‏نمایش پست‌ها با برچسب حوا. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب حوا. نمایش همه پست‌ها

شنبه، تیر ۰۴، ۱۴۰۱

حَوّا، اُم‌البشر

حَوّا، اُم‌البشر

حَوّا، نام نخستین زن، همسر آدم و نیای مادری نوع بشر.

 

واژه‌شناسی

حوا (Eve) در زبان عبری به صورت חַןָה (ḥawwā) نوشته می‌شود و با واژۀ یونانی «Zōē»، به معنی زندگی مترادف است. این واژه در ترجمۀ هفتادی کتاب مقدس (ترجمه یونانی کتاب مقدس) به صورت Ζωή و Εΰας، در عهد جدید Εΰα، و در ترجمۀ لاتینی کتاب مقدس یا ولگات Heva آمده و سرانجام به شکل Eve تغییر یافته است.

دربارۀ ریشه و معنای این نام نظریه‌های گوناگونی مطرح شده است. در عهد عتیق حوا «مادر همۀ زندگان»، و سبب تداوم هستی خوانده شده است. بر این اساس، به نظر می‌رسد که واژۀ عبری حوا از فعل ḥayyâ به معنی حیات بخشیدن، و یا از نام ḥay به معنی زندگی و زنده، مشتق شده باشد. برخی از محققان هم آن را به معنی «طایفه» دانسته‌اند، که بیانی از خویشاوندی نوع بشر از طریق مادری مشترک است. برخی نیز ḥawwāh و ḥay را با واژۀ hewyā آرامی، ḥwt فنیقی (Ḥawwat که احتمالاً ایزدبانویی مارمانند بوده است)، و حیّوت عربی به معنی مار، هم‌ریشه دانسته‌اند و این شباهتی است که در تفسیرهای ربانی نیز به آن اشاره شده است. محققان پیشین شباهت ظاهری این واژه‌ها را نشانی از شباهت معنایی آنها دانسته‌اند و هم مار و هم حوا را از موجبات بدبختی نوع بشر به شمار آورده‌اند و اگر چنین باشد، داستان حوا با اسطوره‌ای کهن که در آن همۀ حیات از یک مار نشئت می‌گیرد، بسیار نزدیک می‌شود. در بعضی از روایتهای اسطورۀ بابلی نیز، اساس زندگی زمینی با اژدهایی اولیه به نام تیامت آغاز می‌شود.

آدم، ابوالبشر

آدم، ابوالبشر

آدم، یا آدم ابوالبشر، نخستین انسان و پدر همۀ مردمان. دربارۀ آفرینش و زندگانی او در دین‌های سه‌گانۀ یهود و مسیحیت و اسلام، روایات و داستان‌های همسان و همانند آمده است، و این همسانی و همانندی از آن‌رو است كه مبدأ وحی  در این ۳ دین یكی است. از این‌رو، پیش از پژوهش دربارۀ آفرینش آدم و سرگذشت او در فرهنگ اسلامی، بررسی مختصری دربارۀ چگونگی آن در دین یهود و مسیحیت و نظری كوتاه به انسان‌شناسی (Antroplogie) این ادیان، سودمند خواهد بود.

 

اشتقاق

واژۀ آدم از اَدَم (Adam) عبری گرفته شده است، ولی ریشۀ اصلی آن در زبان عبری به درستی معلوم نیست. كلمۀ مؤنث آن اَدَمَه (Adamah) در عبری به معنی زمین یا خاك است. كاربرد دو صورت مذكر و مؤنث آن، «اَدَم» و «اَدَمَه» با هم در سفر پیدایش (۷:۲) معنی خاكی (ساخته شده از خاك) را القا می‌كند. ریشۀ ادم (Dm) همچنین با رنگ «سرخ» پیوند دارد، و این شاید اشاره به رنگ خاك باشد كه آدم از آن آفریده شده است. در زبان اكدی ادمو (Adamu) به معنی خون است و ادمتو (Adamatu) به معنی «خون سیاه» (در حالات بیماری)، و جمع آن ادماتو (Adamatu) به معنی خاك سرخ و تیره‌ای است كه در رنگرزی به كار می‌رفته. ظاهراً واژۀ ادمو (Admu) و اتمو (Atmu) (به معنی كودك) پیوندی با «اَدَم» ندارد، بلكه با ریشۀ و ت م (W T M) و واژۀ عبری یتوم (Yatum) (به معنی یتیم) مربوط است. در عربی جنوبی كهن ریشۀ ادم (Dm) به معنی خادم و برده است. در یكی از فهرستهای مترادفات زبان اكدی، واژۀ «ادمو» به معنی «شخص مهم و شریف» آمده است. در اكدی كهن و بابلی كهن نیز به نامهای خاصی برمی‌خوریم از قبیل ا ـ د ـ مو (A-da-mu)، ا ـ دم ـ او (A-dam-u). اما شواهدی در دست است كه اشتقاق این كلمه را از «ادمه» به معنی خاك، تأیید می‌كند. در اغلب اسطوره‌های بین‌النهرین و آسیای غربی، انسان از خاك یا خاك آغشته به خون خدایان آفریده شده است. در میان كنعانیان قدیم «آدم» هم به معنی انسان بوده، هم نام خدای زمین، و جزء «ادم» در بعضی اسامی چون «عبدادم» در كتاب دوم شموئیل (۱۰:۶ به بعد) نیز ظاهراً نام همین خداست.