باستانشناسی تقلب و رنجهای بشری
رابرت هنری دایسون، باستانشناس آمریکایی و حفار
تپه حسنلو در نقده، در گزارش حفاری خود نوشته است هنگامی که عموم اعضاء و کارگران هیئت
برای دریافت حقوق از محوطه حفاری دور شده بودند، و خود به تنهایی مشغول کلنگزنی میشود،
ناگهان و از حُسن اتفاق جام طلایی معروف حسنلو را شخصاً «کشف» میکند.
فردریش کرفتر، دستیار تحمیلی شده به ارنست هرتسفلد
و عضو هیئت حفاری تختجمشید، هنگامی که اکثر اعضای هیئت در محل نبوده و هرتسفلد نیز
در مرخصی بسر میبرده، مشغول حفاری میشود و از خوششانسی و بخت بلند خود، الواح مشهور
طلایی داریوش را از زیر دیوار کاخ آپادانا و از درون جعبهای سنگی شخصاً «کشف» میکند.
اریخ اشمیت، باستانشناس آمریکایی و حفار تپه حصار دامغان در زمانی که کمک هزینههای اسپانسرهای او، یعنی موزه دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا، موزه هنر پنسیلوانیا و یک کلکسیونر اشیای عتیقه، برای ادامه حفاری قطع شده بوده، شخصاً و به تنهایی کلنگ به دست گرفته و به طرز معجزهآسایی ظروف و زیورآلات طلایی مشهور تپه حصار را «کشف» میکند.
اریخ اشمیت، باستانشناس آمریکایی و حفار تپه حصار دامغان در زمانی که کمک هزینههای اسپانسرهای او، یعنی موزه دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا، موزه هنر پنسیلوانیا و یک کلکسیونر اشیای عتیقه، برای ادامه حفاری قطع شده بوده، شخصاً و به تنهایی کلنگ به دست گرفته و به طرز معجزهآسایی ظروف و زیورآلات طلایی مشهور تپه حصار را «کشف» میکند.
هرمزد رسام، تبعه بریتانیا و عضو هیئت حفاری بریتانیا
در بینالنهرین در حالیکه مغضوب هیئت حفاری بوده و میبایست محوطه کاوش را ترک میکرده،
مدت کوتاه دیگری بطور شبانه و پنهانی دست به تفحص میزند، تا اینکه ناگهان و از اقبال
بلند خود منشور کورش هخامنشی را در اطراف یک بقعه روستایی، در حالیکه در گوشهای روی
زمین افتاده بوده، شخصاً «کشف» میکند.
برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به:
دایسون، رابرت هنری، کاوش در حسنلو، ترجمه علی صداریی و صمد علیون، تهران، ۱۳۸۷؛ مجد، محمدقلی، آمریکا و ایلغار آثار باستانی ایران، ترجمه بهرام آجورلو، تهران، ۱۳۸۸؛ محمدیفر، یعقوب، باستانشناسی سیاسی: نگاهی به تاریخچه مطالعات باستانشناسی کتاب مقدس (تورات)، در: مجله مطالعات ایرانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، سال هفتم، شماره سیزدهم، بهار ۱۳۸۷، ص ۱۹۲، به نقل از:
Laugin, John C. H., Archaeology and the Bible, Routledge, 2000.
پ.ن: ایران در آتش جعل و تقلب میسوزد. این سوختن را اگر ما درک نکنیم و بدان توجه نکنیم، فرزندان ما و نسلهای آینده آنرا درک خواهند کرد و رنجش را خواهند کشید.
تاریخ تقلبی نه تنها کمکی به آموختن از گذشته برای ساختن آینده بهتر نمیکند، که موجب گمراهی نسلهای حال و آینده و تکرار اشتباهات و مصائب قبلی و چرخه مکرر «راههای رفته» میگردد.
اجازه نامه مؤلف برای اشتراک گذاشتن کتاب
«باستانشناسی تقلب و رنجهای بشری» در محیط وب:
بخشهای وسیعی از کتاب «باستانشناسی تقلب و رنجهای بشری» موفق به دریافت پروانه چاپ از سوی وزارت ارشاد اسلامی نشد
و در نتیجه چاپ نمیشود. با توجه به اینکه در سالهای اخیر، حجم وسیعی از کتابهای
غلوآمیز در معرفی آثار تقلبی و در شرح و بسط سجایای خیالی کورش و نیز ملیگراییهای
افراطی و توأم با نژادپرستی و فاشیسم بدون هیچ محدودیت و بازدارندهای منتشر شده و
میشود (بخصوص در کتابهای رسمی مدارس و از جمله کتاب درسی تاریخ کلاس دهم)، برای نگارنده
جای سؤال است که چرا میتوان از سجایای ساختگی ستمگران سخن راند، اما نمیتوان از رنجهای
بشری سخن گفت؟ چرا و به چه دلیل میباید به قیمت نادیده انگاشتن رنجهای بشری، نقابهای
زیبای اغواگرانه برای کسانی ساخت که روزگاری زجرآور برای انسان رقم زدند و امروزه نیز
دستمایه بهرهکشی از تودهها شدهاند؟ به گمان نگارنده، ممنوعیت انتشار رنجهای بشری،
خود یکی دیگر از رنجهای بیپایان بشری است.
کتاب «باستانشناسی تقلب و رنجهای بشری» شامل گفتارهای
تاریخنگاری انسانگرا و پسااستعماری درباره باستانشناسی سیاسی و سلطهگری، آسیمیلاسیون
و هژمونی فرهنگی، تقلب و پنهانکاری در تاریخ عصر باستان، تحریف منابع و تحریک تودهها،
کشفیات تقلبی و آثار باستانی مجعول، کتیبهها و متون نوساخته، شخصیتها و نامهای تخیلی،
انسانستیزی و شکنجهگری، نابودی تمدنهای بشری، سرکوب جنبشهای رهاییبخش، نژادپرستی،
ناسیونالیسم، فاشیسم، آریاگرایی، باستانپرستی و کورشپرستی میباشد. نسخه پیدیاف
این کتاب از هماکنون و پیش از چاپ در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد و توزیع و به
اشتراک گذاشتن آن در محیط وب بدون هیچگونه تغییر در محتوای آن برای همگان آزاد و رایگان
است.
به امید آیندهای که برای نسلهای بعدی بهتر از
امروز باشد، آیندهای توأم با همزیستی و بدون برتریطلبی و نژادپرستی
• افتخارآفرینان جوامع بشری، مردم رنجکشیده و سازندگان اصلی فرهنگ و تمدن آن هستند و نه سلطهگرانی که با نامها و شعارهای زیبا برای آنان رنج و شکنج به ارمغان آوردند.
• نسلهای آینده چه سرنوشتی خواهند داشت و در چگونه کشوری زندگی خواهند کرد؟ ما برای آنان چه کردهایم؟ آنان در باره ما چه خواهند گفت؟
• جامعه زنده که بتوان آیندهای برای او متصور شد، جامعهای است که توانایی تشخیص دروغهایی را داشته باشد که هویت جمعی او را نشانه گرفته است و بخواهد و بتواند در برابر آنها ایستادگی کند.
• مبارزه برای آزادی و رهایی انسان، بیان رنجهای تاریخی انسان و آنچه او را به زنجیر کشیده، اینست آن بهترینِ زندگی.
• آنچه از روزگار دلانگیز و آرمانی اعصار باستانی گفته میشود، تا چه اندازه واقعیت دارد؟ آیا دوره هخامنشی عصر طلایی زندگی انسان بوده است؟ آیا انسان در دوران باستان احساس خوشبختی میکرده است؟ یا آنکه چنین ادعاهایی ناشی از تقلب در تاریخ و القائات تبلیغاتی برای مقاصد دیگر بوده است؟ منابع دست اول تاریخی و بخصوص منابعی که مبلغان و سفیدگران و تحریفگران تاریخ بدانها استناد میکنند، چه میگویند و چه تصویری تحریفنشدهای از آن روزگاران پیش چشم انسان جویای واقعیت مینهند؟ سرنوشت انسان در ایران چگونه خواهد بود اگر با طناب باستانگرایی به چاه آینده رود؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرتان درباره این پست را به اشتراک بگذارید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.