱۱:۲۹
[۹۸]. لاویان، ۱۱:۳۴
[۹۹]. لاویان، ۱۵:۱۹
[۱۰۰]. لاویان، ۱۲:۲
[۱۰۱]. لاویان، ۱۳:۳
[۱۰۲]. لاویان، ۱۳:۵۱
[۱۰۳]. لاویان، ۱۴:۴۴
[۱۰۴]. لاویان، ۱۵:۲
[۱۰۵]. لاویان، ۱۵:۱۹
[۱۰۶]. لاویان، ۱۵:۱۹
[۱۰۷]. اعداد، ۱۴:۱۹
[۱۰۸]. اعداد، ۲۱ و ۱۳:۱۹
[۱۰۹]. لاویان، ۱۵:۱۶
[۱۱۰]. لاویان، ۱۴:۲
[۱۱۱]. لاویان، ۱۴:۹
[۱۱۲]. لاویان، ۱۳:۴۵
[۱۱۳]. اعداد، ۹-۱۹:۲
[۱۱۴]. لاویان، ۸-۲۷:۲
[۱۱۵]. لاویان، ۱۲-۲۷:۱۱
[۱۱۶]. لاویان، ۲۷:۱۴
[۱۱۷]. لاویان، ۲۷:۱۶ و ۲۳-۲۷:۲۲
[۱۱۸]. لاویان، ۵:۱۶
[۱۱۹]. لاویان، ۱۹:۲۴
[۱۲۰]. لاویان، ۱۹:۹
[۱۲۱]. لاویان، ۱۹:۹
[۱۲۲]. تثنیه، ۲۴:۱۹
[۱۲۳]. لاویان، ۱۹:۱۰
[۱۲۴]. لاویان، ۱۹:۱۰
[۱۲۵]. خروج، ۲۳:۱۹
[۱۲۶]. تثنیه، ۱۸:۴
[۱۲۷]. لاویان، ۲۷:۳۰؛ اعداد، ۱۸:۲۴
[۱۲۸]. تثنیه، ۱۴:۲۲
[۱۲۹]. اعداد، ۱۵:۲۶
[۱۳۰]. تثنیه، ۱۴:۲۸
[۱۳۱]. تثنیه، ۲۶:۱۳
[۱۳۲]. تثنیه، ۲۶:۵
[۱۳۳]. اعداد، ۱۵:۲۰
[۱۳۴]. خروج، ۲۳:۱۱
[۱۳۵]. خروج، ۳۴:۲۱
[۱۳۶]. لاویان، ۲۵:۱۰
[۱۳۷]. لاویان، ۲۵:۹
[۱۳۸]. لاویان، ۲۵:۲۴
[۱۳۹]. لاویان، ۳۰-۲۵:۲۹
[۱۴۰]. لاویان، ۲۵:۸
[۱۴۱]. تثنیه، ۱۵:۳
[۱۴۲]. تثنیه، ۱۵:۳
[۱۴۳]. تثنیه، ۱۸:۳
[۱۴۴]. تثنیه، ۱۸:۴
[۱۴۵]. لاویان، ۲۷:۲۱ و ۲۷:۲۸
[۱۴۶]. تثنیه، ۱۲:۲۱
[۱۴۷]. لاویان، ۱۷:۱۳
[۱۴۸]. تثنیه، ۲۲:۷
[۱۴۹]. لاویان، ۱۱:۲
[۱۵۰]. تثنیه، ۱۴:۱۱
[۱۵۱]. لاویان، ۱۱:۲۱
[۱۵۲]. لاویان، ۱۱:۹
[۱۵۳]. خروج، ۱۲:۲؛ تثنیه، ۱۶:۱
[۱۵۴]. خروج، ۲۳:۱۲
[۱۵۵]. خروج، ۲۰:۸
[۱۵۶]. خروج، ۱۲:۱۵
[۱۵۷]. خروج، ۱۳:۸
[۱۵۸]. خروج، ۱۲:۱۸
[۱۵۹]. خروج، ۱۲:۱۶
[۱۶۰]. خروج، ۱۲:۱۶
[۱۶۱]. لاویان، ۲۳:۳۵
[۱۶۲]. لاویان، فصل ۲۳
[۱۶۳]. لاویان، ۲۳:۲۴
[۱۶۴]. لاویان، ۱۶:۲۹
[۱۶۵]. لاویان، ۱۶:۲۹ و ۱۶:۳۱
[۱۶۶]. لاویان، ۲۳:۳۵
[۱۶۷]. لاویان، ۲۳:۳۶
[۱۶۸]. لاویان، ۲۳:۴۲
[۱۶۹]. لاویان، ۲۳:۴۰
[۱۷۰]. اعداد، ۲۹:۱
[۱۷۱]. خروج، ۱۳-۳۰:۱۲
[۱۷۲]. تثنیه، ۱۸:۱۵
[۱۷۳]. تثنیه، ۱۷:۱۵
[۱۷۴]. تثنیه، ۱۷:۱۱
[۱۷۵]. خروج، ۲۳:۲
[۱۷۶]. تثنیه، ۱۶:۱۸
[۱۷۷]. لاویان، ۱۹:۱۵
[۱۷۸]. لاویان، ۵:۱
[۱۷۹]. تثنیه، ۱۳:۱۴ [۱۵]
[۱۸۰]. تثنیه، ۱۹:۱۹
[۱۸۱]. تثنیه، ۲۱:۴
[۱۸۲]. تثنیه، ۱۹:۳
[۱۸۳]. اعداد، ۳۵:۲
[۱۸۴]. تثنیه، ۲۳:۸
[۱۸۵]. تثنیه، ۱۲:۲؛ ۷:۵
[۱۸۶]. تثنیه، ۱۳:۱۶ [۱۷]
[۱۸۷]. تثنیه، ۲۰:۱۷
[۱۸۸]. تثنیه، ۲۵:۱۹
[۱۸۹]. تثنیه، ۲۵:۱۷
[۱۹۰]. تثنیه، ۱۲-۲۰:۱۱
[۱۹۱]. تثنیه، ۲۰:۲
[۱۹۲]. تثنیه، ۱۴-۲۳:۱۳ [۱۵-۱۴]
[۱۹۳]. تثنیه، ۲۳:۱۳ [۱۴]
[۱۹۴]. لاویان، ۶:۴ [۵:۲۳]
[۱۹۵]. تثنیه، ۱۵:۸؛ لاویان، ۳۶-۲۵:۳۵
[۱۹۶]. تثنیه، ۱۵:۱۴
[۱۹۷]. خروج، ۲۲:۲۵ [۲۴]
[۱۹۸]. تثنیه، ۲۳:۲۰ [۲۱]
[۱۹۹]. تثنیه، ۲۴:۱۳؛ خروج، ۲۳:۲۵
[۲۰۰]. تثنیه، ۲۴:۱۵
[۲۰۱]. تثنیه، ۲۵-۲۳:۲۴ [۲۶-۲۵]
[۲۰۲]. خروج، ۲۳:۵
[۲۰۳]. تثنیه، ۲۲:۴
[۲۰۴]. تثنیه، ۲۲:۱؛ خروج، ۲۳:۴
[۲۰۵]. لاویان، ۱۹:۱۷
[۲۰۶]. لاویان، ۱۹:۱۸
[۲۰۷]. تثنیه، ۱۰:۱۹
[۲۰۸]. لاویان، ۱۹:۳۶
[۲۰۹]. لاویان، ۱۹:۲۲
[۲۱۰]. خروج، ۲۰:۱۲
[۲۱۱]. لاویان، ۱۹:۳
[۲۱۲]. پیدایش، ۱:۲۸
[۲۱۳]. تثنیه، ۲۴:۱
[۲۱۴]. تثنیه، ۲۴:۵
[۲۱۵]. پیدایش ۱۷۱۰؛ لاویان، ۱۲:۳
[۲۱۶]. تثنیه، ۲۵:۵
[۲۱۷]. تثنیه، ۲۵:۹
[۲۱۸]. تثنیه، ۲۲:۲۹
[۲۱۹]. تثنیه، ۱۹-۲۲:۱۸
[۲۲۰]. خروج، ۲۴-۲۲:۱۶ [۲۳-۱۵]
[۲۲۱]. تثنیه، ۲۱:۱۱
[۲۲۲]. تثنیه، ۲۴:۱
[۲۲۳]. اعداد، ۲۷-۵:۱۵
[۲۲۴]. تثنیه، ۲۵:۲
[۲۲۵]. اعداد، ۳۵:۲۵
[۲۲۶]. خروج، ۲۱:۲۰
[۲۲۷]. خروج، ۲۱:۱۶
[۲۲۸]. لاویان، ۲۰:۱۴
[۲۲۹]. تثنیه، ۲۲:۲۴
[۲۳۰]. تثنیه، ۲۱:۲۲
[۲۳۱]. تثنیه، ۲۱:۲۳
[۲۳۲]. خروج، ۲۱:۲
[۲۳۳]. خروج، ۲۱:۸
[۲۳۴]. خروج، ۲۱:۸
[۲۳۵]. لاویان، ۲۵:۴۶
[۲۳۶]. خروج، ۲۱:۱۸
[۲۳۷]. خروج، ۱۱:۲۸
[۲۳۸]. خروج، ۳۴-۲۱:۳۲
[۲۳۹]. خروج، ۴-۲۲:۱ [۲۱:۳۷ ـ ۲۲:۳]
[۲۴۰]. خروج، ۲۲:۵ [۴]
[۲۴۱]. خروج، ۲۲:۶ [۵]
[۲۴۲]. خروج، ۹-۲۲:۷ [۸-۶]
[۲۴۳]. خروج، ۱۳-۲۲:۱۰ [۱۲-۹]
[۲۴۴]. خروج، ۲۲:۱۴ [۱۳]
[۲۴۵]. لاویان، ۲۵:۱۴
[۲۴۶]. اعداد ۲۷:۸
[۲۴۷]. خروج، ۲۲:۹ [۸]
[۲۴۸]. تثنیه، ۲۵:۱۲
[۲۴۹]. خروج، ۲۰:۳
[۲۵۰]. خروج، ۲۰:۴
[۲۵۱]. لاویان، ۱۹:۴
[۲۵۲]. خروج، ۲۰:۲۳ [۲۰]
[۲۵۳]. خروج، ۲۰:۵
[۲۵۴]. خروج، ۲۰:۵
[۲۵۵]. لاویان، ۱۸:۲۱
[۲۵۶]. لاویان، ۱۹:۳۱
[۲۵۷]. لاویان، ۱۹:۳۱
[۲۵۸]. لاویان، ۱۹:۴
[۲۵۹]. تثنیه، ۱۶:۲۲
[۲۶۰]. لاویان، ۲۰:۹
[۲۶۱]. تثنیه، ۱۶:۲۱
[۲۶۲]. خروج، ۲۳:۱۳
[۲۶۳]. خروج، ۲۳:۱۳
[۲۶۴]. تثنیه، ۱۳:۱۱ [۱۲]
[۲۶۵]. تثنیه، ۱۳:۸ [۹]
[۲۶۶]. تثنیه، ۱۳:۸ [۹]
[۲۶۷]. تثنیه، ۱۳:۸ [۹]
[۲۶۸]. تثنیه، ۱۳:۸ [۹]
[۲۶۹]. تثنیه، ۱۳:۸ [۹]
[۲۷۰]. تثنیه، ۷:۲۵
[۲۷۱]. تثنیه، ۱۳:۱۶ [۱۷]
[۲۷۲]. تثنیه، ۱۳:۱۷ [۱۸]
[۲۷۳]. تثنیه، ۷:۲۶
[۲۷۴]. تثنیه، ۱۸:۲۰
[۲۷۵]. تثنیه، ۱۸:۲۰
[۲۷۶]. تثنیه، ۳، ۱۲:۳ [۳،۴]
[۲۷۷]. تثنیه، ۱۸:۲۲
[۲۷۸]. لاویان، ۲۰:۲۳
[۲۷۹]. لاویان، ۱۹:۲۶؛ تثنیه، ۱۸:۱۰
[۲۸۰]. تثنیه، ۱۸:۱۰
[۲۸۱]. تثنیه، ۲۶-۱۸:۱۰
[۲۸۲]. تثنیه، ۱۱-۱۸:۱۰
[۲۸۳]. تثنیه، ۱۱-۱۸:۱۰
[۲۸۴]. تثنیه، ۱۱-۱۸:۱۰
[۲۸۵]. تثنیه، ۱۱-۱۸:۱۰
[۲۸۶]. تثنیه، ۱۱-۱۸:۱۰
[۲۸۷]. تثنیه، ۲۲:۵
[۲۸۸]. تثنیه، ۲۲:۵
[۲۸۹]. لاویان، ۱۹:۲۸
[۲۹۰]. تثنیه، ۲۲:۱۱
[۲۹۱]. لاویان، ۱۹:۲۷
[۲۹۲]. لاویان، ۱۹:۲۷
[۲۹۳]. تثنیه، ۱۶:۱؛ ۱۴:۱ و لاویان ۱۹:۲۸
[۲۹۴]. تثنیه، ۱۷:۱۶
[۲۹۵]. اعداد، ۱۵:۳۵
[۲۹۶]. خروج، ۲۳:۳۲؛ تثنیه، ۷:۲
[۲۹۷]. تثنیه، ۲۰:۱۶
[۲۹۸]. تثنیه، ۷:۲
[۲۹۹]. خروج، ۲۳:۳۳
[۳۰۰]. تثنیه، ۷:۳
[۳۰۱]. تثنیه، ۲۳:۳ [۴]
[۳۰۲]. تثنیه، ۲۳:۷ [۸]
[۳۰۳]. تثنیه، ۲۳:۷ [۸]
[۳۰۴]. تثنیه، ۲۳:۶ [۷]
[۳۰۵]. تثنیه، ۲۰:۱۹
[۳۰۶]. تثنیه، ۷:۲۱
[۳۰۷]. تثنیه، ۲۵:۱۹
[۳۰۸]. لاویان، ۲۴:۱۶
[۳۰۹]. لاویان، ۱۹:۱۲
[۳۱۰]. خروج، ۲۰:۷
[۳۱۱]. لاویان، ۲۲:۳۲
[۳۱۲]. تثنیه، ۶:۱۶
[۳۱۳]. تثنیه، ۱۲:۴
[۳۱۴]. تثنیه، ۲۱:۲۳
[۳۱۵]. اعداد، ۱۸:۵
[۳۱۶]. لاویان، ۱۶:۲
[۳۱۷]. لاویان، ۲۱:۲۳
[۳۱۸]. لاویان، ۲۱:۱۷
[۳۱۹]. لاویان، ۲۱:۱۸
[۳۲۰]. اعداد، ۱۸:۳
[۳۳۱]. لاویان، ۱۱-۹:۱۰
[۳۲۲]. اعداد، ۱۸:۴
[۳۲۳]. لاویان، ۲۲:۲
[۳۲۴]. لاویان، ۲۱:۶
[۳۲۵]. اعداد، ۵:۳
[۳۲۶]. تثنیه، ۲۳:۱۰ [۱۱]
[۳۲۷]. خروج، ۲۰:۲۵ [۲۲]
[۳۲۸]. خروج، ۲۰:۲۶ [۲۳]
[۳۲۹]. لاویان، ۶:۱۳ [۶]
[۳۳۰]. خروج، ۳۰:۹
[۳۳۱]. خروج، ۳۰:۳۲
[۳۳۲]. خروج، ۳۰:۳۲
[۳۳۳]. خروج، ۳۰:۳۷
[۳۳۴]. خروج، ۲۵:۱۵
[۳۳۵]. خروج، ۲۸:۲۸
[۳۳۶]. خروج، ۲۸:۳۲
[۳۳۷]. تثنیه، ۱۲:۱۳
[۳۳۸]. لاویان، ۴-۱۷:۳
[۳۳۹]. لاویان، ۲۲:۲۰
[۳۴۰]. لاویان، ۲۲:۲۲
[۳۴۱]. لاویان، ۲۲:۲۴
[۳۴۲]. لاویان، ۲۲:۲۲
[۳۴۳]. تثنیه، ۱۷:۱
[۳۴۴]. لاویان، ۲۲:۲۵
[۳۴۵]. لاویان، ۲۲:۲۱
[۳۴۶]. لاویان، ۲:۱۱
[۳۴۷]. لاویان، ۲:۱۳
[۳۴۸]. تثنیه، ۲۳:۱۸ [۱۹]
[۳۴۹]. لاویان، ۲۲:۲۸
[۳۵۰]. لاویان، ۵:۱۱
[۳۵۱]. لاویان، ۵:۱۱
[۳۵۲]. اعداد، ۵:۱۵
[۳۵۳]. اعداد، ۵:۱۵
[۳۵۴]. لاویان، ۲۷:۱۰
[۳۵۵]. لاویان، ۲۷:۲۶
[۳۵۶]. اعداد، ۱۸:۱۷
[۳۵۷]. لاویان، ۲۷:۳۳
[۳۵۸]. لاویان، ۲۷:۲۸
[۳۵۹]. لاویان، ۲۷:۲۸
[۳۶۰]. لاویان، ۵:۸
[۳۶۱]. تثنیه، ۱۵:۱۹
[۳۶۲]. تثنیه، ۱۵:۱۹
[۳۶۳]. خروج، ۳۴:۲۵
[۳۶۴]. خروج، ۲۳:۱۰
[۳۶۵]. خروج، ۱۲:۱۰
[۳۶۶]. تثنیه، ۱۶:۴
[۳۶۷]. اعداد، ۹:۱۳
[۳۶۸]. لاویان، ۲۲:۳۰
[۳۶۹]. خروج، ۱۲:۴۶
[۳۷۰]. اعداد، ۹:۱۲
[۳۷۱]. خروج، ۱۲:۴۶
[۳۷۲]. لاویان، ۶:۱۷ [۱۰]
[۳۷۳]. خروج، ۱۲:۹
[۳۷۴]. خروج، ۱۲:۴۵
[۳۷۵]. خروج، ۱۲:۴۸
[۳۷۶]. خروج، ۱۲:۴۳
[۳۷۷]. لاویان، ۴:۱۲
[۳۷۸]. لاویان، ۷:۱۹
[۳۷۹]. لاویان، ۸-۱۹:۶
[۳۸۰]. لاویان، ۷:۱۸
[۳۸۱]. لاویان، ۲۲:۱۰
[۳۸۲]. لاویان، ۲۲:۱۰
[۳۸۳]. لاویان، ۲۲:۱۰
[۳۸۴]. لاویان، ۲۲:۴
[۳۸۵]. لاویان، ۲۲:۱۲
[۳۸۶]. لاویان، ۶:۲۳ [۱۶]
[۳۸۷]. لاویان، ۶:۳۰ [۲۳]
[۳۸۸]. تثنیه، ۱۴:۳
[۳۸۹]. تثنیه، ۱۲:۱۷
[۳۹۰]. تثنیه، ۱۲:۱۷
[۳۹۱]. تثنیه، ۱۲:۱۷
[۳۹۲]. تثنیه، ۱۲:۱۷
[۳۹۳]. تثنیه، ۱۲:۱۷
[۳۹۴]. تثنیه، ۱۲:۱۷
[۳۹۵]. تثنیه، ۱۲:۱۷
[۳۹۶]. تثنیه، ۱۲:۱۷
[۳۹۷]. خروج، ۲۹:۳۳
[۳۹۸]. تثنیه، ۲۶:۱۴
[۳۹۹]. تثنیه، ۲۶:۱۴
[۴۰۰]. تثنیه، ۲۶:۱۴
[۴۰۱]. لاویان، ۲۲:۱۵
[۴۰۲]. خروج، ۲۲:۲۹ [۲۸]
[۴۰۳]. تثنیه، ۲۳:۲۱ [۲۲]
[۴۰۴]. خروج، ۲۳:۱۵
[۴۰۵]. اعداد، ۳۰:۲ [۳]
[۴۰۶]. لاویان، ۲۱:۷
[۴۰۷]. لاویان، ۲۱:۷
[۴۰۸]. لاویان، ۲۱:۷
[۴۰۹]. لاویان، ۲۱:۱۴
[۴۱۰]. لاویان، ۲۱:۱۵
[۴۱۱]. لاویان، ۱۰:۶
[۴۱۲]. لاویان، ۱۰:۶
[۴۱۳]. لاویان، ۱۰:۷
[۴۱۴]. لاویان، ۲۱:۱
[۴۱۵]. لاویان، ۲۱:۱۱
[۴۱۶]. لاویان، ۲۱:۱۱
[۴۱۷]. تثنیه، ۱۸:۱
[۴۱۸]. تثنیه، ۱۸:۱
[۴۱۹]. تثنیه، ۱۴:۱
[۴۲۰]. تثنیه، ۱۴:۷
[۴۲۱]. لاویان، ۱۱:۱۱
[۴۲۲]. لاویان، ۱۱:۱۳
[۴۲۳]. تثنیه، ۱۴:۱۹
[۴۲۴]. لاویان، ۱۱:۴۱
[۴۲۵]. لاویان، ۱۱:۴۴
[۴۲۶]. لاویان، ۱۱:۴۲
[۴۲۷]. لاویان، ۱۱:۴۳
[۴۲۸]. تثنیه، ۱۴:۲۱
[۴۲۹]. خروج، ۲۲:۳۱ [۳۰]
[۴۳۰]. تثنیه، ۱۲:۲۳
[۴۳۱]. پیدایش، ۳۲:۳۲ [۳۳]
[۴۳۲]. لاویان، ۷:۲۶
[۴۳۳]. لاویان، ۷:۲۳
[۴۳۴]. خروج، ۲۳:۱۹
[۴۳۵]. خروج، ۳۴:۲۶
[۴۳۶]. خروج، ۲۱:۲۸
[۴۳۷]. لاویان، ۲۳:۱۴
[۴۳۸]. لاویان، ۲۳:۱۴
[۴۳۹]. لاویان، ۲۳:۱۴
[۴۴۰]. لاویان، ۱۹:۲۳
[۴۴۱]. تثنیه، ۲۲:۹
[۴۴۲]. تثنیه، ۳۲:۳۸
[۴۴۳]. لاویان، ۱۹:۲۶؛ تثنیه، ۲۱:۲۰
[۴۴۴]. لاویان، ۲۳:۲۹
[۴۴۵]. خروج، ۱۳:۳
[۴۴۶]. خروج، ۱۳:۲۰
[۴۴۷]. تثنیه، ۱۶:۳
[۴۴۸]. خروج، ۱۳:۷
[۴۴۹]. خروج، ۱۲:۱۹
[۴۵۰]. اعداد، ۶:۳
[۴۵۱]. اعداد، ۶:۳
[۴۵۲]. اعداد، ۶:۳
[۴۵۳]. اعداد، ۶:۴
[۴۵۴]. اعداد، ۶:۴
[۴۵۵]. اعداد، ۶:۷
[۴۵۶]. لاویان، ۲۱:۱۱
[۴۵۷]. اعداد، ۶:۵
[۴۵۸]. لاویان، ۲۳:۲۲
[۴۵۹]. لاویان، ۱۹:۹
[۴۶۰]. لاویان، ۱۹:۱۰
[۴۶۱]. لاویان، ۱۹:۱۰
[۴۶۲]. تثنیه، ۲۴:۱۹
[۴۶۳]. لاویان، ۱۹:۱۹
[۴۶۴]. تثنیه، ۲۲:۹
[۴۶۵]. لاویان، ۱۹:۹
[۴۶۶]. تثنیه، ۲۲:۱۰
[۴۶۷]. تثنیه، ۲۵:۴
[۴۶۸]. لاویان، ۲۵:۴
[۴۶۹]. لاویان، ۲۵:۴
[۴۷۰]. لاویان، ۲۵:۵
[۴۷۱]. لاویان، ۲۵:۵
[۴۷۲]. لاویان، ۲۵:۱۱
[۴۷۳]. لاویان، ۲۵:۱۱
[۴۷۴]. لاویان، ۲۵:۱۱
[۴۷۵]. لاویان، ۲۵:۲۳
[۴۷۶]. لاویان، ۲۵:۲۳
[۴۷۷]. تثنیه، ۱۲:۱۹
[۴۷۸]. تثنیه، ۱۵:۲
[۴۷۹]. تثنیه، ۱۵:۹
[۴۸۰]. تثنیه، ۱۵:۷
[۴۸۱]. تثنیه، ۱۵:۱۳
[۴۸۲]. خروج، ۲۲:۲۵ [۲۴]
[۴۸۳]. لاویان، ۲۵:۳۷
[۴۸۴]. تثنیه، ۲۳:۱۹ [۲۰]
[۴۸۵]. خروج، ۲۲:۲۵ [۲۴]
[۴۸۶]. لاویان، ۱۹:۱۳
[۴۸۷]. تثنیه، ۲۴:۱۰
[۴۸۸]. تثنیه، ۲۴:۱۲
[۴۸۹]. تثنیه، ۲۴:۱۷
[۴۹۰]. تثنیه، ۲۴:۶
[۴۹۱]. خروج، ۲۰:۱۴ [۱۳]
[۴۹۲]. لاویان، ۱۹:۱۱
[۴۹۳]. لاویان، ۱۹:۱۳
[۴۹۴]. تثنیه، ۱۹:۱۴
[۴۹۵]. لاویان، ۱۹:۱۳
[۴۹۶]. لاویان، ۱۹:۱۱
[۴۹۷]. لاویان، ۱۹:۱۱
[۴۹۸]. لاویان، ۲۵:۱۴
[۴۹۹]. لاویان، ۲۵:۱۷
[۵۰۰]. خروج، ۲۲:۲۱ [۲۰]
[۵۰۱]. خروج، ۲۲:۲۱ [۲۰]
[۵۰۲]. تثنیه، ۲۳:۱۵ [۱۶]
[۵۰۳]. تثنیه، ۲۳:۱۶ [۱۷]
[۵۰۴]. خروج، ۲۲:۲۲ [۲۱]
[۵۰۵]. لاویان، ۲۵:۳۹
[۵۰۶]. لاویان، ۲۵:۴۲
[۵۰۷]. لاویان، ۲۵:۴۳
[۵۰۸]. لاویان، ۲۵:۵۳
[۵۰۹]. خروج، ۲۱:۸
[۵۱۰]. خروج، ۲۱:۱۰
[۵۱۱]. تثنیه، ۲۱:۱۴
[۵۱۲]. تثنیه، ۲۱:۱۴
[۵۱۳]. خروج، ۲۰:۲۰ [۱۷]
[۵۱۴]. تثنیه، ۵:۲۱ [۱۸]
[۵۱۵]. تثنیه، ۲۳:۲۵ [۲۶]
[۵۱۶]. تثنیه، ۲۳:۲۴ [۲۵]
[۵۱۷]. تثنیه، ۲۲:۳
[۵۱۸]. خروج، ۲۳:۵
[۵۱۹]. لاویان، ۱۹:۳۵
[۵۲۰]. تثنیه، ۲۵:۱۳
[۵۲۱]. لاویان، ۱۹:۱۵
[۵۲۲]. خروج، ۲۳:۸
[۵۲۳]. لاویان، ۱۹:۱۵
[۵۲۴]. تثنیه، ۱:۱۷
[۵۲۵]. لاویان، ۱۹:۱۵؛ خروج، ۲۳:۳
[۵۲۶]. خروج، ۲۳:۶
[۵۲۷]. تثنیه، ۱۹:۱۳
[۵۲۸]. تثنیه، ۲۴:۱۷
[۵۲۹]. خروج، ۲۳:۱
[۵۳۰]. خروج، ۲۳:۲
[۵۳۱]. خروج، ۲۳:۲
[۵۳۲]. تثنیه، ۱:۱۷
[۵۳۳]. خروج، ۲۰:۱۶ [۱۳]
[۵۳۴]. خروج، ۲۳:۱
[۵۳۵]. تثنیه، ۲۴:۱۶
[۵۳۶]. تثنیه، ۱۹:۱۵
[۵۳۷]. خروج، ۲۰:۱۳
[۵۳۸]. خروج، ۲۳:۷
[۵۳۹]. اعداد، ۳۵:۳۰
[۵۴۰]. اعداد، ۳۵:۱۲
[۵۴۱]. تثنیه، ۲۵:۱۲
[۵۴۲]. تثنیه، ۲۲:۲۶
[۵۴۳]. اعداد، ۳۵:۳۱
[۵۴۴]. اعداد، ۳۵:۳۲
[۵۴۵]. لاویان، ۱۹:۱۶
[۵۴۶]. تثنیه، ۲۲:۸
[۵۴۷]. لاویان، ۱۹:۱۴
[۵۴۸]. تثنیه، ۳-۲۵:۲
[۵۴۹]. لاویان، ۱۹:۱۶
[۵۵۰]. لاویان، ۱۹:۱۷
[۵۵۱]. لاویان، ۱۹:۱۷
[۵۵۲]. لاویان، ۱۹:۱۸
[۵۵۳]. لاویان، ۱۹:۱۸
[۵۵۴]. تثنیه، ۲۲:۶
[۵۵۵]. لاویان، ۱۳:۳۳
[۵۵۶]. تثنیه، ۲۴:۸
[۵۵۷]. تثنیه، ۲۱:۴
[۵۵۸]. خروج، ۲۲:۱۸ [۱۷]
[۵۵۹]. تثنیه، ۲۴:۵
[۵۶۰]. تثنیه، ۱۷:۱۱
[۵۶۱]. تثنیه، ۱۲:۳۲ [۱۳:۱]
[۵۶۲]. تثنیه، ۱۲:۳۲ [۱۳:۱]
[۵۶۳]. خروج، ۲۲:۲۸ [۲۷]
[۵۶۴]. خروج، ۲۲:۲۸ [۲۷]
[۵۶۵]. لاویان، ۱۹:۱۴
[۵۶۶]. خروج، ۲۱:۱۷
[۵۶۷]. خروج، ۲۱:۱۵
[۵۶۸]. خروج، ۲۰:۱۰
[۵۶۹]. خروج، ۱۶:۲۹
[۵۷۰]. خروج، ۳۵:۳
[۵۷۱]. خروج، ۱۲:۱۶
[۵۷۲]. خروج، ۱۲:۱۶
[۵۷۳]. لاویان، ۳۳:۲۱
[۵۷۴]. لاویان، ۲۳:۲۵
[۵۷۵]. لاویان، ۲۳:۳۵
[۵۷۶]. لاویان، ۲۳:۳۶
[۵۷۷]. لاویان، ۲۳:۲۸
[۵۷۸]. لاویان، ۱۸:۷
[۵۷۹]. لاویان، ۱۸:۸
[۵۸۰]. لاویان، ۱۸:۹
[۵۸۱]. لاویان، ۱۸:۱۱
[۵۸۲]. لاویان، ۱۸:۱۰
[۵۸۳]. لاویان، ۱۸:۱۰
[۵۸۴]. لاویان، ۱۸:۱۰
[۵۸۵]. لاویان، ۱۸:۱۷
[۵۸۶]. لاویان، ۱۸:۱۷
[۵۸۷]. لاویان، ۱۸:۱۷
[۵۸۸]. لاویان، ۱۸:۱۲
[۵۸۹]. لاویان، ۱۸:۱۳
[۵۹۰]. لاویان، ۱۸:۱۴
[۵۹۱]. لاویان، ۱۸:۱۵
[۵۹۲]. لاویان، ۱۸:۱۶
[۵۹۳]. لاویان، ۱۸:۱۸
[۵۹۴]. لاویان، ۱۸:۱۹
[۵۹۵]. لاویان، ۱۸:۲۰
[۵۹۶]. لاویان، ۱۸:۲۳
[۵۹۷]. لاویان، ۱۸:۲۳
[۵۹۸]. لاویان، ۱۸:۲۲
[۵۹۹]. لاویان، ۱۸:۷
[۶۰۰]. لاویان، ۱۸:۱۴
[۶۰۱]. لاویان، ۱۸:۶
[۶۰۲]. تثنیه، ۲۳:۲ [۳]
[۶۰۳]. تثنیه، ۲۳:۱۷ [۱۸]
[۶۰۴]. تثنیه، ۲۴:۴
[۶۰۵]. تثنیه، ۲۵:۵
[۶۰۶]. تثنیه، ۲۲:۲۹
[۶۰۷]. تثنیه، ۲۲:۱۹
[۶۰۸]. تثنیه، ۲۳:۱ [۲]
[۶۰۹]. لاویان، ۲۲:۲۴
[۶۱۰]. تثنیه، ۱۷:۱۵
[۶۱۱]. تثنیه، ۱۷:۱۶
[۶۱۲]. تثنیه، ۱۷:۱۷
[۶۱۳]. تثنیه، ۱۷:۱۷

پ.ن: برخی از ترجمه‌های فارسی کتاب مقدس
ترجمه قدیم 
این ترجمه حاصل زحمات افراد متعدد از اوایل قرن نوزدهم می‌باشد، و در سال ۱۸۱۲ توسط هنری مارتین به کمک میرزا سید علی خان شروع و در سال ۱۸۴۶ توسط ویلیام گلن و میرزا محمد جعفر شیرزای به پایان رسید. این ترجمه از لحاظ ادبی اثری وزین و زیبا بوده، و در میان اهل ادب و تحقیق دارای محبوبیت و جایگاه ویژه می‌باشد. این ترجمه در سال ۱۹۹۶ با حروفچینی و رسم‌الخط جدید توسط سازمان انتشارات ایلام (Elam Ministries) به چاپ رسیده است. 
ترجمه شریف | مژده برای عصر جدید 
ترجمه «مژده برای عصر جدید» معروف به «انجیل شریف» در سال ۱۹۷۶ میلادی، به فارسی ترجمه شد. سی سال تاریخ پُر شکوه این ترجمه حکایت از سادگی، شیوایی و پذیرش آن در میان همگان دارد. در این ترجمه از معتبرترین متون عبری، آرامی و یونانی استفاده شده است تا امانت ترجمه نسبت به متون اولیه کتاب مقدس حفظ گردد. این ترجمه در سال ۲۰۰۷ توسط سازمان انجمن‌های متحد کتاب مقدس (United Bible Societies) به چاپ رسیده است. 
ترجمه تفسیری 
در این ترجمه از زبان فارسی امروزی استفاده شده است و شامل عهد قدیم و جدید می‌باشد. در ضمن، مطالب و اصطلاحات قدیمی و نامانوس را که درک آن برای خوانندگان زمان حاضر مشکل است، در این کتاب به شکلی ساده و تفسیر گونه بیان کرده است. به همین دلیل «ترجمه تفسیری» نامگذاری شده است. این ترجمه در سال ۱۹۹۵ توسط انجمن بین‌المللی کتاب مقدس (International Bible Society) به چاپ رسیده است. 
ترجمه‌های فارسیِ کتاب مقدس با علائم اختصاری زیر شناخته می‌شوند (این علائم در همه جا یکسان و ثابت است): 
ترجمه قدیم با علامت اختصاری POV-FAS 
ترجمه شریف یا مژده (مژده برای عصر جدید) با علامت اختصاری TPV 
ترجمه هزاره نو با علامت اختصاری NMV 
ترجمه معاصر با علامت اختصاری PCB 
ترجمه فارسی دری با علامت اختصاری TDV08 
کتاب مقدس با ترجمه‌های مختلف نظیرِ: «ترجمه قدیم»، «ترجمه شریف؛ مژده برای عصر جدید» و «ترجمه تفسیری» را بصورت آنلاین از «اینجا» یا «اینجا» یا «اینجا» یا «اینجا» و ترجمه «هزاره نو» را از «اینجا» بخوانید.
ترجمه کاملِ توراتِ مقدس، مورد تایید جامعه کلیمیان ایران را از «اینجا» بخوانید. 
کتاب مقدس به زبان ترکی آذربایجانی را از «اینجا» مطالعه کنید.
تورات از نگاه دانشنامه جهان اسلام را در «اینجا» یا «اینجا» بخوانید. 
تلمود چیست؟ پاسخ دانشنامه جهان اسلام را در «اینجا» ببینید.

و نیز جهت مطالعه بیشتر بنگرید به (منابع زیر تماماً غیرفارسی می‌باشند):
سایتِ کتابِ مقدس بابیل هاب (Bible Hub) (عهد قدیم و عهد جدید) با ده‌ها امکانت متنوع را در «اینجا» ببینید. 
سایت کتاب مقدس کمبریج (Tyndale House Cambridge) (عهد قدیم و عهد جدید) با امکان جستجوی قدرتمند نظیر: جستجوی کتاب مقدس در ۵۸ ترجمه انگلیسی یا ۳۶۴ ترجمه به زبان‌های دیگر، ترجمه‌های مدرن و باستانی، ترجمه کلمه به کلمه بین خطی، معانی اصلی و اطلاعات متنی و ده‌ها امکان دیگر را در «اینجا» ببینید. 
سایت ویژه کتاب مقدس با ترجمه‌ی کتاب مقدس به صدها زبان و ده‌ها امکانات دیگر را از «اینجا» و لیست ترجمه‌های موجود را از «اینجا» دنبال کنید. 
ده منبع معتبر مطالعه‌ی آنلاین تورات را در «اینجا» ببینید. 
قلم‌های عبری و یونانی را در صورت نیاز از «اینجا» و «اینجا» بارگیری کنید.
کتابخانه آنلاین سِفاریا (به دو زبان عبری و انگلیسی) ویژه «تَنَخ»، «میشنا» و «تلمود بابلی» و «تلمود اورشلیمی» و سایر کتب شریعت یهود را «اینجا» مطالعه کنید. 
کتاب مقدس عبری-انگلیسی متن ماسوری را در «اینجا» مطالعه کنید. 
کتاب مقدس عبری - انگلیسی متن ماسوری را از «اینجا» مطالعه کنید. 
نسخه PDF کتاب مقدس عبری ماسوری چاپ کینزبرگ با بیش از ۱۸۰۰ صفحه چاپ سال ۱۸۹۴ لندن را از «اینجا» بارگیری کنید.
مطالعه آنلاین کتاب مقدس به زبان فرانسه و به‌صورت مقایسه آیه ‌به ‌آیه‌ با بیش از ۲۰ ترجمه بدون کتاب‌هایِ دوتایی (دو کتاب کنار هم) را از «اینجا» بخوانید.
کتاب مقدس با تفسیرِ راشی و ترجمه مایکل کوهن را به صورت دیجیتالی از «اینجا» با امکاناتی نظیر: جستجو، کپی، چسباندن متن، نشانه‌گذاری و چاپ. 
نسخه کامل میشنا (متعلق به قرن پانزدهم میلادی) کتابخانه دیجیتال کمبریج را از «اینجا» مطالعه کنید. 
میشنا را صوتی از «اینجا» بشنوید و دانلود کنید. 
سایت اختصاصی مطالعه میشنا را از «اینجا» دنبال کنید. 
تلمود چیست؟ پاسخ دایرةالمعارف یهود را در «اینجا» ببینید. 
میشنا به زبان عبری را از «اینجا» و تلمود اورشیلمی به زبان عبری را از «اینجا» و تلمود بابِلی به زبان عبری را از «اینجا» مطالعه کنید. 
تلمود بابلی به زبان انگلیسی را از سایت هَلاخا و از «اینجا» مطالعه کنید. 
تورات مکتوب، تورات شفاهی، میشنا و تلمود بابلی را از «اینجا» ببینید. 
تلمود بابلی، ترجمه مایکل رودکینستون را از «اینجا» مطالعه کنید. 
تلمود را صوتی از «اینجا» بشنوید و دانلود کنید. 
سایت اختصاصی مطالعه کتاب‌های راشی را از «اینجا» ببینید. 
تفسیر راشی از کتاب مقدس را در «اینجا» بخوانید. 
کتاب مقدس یهود با ترجمه مدرن انگلیسی با تفسیر راشی را از «اینجا» مطالعه کنید. 
بایگانی راشی در آرشیو اینترنت (Internet Archive) را از «اینجا» ببینید. 
نرم‌افزار کتاب مقدسِ The Word را از «اینجا» بارگیری کنید.

تقویم و ماشین حساب آنلاین تورات: 
برای مشاهده سالنامه‌ی کامل تطبیقی (میلادی، عبری، شمسی و قمری) همراه با موعدیم (اعیاد یهودی)، مناسبت‌ها و رویدادهای مهم جهان، به «اینجا» بنگرید. 
برای مبدل تقویم عبری، مبدل واحدهای کتاب مقدس و تلمود، تعطیلات یهودیان و ده‌ها ابزار تبدیلی، به «اینجا» بنگرید. (ماشین حساب آنلاین تورات).

گفتارهای دیگر:
شرح کلی کتاب مقدس (عهد قدیم و عهد جدید) 
ده فرمان چیست؟ 
شعر در دین یهود 
آشنایی با تقویم عبری (Hebrew Calendar or Jewish Calendar) 
قربانی در آیین یهود (آشنایی با قربانی در یهودیت و پی‌بردن به اهمیت آن)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان درباره این پست را به اشتراک بگذارید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.