‏نمایش پست‌ها با برچسب مسیحیت. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب مسیحیت. نمایش همه پست‌ها

دوشنبه، تیر ۰۶، ۱۴۰۱

تورات

تورات

تورات (عبری: توراه)، مجموع 5 بخش نخستِ «کتاب مقدس» عبری (The Hebrew Bible)، یا عهد قدیم (The Old Testament) از کتاب مقدس مسیحیان که «اسفار خمس» (Pentateuch) نیز نامیده می‌شود. این اصطلاح در فرهنگ اسلامی به کل «کتاب مقدس» یهودیان اطلاق می‌گردد.

 

مفهوم لغوی و اصطلاحی تورات

واژۀ توراه از ریشۀ יךח (ی ر ه‌) عبری، و در اصل خود به معنی «تعلیم»، «آموزش» و «اصل اعتقادی» است. از این‌رو، به باور بسیاری از محققان، ترجمۀ آن به قانون یا شریعت (Law) در زبانهای غربی، ترجمه‌ای نارسا ست که معنای کامل واژه را نمی‌رساند و کاربرد آن در آثار محققان جدید سبب ایجاد برداشتی شریعت‌محورانه از دین یهودی شده است. اما بنا بر شواهد تاریخی، نخست این یهودیان اسکندرانی بودند که در ترجمۀ «کتاب مقدس» عبری به یونانی، یعنی متن معروف به سبعینی یا هفتادی (Septuagint)، توراه را به «Nomos» یونانی، به معنی قانون ترجمه کردند.

توراه در فرهنگ یهودی معانی گوناگونی دارد. نخستین و مهم‌ترین معنای آن، چنان‌که پیش‌تر آمد، مجموع 5 کتاب اول کتاب مقدس عبری، یعنی«اسفارخمسه»، متشکل از سفر پیدایش، سفر خروج، سفر لاویان، سفر اعداد و سفر تثنیه است. این معنی را در آیاتی از سفر تثنیه (4: 45، 4:33) و دیگر بخش‌های «کتاب مقدس» عبری (یوشع، 7:1؛ عزرا، 2:3، 6:7؛ ملاکی، 5:4) می‌توان دریافت که در آنها از تورات موسى (ع) یا توراتی که موسى (ع) پیش روی بنی‌اسرائیل نهاد، سخن به میان آمده است و در همۀ آنها مقصود از توراه، اسفار خمسه در تمایز با دیگر بخشهای «کتاب مقدس» است.

شنبه، تیر ۰۴، ۱۴۰۱

حَوّا، اُم‌البشر

حَوّا، اُم‌البشر

حَوّا، نام نخستین زن، همسر آدم و نیای مادری نوع بشر.

 

واژه‌شناسی

حوا (Eve) در زبان عبری به صورت חַןָה (ḥawwā) نوشته می‌شود و با واژۀ یونانی «Zōē»، به معنی زندگی مترادف است. این واژه در ترجمۀ هفتادی کتاب مقدس (ترجمه یونانی کتاب مقدس) به صورت Ζωή و Εΰας، در عهد جدید Εΰα، و در ترجمۀ لاتینی کتاب مقدس یا ولگات Heva آمده و سرانجام به شکل Eve تغییر یافته است.

دربارۀ ریشه و معنای این نام نظریه‌های گوناگونی مطرح شده است. در عهد عتیق حوا «مادر همۀ زندگان»، و سبب تداوم هستی خوانده شده است. بر این اساس، به نظر می‌رسد که واژۀ عبری حوا از فعل ḥayyâ به معنی حیات بخشیدن، و یا از نام ḥay به معنی زندگی و زنده، مشتق شده باشد. برخی از محققان هم آن را به معنی «طایفه» دانسته‌اند، که بیانی از خویشاوندی نوع بشر از طریق مادری مشترک است. برخی نیز ḥawwāh و ḥay را با واژۀ hewyā آرامی، ḥwt فنیقی (Ḥawwat که احتمالاً ایزدبانویی مارمانند بوده است)، و حیّوت عربی به معنی مار، هم‌ریشه دانسته‌اند و این شباهتی است که در تفسیرهای ربانی نیز به آن اشاره شده است. محققان پیشین شباهت ظاهری این واژه‌ها را نشانی از شباهت معنایی آنها دانسته‌اند و هم مار و هم حوا را از موجبات بدبختی نوع بشر به شمار آورده‌اند و اگر چنین باشد، داستان حوا با اسطوره‌ای کهن که در آن همۀ حیات از یک مار نشئت می‌گیرد، بسیار نزدیک می‌شود. در بعضی از روایتهای اسطورۀ بابلی نیز، اساس زندگی زمینی با اژدهایی اولیه به نام تیامت آغاز می‌شود.

آدم، ابوالبشر

آدم، ابوالبشر

آدم، یا آدم ابوالبشر، نخستین انسان و پدر همۀ مردمان. دربارۀ آفرینش و زندگانی او در دین‌های سه‌گانۀ یهود و مسیحیت و اسلام، روایات و داستان‌های همسان و همانند آمده است، و این همسانی و همانندی از آن‌رو است كه مبدأ وحی  در این ۳ دین یكی است. از این‌رو، پیش از پژوهش دربارۀ آفرینش آدم و سرگذشت او در فرهنگ اسلامی، بررسی مختصری دربارۀ چگونگی آن در دین یهود و مسیحیت و نظری كوتاه به انسان‌شناسی (Antroplogie) این ادیان، سودمند خواهد بود.

 

اشتقاق

واژۀ آدم از اَدَم (Adam) عبری گرفته شده است، ولی ریشۀ اصلی آن در زبان عبری به درستی معلوم نیست. كلمۀ مؤنث آن اَدَمَه (Adamah) در عبری به معنی زمین یا خاك است. كاربرد دو صورت مذكر و مؤنث آن، «اَدَم» و «اَدَمَه» با هم در سفر پیدایش (۷:۲) معنی خاكی (ساخته شده از خاك) را القا می‌كند. ریشۀ ادم (Dm) همچنین با رنگ «سرخ» پیوند دارد، و این شاید اشاره به رنگ خاك باشد كه آدم از آن آفریده شده است. در زبان اكدی ادمو (Adamu) به معنی خون است و ادمتو (Adamatu) به معنی «خون سیاه» (در حالات بیماری)، و جمع آن ادماتو (Adamatu) به معنی خاك سرخ و تیره‌ای است كه در رنگرزی به كار می‌رفته. ظاهراً واژۀ ادمو (Admu) و اتمو (Atmu) (به معنی كودك) پیوندی با «اَدَم» ندارد، بلكه با ریشۀ و ت م (W T M) و واژۀ عبری یتوم (Yatum) (به معنی یتیم) مربوط است. در عربی جنوبی كهن ریشۀ ادم (Dm) به معنی خادم و برده است. در یكی از فهرستهای مترادفات زبان اكدی، واژۀ «ادمو» به معنی «شخص مهم و شریف» آمده است. در اكدی كهن و بابلی كهن نیز به نامهای خاصی برمی‌خوریم از قبیل ا ـ د ـ مو (A-da-mu)، ا ـ دم ـ او (A-dam-u). اما شواهدی در دست است كه اشتقاق این كلمه را از «ادمه» به معنی خاك، تأیید می‌كند. در اغلب اسطوره‌های بین‌النهرین و آسیای غربی، انسان از خاك یا خاك آغشته به خون خدایان آفریده شده است. در میان كنعانیان قدیم «آدم» هم به معنی انسان بوده، هم نام خدای زمین، و جزء «ادم» در بعضی اسامی چون «عبدادم» در كتاب دوم شموئیل (۱۰:۶ به بعد) نیز ظاهراً نام همین خداست.

جمعه، تیر ۰۳، ۱۴۰۱

جهنم

جَهَنَّم

جَهَنَّم، جایگاهی در جهان پس از مرگ که انسانِ تباه‌کار در آن سزای اعمال خود را خواهد دید. در قرآن کریم افزون بر نام جهنم، نام‌های متعدد دیگری مانند جحیم، سقر و سعیر نیز ناظر به جهنم یا طبقه‌ای از آن به کار رفته، و در بسیاری موارد صرفاً به صورت «النار» (آتش) از آن یاد شده است. در فرهنگ ایران، نام دوزخ بازمانده از ایران باستان، به عنوان معادلی برای جهنم کاربرد داشته است. مباحث جهنم نه تنها در نصوص دینی از قرآن و حدیث بازتابی وسیع داشته، بلکه در حیطۀ دانش‌های دینی چون کلام، فلسفه و عرفان نظری هم مباحثی را به خود اختصاص داده است.

 

بخش اول: واژه‌شناسی

واژه‌شناسی

جهنم واژه‌ای مؤنث، به معنای چاه بسیار ژرف، در اصل نام آتشی است که خداوند با آن گناهکاران و دوزخیان را مجازات می‌کند، و در اصطلاح قرآن کریم به معنای جایگاه عذاب اخروی است که بدکاران و بی‌ایمانان در آنجا به کیفر اعمال خود می‌رسند.

پنجشنبه، تیر ۰۲، ۱۴۰۱

بهشت/ جنت/ فردوس

بِهِشْت‌

بِهِشْت‌، جایگاهی در جهان‌ پس‌ از مرگ‌ كه‌ انسانِ‌ رستگار در آن‌ زندگی‌ آرمانی‌ را تجربه‌ خواهد كرد. در قرآن‌ كریم‌، از این‌ جایگاه‌ با نام‌های «الجنة» و «الفردوس‌» و گاه‌ با تعبیرهای‌ وصفی «نَعیم‌» و «حُسنی‌» سخن‌ رفته‌ است‌. در زبان‌ فارسی‌ اگر چه‌ واژۀ الجنة به‌ صورت‌ جنت‌ از كاربردی‌ گسترده‌ برخوردار بوده‌، اما هرگز واژۀ پیش‌ از اسلامی «بهشت‌» را تحت‌‌الشعاع‌ خود نساخته‌ است‌.

تجربۀ زیستِ‌ آرمانی در بهشت‌، وجه مشترك‌ تلقی‌های‌ اسلامی‌ از آن است‌؛ اما دربارۀ ویژگی‌های این زیست و نیز دربارۀ زمینه‌هایی‌ كه‌ دست‌یابی‌ به‌ چنین‌ زیستی‌ را ممكن‌ می‌سازد، دیدگاه‌های‌ بسیار متنوعی‌ وجود دارد. بخشی‌ از این‌ تنوع‌ ناشی‌ از اختلاف‌ رویكرد نسبت به‌ آموزه‌های‌ دینی‌ و تفاوت‌ در مبانی‌ دین‌شناختی‌ است‌. به‌ موازات‌ پرسش‌ متكلمان‌ از آنكه‌ مثلاً آیا نعمت‌های‌ بهشتی‌ پایانی‌ خواهد داشت‌؟ صوفیه‌ از آن‌ پرسش‌ كرده‌اند كه‌ بهشتیان‌ از چه‌ موهبتی‌ برتر از نعمت‌های‌ مادی‌ برخوردار خواهند بود؟ دربارۀ پرسشهای‌ طرح‌ شده‌ در باب‌ سلوك‌ دنیوی‌ انسان‌ برای‌ دست‌یابی‌ بر بهشت‌، متكلمان‌ از آن‌ پرسیده‌اند كه‌ آیا گناهكار توبه‌ ناكرده‌ ممكن‌ است‌ با شفاعت‌ یا مغفرت‌ الاهی‌ به‌ بهشت‌ درآید و صوفیه‌ در این‌ نكته‌ درنگ‌ داشتند كه‌ آیا بندگی‌ خدای‌ كردن‌ به‌ ازای‌ راه‌ یافتن‌ به‌ بهشت‌ انسان‌ را سزاوار است‌؟

اثبات‌ اینكه‌ بهشتی‌ وجود خواهد داشت‌، بخشی‌ از مباحث‌ آخرت‌شناسی‌ اسلامی‌ است‌ كه‌ در عمل‌ فرعی‌ بر اثبات‌ آخرت‌ است‌. سخن‌ از اینكه‌ حیات‌ انسان‌ در بهشت‌، حیاتی‌ جسمانی‌ یا روحانی‌ خواهد بود، نیز از مباحث‌ مهم‌ كلامی‌ ـ فلسفی‌ در حوزۀ آخرت‌‌شناسی‌ است‌؛ اما آنچه‌ به‌ طور مشخص‌ به‌ بهشت‌ مربوط می‌شود، سخن‌ از چگونگی‌ زیست‌ آرمانی‌ در آنجاست‌.

شنبه، خرداد ۲۸، ۱۴۰۱

جبرئیل/ جبرائیل/ جبریل

جِبْرَئیل

جِبْرَئیل، از فرشتگان مقرب درگاه الٰهی که واسطۀ رساندن وحی پروردگار به انبیا، به ویژه پیامبر اسلام (ص) بود. نام جبرئیل ۳ بار در قرآن کریم در سوره‌های بقره (۲/ ۹۷، ۹۸) و تحریم (۶۶/ ۴) آمده است و در آن به مواردی از جایگاه این فرشته به عنوان رسانندۀ وحی الٰهی، یار و یاور پیامبر (ص)، وصف او به امین و نیز مورد توجه بودن او نزد پروردگار و نکوهش دشمنی با وی اشاره شده است.

در واژه‌شناسی سنتی اسلامی، نام جبرئیل ترکیبی از دو کلمۀ «جبر» و «ایل» دانسته شده است. لغویان، مفسران و راویان در تبیین بخش نخست این ترکیب، در واژۀ جبر، حرف جیم را به دو صورت مفتوح و مکسور به کار برده‌اند و با بیانی که نشان از ناشناخته بودن آن نزد ایشان دارد، معانی متفاوتی برای آن آورده‌اند. مثلاً به اختلاف جبر را معادلی برای فرشته، انسان، مرد، یا بنده دانسته‌اند، حال آنکه در خصوص بخش دوم یعنی ایل، تقریباً همگان آن را به معنی الله یا رب دانسته‌اند. معادل‌یابی نام‌هایی همچون «عبد الله» برای جبرئیل نیز در همین راستا ست. به جز مشهورترین تلفظ‌های این نام، در منابع به تلفظ‌های دیگری هم اشاره شده است: جِبریل بدون همزه که واژه‌ای سُریـانـی و بـه‌ معنـای عبد الرحمان یا عبد العزیز دانسته شده است؛ و صورت‌هایی چون جبرائیل و جبرال و نیز جبرین که تلفظ بنی اسد دانسته شده است. جفری بر آن است که اصل این واژه عبری است که به واسطۀ سُریانی وارد زبان عربی شده است.

... اصل واژۀ جبرئیل در زبان عبری از دو جزء جَبر (= مرد) و اِل ‌(= خداوند) تشکیل شده، و در کنار هم به معنی «مردِ خداوند» است. اختلافی که در نگارشِ جزء نخستِ کلمه وجود دارد، موجب آن شده است که برخی معانی دیگری (همچون «قدرتِ خداوند» و یا «خداوند نیرومند است») را نیز برای آن درنظر بگیرند. این واژه در متن هفتادی، یا ترجمۀ یونانی عهد عتیق به شکل «گابریل» درآمد و با همین تلفظ در بیشتر زبان‌های اروپایی متداول گردید. شماری از مفسران مسلمان هم آن را از ریشۀ سُریانی، و به معنی بندۀ خداوند (عبد الله) می‌دانند. این نام در متون اسلامی به شکل‌های مختلفی چون جِبْریل، جَبْریل، جَبْرَئیل، جَبْرائِل، جَبْرَئل، جَبْرییل، جَبْرائیل، جَبْرال، جَبْرین و جِبرین آمده است.

در کتاب مقدس، فرشتگان و موجودات آسمانی اغلب به طور جمعی و با واژه‌هایی چون سرافیم، کَرّوبیم و ... یاد می‌شوند، اما جبرئیل به همراه میکائیل یکی از دو فرشته‌ای است که نام او دو بار در عهد عتیق آمده است و این امر از جمله کهن‌ترین نمونه‌های نام‌گذاری فرشتگان به شمار می‌آید ... .

سه‌شنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۹۹

گذری بر جشن‌ها و اعیاد سالیانه مسیحیان

گذری بر جشن‌ها و اعیاد سالیانه مسیحیان

مسیحیان دارای جشن‌ها، و اعیاد بسیاری در طی سال هستند. برخی از آنها مانند روز کریسمس هر سال در یک تاریخ مشخص رُخ می‌دهند؛ در صورتی که برخی از آنها در محدوده‌ای از تاریخ در نوسان هستند. یکی از اعیاد اصلی مسیحیان که داری تاریخ متغیر است عید پاک یا عید قیام است و از آن جهت که تاریخ بسیاری از اعیاد در ارتباط با عید قیام قرار دارد از اینرو تاریخ آنها نیز متغیر می‌باشد. هر یک از این اعیاد دارای تاریخچه و همراه با مراسم خاصی هستند که سعی شده است تا در حد لازم به آن پرداخته شود.
لازم به ذکر است که این اعیاد بر دو بخش تقسیم می‌شوند، یک بخش از آن اعیاد جهانی و عمومی هستند که معمولاَ توسط ایمانداران سراسر دنیا برگزار می‌شود، و بخش دیگر، اعیاد و جشن‌هایی هستند که توسط یک یا چند منطقه، و یا یک یا چند کشور خاص برگزار می‌شوند. در اینجا سعی بر این است که بتوانیم پاسخگوی هر دو بخش باشیم.

دوشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۹۹

خدا هشدار داد که پادشاه نخواهید

«خدا هشدار داد که پادشاه نخواهید»

احتمالاً اثرگذارترین کتاب در رشد و بالندگی تمدن غربی کتاب مقدس باشد. البته ریشه‌‌ی نام‌اش (Bible) در زبان یونانی به‌سادگی به معنای کتاب است. تا به روزگاران اخیر در غرب مسیحی کتاب مقدس همچنان سنگ محکِ تقریباً همه‌ی مباحثات و مجادلات بر سر اخلاق و حکومت بود. یکی از قطعات رسایِ «عهد عتیق» در باب حکومت آن جاست که خدا به بنی‌اسرائیل که در آغاز در وضع بی‌دولتی می‌زیستند -حاکمی نداشتند تا از ایشان مالیات بستاند و سرباز‌گیری کندهشدار می‌دهد که طلب پادشاه داشتن به سیاق ملت‌های دیگر نکنند. لیکن در کتابِ نخستِ سموئیل، اهالی یهود خواهان یک پادشاه شدند، و خداوند سموئیل را گفت که پادشاه داشتن به چه معناست (اول سموئیل فصل هشت). همان‌گونه که در بابِ «داوران» آمده، تا آن هنگام «پادشاهی در میان بنی‌اسرائیل نبود؛ هر که به آن کاری بود که در چشم‌اش درست می‌نمود» و فقط داورانی بودند جهت حل اختلافات. برای قرن‌ها این داستان به یاد اروپایی‌هایِ مسیحی می‌آورد که خدا نه تنها خود حکومتی بر روی زمین برپا نکرده بلکه خود بندگان‌اش را از طلب آن نیز برحذر داشته است. توماس پین، لرد اکتون و لیبرال‌های دیگر بارها این داستان را در نوشته‌های‌شان نقل کرده‌اند.

شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۹

شرح کلی کتاب مقدس (عهد قدیم و عهد جدید)، توراتِ شفاهی، میشنا، گِمارا، تلمود و شولحان‌عاروخ

کتاب مقدس
شرح کلی


نحوه آدرس‌دهیِ آیاتِ کتاب مقدس در این مقاله به شکل زیر است: 
نام کتاب، شماره آیه : شماره فصل. 
برای مثال: آیه سوم از فصل یازدهم کتاب ارمیا (ارمیا ۱۱:۳).

کتاب مقدس یهود (آیین و شریعت موسوی) «تورا» یا «توراه» یا «تورات مقدس» (توراتنو هقدوشا) نامیده می‌شود که در میان همگان به نام «عهد عتیق» یا «عهد قدیم» مشهور است که مسیحیان نیز به آن اعتقاد دارند و آن‌را پایه و اساس «عهد جدید» می‌دانند که به آئین حضرت عیسی مسیح می‌پردازد.
با این همه، آن چه که «عهد عتیق» نامیده می‌شود، نه تنها تورات مقدس را در بر می‌گیرد، بلکه شامل کتب انبیاء و اولیای یهود نیز می‌شود و جمعا ۳۹ کتاب (صحیفه) را در برمی‌گیرد و «کتاب مقدس» نامیده می‌شود.

صحیفه‌های پنج‌گانه تورات مهمترین بخش از کتاب مقدس یهود است. پس از آن ۲۱ صحیفه انبیاء و به دنبال آن ۱۳ کتاب اولیاء و خاصان خداوند است که ضمیمه تورات و کتب انبیاء شده و آنها را نوشته‌های مقدس می‌نامند.

گروه اول را به زبان عبری تورا (تورات) תורה (Tora)، گروه دوم را نِویئیم (انبیا) נביאים Neviim)) و گروه سوم را کِتوویم/ کِتوبیم (مکتوبات) כתובים Ketuvim)) می‌نامند و جمع این سه گروه «تَنَخ» תנ"ך Tanakh)) خوانده می‌شود که سرواژه‌ی سه گروهِ کتاب‌های نامبرده است و در آئین مسیحیت پایه و اساس شریعت پیروان آن دین قرار گرفته و آن را «عهد عتیق» می‌نامند.

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۹۹

توطئه قتل، مصلوب شدن و رستاخیزِ عیسی مسیح به روایت انجیل یوحنا (ترجمه قدیم)

 انجیل یوحنا  فصل  ۱۸    (ترجمه قدیم)
  دستگیری عیسی  
  (متی ۲۶: ۴۷-۵۶؛ مرقس ۱۴: ۴۳-۵۲؛ لوقا ۲۲: ۴۷-۵۳)

 ۱ چون عیسی این را گفت، با شاگردان خود به آن طرف وادی قدرون رفت و در آنجا باغی بود که با شاگردان خود به آن در آمد.  ۲ و یهودا که تسلیم کننده وی بود، آن موضع را می‌دانست، چونکه عیسی در آنجا با شاگردان خود بارها انجمن می‌نمود.  ۳ پس یهودا لشکریان و خادمان از نزد روسای کهنه و فریسیان برداشته، با چراغها و مشعلها و اسلحه به آنجا آمد.  ۴ آنگاه عیسی با اینکه آگاه بود از آنچه می‌بایست بر او واقع شود، بیرون آمده، به ایشان گفت: «که را می‌طلبید؟»  ۵ به او جواب دادند: «عیسی ناصری را!» عیسی بدیشان گفت: «من هستم!» و یهودا که تسلیم کننده او بود نیز با ایشان ایستاده بود.  ۶ پس چون بدیشان گفت: «من هستم،» برگشته، بر زمین افتادند.  ۷ او باز از ایشان سوال کرد: «که را می‌طلبید؟» گفتند: «عیسی ناصری را!»  ۸ عیسی جواب داد: «به شما گفتم من هستم! پس اگر مرا می‌خواهید، اینها را بگذارید بروند!»  ۹ تا آن سخنی که گفته بود تمام گردد که «از آنانی که به من داده‌ای یکی را گم نکرده‌ام.»  ۱۰ آنگاه شمعون پطرس شمشیری را که داشت کشیده، به غلام رئیس کهنه که ملوک نام داشت زده، گوش راستش را برید.  ۱۱ عیسی به پطرس گفت: «شمشیر خود را غلاف کن! آیا جامی را که پدر به من داده است ننوشم؟»

توطئه قتل، مصلوب شدن و رستاخیز عیسی مسیح به روایت انجیل لوقا (ترجمه قدیم)

 انجیل لـوقـا  فصل  ۲۲    (ترجمه قدیم)
  توطئه علیه عیسی  
  (متی ۲۶: ۱-۵؛ مرقس ۱۴: ۱-۲)

 ۱ و چون عید فطیر که به فصح معروف است نزدیک شد،  ۲ روسای کهنه و کاتبان مترصد می‌بودند که چگونه او را به قتل رسانند، زیرا که از قوم ترسیدند.

   طرح خیانت یهودا  
  (متی ۲۶: ۱۴-۱۶؛ مرقس ۱۴: ۱۰-۱۱)

۳ اما شیطان در یهودای مسمی به اسخریوطی که از جمله آن دوازده بود داخل گشت،  ۴ و او رفته با روسای کهنه و سرداران سپاه گفتگو کرد که چگونه او را به ایشان تسلیم کند.  ۵ ایشان شاد شده، با او عهد بستند که نقدی به وی دهند.  ۶ و او قبول کرده، در صدد فرصتی برآمد که او را در نهانی از مردم به ایشان تسلیم کند.

توطئه قتل، مصلوب شدن و رستاخیزِ عیسی مسیح به روایت انجیل مَرقُس (ترجمه قدیم)

انجیل مَرقُس  فصل  ۱۴    (ترجمه قدیم)
  توطئه قتل عیسی  
  (متی ۲۶: ۱-۵؛ لوقا ۲۲: ۱-۲)

 ۱ و بعد از دو روز، عید فصح و فطیر بود که روسای کهنه و کاتبان مترصد بودند که به چه حیله او را دستگیر کرده، به قتل رسانند.  ۲ لیکن می‌گفتند: «نه در عید مبادا در قوم اغتشاشی پدید آید.»
  تدهین عیسی با عطر  
  (متی ۲۶: ۶-۱۳؛ یوحنا ۱۲: ۱-۱۱)

۳ و هنگامی که او در بیت عنیا در خانه شمعون ابرص به غذا نشسته بود، زنی با شیشه‌ای از عطر گرانبها از سنبل خالص آمده، شیشه را شکسته، بر سر وی ریخت.  ۴ و بعضی در خود خشم نموده، گفتند: «چرا این عطر تلف شد؟  ۵ زیرا ممکن بود این عطر زیادتر از سیصد دینار فروخته، به فقرا داده شود.» و آن زن را سرزنش نمودند.  ۶ اما عیسی گفت: «او را واگذارید! از برای چه او را زحمت می‌دهید؟ زیرا که با من کاری نیکو کرده است،  ۷ زیرا که فقرا را همیشه با خود دارید و هرگاه بخواهید می‌توانید با ایشان احسان کنید، لیکن مرا با خود دائما ندارید.  ۸ آنچه در قوه او بود کرد، زیرا که جسد مرا بجهت دفن، پیشْ تدهین کرد.  ۹ هرآینه به شما می‌گویم در هر جایی از تمام عالم که به این انجیل موعظه شود، آنچه این زن کرد نیز بجهت یادگاری وی مذکور خواهدشد.»

توطئه قتل، مصلوب شدن و رستاخیزِ عیسی مسیح به روایت انجیل مَتی (ترجمه قدیم)

انجیل مَتی  فصل  ۲۶    (ترجمه قدیم)
  توطئه قتل عیسی  
  (مرقس ۱۴: ۱-۲؛ لوقا ۲۲: ۱-۲)
 ۱ و چون عیسی همه این سخنان را به اتمام رسانید، به شاگردان خود گفت:  ۲ ‌«می‌دانید که بعد از دو روز عید فصح است که پسـر انسان تسلیم کرده می‌شود تا مصلوب گردد.»  ۳ آنگاه رؤسای کَهَنِه و کاتبان و مشایخ قوم در دیوانخانه رئیس کهَنه که قیافا نام داشت جمع شده،  ۴ شورا نمودند تا عیسی را به حیله گرفتار ساخته، به قتل رسانند.  ۵ اما گفتند: «نه در وقت عید مبادا آشوبی در قوم بر پا شود.»
  تدهین عیسی با عطر  
  (مرقس ۱۴: ۳-۹؛ یوحنا ۱۲: ۱-۱۱)
 ۶ و هنگامی که عیسی در بیت عَنْیا در خانه شمعون ابرص شد،  ۷ زنی با شیشه‌ای عطر گرانبها نزد او آمده، چون بنشست بر سر وی ریخت.  ۸ اما شاگردانش چون این را دیدند، غضب نموده، گفتند: «چرا این اسراف شده است؟  ۹ زیرا ممکن بود این عطر به قیمت گران فروخته و به فقرا داده شود.»  ۱۰ عیسی این را درک کرده، بدیشان گفت: «چرا بدین زن زحمت می‌دهید؟ زیرا کار نیکو به من کرده است.  ۱۱ زیرا که فقرا را همیشه نزد خود دارید اما مرا همیشه ندارید.  ۱۲ و این زن که این عطر را بر بدنـم مالید، بجهـت دفـن مـن کرده است.  ۱۳ هرآینه به شما می‌گویم هر جایی که در تمام عالم بدین بشارت موعظه کرده شـود، کار این زن نیز بجهت یادگاری او مذکـور خواهد شد.»