شنبه، تیر ۰۴، ۱۴۰۱

آدم، ابوالبشر

آدم، ابوالبشر

آدم، یا آدم ابوالبشر، نخستین انسان و پدر همۀ مردمان. دربارۀ آفرینش و زندگانی او در دین‌های سه‌گانۀ یهود و مسیحیت و اسلام، روایات و داستان‌های همسان و همانند آمده است، و این همسانی و همانندی از آن‌رو است كه مبدأ وحی  در این ۳ دین یكی است. از این‌رو، پیش از پژوهش دربارۀ آفرینش آدم و سرگذشت او در فرهنگ اسلامی، بررسی مختصری دربارۀ چگونگی آن در دین یهود و مسیحیت و نظری كوتاه به انسان‌شناسی (Antroplogie) این ادیان، سودمند خواهد بود.

 

اشتقاق

واژۀ آدم از اَدَم (Adam) عبری گرفته شده است، ولی ریشۀ اصلی آن در زبان عبری به درستی معلوم نیست. كلمۀ مؤنث آن اَدَمَه (Adamah) در عبری به معنی زمین یا خاك است. كاربرد دو صورت مذكر و مؤنث آن، «اَدَم» و «اَدَمَه» با هم در سفر پیدایش (۷:۲) معنی خاكی (ساخته شده از خاك) را القا می‌كند. ریشۀ ادم (Dm) همچنین با رنگ «سرخ» پیوند دارد، و این شاید اشاره به رنگ خاك باشد كه آدم از آن آفریده شده است. در زبان اكدی ادمو (Adamu) به معنی خون است و ادمتو (Adamatu) به معنی «خون سیاه» (در حالات بیماری)، و جمع آن ادماتو (Adamatu) به معنی خاك سرخ و تیره‌ای است كه در رنگرزی به كار می‌رفته. ظاهراً واژۀ ادمو (Admu) و اتمو (Atmu) (به معنی كودك) پیوندی با «اَدَم» ندارد، بلكه با ریشۀ و ت م (W T M) و واژۀ عبری یتوم (Yatum) (به معنی یتیم) مربوط است. در عربی جنوبی كهن ریشۀ ادم (Dm) به معنی خادم و برده است. در یكی از فهرستهای مترادفات زبان اكدی، واژۀ «ادمو» به معنی «شخص مهم و شریف» آمده است. در اكدی كهن و بابلی كهن نیز به نامهای خاصی برمی‌خوریم از قبیل ا ـ د ـ مو (A-da-mu)، ا ـ دم ـ او (A-dam-u). اما شواهدی در دست است كه اشتقاق این كلمه را از «ادمه» به معنی خاك، تأیید می‌كند. در اغلب اسطوره‌های بین‌النهرین و آسیای غربی، انسان از خاك یا خاك آغشته به خون خدایان آفریده شده است. در میان كنعانیان قدیم «آدم» هم به معنی انسان بوده، هم نام خدای زمین، و جزء «ادم» در بعضی اسامی چون «عبدادم» در كتاب دوم شموئیل (۱۰:۶ به بعد) نیز ظاهراً نام همین خداست.

جمعه، تیر ۰۳، ۱۴۰۱

جهنم

جَهَنَّم

جَهَنَّم، جایگاهی در جهان پس از مرگ که انسانِ تباه‌کار در آن سزای اعمال خود را خواهد دید. در قرآن کریم افزون بر نام جهنم، نام‌های متعدد دیگری مانند جحیم، سقر و سعیر نیز ناظر به جهنم یا طبقه‌ای از آن به کار رفته، و در بسیاری موارد صرفاً به صورت «النار» (آتش) از آن یاد شده است. در فرهنگ ایران، نام دوزخ بازمانده از ایران باستان، به عنوان معادلی برای جهنم کاربرد داشته است. مباحث جهنم نه تنها در نصوص دینی از قرآن و حدیث بازتابی وسیع داشته، بلکه در حیطۀ دانش‌های دینی چون کلام، فلسفه و عرفان نظری هم مباحثی را به خود اختصاص داده است.

 

بخش اول: واژه‌شناسی

واژه‌شناسی

جهنم واژه‌ای مؤنث، به معنای چاه بسیار ژرف، در اصل نام آتشی است که خداوند با آن گناهکاران و دوزخیان را مجازات می‌کند، و در اصطلاح قرآن کریم به معنای جایگاه عذاب اخروی است که بدکاران و بی‌ایمانان در آنجا به کیفر اعمال خود می‌رسند.

پنجشنبه، تیر ۰۲، ۱۴۰۱

بهشت/ جنت/ فردوس

بِهِشْت‌

بِهِشْت‌، جایگاهی در جهان‌ پس‌ از مرگ‌ كه‌ انسانِ‌ رستگار در آن‌ زندگی‌ آرمانی‌ را تجربه‌ خواهد كرد. در قرآن‌ كریم‌، از این‌ جایگاه‌ با نام‌های «الجنة» و «الفردوس‌» و گاه‌ با تعبیرهای‌ وصفی «نَعیم‌» و «حُسنی‌» سخن‌ رفته‌ است‌. در زبان‌ فارسی‌ اگر چه‌ واژۀ الجنة به‌ صورت‌ جنت‌ از كاربردی‌ گسترده‌ برخوردار بوده‌، اما هرگز واژۀ پیش‌ از اسلامی «بهشت‌» را تحت‌‌الشعاع‌ خود نساخته‌ است‌.

تجربۀ زیستِ‌ آرمانی در بهشت‌، وجه مشترك‌ تلقی‌های‌ اسلامی‌ از آن است‌؛ اما دربارۀ ویژگی‌های این زیست و نیز دربارۀ زمینه‌هایی‌ كه‌ دست‌یابی‌ به‌ چنین‌ زیستی‌ را ممكن‌ می‌سازد، دیدگاه‌های‌ بسیار متنوعی‌ وجود دارد. بخشی‌ از این‌ تنوع‌ ناشی‌ از اختلاف‌ رویكرد نسبت به‌ آموزه‌های‌ دینی‌ و تفاوت‌ در مبانی‌ دین‌شناختی‌ است‌. به‌ موازات‌ پرسش‌ متكلمان‌ از آنكه‌ مثلاً آیا نعمت‌های‌ بهشتی‌ پایانی‌ خواهد داشت‌؟ صوفیه‌ از آن‌ پرسش‌ كرده‌اند كه‌ بهشتیان‌ از چه‌ موهبتی‌ برتر از نعمت‌های‌ مادی‌ برخوردار خواهند بود؟ دربارۀ پرسشهای‌ طرح‌ شده‌ در باب‌ سلوك‌ دنیوی‌ انسان‌ برای‌ دست‌یابی‌ بر بهشت‌، متكلمان‌ از آن‌ پرسیده‌اند كه‌ آیا گناهكار توبه‌ ناكرده‌ ممكن‌ است‌ با شفاعت‌ یا مغفرت‌ الاهی‌ به‌ بهشت‌ درآید و صوفیه‌ در این‌ نكته‌ درنگ‌ داشتند كه‌ آیا بندگی‌ خدای‌ كردن‌ به‌ ازای‌ راه‌ یافتن‌ به‌ بهشت‌ انسان‌ را سزاوار است‌؟

اثبات‌ اینكه‌ بهشتی‌ وجود خواهد داشت‌، بخشی‌ از مباحث‌ آخرت‌شناسی‌ اسلامی‌ است‌ كه‌ در عمل‌ فرعی‌ بر اثبات‌ آخرت‌ است‌. سخن‌ از اینكه‌ حیات‌ انسان‌ در بهشت‌، حیاتی‌ جسمانی‌ یا روحانی‌ خواهد بود، نیز از مباحث‌ مهم‌ كلامی‌ ـ فلسفی‌ در حوزۀ آخرت‌‌شناسی‌ است‌؛ اما آنچه‌ به‌ طور مشخص‌ به‌ بهشت‌ مربوط می‌شود، سخن‌ از چگونگی‌ زیست‌ آرمانی‌ در آنجاست‌.

خانقاه

مدخل «خانقاه»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد چاپی ۲۱، محمدرضا عدلی

خانِقاه

خانِقاه، مکان تجمع یا اقامت صوفیان که در آن گرد می‌آمدند یا برای مدتی در آن مقیم می‌شدند و با نظارت شیخِ خانقاه به عبادت، خلوت‌نشینی و تزکیۀ نفس می‌پرداختند.

واژۀ خانقاه معرب خانگاه، مرکب از خانه و گاه، و شبیه واژه‌هایی چون منزلگاه و مجلس‌گاه است. این واژه به صورت‌های دیگری چون خانگاه، خانگه، خانکاه، و خانقه نیز دیده می‌شود. صورت جمع این واژه نیز در منابع عربی به شکل خوانق و گاه خوانک، و در منابع فارسی بیشتر به صورت خانقاهات، خانگاهات، خانکاهات آمده است. بخش نخست این واژه، یعنی «خان» از واژۀ خانه به معنی محل اقامت، و بخش دوم، یعنی «گاه» نیز پسوند مکان است. در منابع مربوط به سده‌های میانه، گاه «خان» را بر گرفته از خوان، به معنی سفره، و یا از فعل خواندن دانسته‌اند که به نظر می‌رسد بیشتر ناظر بر اعمال و آیین‌های خانقاهی همچون صرف غذای جمعی باشد. مقریزی (د ۸۶۵ ق) ازجمله کسانی است که اصل این واژه را «خونقاه»، به معنی جایی که سلطان در آنجا طعام می‌خورد، می‌داند. البته باید توجه داشت که واژۀ خوردنگاه و خورنگه در زبان فارسی به معنی جای خوردن غذا به کار رفته است و در آثار شاعرانی چـون گرگانی و خاقانی نیـز دیده می‌شود. به هر روی، به نظر می‌رسد که واژۀ خانقاه به عمارتی اشاره داشته است که از خانه‌ها (اتاق‌ها/ حجره‌ها)ی متعدد تشکیل شده، و برای اقامت صوفیان به کار می‌رفته است.

ظاهراً واژۀ خانقاه نخستین بار در آثار نویسندگان سدۀ ۴ ق/ ۱۰ م دیده می‌شود. نویسندۀ ناشناس حدود العالم (تألیف: سال ۳۷۲ ق) به خانگاه مانویان اشاره می‌کند، و در دو کتاب البدء و التاریخ (تألیف: ۳۵۵ ق) و احسن التقاسیم (تألیف: پیش از ۳۸۷ ق) از خانقاه کرّامیان سخن به میان می‌آید.

شنبه، خرداد ۲۸، ۱۴۰۱

جبرئیل/ جبرائیل/ جبریل

جِبْرَئیل

جِبْرَئیل، از فرشتگان مقرب درگاه الٰهی که واسطۀ رساندن وحی پروردگار به انبیا، به ویژه پیامبر اسلام (ص) بود. نام جبرئیل ۳ بار در قرآن کریم در سوره‌های بقره (۲/ ۹۷، ۹۸) و تحریم (۶۶/ ۴) آمده است و در آن به مواردی از جایگاه این فرشته به عنوان رسانندۀ وحی الٰهی، یار و یاور پیامبر (ص)، وصف او به امین و نیز مورد توجه بودن او نزد پروردگار و نکوهش دشمنی با وی اشاره شده است.

در واژه‌شناسی سنتی اسلامی، نام جبرئیل ترکیبی از دو کلمۀ «جبر» و «ایل» دانسته شده است. لغویان، مفسران و راویان در تبیین بخش نخست این ترکیب، در واژۀ جبر، حرف جیم را به دو صورت مفتوح و مکسور به کار برده‌اند و با بیانی که نشان از ناشناخته بودن آن نزد ایشان دارد، معانی متفاوتی برای آن آورده‌اند. مثلاً به اختلاف جبر را معادلی برای فرشته، انسان، مرد، یا بنده دانسته‌اند، حال آنکه در خصوص بخش دوم یعنی ایل، تقریباً همگان آن را به معنی الله یا رب دانسته‌اند. معادل‌یابی نام‌هایی همچون «عبد الله» برای جبرئیل نیز در همین راستا ست. به جز مشهورترین تلفظ‌های این نام، در منابع به تلفظ‌های دیگری هم اشاره شده است: جِبریل بدون همزه که واژه‌ای سُریـانـی و بـه‌ معنـای عبد الرحمان یا عبد العزیز دانسته شده است؛ و صورت‌هایی چون جبرائیل و جبرال و نیز جبرین که تلفظ بنی اسد دانسته شده است. جفری بر آن است که اصل این واژه عبری است که به واسطۀ سُریانی وارد زبان عربی شده است.

... اصل واژۀ جبرئیل در زبان عبری از دو جزء جَبر (= مرد) و اِل ‌(= خداوند) تشکیل شده، و در کنار هم به معنی «مردِ خداوند» است. اختلافی که در نگارشِ جزء نخستِ کلمه وجود دارد، موجب آن شده است که برخی معانی دیگری (همچون «قدرتِ خداوند» و یا «خداوند نیرومند است») را نیز برای آن درنظر بگیرند. این واژه در متن هفتادی، یا ترجمۀ یونانی عهد عتیق به شکل «گابریل» درآمد و با همین تلفظ در بیشتر زبان‌های اروپایی متداول گردید. شماری از مفسران مسلمان هم آن را از ریشۀ سُریانی، و به معنی بندۀ خداوند (عبد الله) می‌دانند. این نام در متون اسلامی به شکل‌های مختلفی چون جِبْریل، جَبْریل، جَبْرَئیل، جَبْرائِل، جَبْرَئل، جَبْرییل، جَبْرائیل، جَبْرال، جَبْرین و جِبرین آمده است.

در کتاب مقدس، فرشتگان و موجودات آسمانی اغلب به طور جمعی و با واژه‌هایی چون سرافیم، کَرّوبیم و ... یاد می‌شوند، اما جبرئیل به همراه میکائیل یکی از دو فرشته‌ای است که نام او دو بار در عهد عتیق آمده است و این امر از جمله کهن‌ترین نمونه‌های نام‌گذاری فرشتگان به شمار می‌آید ... .

شنبه، خرداد ۲۱، ۱۴۰۱

اسماعیلیه/ اسماعیلیان

اِسْماعیلیه‌، یكی از فِرَق‌ شیعه‌ كه در اواسط قرن‌ ۲ق‌/ ۸م‌ پدیدار گشت‌ و سپس‌ به‌ شاخه‌ها و گروه‌هایی چند منقسم‌ شد. اسماعیلیان‌، همچون‌ شیعیان‌ امامی، امامت‌ را به‌ نص‌ می‌دانستند، اما در بارۀ سلسلۀ امامان‌ پس‌ از امام‌ صادق‌ (ع‌)، با دیگر پیروان‌ آن‌ امام‌ دچار اختلاف‌ گشتند. این‌ فرقه‌ نام‌ خود را از اسماعیل‌ فرزند امام‌ جعفر صادق‌ (ع‌) گرفته‌ است‌. در حال‌ حاضر، اسماعیلیان‌ كه‌ عمدتاً به‌ شاخۀ نِزاری‌ این‌ فرقه‌ تعلق‌ دارند، در بیش‌ از ۲۵ كشور در قاره‌های‌ آسیا و آفریقا و اروپا و آمریكا پراكنده‌اند. اسماعیلیان پس از شیعیان دوازد امامی (اثنی‌عشری) دومین جماعت بزرگ مسلمانان شیعی مذهب را تشکیل می‌دهند.

آنچه در ادامه می‌خوانید

اسماعیلیه

- بخش یکم؛ ظهور و دورۀ نخستین

- بخش دوم؛ اسماعیلیان در دورۀ فاطمی (تا ۴۸۷ق)

بخش سوم؛ اسماعیلیان پس از افتراق نزاری - مستعلوی

بُهره (بُهره‌ها) طیبی (هندیانِ اسماعیلی مذهب)

اصول عقاید شیعیان بُهره داوودی

سلسله امامان اسماعیلی (از آغاز تا امروز)

مدخل «اسماعیلیه» در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی و «بُهره» در دانشنامه جهان اسلام به قلم فرهاد دفتری؛ استاد «تاریخ اسماعیلیه» در مؤسسه مطالعات اسماعیلی لندن.

پنجشنبه، خرداد ۱۹، ۱۴۰۱

اِبلیس

اِبلیس


دفاع گروهی از بزرگان صوفیه از ابلیس

«...موضوع شایستۀ توجهی که در آثار گروهی از بزرگان صوفیه دیده می‌شود، کوششی است که در دفاع از ابلیس و توجیه نافرمانی او کرده‌اند. در اقوال منسوب به برخی از عارفان دوره‌های اولیۀ اسلامی گه‌گاه نکات و عباراتی که حاکی از همدلی و همدردی با ابلیس، حسن نظر نسبت به او، کوچک شمردن گناه او، و حتى اثبات بی‌گناهی اوست، دیده می‌شود.

از قول حسن بصری آورده‌اند که گفت: «انّ نور ابلیس من نار العزّة» و اگر نور خود را به خلق ظاهر کند، به خدایی پرستیده می‌شود؛ ذوالنون مصری از طاعات و عبادات بی‌تزلزل و کمال اخلاص او در بندگی با تحسین یاد می‌کند؛ بایزید بسطامی بر حال او دل می‌سوزاند و برای او طلب بخشایش می‌کند؛ نوری با تضرع و زاری او از درد فراق با او شریک می‌شود؛ جنید از استدلال او بر اینکه جز خدای را سجده کردن نارواست در شگفت می‌ماند؛ ابوبکر واسطی گوید که راه رفتن از ابلیس باید آموخت که «در راه خود مرد آمد»؛ سهل تستری از سخن گفتن او در علم توحید به حیرت می‌افتد، شبلی در وقت نزع از اینکه خطاب «لعنتی» با ابلیس بوده است بر او رشک می‌برد؛ ابوالعباس قصاب سنگ انداختن بر ابلیس را دور از جوانمردی می‌شمارد و او را شایستۀ مقام بزرگ در قیامت می‌دانند؛ ابوالحسن خرقانی از حق‌شناسی و عبرت‌آموزی او یاد می‌کند و ابوالقاسم گرکانی او را «خواجۀ خواجگان» و «سرور مهجوران» می‌خواند...».

آن‌چه خواندید، بخشی از مقالۀ «ابلیس» در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی بود که در ادامه نقل می‌شود.


مدخلِ «اِبلیس»، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، جلد سوم

اِبلیس، نام خاص (عَلَم) برای موجودی كه از فرمان خدا سرباز زد و از درگاه وی رانده شد. نیز اسمی‌ عام برای شیاطین. دربارۀ ابلیس از دیدگاههای مختلف می‌توان بحث كرد. در این مقاله، از ابلیس در ۴ بخش سخن رفته است:

۱- در لغت و ادب عربی (به قلمِ آذرتاش آذرنوش)

۲- در قرآن (به قلمِ عباس زریاب خویی)

۳- در كلام (به قلمِ سید جعفر سجادی)

۴- در ادب فارسی و عرفان (به قلمِ فتح‌الله مجتبایی).

شنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۴۰۰

نام شب‌های هر ماهِ قمری

نام شب‌های ماه قمری


در فرهنگ و سنّت عربی، هر سه شب از شب‌های هر ماه قمری اسمی دارد به شرح ذیل:

۱ - سه شبِ اول (شب‌های ۱ و ۲ و ۳): غُرَر.

۲ - سه شبِ دوم (شب‌های ۴ و ۵ و ۶): نُفَل.

۳ - سه شبِ سوم (شب‌های ۷ و ۸ و ۹): تُسَع.

۴ - سه شبِ چهارم (شب‌های ۱۰ و ۱۱ و ۱۲): عُشَر.

۵ - سه شبِ پنجم (شب‌های ۱۳ و ۱۴ و ۱۵): بِیض.

۶ - سه شبِ ششم (شب‌های ۱۶ و ۱۷ و ۱۸): دُرع.

۷ - سه شبِ هفتم (شب‌های ۱۹ و ۲۰ و ۲۱): ظُلَم.

۸ - سه شبِ هشتم (شب‌های ۲۲ و ۲۳ و ۲۴): حَنادِس.

۹ - سه شبِ نهم (شب‌های ۲۵ و ۲۶ و ۲۷): دَآدِیءُ.

۱۰ - سه شبِ دهم (شب‌های ۲۸ و ۲۹ و ۳۰): مُحاق.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۴۰۰

آشنایی با تقویم و گاهشماری منداییان

 آشنایی با تقویم و گاهشماری منداییان

تقویم سال ۴۴۵۳۹۰ و ۲۰۲۳ منداییان در یک نگاه

منداییان تقویمی دارند که به‌واسطه شروع آن با ماه «دَلو» (دولا)، آن را «دَلوی» می‌نامند. این تقویم ۳۶۵ شبانه‌روز دارد (بدون هیچ کسر یا اضافه‌ای) که از ۱۲ ماهِ ۳۰ روزی بعلاوه ۵ روز ایام پروانایی موسوم به «پنجه مقدس» تشکیل شده است. به عبارتی، منداییان «سالِ کبیسه» ندارند، چرا که معتقدند خداوند همه چیز را بر اساس گردش و تکرار خلق نموده و بر همین اساس سال‌های مندایی باید گردش کنند تا این دوران حفظ شود و یک‌روز هم به عقب یا جلو تغییر نکند. (سال مندایی دقیقاً ۳۶۵ روز است، بدون یک روز کسر یا اضافه)

ماه‌های تقویم مندایی آن‌طور که در نوشته‌های آن‌ها آمده به‌ترتیب عبارتند از: اِمبِرا - تورا - صلمی - سرطانا - اَریا - شُمبُلتا - قینا - ارقوآ - هطیا - گدیا - دولا - نونا. این ترتیبِ اصلیِ ماه‌هایی است که منداییان جهت استخراج طالع و نام دینی هر فرد مندایی که «مَلواشه» نامیده می‌شود، بکار می‌برند. این ترتیبِ ماه‌ها با ترتیبِ شمارشِ ماه‌ها در تقویم مندایی با مبدأ هبوط حضرت آدم (ع) و میلاد حضرت یحیی (ع) تفاوت دارند که در ادامه بیان خواهد شد.

جمعه، اردیبهشت ۰۳، ۱۴۰۰

منداییان از زبان منداییان (آشنایی با آداب و رسوم و مناسک منداییان)

 منداییان از زبان منداییان

آشنایی با آداب و رسوم و مناسک منداییان‌

درفش - نماد دینی صابئین مندایی

دانلود کنید «اینجا» یا «اینجا» یا «اینجا»

کلیات

برگی از تاریخ مندایی

ارکان اصلی شریعت مندایی

پیامبران صابئین مندایی

کتب مقدس منداییان

درجات دینی روحانیت صابئین مندایی

الفبای مندایی (آ با گا دا)

مَلواشه (نامِ دینی)

قبله مندائیان (اواثر)

درفش (پرچم و نماد دینی)

هِمیانِه

فرق هِمیانه و درفش

رسته (لباس دینی)

پندامه

اهمیت آب در شریعت مندایی

آب حیات (مِیا هیّی)

احکام مرتبط با آب‌ها در شریعت منداییان

طُماشه (غسل/ آبکشی)

تعمید (مَصبِتّا/ مَصوِتّا)

تعمید زُهرِیثا و تعمید شُمِیثا

رِشامه (وضو)

بِراخِه (نماز، دعا و نیایش)

صُما (روزه)

امبَطَلات

محرمات صابئین مندایی

اعیاد و مناسبت‌های صابئین مندایی

ایام پروانایی (پنجه مقدس)

دِهوا اِد دیمانا (سالروز ولادت حضرت یحیی)

خلاصه زندگینامه حضرت یحیی «یُِهیا یُهانا» از متون مندایی

چگونگی عروج نِشمِتای «یُهیا یُهانا» به عالم نور از کتاب مقدس «گنزا ربّا»

کَنشی و زَهلی، تکریص و دِهوا ربّا (نوروز بزرگ)

کنشو و زهلی (کنشی و زهلی)

دِهوا رّبا (نوروز ربّا، عید بزرگ)

تکریص، کراص، اعتکاف

دِهوا زوطا، عید شیشیان (نوروز کوچک)

اِکلیل، سمبل نور و روشنایی

جشنِ فِل؛ شروع خلقت و آماده نمودن حیات بر روی زمین

دِهوا حُنینا (دِهوا اِد طرما/ عید کوچک)

كاربرد كنجد و خرما در مراسم صابئين مندايى

عاشوریه (ابوالهریس)، واقعه طوفان نوح

مراسم لُوفانی و دُخرانی و شرح کامل آن

مراسمِ اِهاوا اِد مانی، «قماشی دادن» برای متوفی

اشخِنْتا (محل عبادت منداییان) 

شرح مراسم «تراسه‌ی اشخنتا» (مقدس نمودن اشخنتا)

شرح مراسم «تراسه‌ی اِشوَلیا»؛ شرح مراسم «ترمیدا» شدن یک «اشکندا»

شرح مراسم «مَشّا دخیا» (روغن پاک)؛ شرح مراسم «گنزورا» شدن یک «ترمیدا»

ذبح حیوانات (نِخاسا)

چگونگی ذبح حیوانات نزد منداییان

گوشت حلال نزد منداییان

ازدواج (قابین)

طلاق

مرگ از دیدگاه دیانت صابئین مندایی

وظایف یک مندایی در قبال شخص محتضر

وسایل و لوازم حمل جنازه

مندلتا و چگونگی ساخت آن

طریقه حمل جنازه و چگونگی دفن آن

سکین‌دولا

احکام طُماشه‌ی شخص محتضر

احکام دینی حمل جنازه

تقویم و گاهشماری منداییان 

شنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۹۹

انطباق لحظه‌ها/ تقویم جامع جهانی

 انطباق لحظه‌ها

تقویم جامع جهانی/ گاهشماریهای جهان

خدایا شکر که فرصت دادی در مزرعه‌ی عمر بکاریم


سلام بر بهاران و شکوفایی مردمان و شادابی و نشاط روزگاران

لحظه تحویل سال ۱۴۰۰ هجری خورشیدی و آغاز بهار در نیمکره شمالیِ کره زمین به وقت ایران ساعت ۱۳:۰۷:۲۸ روز شنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۹ هجری شمسی مطابق با ۲۰ مارس ۲۰۲۱ میلادی می‌باشد.

 

لحظه تحویل و آغاز فصول چهارگانه‌ی سال ۱۴۰۰ هجری خورشیدی:

فصل بهار (Spring Equinox): ساعت ۱۳:۰۷ دقیقه روز شنبه ۳۰ اسفندماه سال ۱۳۹۹ هجری خورشیدی

فصل تابستان (Summer Solstice): ساعت ۰۸:۰۲ دقیقه روز دوشنبه ۳۱خردادماه سال ۱۴۰۰ هجری خورشیدی

فصل پاییز (Fall Equinox): ساعت ۲۲:۵۱ دقیقه روز چهارشنبه ۳۱ شهریورماه سال ۱۴۰۰ هجری خورشیدی

فصل زمستان (Winter Solstice): ساعت ۱۹:۲۹ دقیقه روز سه‌شنبه ۳۰ آذرماه سال ۱۴۰۰ هجری خورشیدی

سه‌شنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۹۹

گاهشماری دوازده‌گانه حیوانی (گاهشماری دوازده حیوانی)

 

جدول تعیین نامِ حیوانِ سال هجری خورشیدی

جدول تعیین نام سالِ هجری خورشیدی در دوره‌ی ۱۲ ساله‌ی‌حیوانی در فرهنگ فارسی - تهیه شده توسط استاد محمدرضا صیاد (استاد و پیشکسوت تقویم و رویت هلال ماه)

این جدول سه قسمت دارد: قسمت‌های فوقانی، راست و میانی که به ترتیب دو رقم سمت چپ، دو رقم سمت راست و نام سال هجری خورشیدی را مشخص می‌کنند. با استفاده از این جدول می‌توان نامِ سالِ ۲۱۰۰ سالِ هجری خورشیدی (۰ - ۲۰۹۹) را تعیین نمود. برای آشنایی با روش استفاده از این جدول به ذکر مثال زیر می پردازیم.

سه‌شنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۹۹

قربانی در آیین یهود (آشنایی با قربانی در یهودیت و پی‌بردن به اهمیت آن)

قربانی در آیین یهود

آشنایی با قربانی در یهودیت و پی‌بردن به اهمیت آن

نحوه آدرس‌دهیِ آیاتِ کتاب مقدس در این مقاله به شکل زیر است: 
نام کتاب، شماره آیه : شماره فصل. 
برای مثال: آیه سوم از فصل یازدهم کتاب ارمیا (ارمیا ۱۱:۳).

چکیده

آیین قربانی از کهن‌ترین آیین‌های تمام ادیان، اعم از ابتدایی و پیشرفته، است. انسان‌ها در تمام ادوار کوشیده‌اند تا با تقدیم هدیه و قربانی به خدا یا خدایان، خشنودی آنها را جلب کرده، از خشم و غضبشان جلوگیری کنند. قرآن کریم منشأ قربانی در ادیان را امر الاهی می‌داند: «براى هر امتى قربانگاهى قرار دادیم، تا نام خدا را (به هنگام قربانى) بر چهارپایانى که به آنان روزى داده‏ایم، ببرند». این آیین در طول دوره‌های مختلف به علل گوناگون، دستخوش تغییر و تحول‌های زیادی شده است. آیین قربانی در ادیان مختلف، دارای شباهت‌هایی، از جمله یاد خدا و تقرب به او در قربانی‌، است و در مواردی نیز با یکدیگر اختلاف دارند، مثل جایگاه قربانی در شریعت، نحوه ادای قربانی و... . یکی از ادیان زنده و نزدیک به اسلام، یهودیت است. آیین قربانی در یهودیت نیز فراز و نشیب‌هایی را به خود دیده است. وابستگی مستقیم قربانی به معبد مقدس یهودیان، این آیین را، پس از تخریب معبد، به تعطیلی کشاند. در مراحل بعد یهودیان جایگزین‌هایی را برای قربانی در نظر گرفتند. در این نوشتار بر آنیم تا به بررسی جنبه‌های مختلف قربانی در یهودیت مثل پیشینه و پیدایش قربانی، جایگاه قربانی، گونه‌های قربانی، تحولات قربانی و... بپردازیم.

دوشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۹۹

احکام 613 گانه تورات با توضیحات

احکام ۶۱۳ گانه تورات با توضیحات

(اوامر و نواهی تورات؛ بایدها و نبایدهای تورات)

اصل مقاله + پاورقی‌
پاورقی‌ها در اصل مقاله نیست. این توضیحات برای فهم بهتر مطالب و اصطلاحاتِ بکار رفته در متن، توسط ویراستار افزوده شده تا مطالب برای خوانددگانِ بعضاً کم‌اطلاع یا حتی آنانی‌که برای اولین‌بار با این کلمات و واژگان آشنا می‌شوند جذابیت داشته باشد. مطالبی که در پاورقی‌ها آورده شده، تماماً از کتاب مقدس و نوشته‌های یهودیان می‌باشد.
نحوه آدرس‌دهی آیاتِ کتاب مقدس در این مقاله به شکل زیر است: 
نام کتاب، شماره آیه : شماره فصل. 
برای مثال: آیه سوم از فصل یازدهم کتاب ارمیا (ارمیا ۱۱:۳).

بر طبق سنتِ حاخامى، تورات مقدس (توراتنو هقدوشا) حاوى ۶۱۳ فرمان (اعم از اوامر و نواهى) است. یک معلم فلسطینى به نام ربى سیملاى (R. Simlai) چنین مى‌گوید: «۶۱۳ فرمان در سینا بر موسى وحى شد: ۳۶۵ فرمان، برابر با تعداد روزهاى سال شمسى، راجع به نواهى‌اند و ۲۴۸ فرمان، برابر با تعداد اعضاى بدن انسان، راجع به اوامر» (مکوت، ۲۳ ب). چنین احصایى، که ظاهراً مبتنى بر یک سنت باستانى است، در گفته‌هاى برخى از دانشمندان یهودى بروز کرد و در مکتب ربى عقیوا (R. Akiva) شکل گرفت و متجلى شد.

دوشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۹۹

آشنایی با تقویم عبری (Hebrew Calendar or Jewish Calendar)

مناسبت‌ها و اعیاد عبری در یک نگاه

آشنایی با تقویم عبری

اولين دستور خداوند به بنی‌اسرائيل، تعيين حلول ماه عبری «نيسان/ اَبیب» به عنوان مبدأ شمارش ماه‌های سال می‌باشد:

خداوند به مُشه (حضرت موسی) و اَهَرون (هارون) در سرزمين مصر چنين فرمود:

۱ و خداوند موسی و هارون را در زمین مصر مخاطب ساخته، گفت:  ۲ «این ماه برای شما سر ماه‌ها باشد، این اول از ماه‌های سال برای شماست» (خروج ۲ - ۱: ۱۲).

بر اين اساس، تعيين شماره‌ی روزها، آغاز ماه‌ها و شمارش سال‌ها از مهمترين موضوع‌های مورد توجه علمای يهود بوده است. طبق فرمان خداوند، اعياد سه‌گانه‌ی يهود (پسح: سالگرد خروج بنی‌اسرائيل از مصر برابر با «۱۵ نیسان» - شاووعُوت: نزول تورات مقدس (توراتنو هقدوشا) در كوه سينا برابر با «۶ سیوان» - سوكُوت: جشن سايه‌بان‌ها/ عید خیمه‌ها برابر با «۱۵ تیشری») می‌بايست در موعد مقرر و با مراسم عبادی ويژه برگزار گردد.

پنجشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۹۹

مرسدس سوسا، صدای بی‌صدایان


به خاطره جاودان مرسدس سوسا

صدایِ مرسدس سوسا صدایِ درد و رنج بشریست. صدایی که از اعماق تاریخ می‌آید. صدای جوامعی که به ظلم عادت نمی‌کنند و با ظلم همراهی نکرده‌اند. صدای مرسدس سوسا صدای مقاومت است در برابر سلطه‌گری و صدای مبارزه برای تغییر. سرودهای پرشور ویولتا پارّا از حنجره‌ی شورانگیز مرسدس سوسا بود که بر جان میلیون‌ها مردم استبدادزده آمریکای لاتین و دیگر نقاط جهان جاری می‌شد. سوسا از آن دسته خوانندههایی نبود که حکومت‌ها آنها را بر روی سن می‌آورند و برایشان کف می‌زنند، از آن دسته خواننده‌هایی بود که آنها را از روی سن به زندان می‌برند. مرسدس سوسا از آن آدم‌هایی نبود که به وقت انقلاب از کشور می‌گریزند و در جای امنی به دور از مردم پناه می‌گیرند و خود را «تبعیدی» می‌خوانند، از آن کسانی بود که به وقت انقلاب به کشور باز می‌گردند و در میان آتش به میان مردم می‌روند. همچون ماریا فارانتوری (+) و جوآن بائز (+). سوسا موسیقی را سلاحی علیه ستمگری و علیه انسان‌ستیزی کرد. او با رساترین و مصمم‌ترین صدای ممکن فریاد زد که «همه چیز تغییر خواهد کرد. آنچه که دیروز تغییر کرد، فردا هم تغییر می‌کند» (Todo cambia). (+)

چهارشنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۹۹

کِتِه کولویتس، صدای مصممی در بیان انسان و رنج‌هایش


کِتِه کولویتس

صدای مصممی در بیان انسان و رنج‌هایش

کِتِه اشمیت کولویتس (۱۸۶۷ تا ۱۹۴۵) هنرمند انسان‌دوست آلمانی بود. او از خانواده‌ای با تربیت فرهنگی و آگاهی سیاسی و اصالتاً از اهالی کوئینزبرگ (کالینینگراد فعلی) بود. ناحیه‌ای در میان لهستان و لیتوانی که اکنون بخشی از روسیه اما بیرون از مرزهای اصلی آن است. سرزمینی که ایمانوئل کانت و هانا آرنت نیز از آنجا برخواسته بودند.

کته کولویتس در آثار هنری بی‌بدیل خود روایتگر رنج‌های محرومان و ستمدیدگان و پیکارگر پرشور علیه ناسیونالیسم و جنگ‌طلبی و بهره‌کشی از انسان بود. او از سن ۱۶ سالگی طراحی از کارگران تحت ستم، مادران دردمند و دیگر مردمان فرودست و زحمتکش را شروع کرد و اینکار را تا پایان عمر همچون وظیفه انسانی خود می‌دانست و ادامه داد. مجموعه آثار بازمانده از او بالغ بر ۱۶۰۰ اثر هستند که شامل طراحی‌های با زغال، مجسمه و مجسمه‌های کوچک مفرغی، حکاکی و کنده‌کاری روی چوب، لیتوگراف یا چاپ سنگی، اِچینگ و چاپ باسمه می‌شوند. از «اینجا» و «اینجا» ببینید. توجه او به استفاده از انواع تکنیک‌های چاپ دستی نشان‌دهنده تمایل او به تکثیر آثار و تأثیرات انسانی آنها بوده است.

ازدواج کته با دوست زمان کودکی‌اش- کارل کولویتس- که پزشکی در خدمت محرومان بود، تأثیر بسزایی در فعالیت‌های او گذاشت و او بسیاری از آثار خود را با الهام از بیماران محرومی که برای مداوای رایگان به مطب شوهرش مراجعه می‌کردند، می‌آفرید.

سه‌شنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۹۹

گذری بر جشن‌ها و اعیاد سالیانه مسیحیان

گذری بر جشن‌ها و اعیاد سالیانه مسیحیان

مسیحیان دارای جشن‌ها، و اعیاد بسیاری در طی سال هستند. برخی از آنها مانند روز کریسمس هر سال در یک تاریخ مشخص رُخ می‌دهند؛ در صورتی که برخی از آنها در محدوده‌ای از تاریخ در نوسان هستند. یکی از اعیاد اصلی مسیحیان که داری تاریخ متغیر است عید پاک یا عید قیام است و از آن جهت که تاریخ بسیاری از اعیاد در ارتباط با عید قیام قرار دارد از اینرو تاریخ آنها نیز متغیر می‌باشد. هر یک از این اعیاد دارای تاریخچه و همراه با مراسم خاصی هستند که سعی شده است تا در حد لازم به آن پرداخته شود.
لازم به ذکر است که این اعیاد بر دو بخش تقسیم می‌شوند، یک بخش از آن اعیاد جهانی و عمومی هستند که معمولاَ توسط ایمانداران سراسر دنیا برگزار می‌شود، و بخش دیگر، اعیاد و جشن‌هایی هستند که توسط یک یا چند منطقه، و یا یک یا چند کشور خاص برگزار می‌شوند. در اینجا سعی بر این است که بتوانیم پاسخگوی هر دو بخش باشیم.

دوشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۹۹

خدا هشدار داد که پادشاه نخواهید

«خدا هشدار داد که پادشاه نخواهید»

احتمالاً اثرگذارترین کتاب در رشد و بالندگی تمدن غربی کتاب مقدس باشد. البته ریشه‌‌ی نام‌اش (Bible) در زبان یونانی به‌سادگی به معنای کتاب است. تا به روزگاران اخیر در غرب مسیحی کتاب مقدس همچنان سنگ محکِ تقریباً همه‌ی مباحثات و مجادلات بر سر اخلاق و حکومت بود. یکی از قطعات رسایِ «عهد عتیق» در باب حکومت آن جاست که خدا به بنی‌اسرائیل که در آغاز در وضع بی‌دولتی می‌زیستند -حاکمی نداشتند تا از ایشان مالیات بستاند و سرباز‌گیری کندهشدار می‌دهد که طلب پادشاه داشتن به سیاق ملت‌های دیگر نکنند. لیکن در کتابِ نخستِ سموئیل، اهالی یهود خواهان یک پادشاه شدند، و خداوند سموئیل را گفت که پادشاه داشتن به چه معناست (اول سموئیل فصل هشت). همان‌گونه که در بابِ «داوران» آمده، تا آن هنگام «پادشاهی در میان بنی‌اسرائیل نبود؛ هر که به آن کاری بود که در چشم‌اش درست می‌نمود» و فقط داورانی بودند جهت حل اختلافات. برای قرن‌ها این داستان به یاد اروپایی‌هایِ مسیحی می‌آورد که خدا نه تنها خود حکومتی بر روی زمین برپا نکرده بلکه خود بندگان‌اش را از طلب آن نیز برحذر داشته است. توماس پین، لرد اکتون و لیبرال‌های دیگر بارها این داستان را در نوشته‌های‌شان نقل کرده‌اند.

یکشنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۹۹

شهرستان‌های ایرانشهر/ شهرستان‌های ایران - تنها متن بازمانده از واپسین سده‌های فرمانروایی ساسانیان درباره جغرافیایِ تاریخی و سیاسیِ شهرهای ایرانشهر

شهرستان‌های ایرانشهر

شهرستان‌های ایرانشهر/ شهرستان‌های ایران کتاب کوچکی به زبان پهلویِ ساسانی (فارسی میانه) و تنها اثر موجود به این زبان که به جغرافیایِ تاریخی می‌پردازد. تدوین نهایی این رساله در سده سوم هجری صورت پذیرفته است. در متنِ رساله‌ی شهرستان‌های ایران همچون اغلب متون پهلوی، واقعیت و داستان‌ها در هم آمیخته شده‌اند.
کوست: کوست یکی از واحدهای تقسیمات کشوری ایران بود. این عقیده وجود دارد که در دوره‌ی پادشاهی خسرو اول (۵۳۱-۵۷۹م)، شاهنشاهی ساسانی به چهار پاره «کوست» بخش شده است. به گزارش یک منبع ارمنی، شاهنشاهی ساسانی به این چهار کوست بخش شده بود: 
۱- کوست خراسان؛ بخش شمال شرق.
۲- کوست خوروران؛ بخش جنوب غرب.
۳- کوست نیمروز؛ بخش جنوب شرق.
۴- کوست آدوربادگان؛ بخش شمال غرب.