یکشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۹

داریوش کبیر/ داریوش بزرگ/ داریوش یکم

داریوش (داریوئوش، دریمئئیش، داریاموش، تریوش، داریوش یکم)

داریوش: دارَیَوَئوش (فارسی باستان)/ دَریَمَئُئیش (عیلامی)/ داریاموش (بابلی)/ تَریوش (مصری)، داریوش یکم مشهور به داریوش بزرگ/ کبیر هخامنشی. سومین شاه هخامنشی (۵۲۲ - ۴۸۶ قبل از میلاد). پسر ویشتاسپ و نوه اَرشام. بنیانگذار تخت‌جمشید. داریوش پس از مرگ یا قتلِ مشکوک کمبوجیه پسر کورش، و نیز قتل بردیا برادر او، به پادشاهی می‌رسد.

داریوش یکی از سرداران کورش بود و به گفته خودش نسبتی فامیلی نیز با او داشت. این نسبت به این شکل بود که پدربزرگ کورش یعنی کورش اول با پدر پدربزرگ داریوش یعنی آریارَمنه برادر بودند. به عبارت دیگر کورش و داریوش دو پادشاه از دو شاخه مختلف خاندان هخامنشی بودند.

داریوش سه زن از خانواده کورش را به زنی خود می‌گیرد. او ابتدا آتوسا دختر کورش و سپس آریستونه خواهر آتوسا و دختر دیگر کورش، و سپس‌تر پرموش دختر بردیا و نوه کورش را زن خود می‌کند. علاوه بر اینها، فیدوما دختر اوتانه (برادر زن کورش) نیز یکی دیگر از زنان داریوش بود. این گروه چهار نفره، زنان رسمی و عقدی داریوش‌شاه را تشکیل می‌دادند. زنانی که سه تن از آنان دختر یا نوه کورش بودند. دو تن با یکدیگر خواهر بودند و چهارمی هووی دو دختر عمه خود بود.

داریوش و مخالفت با حاکمیت مردم: پس از سرکوب گئومات و پیش از رسیدن داریوش به پادشاهی، اوتانه پیشنهاد برقراری حاکمیت مردم را می‌دهد، به گزارش هرودوت، در آن هنگام جلسه‌ای پنج روزه با شرکت هفت تن از بزرگان کشور برای تعیین نوع حکومت و چگونگی توزیع قدرت برگزار شد (هرودوت، کتاب سوم، بند ۸۰ تا ۸۸). در این جلسه نظر اوتانه به تلخیص بر این بود که: «هیچکس نمی‌باید به تنهایی حاکم بر سرنوشت کشور باشد و در چنین حالتی، فرمانروای مطلق به دام خودکامگی خواهد افتاد و مردم را به فساد و چاپلوسی سوق خواهد داد. بهترین شکل حکومت، حکومت مردم است و اینکه مردم عهده‌دار اداره امور کشور باشند. به این ترتیب که مردم برای اجرای حق حاکمیت خود، مسئولانی را انتخاب کنند و تصمیمات هر مسئولی پس از اینکه به شور گذاشته شد، اجرا گردد» (هرودوت، کتاب سوم، بند ۸۰).

اما داریوش که یکی از این هفت نفر بود، با این نظر مخالفت می‌کند و می‌گوید که «بهترین شکل حکومت آن است که یک نفر به عنوان شاه بر همه مردم فرمانروایی کند» (هرودوت، کتاب سوم، بند ۸۲). او در پاسخ این پرسش که منشأ آزادی از کجاست، پاسخ می‌دهد که: «حق آزادی متعلق به مردم نیست، بلکه متعلق به یک نفر فرمانروا است که آنرا به دیگران اعطا می‌کند» (هرودوت، کتاب سوم، بند ۸۲). داریوش موفق می‌شود نظر خود را به دیگران بقبولاند و خود نیز در نهایت و پس از کناره‌گیری اوتانه از تمامی مسئولیت‌های خود، به پادشاهی می‌رسد (هرودوت، کتاب سوم، بند ۸۳؛ رجبی، هزاره‌های گمشده، جلد دوم، ص ⅃⅃).

داریوش نخستین مورخ شناخته‌شده ایرانی: داریوش را به دلیل نگاشتن کتیبه بیستون می‌توان اولین مورخ شناخته‌شده ایرانی بنامیم. هر چند که بی‌گمان متون تاریخی دیگری نیز تا پیش از او وجود داشته‌اند و تا حدودی با آنها آشنا هستیم، اما از نام و هویت آنها بی‌اطلاع هستیم. این داریوش است که بلافاصله پس از انتخاب به مقام پادشاهی، فرمان می‌دهد تا صخره‌ای در بیستون را آماده کنند تا به مرور وقایع زمان پادشاهی او در آنجا بر سنگ نوشته شود. هر چند که بخش اعظم این کتیبه فقط رویدادهای سال نخست پادشاهی او را در بر دارد، اما همان اندازه نیز برای دستیابی به برخی واقعیت‌ها، منبعی مهم و قابل توجه است. رویدادهایی که داریوش بر صخره بیستون نگاشته است، به فرمان خود او بر گل و بر پوست نیز نوشته می‌شده و به سراسر سرزمین‌های تابعه هخامنشی ارسال می‌شده است.
  
داریوش پدیدآورنده نخستین پول سراسری: پیش از داریوش، پول‌هایی به شکل حلقه‌ای نقره یا سکه‌ که کاربرد گسترده‌ای نداشته‌اند، شناخته شده است. پول‌هایی که نمونه‌های آن در کشور لیدی و نیز در تپه نوشیجان ملایر به دست آمده است. داریوش پس از رسیدن به پادشاهی دستور ساخت دو نوع پول یا سکه طلایی و نقره‌ای را می‌دهد. او نام دَریک را برای سکه طلا و نام شِکِل را برای سکه نقره‌ای انتخاب می‌کند. بر روی این سکه‌ها نقش مردی دیده می‌شود که زانو زده و کمانی بر دست دارد. سکه‌های ضرب شده توسط داریوش به زودی در سراسر سرزمین‌های تابع حکومت هخامنشی و حتی سرزمین‌های بسیار دوردست رواج می‌یابد و تبدیل به مهمترین ابزار داد و ستد و تجارت می‌گردند. سکه‌های هخامنشی اکنون در کشورهایی از هند تا شمال اروپا پیدا شده‌اند.

داریوش سازنده پست و شبکه پیام رسانی: یکی دیگر از ابداع‌هایی که احتمالاً داریوش ایجاد کرد، ساختن شبکه پست و پیام رسانی بود. او دریافته بود که اداره چنین سرزمین گسترده‌ای نیاز به انتقال سریع اخبار و اطلاعات دارد. در نتیجه به فرمان او دو نظام مستقل برای انتقال پیام و نیز برای انتقال اشیاء پدید می‌آید. نظام نخست صرفاً برای انتقال یک پیام فوری بوده است. برای اینکار در راه‌های اصلی حوزه فرمانروایی او بلندی‌هایی انتخاب می‌شوند تا در بالای آنها میل‌های آتش‌افروزی ساخته شوند. این بلندی‌ها نه می‌باید آنقدر بلند می‌بودند که بالا رفتن از آنها سخت باشد و زمان زیادی را طلب کند و نه آنقدر کوتاه باشند که از چشم‌انداز آنها کاسته شود. میل‌هایی که از سنگ یا آجر بر بالای این بلندی‌ها ساخته می‌شدند به ترتیبی بودند که میل بعدی را ببینند. در برخی از این میل‌ها شکاف‌های وجود داشت که یکی از آنها به طرف میل قبلی و دیگری به طرف میل بعدی بود. فاصله میل‌ها از یکدیگر بستگی به شرایط محیط داشت و بطور معمول بین ده تا پنجاه کیلومتر از هم فاصله داشتند. در میان میل‌ها آتش افروخته می‌شد و با پوشاندن یا باز کردن جلوی آتش یا شکافی که در دیوار میل وجود داشت، نوعی علامت رمزی را برای میل بعدی می‌فرستاده‌اند. میل بعدی نیز به محض دریافت پیام، همین کار را برای میل بعدی تکرار می‌کرده است.

نمونه‌های بازمانده از این روش پیام‌رسانی هنوز هم در حاشیه بسیاری از راه‌های ایران دیده می‌شود. برخی از اینها قدمتی فراوان و برخی قدمتی کمتر دارند. نام میل با اینکه بر این سازه‌های بالای بلندی‌ها اطلاق می‌شد، اما به مرور زمان تبدیل به یک واحد اندازه‌گیری مسافت شد. واحدی که در متون تاریخی و ادبیات فارسی به فراوانی به چشم می‌خورد و برای مثال فاصله بین دو شهر یا دو کاروانسرا را ده میل یا پنجاه میل نوشته‌اند. همچنین واژه مایل ظاهراً از همین میل ایرانی گرفته شده است.

اما دومین گونه ابداعی داریوش برای این مقصود، «پست» بود. پست عبارت بود از سواران چابکی که در زیر میل‌ها می‌ایستادند و بسته‌ها یا نامه‌ها یا هر محموله‌ای را به محضی که به دستشان می‌رسید به پست دیگری می‌سپاردند که در زیر میل بعدی به انتظار ایستاده بود. به این روش، گویی که محموله پستی سوار بر یک اسب بدون توقف بسوی مقصد روانه می‌شد. واژه پست برای این نوآوری از پست دادن یا پاس دادن گرفته شده است. کاری که سواران پای میل‌ها همواره در حال انجام آن بوده‌اند. این نام ایرانی نیز به مرور زمان در سراسر جهان روایی یافت و اکنون نیز واژه در واژه بین‌المللی پست به حیات دیرین خود ادامه می‌دهد.

داریوش و فرمان ساخت نخستین خط الفبایی- هجایی: تا قبل از زمان داریوش عملاً خط الفبایی وجود نداشت. دو خط مشهور و متداول آن زمان، یعنی خط‌های بابلی و عیلامی، هر دو خط‌های هجانگار بودند و هر کدام بیش از صد علامت برای نوشتن داشتند. یعنی بر هر سیلاب یک علامت مخصوص داشتند. داریوش (و طبیعتاً متخصصان آن زمان) به هنگام نوشته‌شدن کتیبه بیستون تصمیم می‌گیرند خط جدیدی را پایه‌ریزی کنند که نه بر اساس هجاهای واژه که بر اساس آواها باشد. همان چیزی که امروزه با نام حروف الفبا می‌شناسیم. این ابداع موجب می‌شود که نه تنها علامت‌های لازم برای نوشتن از چند صد علامت به حدود چهل علامت برسد.

داریوش سازنده آبراه کشتیرانی: یکی دیگر از کارهای داریوش ساختن آبراه قابل کشتیرانی بود که دریای سرخ را با رود نیل پیوند می‌داد و امروزه با تغییراتی در مسیر آن، کانال سوئز نامیده می‌شود.

داریوش و نبرد با سکاییان: داریوش مدت‌ها دشت‌های فاصله میان رودهای دانوب و دُن را در تعقیب سکاییان درنوردیده بود. سکاییان با شگردی جالب، نه می‌گریختند، نه حمله می‌کردند، نه تن به جنگ می‌دادند و نه تسلیم می‌شدند. آنان به داریوش که پیغام داده بود «یا اطاعت کنید و یا بجنگید» پاسخ داده بودند که «ما نه عادت به اطاعت داریم و نه دلیلی برای بیهوده جنگیدن. اما چنانچه داریوش به ما یورش آورد، خواهد دید که چگونه از خود دفاع می‌کنیم». پس از این پاسخ دندان‌شکنانه، داریوش که از تعقیبی بی‌ثمر خسته شده بود، مأیوس و ناامید از نبرد و پیروزی بر آنان به کشور بازگشته بود (رجبی، هزاره‌های گمشده، جلد دوم، ص ۲۶۴ تا ۲۷۴).

داریوش و خشونت‌ورزی و سختگیری‌های دینی: داریوش با اینکه مدیری قابل بود، اما یکی از خشونت‌ورزترین پادشاهان تاریخ نیز بود. او به گفته خودش در کتیبه بیستون و در سال نخست پادشاهی خود چندین قیام داخلی علیه حکومت هخامنشیان (و نه حمله خارجی) را با کشتن ۳۸،۰۰۰ تن از مادها (در دو نوبت) ۵۵۰۰ تن از مروزیان، ۵۰،۰۰۰ تن از پارسیان (در چهار نوبت) و بسیاری مردمان دیگر، سرکوب کرده و در مجموع بیش از ۱۰۰،۰۰۰ نفر را کشته، ۲۸،۰۰۰ نفر را به اسارت گرفته، گوش و بینی و زبان عده‌ای را بریده و چشمشان را از حدقه در آورده، تیر در ماتحت آنان فرو کرده و یا آنان را بر روی تیرهای تیز نشانده است.

بموجب همین کتیبه، او اسرای بابلی را در آب رودخانه می‌اندازد؛ عده زیادی از سکاییان و خوزیان را «آنگونه که میلش بوده» و به جرم نپرستیدن اهورامزدا قتل‌عام می‌کند.

او همچنین برای مجازات متمردین از روش‌هایی همچون به صلیب کشیدن، سر را میان دو سنگ له کردن، حبس کردن محکوم در فضای خالی میان دو تغار تا زنده زنده گندیدن (هینتس، داریوش و ایرانیان، ص ۳۱۵ و ۳۲۶)؛ به آتش کشیدن شهرها و خانه‌ها و قتل‌عام و به بردگی گرفتن اهالی (ناردو، ص ۸۷ و ۸۸؛ کتزیاس، ص ۵۷ و ۶۶)؛ بر پا کردن تیرهای تیز وحشت‌زا در نزدیکی تخت‌جمشید برای نشاندن قیام‌کنندگان بر روی آنها در انظار عموم (بریان، جلد یکم، ص ۲۹۵ و ۲۹۶) استفاده می‌کرده است.
داریوش مکرراً در تحریر بابلی کتیبه بیستون تکرار می‌کند که: «ما همه آنان را کشتیم و هیچکس را زنده نگذاشتیم».

بنگرید به: مرادی غیاث‌آبادی، رضا، فرهنگنامه ایران- دانشنامه فرهنگ و تمدن ایران و پیرامون آن، ویرایش اول، مدخلِ داریوشِ یکم، تهران، نشر پژوهش‌های ایرانی، ۱۳۹۲.


گفتارهای دیگر:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان درباره این پست را به اشتراک بگذارید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.