پنجشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۹۹

گاثا (گاثه‌ها، گاتها، گاسان، گاهان)

گاثا (گاثه‌ها، گاتها، گاسان، گاهان)

گاثا: گاثه‌ها/ گاتها/ گاتا/ گاسان/ گاهان. سرودهای پنجگانه منسوب به زرتشت که از نظر نگارش (و نه مضمون) کهن‌ترین بخش اوستا است. این سرودها بطور پراکنده در یسناها پراکنده هستند. بخش‌های پراکنده گاثا در سده نوزدهم میلادی و با پژوهش‌های اوستاشناسان اروپایی شناسایی شد و از دل اوستا استخراج گردید.

واژه گاتها در متون اوستایی به شکلِ گاثا (gatha) و برای نامیدن پنج سرود زرتشت بکار رفته است. گاثا اسم مؤنثی است که معنای سرود یا سرودخوانی را می‌دهد و در متون سنسکریت نیز به همین معنا کاربرد دارد. گاثا سخن منظوم و شعرگونه‌ای است که ظاهراً به هنگام مراسم دینیِ پیروان مَزْدَیَسْنا/ مزداپرستان و به شکل گروهی اجرا و همسُرایی می‌شده است. این دین با بهدینی مزدیسنا یا زرتشتی که در زمان ساسانیان به وجود آمد، تفاوت دارد.

محتوای گاثا با دیگر بخش‌های اوستا تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای دارد و نام‌های امشاسپندان در آن منحصراً به عنوان اسم معنا آمده‌اند و دلالت بر شخصیتی مینوی نمی‌کنند. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که سرودهای منظوم گاثا - همچون گلستان سعدی - در میان بخش‌های منثوری جای داشته‌اند که آن بخش‌ها به مرور زمان از میان رفته‌اند.

سُرایش گاثا به موجب اشاره‌ای در بند هشتم یسنای ۵۷ منسوب به زرتشت است. اما گروهی از اوستاشناسان و از جمله ژان کلنز (کلنز، ۱۳۸۶) در این انتساب تردید دارند و آنرا محصول سرایندگان و مکاتب گوناگون می‌دانند. چرا که شانزده بار یادکرد از نام زرتشت در گاثا، نه در حالت اول شخص مفرد که در حالت سوم شخص غایب یا حاضر بوده است.

زمان سرایش گاثا به احتمال با زمان زندگی زرتشت یکسان است و به سده هفتم و ششم قبل از میلاد (همزمان با عصر مادها) باز می‌گردد. گزارش منابع و تاریخ‌نامه‌های ایرانی از زمان زرتشت به اتفاق حاکی از آنست که زرتشت در سال ۶۶۱ قبل از میلاد متولد شده و در سال ۵۸۴ قبل از میلاد درگذشته است. با این حال، قدمت و ساخت زبانی و دستوری گاثا این گمان را پیش کشیده است که بخش‌هایی از آن تا مدتی پیش از زرتشت سروده شده باشد.

در گاثا هیچگونه اشاره و یادکردی از یک نام جغرافیایی وجود ندارد؛ اما به نظر می‌رسد که زبان گاثا و مکان سرایش آن با سرزمین بالندگی زرتشت یکسان باشد. این مکان به احتمال زیاد در شرق ایران و در سرزمین نیمروز/ سیستان/ زابلستان و یا در بلخ باستانی (مزار شریف امروزی) در شمال افغانستان بوده است. شهری که به موجب شاهنامه فردوسی پایتخت گشتاسپ و دین‌پذیری او نیز بوده است.

گاثا در پنج فصل با نام‌های سپسین «اَهونَوَئیتی‌گاثا»، «اوشْتَوَئیتی ‌گاثا»، «سْپِنتامَنْیو ‌گاثا»، «وُهوخْشَثْرا گاثا» و «وَهیشْتوئیشْتی ‌گاثا»، و در ۱۷ بخش (هائیتی/ هات/ ها)، ۲۳۸ بند (وَچَسْتَشْتی/ وَچَسْت)، ۸۹۶ بیت (اَفْسْمَن/ پَتْمان/ گاس) و ۵۵۶۰ واژه سروده شده و از نظر زبان و نگارش، کهن‌ترین بخش اوستای موجود است. گاثا یک کتاب مستقل نیست و هویت مستقلی نیز ندارد؛ بلکه سرودهایی است که در دل هفتاد و دو هات یسنای اوستا پراکنده هستند. هفده بخش گاثا شامل هات‌های ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷، ۴۸، ۴۹، ۵۰، ۵۱ و ۵۳ یسنا می‌شود.

دلیل پراکنش گاثا در دل یسنا دانسته نیست. اما با توجه به تصرفات عصر ساسانی، می‌توان گمان داد که این کار به منظور حذف بخش‌هایی از گاثا و جایگزین کردن آنها با محتویات جدیدتر روی داده است. غیرمرتبط بودن سرودهای گاثا و حتی بسیاری از بندهای یک سرود با یکدیگر و وجود انفصال و خلأ محتوایی در میان آنها، چنین احتمالی را قوت می‌بخشد.

نظرات دیگر ژان کلنز در باره گاثای زرتشت عبارتند از: زرتشت خالق و نویسنده گاثا نیست. در واقعیت داشتن اصلاحات دینی او تردید وجود دارد و سرایش گاثا کار یک گروه دینی بوده است که از دو مکتب گوناگون برخواسته بوده‌اند. زرتشت نه یک شخصیت تاریخی که یک افسانه است و در گاثا هم نام او همواره با صیغه سوم شخص آمده است. نام پدر زرتشت، پوروشسپ نیست و در گاثا اشاره‌ای به نام او نشده است. مطالعه مَزدیَسنا، هنگامی به نتایج بسیار دست می‌یابد که خود را از دست وجود بنیانگذار یا پیامبر رها کند، این شخص پیوسته اسباب دردسر بوده و مانعی در راه مطالعات است. او چیزی جز زیان ندارد و محققان را به دنبال نخود سیاه فرستاده است. اهورامزدا تنها خدای مزدیسنا نیست و نمی‌توان ثابت کرد که در گاثا، اهورامزدا بر دیگر خدایان تفوق و تقدم داشته باشد. گاثا، سرودها و راز و نیازهای یک شخص با خدا نیست، بلکه آنرا برای اجرا در مناسک مذهبی سروده بوده‌اند. هیچ نشانی از دعوت مردمان برای گرویدن به دین در آن نیست. بعید است که در گاثا سخنی از اخلاقیات شده باشد. در گاثا هیچ شاهدی بر تضاد خیر و شر نیست و وجه معادی دین مزدایی مذکور در اوستا، تا حد انکار ناچیز است، چرا که هیچ کلمه‌ای بر ثواب و عقاب و داوری پس از مرگ در آن وجود ندارد. هیچ اشاره‌ای در گاتها در محکوم کردن خشونت و ستایش صلح طلبی وجود ندارد. در گاثا منظور از سوشیانت کسی است که از راه قربانی کردن به توانگری برسد و نیز همه کسانی که در کار قربانی شریکند. وهومنه/ بهمن، نیرو و عاملی آیینی است برای آوردن گاو به قربانگاه و آماده کردن آن برای ذبح. منیو/ مینو، فعالیتی است که مؤمنان بتوانند مناسک مذهبی را اجرا کنند. پیروان دروگه/ دروج، بد آیین‌هایی هستند که بجای روز در شب نیایش می‌کنند و نمونه‌ای از آنان جم/ جمشید است. چینود پل، نام کسی است که با چیدن سنگ‌ها بر روی هم، گذرگاهی می‌سازد. اشی، به معنای سهم یا هر چیز تقسیم شدنی است. منظور از مگه/ مغ، اندام زنانگی است. در گاثا گشتاسپ نام یک شاه نیست، بلکه نام پسر زرتشت بوده و به احتمال شاعر هم بوده است. فرشوشتر و جاماسپ نیز وزیران گشتاسپ نبوده‌اند، بلکه اثر خلاقیت نویسنده‌ای متفنن هستند تا نام‌هایی واقعی. پوروچیستا دختر زرتشت نیست، بلکه بندی در گاثا که به او اشاره شده و دارای رنگ ملایم شهوانی است، به معنای شخصی است که مورد توجه کسان بسیاری واقع می‌شود. اعمال نیایشی گاثاخوانان، برگزاری مراسم نیایشی در روشنایی روز بوده و نیایش‌های شبانه عمل دیوان دانسته می‌شده است. در مراسم گاثاخوانان، نه تنها آزار رساندن به گاو نهی نشده است، بلکه گاو را قربانی و ذبح می‌کرده‌اند. بحث در باره زرتشتی بودن یا نبودن هخامنشیان نادرست است، چرا که در آغاز باید بدانیم دین زرتشتی چیست و آیا اصلاً چنین دینی وجود داشته است؟ آگــاهــی‌هــای ما از دین هخامنشیان- علیــرغم کمــبود- بیشتر از دین زرتشتی است.

کلنز معتقد است که مترجمان گاثا- به دلیل پی نبردن به مفهوم واژگان دشوار آن- اصطلاحات و معانی آنها را آنطور که پیش‌زمینه‌ای در ذهن خود داشته‌اند، نوشته‌اند تا بتوانند جمله‌ای معنادار بدست دهند. او می‌گوید: باید پذیرفت که ما قادر به شناسایی هیچیک از خصوصیات اصلی مزدیسنای گاثا نیستیم.

بخش‌های از گاثا: دو هات نخستین گاثای زرتشت (یسنای ۲۸ و ۲۹) بر اساس ترجمه اوستایی به انگلیسی پرادز اِکتور شِروو به شرح زیر است. این ترجمه تقریباً به شکل واژه به واژه و بدون دخالت دادن استنباط مترجم در متن است. توضیحات شروو در میان پرانتز و در پایان هر بند گاثا آمده است. منظور از روحانی در این توضیحات، سُراینده گاثا است که ممکن است زرتشت باشد:

یسنا ۲۸، بند ۱) با دست‌های برافراشته در تجلیل از او، آن حامی من، از همه شمایان نخستین حالت الهام را درخواست می‌کنم. ای مزدا، ای که به واسطه نظم کیهانی‌ات زندگی می‌بخشی. ای که به واسطه عمل من و به خاطر آن، به پندار راهنمایی‌کننده پندار نیک من و نَفَسِ روحِ ماده گاو به خوبی گوش فرا می‌دهی. (روحانیِ قربانی‌کننده گاو، با انجام مراسم قربانی یسنا به پیشگاه اهورامزدا، او و سایر شخصیت‌های الهی که همراهش هستند را پرستش می‌کند. روحانی از اهورامزدا می‌خواهد که این الهام را با نخستین الهام مقایسه کند. یعنی الهامی که اهورامزدا در اختیار داشت، هنگامی که اولین قربانی را انجام داد تا عالم را از هرج و مرج برهاند. او آرزو می‌کند که این الهام، پندارها و اعمال او را هدایت کند تا قربانی‌ای که بر اساس احکام اهورامزدا انجام پذیرفته، مؤثر باشد و به جهان نیرویی تازه بخشد. تا اهورامزدا آنرا به شایستگی قبول کند و بدان پاداش دهد. گاو نماد حیواناتی است که اهورامزدا برای کمک و خدمت به انسان‌ها آفریده است. نَفَس روح گاو با سرودهای آیینی روحانی‌ای که مراسم قربانی را برگزار می‌کند، برابر است. این بند یادآور مقدمه یک نمایش است که در آن رضایت مخاطب طلبیده می‌شود).

بند ۲) من خواستار طواف به دور همه شما هستم. ای مزدا اهوره، با پندار نیکی که نسبت به تو دارم، غنیمت هر دو عالم هستی را به من ارزانی بدار. آن عالمی که استخوان دارد و آن عالمی که پندار است. مطابق با نظم کیهانی، غنیمت‌هایی که هر کس می‌تواند به واسطه آنها حامیان خود را در آسایش قرار دهد. (روحانی این آرزو را ابراز می‌کند که اعمال مطابق با پندار نیک وی، به خدایان رسیده باشد و خدایان او را شایسته پاداش بیابند، هم در این جهان و هم در ورای این جهان. او قول می‌دهد که از این پاداش‌ها برای ایجاد آسایش-یعنی رهایی از رنج و غیره- در بین حامیان خود استفاده کند. و احتمالاً پاداشِ قربانی هر چه بهتر به درگاه خدایان را صرف شخص حمایتگری کند که مخارج قربانی ماده گاو را به عهده گرفته است).

بند ۳) من می‌خواهم همه شما را و نظم کیهانی را و پندار نیکی که قبلاً چیزی از خود نداشت را و همچنین مزدا اهوره را در تاروپود شاعرانه خود در هم بتنم. فروتنی‌ام برای همه شما افزون خواهد شد (هر دو نظم کیهانی؟) و فرمان ملوکانه شما بی‌کم و کاست اطاعت خواهد شد. درخواست‌های مرا برای حمایت از من اجابت کن! (روحانی سپس آرزو می‌کند که شعر ستایشِ تازه سروده شده و تأثیرگزار وی که به شکل یک پرده منقوش اهورامزدا و کار وی را به تصویر می‌کشد، آنها را ترغیب کند که از وی حمایت کرده و به او کمک نمایند. با این نتیجه که آرمَئیتی، الهه زمین و دختر و همراه اهورامزدا، دوباره تمامی چیزهای خوب که از زمین می‌آیند را بوجود آورد).

بند ۴) من که اکنون به نَفَسِ روح خود برای سرودم توجه می‌کنم، با پندار نیکِ خود در همان جایگاه یکسان، و به پاداش اعمالم، شناسنده مزدا اهوره هستم. تا آنجا که بتوانم و توانایی داشته باشم، به همان اندازه خواستار جستجوی دقیق در پی نظم کیهانی هستم. (او به تلاش خود ادامه می‌دهد که عالی بودن اعمال خود را به اهورامزدا بقبولاند: نَفَس وی، که به سرودهایش اجازه رسیدن به خدایان را می‌دهد. پندار وی، که بر این یک امر متمرکز شده است: که هر عملی بر اساس قوانین و قواعد اهورامزدا باشد. و او در ذهن خود به این می‌اندیشد که پاداشش چه خواهد بود).

بند ۵) آیا تو را به واسطه نظم کیهانی خواهم دید؟ نمی‌دانم. می‌خواهم دو پندار نیک را بیابم، یکی برای خودم، و یکی به عنوان راهی به سوی اهوره که دارنده بیشترین نیروی زندگی‌بخشی است. من آماده گوش فرا دادن به سخنان مزدا هستم. تو که با آن پندار شاعرانه‌ات، بزرگترین هستی. باشد که موجودات اهریمنی را بر اساس طرز سخن گفتنشان تفکیک کنیم! (روحانی نمی‌داند که آیا پندار نیکی که الهام‌بخش او برای یک عملِ موفق باشد و یا اجازه دیدن اهورامزدا از طریق اعمالش را بدهد، خواهد یافت یا نه. بخصوص در فضاهای آسمانی که توسط خورشید منور شده‌اند. او امیدوار است که آرزوی وی در گوش فرا دادن به سخن اهورامزدا گذری را بگشاید که از میان آن، زندگی‌بخش‌ترین آتش آسمانی از میان آسمان‌ها بگذرد. او در تمام این مدت برای شنیدن کلام‌ها و سرودهای ناهمسازی که دشمنان نیکی ایجاد کرده‌اند، گوش خوابانده است).

بند ۶) حال به خاطر پندار نیک من، با پندار نیک خود بیا! حال به خاطر نظم کیهانی من، با نظم کیهانی خود عمر طولانی را به من هدیه بده! با سخنان فراخ تو بود ای مزدا که قدرت و حمایت به زرتشت ارزانی کردی. به ما نیز ای اهوره، حمایتی ارزانی کن که به واسطه آن بر دشمنی‌های آن کسی که با ما خصومت دارد، فائق آییم. (عبادت برای دریافت عمر طولانی به عنوان پاداش. عبادتی که به امید حمایت اهورامزدا از روحانی و سایر پرستشگران انجام می‌شود تا بلکه او پاداشی را اعطا کند که زمانی به زرتشت ارزانی کرده بود. تا بدینوسیله شاید نیروهای اهریمنی را در تنگنا قرار دهند. این اولین یادکرد از زرتشت و نقش وی و آماده‌سازی برای کل اسطوره‌ای است که در هات بعد می‌آید).

بند ۷) حال به خاطر نظم کیهانی من، آن پاداش را اعطا کن: پندار نیک را به من غنیمت بده. تو ای فروتن، ای که به ویشتاسپ جان بخشیدی! اکنون تو به من نیز آنرا داده‌ای ای مزدا. فرمان بده ای مزدا، که هدایای سخاوتمندانه‌ات به ما داده شود. ما مشتاقیم که در باره آنها از طریق پندار شاعرانه‌ات بشنویم. پندار شاعرانه تو ای مزدا و آنهایی که با تو هستند. (فوران هیجان‌های بیشتر: درخواست پاداش برای پندار نیکی که موفقیت‌آمیز بودن قربانی را تضمین کرده است. اشاره به پاداش‌هایی که قربانیِ یسنا برای قهرمانان و روحانیان بزرگ گذشته، همچون ویشتاسپ و دیگران، فراهم کرده بود. او چنین تصور می‌کند که هم اینک پاداشی برایش منظور شده است، و پرستشگران نیز منتظرند تا اهورامزدا به آنان بگوید که پاداش‌ها در راه رسیدن هستند).

بند ۸) تو ای بهترین، که تمایل به بهترین نظم کیهانی را داری. من بهترین‌ها را می‌خواهم. تو به عنوان اهوره و من به عنوان برنده اینجا هستم و اکنون از تو می‌خواهم پاداش را به فْرَشَئوشترَه قهرمان و به من و به همه کسانی که از آنان قربانی دریافت می‌کنی، بدهی. برای تمامی طول عمر توأم با پندار نیکِ آنان. (عبادت به منظور دریافت پاداشی که به پرستشگران داده می‌شود. همانگونه که به قهرمانان یا روحانیان پیشین، مثل فرشوشتر و دیگران داده شده است. در مقابل، پرستشگران همه تلاش خود را برای حمایت از اهورامزدا و کار وی صورت خواهند داد).

بند ۹) باشد ای مزدا، که با این درخواست‌ها از تو، همه شما را و نظم کیهانی و پندار تو را خشمیگن نکنیم. ای بهترین، ما که جایگاه خود را که انجام وظیفه در ستایش تو است، یافته‌ایم. شمایان همگی سریع‌ترین زندگی‌بخش‌ها هستید و فرمان بر نیرو‌های زندگی بخش از آن شماست. (روحانی در پایان این عبادت‌های آتشین به این نگرانی اشاره می‌کند که شاید درخواست پاداشی بیش از حد نموده است).

بند ۱۰) پس آنانی که تو می‌دانی پیرو نظم کیهانی و پندار نیک هستند و قوانین برقرار شده بر اساس الگوها را رعایت می‌کنند، من برای آنان، ای مزدا، ای اهوره، رسیدن به آرزوهایشان را درخواست می‌کنم. بنابر این من می‌دانم که تمامی این سرودها برای تو شهرتی سرشار از نیروی زندگی‌بخشی می‌آورد. برای همه شمایان که پیروزی و ارابه‌های اسب‌دار خود را دارید. (این سرودها با اسب‌هایی مقایسه شده‌اند که ارابه‌ها را در مسابقه و از میان فضاهای آسمانی می‌کِشند و با ارابه‌های سایر قربانی‌کنندگان به رقابت می‌پردازند).

بند ۱۱) تو که با یاری این سرودها، مردان را و نظم کیهانی و پندار نیک را برای مدت یک عمر زندگی محافظت می‌کنی. تو به من بیاموز ای مزدا، ای اهوره، تا مطابق با الهام تو سخن بگویم. با دهان تو. واژگانی که با آنها همیشه آفرینش نخستین در اینجا باشد. (روحانی در پایان این عبادت‌های مقدماتی از اهورامزدا درخواست راهنمایی‌هایی می‌کند که قربانیِ یسنا را به چه ترتیبی انجام دهد که نیروهای روشنایی و نیکی را بر نیروهای اهریمنی و تاریکی پیروز گرداند و حالت اولیه جهان را بازسازی کند. به همان صورتی که اهورامزدا در آغاز آنها را آفریده بود).

یسنا ۲۹، بند ۱) به نزد شما ای خدایان، نَفََسِ روح گاو ماده شکایت می‌کند که: برای چه کسی کالبد مرا شکل دادی؟ چه کسی مرا آفرید؟ خشم و خشونت و ممانعت مرا در بند نگه داشته است. همچنین غل و زنجیر و ستم. من هیچ چوپانی به جز شما خدایان ندارم. پس بر من نمایان شوید با یک علوفه‌دهنده خوب! (ماده گاو نزد خدایان شکایت می‌کند که توسط نیروهای اهریمنی شکنجه شده است. او که هیچ پشتیبانی بجز خدایان ندارد، یک قیم زمینی را از آنان درخواست می‌کند).

بند ۲) سپس آفریننده گاو از نظم کیهانی می‌پرسد: الگوی تو برای گاو چگونه بود آن هنگام که شما خدایان در مسند قدرت بودید و او را به همراه چراگاهش به عنوان یک فعالیت تغذیه گاوی ایجاد کردید؟ همه شما می‌خواهید که چه کسی اهوره او باشد؟ کسی که عقب‌نشینی کند همراه با آنانی که تحت سیطره دروغ، صاحب خشم شده‌اند؟ (آفریننده گاو سؤال را به مافوق خود که نظم کیهانی است، منتقل می‌کند: الگو و نمونه آسمانیِ گاو چه بود؟ آن هنگام که او و چراگاهش با نظم نوین جهان مطابق بود و نیروهای اهریمنی در نقطه مقابل آسمانی و پس از اولین حمله، او و چراگاهش را هدف قرار دادند؟).

بند ۳) او که بر هم زننده اتحادهای(؟) نظم کیهانی نبود و با گاو دشمنی ندارد، پاسخ می‌دهد: در میان آن چیزهایی که آنجاست، چیزی پیدا نمی‌شود که توانگران را به سمت نیازمندان سوق بدهد. او نیرومندترینِ همه موجودات است و من بایستی به خواست او بیایم، حتی اگر ناتوان ضعیف باشد. (نظم کیهانی پاسخ می‌دهد که در حال حاضر در دنیای گاو چیزی وجود ندارد که موجب شود آنانی که قدرت و امکانات دارند، از آنانی که ندارند، حمایت کنند. فقیران هر چند که عاجز باشند، باید به نظم کیهانی توکل داشته باشند).

بند ۴) مزدا کسی است که سرودها را به بهترین وجه به خاطر می‌سپارد. برای آنانی که از هر زمانی تا زمان حال با خدایان و مردمان پیشین زیسته‌اند. همچنین آنانی که در هر زمانی از اکنون به بعد خواهند زیست. او اهوره کسی است که بین آنان تمیز قایل می‌شود (بر آنها قضاوت می‌کند). برای ما نیز باید چنان باشد که او می‌خواهد! (گوینده نظر اهورامزدا را ابراز می‌کند: او، همانگونه که از نامش مزدا به معنای «کسی که همه چیز را در ذهن دارد» بر می‌آید، نشان می‌دهد کسی است که تمامی آنچه انسان‌ها گفته‌اند را به خاطر دارد، و از آنجا که او کسی است که مقام و قضاوت برتر را دارد، اوست که تصمیم نهایی را می‌گیرد. همانگونه که معنای نامش اهورا این را نشان میدهد).

بند ۵) پس با دستانی برافراشته بسوی همه شما، ما دو نفر به عنوان دوستان اهوره در آنجا بودیم، نَفَسِ روح من و گاو شیرده. هنگامی که پرسش‌های خود را به مزدا عرضه کردیم: آیا برای کسی که زندگی درستی دارد، راهی وجود ندارد که زندگی خود را بهبود بخشد یا برای رمه‌های گاوی که در میان کسانی هستند که تحت سیطره دروغ هستند؟ (روحانی و گاو، که نمایندگان تمامی موجودات زنده هستند، از اهورامزدا می‌پرسند که چگونه زندگی خود را در قبال مصیبت‌های پیش روی بهبود بخشند).

بند ۶) پس او، اهوره مزدا، کسی که تارها را از روی بافت آنها می‌شناسد، گفته است: نه در طول این یک دوره حیات و نه مطابق با نظم کیهانی الگویی پیدا نشده است. چرا که نجار شما را به عنوان رمه گاو و علوفه‌دهنده ساخته است. (اهورامزدا، کسی که تمامی ترتیبات خرد و کلان گیتی را می‌داند، سؤالات آفریننده گاو را تقریباً با لب‌خوانی پاسخ می‌دهد: در نظم اول جهان، هیچ نمونه آسمانی برای گاو وجود نداشت. بر عکس، ایده این بود که گاو توسط مالکان انسانی خود تحت مراقبت قرار گیرد).

بند ۷) اهوره، که تمایل به نظم کیهانی دارد، آن پندار شاعرانه را به صورتی ایجاد کرد که برای شیر گاو و چکیدن چربی از آن باشد. او، مزدا، او با فرمان و مشیت خود برای بی‌چربی‌ها زندگی‌بخش است. تو چه کسی را داری (ای آفریننده گاو؟)، چه کسی باید با پندار نیک خود آنها را به مردنی‌بودن تنزل دهد؟ اهورامزدا (یا آتش آسمانی/ قربانی؟) اجزا و عناصر قربانی را فراهم کرده است. به هر حال، این اجزا که شامل تکلم هستند، هنگامی که به درستی به کار گرفته شود، چیزهای نیکی را در جهان بشر تضمین خواهد کرد. پس آنها باید به روی زمین پایین آورده شوند و اهورامزدا می‌پرسد چه کسی می‌تواند این کار را به انجام برساند).

بند ۸) این کسی است که من پیدا کرده‌ام. کسی که به تنهایی به فرمان‌ها و مشیت‌های ما گوش فرا می‌دهد، زرتشت سْپیتَمَه. او آرزو می‌کند، ای مزدا، که ما و نظم کیهانی، سرودهای پرستش بشنویم. امیدوارم که(؟) من (به عنوان) نَفَسِ نیک، دارای اختیار اندام کلامی وی باشم. (کسی پاسخ می‌دهد که زرتشت اسپیتمان آماده است که اشیای مقدس (ساغر‌های پیشکشی و اشعار ستایشی) را به زمین بیاورد و آنها را به هنگام قربانی پیشکش خدایان نماید. به شرط آنکه کسی به او در اجرای برنامه کلامی کمک کند).

بند ۹) بدینسان وعده داده شد. نَفَسِ روح گاو سوگوارانه گفت: آیا من کسی هستم که باید صدای شخص نا‌توانی را به خواست (داوران؟) بپذیرم؟ صدای انسانی بدون نیروی زندگی‌بخشی. من آرزو دارم که او در اینجا و هم‌اکنون از طریق ماده زندگی‌بخش خود فرمان دهد. او که بایستی با دستان خود به وی کمک کند، در چه زمانی آنجا خواهد بود؟ (گاو راضی نشده است و شکایت می‌کند که زرتشت بسیار ضعیف است و نیاز به کمک دارد).

بند ۱۰) شما همه، ای اهوره، اکنون باید با نظم کیهانی خود، برای این انسان‌ها و خودتان(؟) قدرت اعطا کنید. به واسطه فرمان شما و به حساب پندار نیک من، از دور فرمان بدهید، فرمانی که به موجب آن مسکن خوب و آرامش برقرار شود. اکنون من به سهم خویش شما را، ای مزدا، اولین یابنده این پندار نیک/ وجود نیک می‌دانم. (روحانی باز می‌گردد: اکنون مراسم در آستانه اجرا است و وقتی که با موفقیت انجام شد، اهورامزدا به پرستشگران خود پاداشی با کامیابی خواهد داد).

بند ۱۱) نظم کیهانی و فرمان و پندار نیک کجا هستند؟ مرا به یاد آورید، ای خدایان! با علم غیب مرا بپذیرید. مرا ای مزدا ای خدایان، برای مبادله هدیه‌ای بزرگ، ای اهوره! با علم غیب، هدیه‌ای در شأن همه شما توسط ما پیشکش شده است. حال به اینجا نزد ما بیا. (پرسش بیانی، پرسشی که نه برای پرسیدن، که برای بیان چیزی باشد: یسنایی که دارای نظم کیهانی کافی و شاعری که دارای پندار نیک کافی به منظور ارائه فرمان به اهورامزدا باشد، کجاست؟ پاسخ: هیچ نیست، بجز این که در حال انجام است. ای اهورامزدا، تو که دانای مطلقی و نتیجه را از قبل می‌دانی، پس بدون رنج بیشتر، مرا برای مبادله هدایا بپذیر. پیشکشی‌‌های قربانی- ساغرهای پیشکشی و اشعار ستایشی- برای خدایان و کامیابی برای پرستشگران. پس باشد که اکنون خدایان به قربانگاه فرود آیند تا هدایای خود را بیاورند و هدایای ما را دریافت کنند).

بنگرید به: مرادی غیاث‌آبادی، رضا، فرهنگنامه ایران- دانشنامه فرهنگ و تمدن ایران و پیرامون آن، ویرایش اول، تهران، ۱۳۹۲، ۸۴۸ صفحه، قطع وزیری، جلد گالینگور نقره‌کوب، ۵۰۰۰ مدخل الفبایی-موضوعی، ۵۰۰ عکس اختصاصی، شابک ۸-۹۶۳۹-۰۴-۹۶۴-۹۷۸.

گفتارهای دیگر:







هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان درباره این پست را به اشتراک بگذارید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.