پنجشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۹۹

شرحِ نام‌گذاری ماه‌های (بُروج) خورشیدیِ سال در گاهشماری‌های ایرانی

شرحِ نام‌گذاری ماه‌های سال در گاهشماری‌های ایرانی
به نقل از متون زرتشتی و نوروزنامه خیام


ماه‌های دوازده‌گانه سال در گاهشماری‌های ایرانی

فارسی کنونی (به همراه معنی آن‌ها):

فروردین (نیروی پیش برنده) - اردیبهشت (راستی و پاکی) - خرداد (کمال و رسایی) - تیر (باران) - مرداد (جاودانگی و بیمرگی) - شهریور (کشور برگزیده) - مهر (عهد و پیمان) - آبان (آبها) - آذر (آتش) - دی (آفریدگار، دادار) - بهمن (اندیشه نیک) - اسفند (فروتنی و بردباری).

زبان پهلوی:

فْرَوَهْر - ارتَ‌وَهیشتَ - خُردات - تیشْتَریَه - اَمُردات - شَتْریوَر(شَهرِوَر) - مهر(میتْرْ) - آپان - آتُر (آتَخْش) - داتار (دادار) - وَهمَن – سْپَندارمَد.

زبان اوستایی:

فْرَوَشی - اَشاوَهیشتَ (اَشَه‌وَهیشتَه/ اشاوهیشتا) - هَئوروَتات (هه‌اروتات) - تیشْتْریه (تِشرَیا) - اَمِرِتات - خْشَتْرَوَئیریه - میثْرَ (میترا) - اَپَم (آپَن/ اَپانْم‌نَپات) - آتَر(آثْر/ آترا) -  دَئوش (دَدوش/ دَذو/ دتوشو) - وُهومَنَه (وهومن) - سِپَنتَه‌آرمِئیتی (سپنتا آرمیتی).

برابری نام ماه‌های گاهشماری یزرگردیِ زرتشتی در زبان اوستایی و پهلوی با نام‌های کنونی:
فروردین (فْرَوَهْر/ فْرَوَشی) 
اردیبهشت (اردیوهِشت/ ارتَ‌وَهیشتَ/ اَشاوَهیشتَ/ اَشَه‌وَهیشتَه/ اشاوهیشتا) 
خرداد (خُردات/ هَئوروَتات/ هه‌اروتات) 
تیر (تیشْتْریه/ تیشْتَریَه/  تِشرَیا) 
مرداد (اَمُرداد/ اَمُردات/ اَمِرِتات) 
شهریور (شَتْریوَر/ شَهرِوَر/ شهریر/ خْشَتْرَوَئیریه) 
مهر (میتْرْ/ میثْرَ/ میترا) 
آبان (آپان/ اَپَم/ آپَن/ اَپانْم‌نَپات) 
آذر (آتَر/ آثْر/ آترا/ آتُر/ آتَخْش) 
دی (داتار/ دادار/ دَئوش/ دَدوش/ دَذو/ دتوشو) 
بهمن (وَهمَن/ وهومن/ وُهومَنَه) 
اسفند (سْپَندارمَد/ سِپَنتَه‌آرمِئیتی/ سپنتا آرمیتی)

ماه‌های دوازده‌گانه سال در تقویم جلالی (ملکشاهی) و تقویم نوروزی شهریاری (مبدأ ملی ایران):

ماه نو - نو بهار - گرما فزا(ی) (گرما فزون) - روز افزون - جهان تاب - جهان آرا(ی) - مهرگان - خزان - سرمافزا(ی) - شب افروز (شب افزون) - آتش افروز - سال افزون.


شرحِ نام‌گذاریِ ماه‌های سال در گاهشماری‌های ایرانی

متون زرتشتی و سالنامه‌های راستی و مزدا

فروردین: ماه اول سال و روز نوزدهم هر ماه در گاهنمای زرتشتیان (یزدگردی) فروردین نام دارد. بنا به باور پیشینیان، ده روز پیش از آغاز هر سال، «فَروَهَرِ» در گذشتگان که با روان و دین (وجدان) از تن جدا گشته و به سوی جهان مینُوی گراییده‌اند، برای سرکشی خان و مانِ دیرین خود فرود آیند و درهنگام ده شبانه‌روز روی زمین به سر بَرَند، به مناسبتِ فرود آمدن فروهرهایِ نیاکان، هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده‌اند.
فروهر: فُروهَر/ فَرْوَهَر/ فْرَوَهْر/ فَرَوَهْر/ فَرَوَشی. در باورهای ایرانی یکی از نیروهای مینوی وجود آدمی و همه دیگر آفریدگان است. فروهر پیش از آفرینش تن و پس از آن نیز همچنان به هستی خود ادامه می‌دهد و همیشه و همواره به راه نیکی و نیک‌اندیشی فرمان می‌دهد. یشتی از اوستا با نام فروردین‌یشت به فروهرها اختصاص دارد. به نظر می‌آید که در باورهای کهن، فروهر همان «روان نیاکان» بوده که در زمان‌های جدیدتر شخصیتی جداگانه یافته‌است. «فْرَ» به معنای «پارا» و «پیشین» (با فَـرّ اشتباه نشود) و «وَهَر» به معنای «باور»، در مجموع معنای «باور پیشین» را می‌دهد. دامنه توانایی‌های فروهرها بسیار گسترده و بزرگ است. قدرت فروهرها گاه بیشتر از بزرگترین ایزدان و حتی یاری دهنده به خودِ اهورامزدا هستند. نظام آفرینش و پایداری آسمان و استواری زمین و بارش باران‌های حاصلخیز و رویش گیاهان سرسبز و وزش بادهای ابرآور و گردش خورشید و ماه و ستارگان و پیروزی در میدان کارزار و درمان ناخوشی‌ها و همه سامان گیتی، از فَـرّ و شکوه و خواست آنان است. (فرهنگنامه ایران، مدخلِ فروهر) 
فَرّ: خُرَّه و خُرّه و خُوَرِّه (پهلوی)/ خْوَر (اوستایی). فَرّ به فروغی ایزدی گفته می‌شود که به هر کس بخشیده شود، او شایسته و برازنده سروری و سالاری و برتری خواهد بود. چنانکه که ثعالبی نیز از آن با تعبیر «پرتو خوشبختی خدایی» یاد می‌کند. فَرّ در نگاره‌ها به صورت پرتوها و گاه هاله‌ای از نور بر دور سر مقدسان و پادشاهان، نشان داده می‌شود. اما آیا چه رویدادی در طبیعت، خاستگاه اصلی فَرّ و باورهای منسوب به آن بوده است؟ 
به نظر می‌رسد که فَرّ عبارت است از پرتوهای زرین و درخشان و با شکوه خورشید که پیش از طلوع و پس از غروب دیده می‌شود. پیش از طلوع خورشید، این پرتوها از پشت کوه‌های شرق ایران بر می‌دمند و در واقع کوه‌ها نخستین دارنده فَرّ بشمار می‌روند و همانگونه که در زامیادیَشت و دیگر آثار ایرانی دیده‌ایم، بین فَرّ و کوه ارتباط و پیوندی عمیق وجود دارد و می‌دانیم که کوه، خود به دلیل برافراشتگی به سوی آسمان و دارندگی سرچشمه آب‌ها و رودها و بردمیدن خورشید از پشت آن و گردش ستارگان بر بالای آن، واسطه و پیوند دهنده بین انسان و خدا یا واسطه بین جهان خاکی با جهان مینوی است؛ ویژگی‌هایی که فَرّ نیز از آن برخوردار است. اما پس از غروب خورشید، این پرتوها از نگاه سرایندگان زامیادیَشت، در پشت آب‌های دریا فرو می‌رود (خواه دریای کاسپین/ مازندران و خواه دریاچه هامون). در زامیاد‌یَشت نیز دیده‌ایم که آرامگاه فَرّ در دریای فراخکرت است و همه خواستاران او برای به دست آوردنش به دریا می‌جهند. (فرهنگنامه ایران، مدخلِ فَرّ)

اردیبهشت: دومین ماه سال و سومین روز از ماه در گاهنمای زرتشتیان (یزدگردی)، اردیبهشت نام دارد. در اوستا «اَش‌وَهَیشتَ»، در پهلوی «اَشاوَهیشت» و در فارسی «اردی‌بهشت» گوییم. «اَشاوَهیشت» از دو بخش تشکیل شده، نخست «اَشا» که معنی آن بسیار گسترده است: راستی و درستی، تقدّس، قانون و آیین ایزدی، پاکی ... و بسیار هم در اوستا به کار برده شده است. بخش دیگر این واژه «وَهیشت» صفت عالی است به معنی بهترین. واژه بهشت در فارسی به معنی فردوس از همین واژه است. در مجموع این واژه به معنی بهترین راستی و درستی است. درعالَمِ روحانی نماینده فروزه راستی و پاکی و تقدّسِ اهورا مزدا است و در عالم مادی نگهبانی همه آتش‌های روی زمین به او سپرده شده است.

خورداد: نام سومین ماه سال و روز ششم از گاهنمای زرتشتیان (یزدگردی) است. در اوستا و پارسی باستان «هَئوروَتات»، در پهلوی «خُردات» و در فارسی «خورداد یا خرداد» گفته شده است. هَئوروَتات از دو بخش، نخست «هَئوروَ» که صفت است به معنی رسا، همه درست و کامل؛ دوم «تات» که پسوند است برای اسم مؤنث؛ بنابراین «هَئوروَتات» به معنی کمال و رسایی است. خورداد نماینده رسایی و کمال اهورامزدا است و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.

تیر: نام چهارمین ماه سال و سیزدهمین روز از گاهنمای زرتشتیان (یزدگردی) است. در اوستا «تیشتَری»، در پهلوی «تیشتَر» و در فارسی به شکل تغییر یافته آن «تیر» گفته می‌شود. تیر فرشته نگهبان باران است و به کوشش او زمینِ پاک، از باران بهره‌مند و کشتزارها سیراب می‌شود. هرگاه تیشتر از آسمان سر بر زند و بدرخشد مژده ریزش باران می‌دهد.

اَمُرداد: نام پنجمین ماه سال و روز هفتم از گاهنمای زرتشتیان (یزدگردی) است. در اوستا «اَمِرَتات»، در پهلوی «اَمُرتات» و در فارسی «اَمُرداد» گفته شده که واژه‌ای است از سه بخش، بخش نخست «اَ» که نشانی نفی به معنی نه؛ دوم «مِرتا» به معنی مردنی، نیست و نابود شدنی و بخش سوم «تات» که پسوند و دال بر اسم مؤنث است. بنابراین اَمُرداد یعنی «بی‌مرگی و آسیب‌ندیدنی یا جاودانی»، پس واژه مُرداد نادرست به کار می‌رود. در باور ایران باستان اَمُرداد نگهبان نباتات است.
نظر دکتر رضا مرادی غیاث‌آبادی در باره واژه «مُرداد» یا «اَمُرداد»: 
واژه «اَمِـرِتات» در اوستا به معنای نمیرندگی و بی‌مرگی، و در اوستای نو به چهره امشاسپند بانوی نگاهبان گیاهان و خوراک‌های گیاهی در می‌آید. این واژه با تغییرات آوایی که در گذر زمان روی می‌دهد، در متون پهلوی متأخر به گونه «اَمُـرداد/ اَمُـردات» و در زبان فارسی به شکل «مرداد» تغییر می‌یابد که از ظاهر هیچکدام از آواها و نگارش‌های سه‌گانه اخیر، معنای اصلی اوستایی آن برنمی‌آید. اما با این وجود، تمامی نویسندگان متون پهلوی و ادبیات فارسی، معنای امرداد و مرداد را همچنان «بی‌مرگی/ نمردنی» دانسته‌اند. 
نگارش واژه «مُرداد» به شکل «اَمُرداد» (آنگونه که برخی بر آن اصرار می‌ورزند) در زبان و ادبیات فارسی سابقه‌ای ندارد و در شاهنامه فردوسی و دیگر آثار ادبی، تاریخی و نجومی، این نام بگونه «مُرداد» نوشته شده و از آنجا که آثاری همچو شاهنامه، خود مرجع و معیار زبان فارسی است، بعید است که حق دستکاری در آنرا داشته باشیم و بخود اجازه اشتباه دانستن گفتار گزارنده شاهنامه‌ای را بدهیم که نه تنها سخنش بنیاد و داور زبان فارسی، که گستره ادبیات پهلوی نیز مرجع واژگان سروده‌های او بوده است. تغییر آوای امرتات به امرداد و مرداد محصول تطور و پیشرفت زبان است و بسیاری از واژگان دیگر، و از جمله آوا و تلفظ نام تمامی یازده ماه دیگر سال نیز دیگرگون شده است. واژه اوستایی «اَمِرتات» خود شکل دگرگون شده آغازین هندواروپایی آن، یعنی «نْـمِـر/ نْـمُـرتو» بوده است. 
بنگرید به فرهنگ ریشه‌های هندواروپایی زبان فارسی، منوچهر آریان ‌پور کاشانی، تهران، ۱۳۸۴.

شهریور: نام ششمین ماه سال و روز چهارم از گاهنمای زرتشتیان (یزدگردی) است. در اوستا «خشَترَوَای‌ریَ»، در پهلوی «شَتریوَر» و در فارسی «شهریور» می‌دانند. این واژه از دوبخش، نخست «خشَترَ» به معنی کشور و پادشاهی است و بخش دوم صفت است از «وَر» به معنی برتری دادن، «وَای‌ریَ» به معنی برگزیده و آرزو شده که بر روی هم یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده. این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور در جهان روحانی نماینده پادشاهی ایزدی و فرّ و اقتدار و خداوندی است و در جهان مادی پاسبان فلزات. روایت شده است شهریور آزرده و دلتنگ می‌شود از کسی که سیم و زرّ را بد به کار اندازد یا بگذارد که زنگ بزند.

مهر: نام هفتمین ماه سال و شانزدهمین روز از گاهنمای زرتشتیان (یزدگردی) است. در سانسکریت «میترا»، در اوستا و پارسی باستان «میثر»، در پهلوی «میثر» و در فارسی «مهر» گفته شده که ریشه میترای سانسکریت به معنی پیوستن است. مهر در سانسکریت به معنی دوستی، پروردگار، روشنایی و فروغ است و در اوستا فرشته روشنایی و پاسبان راستی و پیمان. مهر، ایزد همیشه بیدار و نیرومند است و برای یاری کردن راستگویان و برانداختن دروغگویان و پیمان شکنان در تکاپوست. مهر از برای پاسبانیِ سوگند و پیمان مردم گماشته شده است. از این رو فرشته فروغ  و روشنایی نیز هست که هیچ چیز از او پوشیده نمی‌ماند. برای آنکه از پیمانیِ نگهبانی برآید، اهورا مزدا به او هزار گوش و ده هزار چشم داده است.

آبان: نام هشتمین ماه سال و روز دهم از گاهنمای زرتشتیان (یزدگردی) است. در اوستا «آپَ»، در پهلوی «آپ» و در فارسی «آب» گفته شده است. در اوستا بارها به معنی فرشته نگهبان آب به کار رفته است. ایزد آبان نماینده بر آهن است و تدبیر امور و نیک خواهیِ ماه آبان از آنِ اوست.

آذر: نام ماه نهم و روز نهم از هرماه در گاهنمای زرتشتیان (یزدگردی) است. در اوستا «اَتَر»، در پهلوی و فارسی‌میانه «آتور» و در فارسی «آذر» می‌گویند. آذر، نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریاییان (هندوان و ایرانیان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می‌دهند.

دی: نام دهمین ماه سال و نام روزهای هشتم، پانزدهم و بیست وسوم هر ماه از گاهنمای زرتشتیان (یزدگردی) است. در اوستا «دَثوش» به معنی آفریننده، دادار و آفریدگار و بیشتر فروزه اهورامزدا است و آن از مصدر «دا» به معنی دادن و آفریدن است. در میان سی روز ماه، روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم به «دی» (آفریدگار) موسوم است و برای اینکه سه روزِ نامور به «دی» با هم اشتباه نشوند نام هریک را به نام روز پس از آن می‌پیوندند؛ و روز هشتم را «دی به آذر» و روز پانزدهم را « دی به مهر» و روز بیست و سوم را « دی به دین» گفته‌اند.

بهمن: نام یازدهمین ماه سال و روز دوّم از هر ماه در گاهنمای زرتشتیان (یزدگردی) است. در اوستا «وُاُهوُمَنَ»، در پهلوی «وُهوُمَن» و در فارسی «وَهمَن یا بهمن» گفته شده است. این واژه از دو بخش: «وُهوُ» به معنی خوب و نیک و «مَن» به معنی منش تشکیل شده است. پس بهمن یعنی نیک اندیش، نیک نهاد. نخستین آفریده اهورامزدا است؛ در جهان مینُوی نماد اندیشه نیک و خِرَد و تواناییِ خداوند است. انسان را اندیشه و تدبیر بخشیده تا او را به آفریدگار نزدیک کند. یکی از وظایف بهمن این است که به انسان گفتار نیک را آموزش می دهد و از هرزه گویی باز می دارد.

اسفند: نام آخرین ماه سال و روز پنجم از گاهنمای زرتشتیان (یزدگردی) است. در اوستا «سپِنتَ‌آرمَ ای‌تی»، در پهلوی «سپندار» و در فارسی « سپندارمذ، اسفندارمذ» و گاه به تخفیف «سپندار و اسفند» گفته شده است. واژۀ «سپِنتَ‌آرمَ ای‌تی» به معنی مهر و فروتنیِ پاک است. سپندارمذ یکی از امشاسپندان است که خویشکاریِ او آن است که همواره زمین را خرّم، آباد، پاک و بارور نگه دارد. هرکه به کشت و کار بپردازد و خاکی را آباد کند خشنودی سپندارمذ را فراهم کرده است و آسایش در روی زمین سپرده به دست اوست و خودِ زمین نیز نماد این ایزد بردبار و شکیباست.


نوروزنامه خیام

فروردین‌ماه: بزبان پهلوی است، معنیش چنان باشد که این آن ماهست که آغاز رُستن نبات در وی باشد، و این ماه مَر بُرج حَمَل راست که سرتاسر وی آفتاب اندرین بُرج باشد. (مر؛ نشانه‌ای زاید که برای زینت کلام به کار می‌رفته است).

اَردیبهشت‌ماه: این ماه را اردبهشت نام کردند یعنی این ماه آن ماه است که جهان اندر وی به بهشت ماند از خُرّمی، وارد به زبان پهلوی مانند بُود، و آفتاب اندرین ماه بر دور، راست در برج ثَور باشد و میانه‌ی بهار بود.

خردادماه: یعنی آن ماهست که خورش دهد مردمان را، از گندم و جو و میوه، و آفتاب در این ماه در بُرج جَوزا باشد.

تیرماه: این ماه را بدان سبب تیرماه خوانند که اندرو جو و گندم و دیگر چیزها را قسمت کنند، و تیر آفتاب از غایتِ بلندی، فرود آمدن گیرد، و اندر این ماه آفتاب در بُرج سَرَطان باشد و اول ماه از فصل تابستان بود.

مردادماه: یعنی خاک، دادِ خویش بداد از برها و میوه‌های پخته که در وی به کمال رسد، ونیز هوا در وی مانند غبارِ خاک باشد و این ماه میانه‌ی تابستان بود و قسمت او از آفتاب مَر بُرج اَسَد را باشد.

شهریورماه: این ماه را از بهر آن شهریور خوانند که ریوِ دخل بُود یعنی دخل پادشاهان در این ماه باشد، و در این ماه برزگران را دادنِ خراج آسان‌تر باشد، و آفتاب دراین ماه در سُنُبله باشد و آخر تابستان بود.

مهرماه: این ماه را از آن مهرماه گویند که مهربانی بود مردمان را بر یکدیگر، از هرچه رسیده باشد از غله و میوه نصیب باشد بدهند، و بخورند بهم، و آفتاب در این ماه در میزان باشد، و آغاز خریف بود.

آبان‌ماه: یعنی آب‌ها در این ماه زیادت گردد از باران‌ها که آغاز کند، و مردمان آب گیرند از بهرِ کشت، و آفتاب در این ماه در برج عَقرب باشد.

آذرماه: به زبان پهلوی آذر، آتش بُود؛ و هوا در این ماه سرد گشته باشد، و به آتش حاجت بُود، یعنی ماه آتش، و نوبت آفتاب در این ماه مَر برج قَوس را باشد.

دی‌ماه: به زبان پهلوی دی، دیو باشد؛ بدان سبب این ماه را دی خوانند که درشت (در برخی نسخ در شب آمده است) بُود و زمین از خُرَّمی‌ها دور مانده بود، و آفتاب در جَدْی بُود، و اول زمستان باشد.

بهمن‌ماه: یعنی این ماه بَهَمان مانَد و ماننده بود به ماه دی به سردی و خشکی، و به کنج اندر مانده، و تیر آفتاب اندرین ماه به خانه‌ی زحل باشد بدلو با جدی پیوند دارد.

اسفندارمذ: این ماه را بدان سبب اسفندارمَذ خوانند که اسفند به زبان پهلوی میوه بود یعنی اندرین ماه میوه‌ها و گیاه‌ها دمیدن گیرد، و نوبت آفتاب به آخر بُرج‌ها رسد، به برج حوت.

***

ژاله آموزگار

استاد ژاله آموزگار در مقاله‌ی «گزارشی ساده از گاهشماری در ایران باستان» که در مجله بخارا، سال پنجم شماره ۱ (پیاپی ۲۴، خرداد - تیر ۱۳۸۱) به چاپ رسیده آورده است:

بخشی از مقاله:
در مورد زمان و نحوه برقراری گاه‌شماری زردشتی نظريات متفاوت است. برخی بر اين عقيده‌اند كه پارسيان در مرحله‌ای شايد در دوره اردشير دوم كه با مناسك دينی جديدی روبرو هستيم، برای درست كردن سالنمایی جدا از اين سالنما، برای استفاده در سراسر مجامع دينی پيشگام شدند و احتمالاً دين مردان برجسته‌ همه ايالت‌ها فراخوانده شدند تا پيرامون اين اقدام مهم به مشورت بپردازند و سالنمای زردشتی به ابتكار پارسيان احتمالاً در اواخر دوره‌ هخامنشی به وجود آمد.

اين نظريه مورد قبول گروهی ديگر از دانشمندان قرار نمی‌گيرد و چنين استدلال می‌كنند كه اگر اين تقويم در اين دوره وارد شده باشد، می‌بايست نام ماه‌ها به فارسی‌باستان ترجمه شود. در حالی‌كه نام‌های شهريور و مهر صورت فارسی‌باستان ندارند و برخی از نام‌های ماه‌ها صرفاً زردشتی هستند؛ مانند فروردين و ارديبهشت و بهمن. تنها زبانی كه در اين ميان می‌تواند نقش ميانجی داشته باشد، زبان‌ پارتی است. پس احتمالاً اين تقويم و نام‌های اوستایی ماه‌ها، نخست در ايران شرقی مورد قبول قرار گرفت و اجرا می‌شد، سپس در دوره اشكانيان و به‌خصوص در عهدی كه پس از دگرگوني‌های فرهنگی دوره سلوكيان گرايش بيشتری به فرهنگ ايرانی پيدا شد، احتمالاً در حدود قرن اول ميلادی، در ايران غربی نفوذ كرد.

در اين گاه‌شماری زردشتی سال دوازده ماه دارد كه هركدام به نام ايزد يا امشاسپندی ناميده می‌شود. اين نام‌ها هنوز پس از گذشت ساليان، برتارك ماه‌های ما می‌درخشند. نام هر شش اَمِشاسپَند (بهمن، ارديبهشت، شهريور، اسپندارمد، خرداد و اَمُرداد) در اين فهرست جای دارد. اين ماه‌ها سی روزه هستند. پنج روز باقيمانده از ۳۶۵ روز به نام پنج روز «بهيزك» يا «اندرگاه» يا «پنجه‌ دزديده» (خمسه‌ مسترقه) يا تروفته (پهلوی: truftag «دزديده») به پايان ماه دوازدهم، افزوده می‌شدند. در مورد ساعت‌های باقی‌مانده از یکسالِ کاملِ خورشیدی نیز بعداً توضیح داده می‌شود.
اَمِشاسپَند: اَمِشَسْپِنتَه (اوستایی)/ اَمِشُسپَند و اَمَهرسْپَند (پهلوی). مفهومی جدید در اوستای نو که شش تن از ایزدان و معانی کهن و نو را در قالب شخصیت‌های همراه و پیرامون اهورامزدا در می‌آورند. این شش امشاسپند عبارتند از: بهمن، اردیبهشت، شهریور، اسفند، خرداد و مرداد. از این شش تن، سه تای نخست نرینه و سه تای بعدی مادینه هستند. (فرهنگنامه ایران، مدخلِ امشاسپند)
متون اوستایی كهن و متأخر، تقسيمات سال را به اين صورت منظم، گزارش نمی‌كنند، حتی نام نوروز نيز در هيچ بخش اوستا نيامده است؛ اما نام روزها و ماه‌ها كه بر روی آثار بازمانده از دوره‌ اشكانی و به‌خصوص در سفالينه‌های نسا ديده می‌شود، تطابق كامل با تقويمی دارد كه در زير توضيح داده می‌شود: نام دوازده‌ماه در بندهشن آمده است.
بُندَهِشن: بُندَهِش/ زندآگاهی (پهلوی). کتابی به زبان پهلوی از فَرْنْبَغ دادَگی که در سده سوم هجری گردآوری و تألیف شده است. بندهشن که نوعی کتاب کشکولی است، دربردارنده مطالب گوناگون و متنوعی در آفرینش جهان، ذکر کوه‌ها و رودها و ستارگان و گیاهان و جانوران و مطالب جغرافیایی و هستی‌شناسانه. اطلاعات موجود در بندهشن به‌رغم اهمیت و تنوع آنها، تحریف شده و بعضاً ساختگی هستند و بخصوص جغرافیای تاریخی ایران عامداً یا غفلتاً آشفته شده است. در بندهشن چنین آمده است که اورمزد از یافتن موجودی دیگر برای انجام زایمان ناتوان بود و از روی ناچاری زن را برای اینکار انتخاب کرد. زنی که حتی خداوند را نیز می‌رنجاند و از تبار «جِهی» (روسپی/ دختر اهریمن) است. از بندهش دو تحریر موسوم به بندهشن بزرگ یا ایرانی و بندهشن کوچک یا هندی وجود دارد. اهمیت این کتاب در ادبیات و لغات فراوان پهلوی است که در آن وجود دارد. (فرهنگنامه ایران، مدخلِ بندهشن) 
برخی از پژوهشگران عقيده دارند كه ترتيب نام‌گذاری ماه‌ها در تقويم زردشتی از فلسفه خاصی پيروی می‌كند:

سال با ماه فروردين آغاز می‌شود كه به « فَرْوَهَر»ها يا « فَرَوَشی»ها اختصاص دارد. فروهرها، همزادان آن جهانی آدميان هستند كه پيش از آفرينش‌ مادی مردمان در آن جهان به وجود می‌آيند و پس از مرگِ مردمان نيز هم‌چنان در دنيای ديگر جاودانه زندگی می‌كنند و از كيفرها و مجازات‌هایی كه روان‌ها متحمل می‌شوند، بدورند و حالت جنگجويانه دارند و اهوره مزدا را در نبرد او با اهريمن و ديوان ياری می‌دهند. واژه فَرَوَشی در اوستا مؤنث است.

در دوران باستان عقيده عمومی بر اين بود كه فقط پهلوانان دارای فروهر هستند؛ ولی بعدها باورهای مردم اين موهبت را شامل همه‌‌ی مردمان كرد. به اعتقاد ايرانيان باستان فروهرها، در ماه فروردين به زمين باز می‌گردند و هر يك به خانه خود فرود می‌آيند، ده روزی، (پنج روز پيش از پايان سال يعنی در آخرين گاهنبار و پنج روز بعد از شروع سال نو) و به روايتی تا روز فروهر ماه فروردين (يعنی روز نوزدهم ماه) در روی زمين به سر می‌برند. آن‌ها از ديدن پاكيزگی و درخشندگی خانه‌ بازماندگان خود دلخوش می‌شوند و برای شادكامی و بركت خاندان دعا می‌كنند.
فروهر: فُروهَر/ فَرْوَهَر/ فْرَوَهْر/ فَرَوَهْر/ فَرَوَشی. در باورهای ایرانی یکی از نیروهای مینوی وجود آدمی و همه دیگر آفریدگان است. فروهر پیش از آفرینش تن و پس از آن نیز همچنان به هستی خود ادامه می‌دهد و همیشه و همواره به راه نیکی و نیک‌اندیشی فرمان می‌دهد. یشتی از اوستا با نام فروردین‌یشت به فروهرها اختصاص دارد. به نظر می‌آید که در باورهای کهن، فروهر همان «روان نیاکان» بوده که در زمان‌های جدیدتر شخصیتی جداگانه یافته‌است. «فْرَ» به معنای «پارا» و «پیشین» (با فَـرّ اشتباه نشود) و «وَهَر» به معنای «باور»، در مجموع معنای «باور پیشین» را می‌دهد. دامنه توانایی‌های فروهرها بسیار گسترده و بزرگ است. قدرت فروهرها گاه بیشتر از بزرگترین ایزدان و حتی یاری دهنده به خودِ اهورامزدا هستند. نظام آفرینش و پایداری آسمان و استواری زمین و بارش باران‌های حاصلخیز و رویش گیاهان سرسبز و وزش بادهای ابرآور و گردش خورشید و ماه و ستارگان و پیروزی در میدان کارزار و درمان ناخوشی‌ها و همه سامان گیتی، از فَـرّ و شکوه و خواست آنان است. (فرهنگنامه ایران، مدخلِ فروهر)
برای آمدن آن‌ها به روی زمين و برای اين‌كه راه را به فروهرها بهتر بنمايانند، رسم بر اين بود كه در شب‌های آخر سال، و احتمالاً در آغاز پنج روزِ آخرين گاهنبار و در شب نوروزِ بزرگ، مراسم آتش‌افروزی بر بام‌ها انجام می‌دادند كه هم راه‌گشای فروهرها باشد و هم به دور و نزديك آگاهی دهند كه سال نو می‌آيد. و احتمالاً بازگشت فروهرها در پايان اقامتشان در زمين به بدرقه‌ای باشكوه نياز دارد كه همه خانه‌ها را ترك می‌كنند و در دامن دشت و صحرا با آنان بدرود می‌كنند.
جشن‌های گاهَنْباری: در آثار کهن ایرانی از شش جشن سالیانه نام برده شده است که با نام «جشن‌های گاهنباری» (پاره‌های سال/ موسم‌های سالیانه) شناخته می‌شوند. نام و هنگام برگزاری این جشن‌ها در آثار گوناگون با تفاوت‌های فراوانی ثبت شده است که خود از نشانه‌های دیرینگی بسیار آن می‌باشد. 
این جشن‌ها (با مبدأ آغاز تابستان) به ترتیب چنین هستند: «میدیوشِم» (در اوستایی: «مَئیذیوشِمَه») به معنای میانه تابستان؛ «پَتیه‌شَهیم» (در اوستایی: «پَئیتیش‌هَهیه») به معنای پایان تابستان؛ «اَیاثرِم» (در اوستایی: «اَیاثرِمَه») به معنای آغاز سرما (منظور میانه پاییز)؛ «میدیارِم» (در اوستایی: «مئیذیائیریه») به معنای میانه سال (منظور پایان پاییز، بر مبنای سالی با مبدأ آغاز تابستان)؛ «هَمَسپَتمَـدَم» (در اوستایی: «هَمَسپَت‌مَئیدَیه») به معنای برابری شب و روز یا برابری سرما و گرما (منظور پایان زمستان و هنگام اعتدال بهاری)؛ «میدیوزَرِم» (در اوستایی: «مَئیذیوئی‌زَرِمَیه»)، به معنای میانه فصل سبز (منظور میانه بهار). 
پایان بهار یا آغاز تابستان مانند دیگر فصل‌ها، دارای جشن گاهنباری نبوده و تنها به عنوان جشن آغاز سال نو بشمار می‌رفته است. جشن‌های گاهنباری ادامه و بازمانده‌ای از نوعی تقویم کهن در ایران‌باستان است. (فرهنگنامه ایران، مدخلِ جشن‌های گاهنباری) 
اِسْپیدانوشت: روز امید/ نوروز بزرگ (این نام جدیدتر است). جشنی در روز ششم فروردین‌ماه (خردادروز از فروردین‌ماه). از روزهای خجسته ایرانیان، همراه با شادی و آب‌پاشی. روز آغاز سال نو در تقویم سُغدی و خوارزمی. 
در متن پهلوی ماهِ فروردین، روزِ خرداد رویدادهای بسیاری به این روز منسوب شده است. از جمله: پیداییِ کیومرث و هوشنگ، روییدن مشی و مشیانه، تیراندازی آرش شیواتیر، غلبه سام نریمان بر اژی‌دهاک، پیدایی دوباره شاه کیخسرو و همپُرسِگی زرتشت با اهورامزدا. نام «روز امید» بخاطر انتظار پیدایی دوباره کیخسرو و دیگر نجات‌بخشان (سوشیانت‌ها) به این روز داده شده است. نام «اسپیدانوشت» از آیین نامه‌نویسی در این روز گرفته شده است که گمان می‌رود با پیام‌های شادباش نوروزی در پیوند باشد. (فرهنگنامه ایران، مدخلِ نوروزِ بزرگ)
ارديبهشت‌ Ardavahista/ Ashavahista اوستایی، نام يكی از امشاسپندان است كه موكل بر آتش است و زمان اين ماه هنگامی است كه گرمای تابستان در فلات فارس رفته‌رفته احساس می‌شود.‌

جشنِ «بهاربوده/ بهاربُد» كه همزمان با نخستين گاهنبار «مَديوزرم» و در اسطوره‌ زندگی زردشت به وضوح به آن اشاره می‌شود، در اين ماه قرار دارد. يكی از وظايف ارديبهشت‌امشاسپند نظارت بر نظم‌های زندگی است. به‌خصوص كوشش او بر اين است كه گياهان نيز به سامان برويند و رشد كنند، اين ماه اوج رويش گياهان است.

خرداد‌ (Haurvatat در اوستا) و اَمُرداد (Amartata در اوستا) دو امشاسپند مؤنثی هستند كه موكل برگياه و آب و تندرستی‌اند و بانوانه بر مسائل مربوط به خوراك كه بنيان آن بركشاورزی است، نظارت دارند. اين دو ماه سوم و پنجم در دو طرف ماهی هستند كه در تقويم كنونی ما تحت تأثير فرهنگ ايران غربی تير ناميده می‌شود. واژه تير را هم می‌توان از‌ tirya به معنی «سريع» گرفت و يا از‌ tigra به معنی «تير». اين نام به جای تیشْتَر (‌tistrya در اوستا) آمده است كه ايزد باران است و شايد اعلام‌كننده‌ باران‌های تند و متناوبی كه پس از گرمای شديد، انتظار آن را می‌توان داشت. نقش باران در كشاورزی و نقش كشاورزی كه در خوراك و وظيفه اين دو امشاسپند مؤنث خرداد و امرداد در مورد تأمين غذا، در نحوه قرار گرفتن نام اين ماه‌ها قابل‌ِ توجه است.
تیر: تِشتَر و تیشْتَر و تیشْتَریَه (اوستایی)/ تیرکیانوا (سیستانی قدیم)/ تیر و تیش و تیشیج (سُغدی)/ چیریچ (خوارزمی)/ شباهنگ/ شِعْرای یَمانی. درخشان‌ترین ستاره آسمان و ستاره باران‌آور (در ادبیات فارسی به سیاره عُطارِد و خدنگ و ناوک نیز تیر می‌گویند که با ستاره تیر/ تشتر متفاوت است). یشتی از اوستا بدو اختصاص دارد و تشتریشت/ تیریشت نامیده می‌شود. 
تیر یا تشتر پُر نورترین ستاره آسمان و ایزد موکل بر آنست و در صورت فلکی «سگ بزرگ» (کَلب اکبر) قرار دارد. امروزه نخستین طلوع بامدادی این ستاره در مردادماه اتفاق می‌افتد. اما در زمان سرایش تیریشت، نخستین طلوع بامدادی این ستاره در حدود اوایل تابستان بوده است که نام ماهِ تیر نیز از همین واقعه گرفته شده است. این ستاره مانند دیگر ستاره‌های آسمان، هر شب مقداری بالاتر می‌آمده است تا اینکه در میانه‌های بهار در افق غربی فرو می‌رفته و از دیده پنهان می‌شده است. به دلیل اینکه بالا آمدن ستاره تیر/ تِشْتَر با افزایش بارندگی و پایین رفتن این ستاره با کاهش بارندگی توأم بوده است، بین این ستاره و بارندگی‌های فراوان ارتباطی احساس می‌شده که در سراسر تشتریشت به این باور اشاره شده است. (فرهنگنامه ایران، مدخلِ تیر/ تیشتر)
ماه شهريور (Xsathra Vairya در اوستا) نام امشاسپندی است كه موكل بر فرمانروایی خوب است و بر كانی‌ها نظارت دارد و به عبارت ديگر، سرور دارایی و ثروت است. ماه شهريرور ماهی است كه محصول برداشت می‌شود، تلاش‌ها به بار می‌نشيند و دارایی به خانه می‌آيد.

ماه هفتم، ماه مهر يا ماه ميتره در اعتدال پاييزی به جای اعتدال بهاری قرار داشت و جشن مهرگان كه در اين ماه قرار دارد، همسان جشن نوروز بود. در اين ماه پاشيدن بذر انجام می‌شد و اهميت آن، همسان آغاز بهار بوده كه زايش‌است و نوزایی.‌

ماه هشتم، ماه آبان، ماهی است كه در سرزمين‌ پارس انتظار بارش باران می‌رفت. اين ماه به آب‌ها و به بانوی آب (اناهيتا) تعلق دارد. همچنان كه «آبان‌يشت» اوستا نيز مختص اين ايزدبانوست.‌
ناهید: آناهیتا/ اَناهیتا (فارسی باستان)/ اَناهیتَه (اوستایی)/ اَرِدویسورَه اَناهیتَه (اوستایی)/ اَنَهیئودَه (عیلامی)/ اَنَهیتو (بابلی)/ اینانا و نانا و نی‌نی (لولوبی)/ ناخیذ (سُغدی)/ آناهیت (ارمنی)/ اَناهید (پهلوی)/ آناهید (پهلوی)/ بیدُخت. ایزدبانوی نگاهبان آب‌ها و به ویژه آب‌های روان. سیاره ناهید/ زهره و ایزدبانوی موکل بر آن. یشت پنجم اوستا با نام آبان‌یَشت در ستایش و بزرگداشت او سروده شده است. 
اَرِدْويسورَه اَناهيتَه پيش از آنكه در دوره‌های بعدتر به ايزدبانوی بزرگ آب‌ها تبديل شود، نامی برای يك رود و برای يك ستاره بوده است. «اَرِدْوی» يا «اَرِدْويسورَه» نام يك رود، و «اَناهيتَه» نام يك ستاره و نيز لقب آن رود بوده‌اند. در باورهای ایرانی سیاره ناهید ستاره آب‌های روان دانسته شده است و از همین رو نیایشگاه‌های ناهید نیز در کنار جویباران و چشمه‌ساران برساخته شده بوده است. همچنین برای ناهید شخصیتی مؤنث قائل بوده‌اند که در نتیجه آب‌های چشمه‌ها و قنوات را متعلق به او و او را حامی و پشتیبان آن‌ها می‌دانستند. اینکه در اندیشه‌های کهن ایرانی، مظهر چشمه‌ها جایگاه ناهید دانسته می‌شد و مردان را اجازه نزدیک شدن بدان نبود، از همین باور سرچشمه می‌گیرد. از سیاره ناهید در متون مکتوب ایرانی همراه با نامی دیگر موسوم به «اَردویسور» یاد شده است و در سراسر آبان‌یشت اوستا که در ستایش و گرامی‌داشت او سروده شده؛ از او با نام «اردویسور آناهید» یاد شده است. به گمان نگارنده، این نام و شخصیت منسوب به آن پیش از آنکه در دوره‌های بعدتر به ایزدبانوی بزرگ آب‌ها تبدیل شود؛ نامی برای یک رود و برای یک سیاره بوده است. 
آبان‌یَشت: آناهیدیَشت/ اَرِدویسورَه‌یَشت. پنجمين يشت اوستا و يكی از كهن‌ترين آن‌ها که در ستایش و بزرگداشت ناهید/ اَناهیتا/ آناهید سروده شده است. آبان‌يشت دارای ۳۰ بخش يا كَردِه و ۱۳۳ بند است. اما بسياری از اين بندها در دوره‌های جديدتر به متن اصلی افزوده شده‌اند. اشاره‌های جغرافيایی موجود در آبان‌يشت نشان می‌دهد كه محل سُرايش آن، سرزمين‌های جنوبی آسيای ميانه و شمال افغانستان امروزی و بويژه نواحی پيرامون رود آمو/ آمودريا بوده است. آبان‌يشت از منابع با اهميت در بررسی نام‌های پهلوانان و سرداران و پادشاهان در ايران باستان دانسته می‌شود. (فرهنگنامه ایران، مدخلِ آبان‌یَشت)
ماه نهم، ماه آذر است در مفهوم آتش، اين ماه زمينه را برای ماه سخت و سردی فراهم می‌كند. در اين ماه سرما فرا رسيده، ولی سخت‌تر از آن در راه است. از اين رو در اين ماه جشن‌های متعدد مربوط به آتش برگزار می‌شد. جشنی به نام «آذرجشن» روز نهم آذر (آذر روز از آذرماه) مرسوم بوده است. بيرونی از جشن ديگری كه در ماه آذر برگزار می‌شد، سخن می‌گويد. جشن‌های ديگر نيز منسوب به ماه آذر در آثار بيرونی آمده است.‌
آذَرجشن: از جشن‌های آتش در نخستین روز آذرماه. ظاهراً به مناسبت فرا رسیدن ماه آذر و برافروختن نخستین شعلة زمستانی (با جشن آذرگان اشتباه نشود). (فرهنگنامه ایران، مدخلِ آذرجشن) 
آذَرگان: جشنی در آذر‌روز از آذر‌ماه (برابر با نهم آذر) در گرامیداشت آذر/ آتش و ایزد موکل بر آن. از جزئیات و نحوه برگزاری این جشن اطلاعی در دست نیست. (فرهنگنامه ایران، مدخلِ آذرگان)
ماه دهم يا ماه دی از -‌ day به معنی آفريدن، صفت اهوره‌مزداست، اين ماه كه سخت‌ترين ماهِ سال به شمار می‌آمده است، برای تبرك بايد لقب اهوره‌مزدا را داشته باشد تا مردمان در برابر ديوِ سرما نيرومندتر و مقاوم‌تر از هميشه باشند و به عبارت ديگر، قداستِ نام از آفات جلوگيری كند. احتمال می‌دهند كه در دورانی سال با اين ماه شروع می‌شد؛ زيرا در پايان ماهِ آذر و آغاز ماهِ دی، شب، درازترين زمان خود را می‌گذراند و بعد، از فردا خورشيد نيرو می‌گيرد و رشد می‌كند و اين پيروزیِ روشنی بر تاريكی است.‌

ماه يازدهم يا بهمن‌ (Vohu manah در اوستا) به معنی انديشه‌‌ی نيك، نام نخستين امشاسپند مقرب درگاه اهوره‌مزداست كه در دنيای اهورایی در دستِ راست اهوره‌مزدا قرار دارد و شايد بدين مناسبت است كه در اين گاه‌شماری نيز بلافاصله پس از ماه دی قرار دارد.

ماه دوازدهم يا ماه اسفند، ماه سپندارمذ (‌‌‌‌Spanta Armaiti در اوستا) است، امشاسپند و ايزد بانوی نگاهبان زمين. در اين ماه، زمين پس از تاراج زمستان كم‌كم گرم می‌شود و جان می‌گيرد و برای دانه‌های غله و بذرهای پاشيده كه در آغوش دارد، زمينه‌ رشد فراهم می‌كند و بدين‌سان سالِ كهن تمام می‌شود و سال نو از راه می‌رسد.

منابع و مآخذ:
نوروزنامه خیام، تصحیح مجتبی مینوی، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۰. 
سالنامه راستی و مزدا (سالنامه منتشره توسط هموطنان زرتشتی). 
مرادی غیاث‌آبادی، رضا، فرهنگنامه ایران- دانشنامه فرهنگ و تمدن ایران و پیرامون آن، ویرایش اول، تهران، ۱۳۹۲، ۸۴۸ صفحه، قطع وزیری، ۵۰۰۰ مدخل الفبایی-موضوعی، ۵۰۰ عکس اختصاصی، شابک ۸-۹۶۳۹-۰۴-۹۶۴-۹۷۸. 
آموزگار، ژاله، گزارشی ساده از گاهشماری در ایران باستان، مجله بخارا (دوماهنامه فرهنگی، هنری)، سال پنجم شماره ۱، پیاپی۲۴، خرداد - تیر ۱۳۸۱. 
بهروز، ذبیح، تقویم نوروزی شهریاری، چاپ سوم، نشر چشمه، ۱۳۸۷. 

 گفتارهای دیگر:


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان درباره این پست را به اشتراک بگذارید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.