اِبلیس
دفاع گروهی از بزرگان صوفیه از ابلیس
«...موضوع
شایستۀ توجهی که در آثار گروهی از بزرگان صوفیه دیده میشود، کوششی است که در دفاع
از ابلیس و توجیه نافرمانی او کردهاند. در اقوال منسوب به برخی از عارفان دورههای
اولیۀ اسلامی گهگاه نکات و عباراتی که حاکی از همدلی و همدردی با ابلیس، حسن نظر نسبت
به او، کوچک شمردن گناه او، و حتى اثبات بیگناهی اوست، دیده میشود.
از
قول حسن بصری آوردهاند که گفت: «انّ نور ابلیس من نار العزّة» و اگر نور خود را به
خلق ظاهر کند، به خدایی پرستیده میشود؛ ذوالنون مصری از طاعات و عبادات بیتزلزل و
کمال اخلاص او در بندگی با تحسین یاد میکند؛ بایزید بسطامی بر حال او دل میسوزاند
و برای او طلب بخشایش میکند؛ نوری با تضرع و زاری او از درد فراق با او شریک میشود؛
جنید از استدلال او بر اینکه جز خدای را سجده کردن نارواست در شگفت میماند؛ ابوبکر
واسطی گوید که راه رفتن از ابلیس باید آموخت که «در راه خود مرد آمد»؛ سهل تستری از
سخن گفتن او در علم توحید به حیرت میافتد، شبلی در وقت نزع از اینکه خطاب «لعنتی»
با ابلیس بوده است بر او رشک میبرد؛ ابوالعباس قصاب سنگ انداختن بر ابلیس را دور از
جوانمردی میشمارد و او را شایستۀ مقام بزرگ در قیامت میدانند؛ ابوالحسن خرقانی از
حقشناسی و عبرتآموزی او یاد میکند و ابوالقاسم گرکانی او را «خواجۀ خواجگان» و
«سرور مهجوران» میخواند...».
آنچه خواندید، بخشی از مقالۀ «ابلیس» در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی بود که در ادامه نقل میشود.
مدخلِ «اِبلیس»، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، جلد سوم
اِبلیس،
نام خاص (عَلَم) برای موجودی كه از فرمان خدا سرباز زد و از درگاه وی رانده شد. نیز
اسمی عام برای شیاطین. دربارۀ ابلیس از دیدگاههای مختلف میتوان بحث كرد. در این مقاله،
از ابلیس در ۴ بخش سخن رفته است:
۱- در لغت و ادب عربی (به قلمِ آذرتاش آذرنوش)
۲-
در قرآن (به قلمِ عباس زریاب خویی)
۳-
در كلام (به قلمِ سید جعفر سجادی)
۴- در ادب فارسی و عرفان (به قلمِ فتحالله مجتبایی).