یکشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۹

مانی؛ پیامبر و نقاش و نویسنده ایرانی

مانی (مانا، ماناگ)
پیامبر و نقاش و نویسنده ایرانی

مانی: مانا/ ماناگ. پیامبر و نقاش و نویسنده ایرانی (۲۱۶ - ۲۷۶ میلادی). پسر فاتَک/ پاتَک. مانی از پدر و مادری ایرانی که به یکی از خاندان‌های اشکانی منسوب بودند، در نزدیکی بابل در بین‌النهرین متولد شد. او بنیانگذار دینی شد که تا مدت‌های طولانی در سرزمین‌هایی از چین تا اروپا پیروان فراوانی یافت. مانی قائل به ترکیب و امتزاج و اتحاد ادیان و باورهای گوناگون بود. او در ۲۴ سالگی پیام خود را آشکار کرد و پس از مدتی از طرف شاپور یکم شاه ساسانی پشتیبانی شد و اجازه تبلیغ برای دینش را از سوی او دریافت کرد؛ اما بعدها با خشم موبدان زردشتی روبرو شد و به فتوای آنان و فرمان بهرام یکم ساسانی به شکل فجیعی کشته شد. مانی سفرهای دور و درازی به ایران، هندوستان و آسیای میانه کرد و به معرفی و تبلیغ دین خود پرداخت و پس از چهل سال سفر به همراه یاران خود به ایران بازگشت. او شخصیتی فرهنگی داشت و آثار هنری فراوانی پدید آورد که برخی از آنها تا به امروز باز مانده است. او همچنین پدیدآورنده خطی است که خط مانوی نامیده می‌شود. این خط نخستین خطی در تاریخ بشر است که برای خوشنویسی و کتاب‌آرایی بکار رفت.

با پدید آمدن آثار مکتوب و نگارین مانی بود که مسیحیان و زرتشتیان نیز به فکر متون مکتوب افتادند و آنان را بر آن داشت تا با تقلید از او به کتاب‌نویسی روی بیاورند. مسیحیان سخنان منسوب به عیسی مسیح و نزدیکان او را مکتوب کردند و نام آن را نیز با اقتباس از کتاب مانی انجیل نهادند. زرتشتیان نیز که فاقد آثار مکتوب و یا حتی شفاهی بودند، نوشته‌های پیروان دیگر ادیانی را که قتل‌عامشان کرده بودند (همچون پرستندگان مهر و خورشید و تیر و ناهید) را گردآوری کردند و به عنوان متون دینی خود معرفی نمودند.

در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم میلادی نوشته‌های بسیاری از پیروان مانی در تورفان پیدا شد که بخش بزرگی از آن‌ها در انستیتوی شرق‌شناسی برلین نگهداری می‌شوند. بخش‌هایی از این دست‌نوشته‌ها خوانده شده‌است و تلاش برای خواندن بقیه آنها همچنان ادامه دارد. این متون به زبان‌های گوناگون و به خط مانوی نوشته شده‌اند. بیشتر این نوشته‌ها به زبان‌های پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی و سُغدی هستند.

با این حال منابع بازمانده مانوی در قیاس با آنچه پدید آورده بودند، بسیار اندک هستند و بخش عمده آنها متعاقب سختگیری‌ها و سرکوب‌های ادیان دیگر و از جمله مسیحیان و زرتشتیان از بین رفته است و دستیابی به چگونگی و جزئیات دین مانوی عملاً امکان‌پذیر نیست.

مانی همه عمر شصت ساله خود را صرف گسترش پیام دین مانوی کرد. او رد کردن دیگران و باورهای دیگر را افتخاری برای خود نمی‌دانست و پیامبران و ادیان پیشین خود را به رسمیت شناخت و گرامی داشت. مانی پیامبر دینی در پیوند با فرهنگ و هنر بود که خود و پیروانش از خود کتاب و آثار مکتوب و نگاره باقی گذاشتند. همچنین مانی پیام‌آور جهان‌شمول‌ترین دین جهان باستان بود که پیروانش به مدت قریب یک هزار سال در گستره‌ای از شمال اروپا تا شرق چین زندگی می‌کردند. از آنجا که مردمان گوناگونی از سرزمین‌های مختلف پیرو دین مانی بودند و خود را به زبان خاصی نیز محدود و مقید نکرده بودند، ادبیات این دین به زبان‌های گوناگونی از خانواده زبان‌های ایرانی (همچون پهلوی و سُغدی)، خانواده زبان‌های ترکی (همچون اویغوری) و نیز به زبان‌های دیگری همچون سُریانی و قبطی نوشته می‌شده است. نویسنده حدودالعالم از حضور مانویان در سمرقند حتی در سده دهم میلادی/ چهارم هجری یاد می‌کند و اینکه آنان را «نغوشاک» (به معنای شنونده) می‌نامند. یکی از شناخته‌شده‌ترین آیین‌های مانوی که در سراسر جهان امروز برجای مانده و بکار می‌رود و یادمان از اوست، شیوه دست دادن مردمان با دست راست است.

مانی سرنوشت و سرانجام تلخی داشت. او را به جلسه مناظره با موبدان زرتشتی در حضور بهرام یکم دعوت می‌کنند و او را در یک دادگاه تفتیش عقاید به جرم کفر محکوم به مرگ می‌کنند. او در زندان نیز نه تنها از پیام دین و آرمان خود دست بر نمی‌دارد و توبه نمی‌کند؛ بلکه از هر فرصتی برای رساندن اندرز و شناساندن دین و اندیشه‌های خود بهره می‌برد.

مانی به حکم موبدان و با تأیید بهرام‌شاه در شهریورروز از شهریورماه سال ۲۷۶ میلادی پس از شکنجه‌های هولناک کشته می‌شود و پیکرش را برای مدتی طولانی بر دروازه گندی‌شاپور می‌آویزند. دروازه‌ای که تا صدها سال بعد به نام «دروازه مانی» خوانده می‌شده است. موبد کرتیر، در کتیبه‌های نقش‌رستم و سرمشهد به بازگویی این رویداد می پردازد: «کیش اهریمن و دیوان از شهر رخت بر بست. یهودیان و بوداییان و برهمنان و مسیحیان و نزاریان و مانویان اندر شهر کشته شدند و بت‌های آنان (منظور خدایان آنان) نابود شد. دیوکده‌های آنان (منظور نیایشگاه‌ها) منهدم گشت و به جایگاه نیایش ایزدان (منظور آتشکده) بدل شد، شهر به شهر، جای به جای… من کافران و ملحدانی که به انجام فرایض دینی نپرداختند را کیفر دادم… من بسا آتشکده نشانیدم، بسیار کسان به دین روی آوردند و من دین مزدیسنا را اندر شهر نیکنام کردم».

منابع مانوی با دقت کم‌نظیری روز مرگ مانی را ثبت کرده‌اند: «مانی با شادی بزرگ و با خدایان روشنی‌ها و با نوای چنگ و سرود شادی پرواز کرد… و جاودان بماند به نزد خداوند اهورامزدا… چهار روز گذشته از شهریورماه، شهریورروز، روز دوشنبه، ساعت یازده، در استان خوزستان و به شهر بیلاباد (گندی‌شاپور/ جندی‌شاپور)، که او پرواز کرد… به سوی سرای فروغ». آنگونه که از متون مانوی بر می‌آید، روز مرگ مانی در نزد مانویان یکی از بزرگترین جشن‌ها دانسته می‌‌شده و ظاهراّ به هنگام مرگ مانی این روز برابر با جشن «بِما/ بِمو» نیز بوده است.

نوشته‌ها و متون مانوی

خط مانَوی: خطی که مانی یا پیروان او در سده سوم میلادی با اقتباس از خط سُریانی برای کتابت متون خود پدید آوردند. این خط برخلاف خط‌های پهلوی پارتی و پهلوی ساسانی بدون هُزوارش است و شکل حروف الفبای آن تا حد زیادی به خط فارسی شباهت دارد. آثار بازمانده به خط مانوی به زبان‌های پهلوی پارتی، پهلوی ساسانی، سُریانی، سُغدی، بلخی و زبان‌های دیگر نوشته شده است.
مانویان در کتابت متون خود، صورت تاریخی لغات را نمی‌نوشتند، بلکه تلفظ زمان حاضر را می‌آوردند. خط مانوی حدود سی حرف دارد و دارای نقطه است. این خط به دلیل داشتن مصوت‌های کامل جزو خطوط با نظام آوایی دقیق است. خط مانوی مانند خط سُریانی واسط میان خط‌های آرامی و فارسی است.

اَرژَنگ: اَرذَنگ (مانوی)/ آردْهَنگ (پهلوی پارتی)/ اَرثَنگ (پهلوی)/ اَرتَنگ/ اَرجَنگ/ اَردَنگ/ اَرثَنگ. کتاب مشهور و نگارین مانی که امروزه از بین رفته اما قطعاتی از آن به زبان پهلوی پارتی در میان اوراق پیدا شده در تورفان تا به امروز رسیده است. در متون ادبیات فارسی، نقاشی‌های ارژنگ بهترین نمونه نگارگری دانسته می‌شود. چنانکه ابوالمعالی در بیان‌الادیان آورده است که «مانی استاد بود در صورتگری. او بر پاره‌ای حریر سپید خطی فرو کشید که وقتی یک تار نخ از حریر بیرون کشیدند، آن خط ناپدید گشت». او همچنین آورده است که نسخه‌ای از ارژنگ در خزینه غزنین نگهداری می‌شود.

اَنْگَدروشْنان: یکی از کتاب‌ها و سرودهای مانوی که بخش‌هایی از آن به زبان‌های پهلوی پارتی و سغدی تاکنون بازمانده است. این سرودها را همراه با موسیقی می‌خوانده‌اند. این سرودها در هشت بخش یا هَندام است و از روحی سخن می‌رود که سرگردان و پریشان است و در آرزوی نجات‌دهنده‌ای به سر می‌برد. «اَنْگَد» در زبان پهلوی اشکانی معادل با «هَنگَتَه» در اوستایی و به معنای «خوشبختی» است. «رَوْشَنان» نیز در همان زبان (و نیز در زبان فارسی) به معنای «روشنی‌ها» است و در کنایه معنای «ستارگان» را نیز می‌دهد. ترکیب «انگدروشنان» را می‌توان به چند شکل و از جمله «خوشبختی‌های درخشان» و یا «ستارگان خوشبختی» برگردان کرد. سرودهای اَنْگَدروشنان از لطیف‌ترین سرودهای مانوی است: «ای خدای من! ای محبوب من! به مهربانی‌ات نیرویم ده، یاری‌ام کن، با همه بخشایش‌هایت. ای خدای من! بیارای روح مرا، و یاری‌ام کن، همه بدی‌ها را دور ساز از من، از من دور کن، آنانی که به دردم می‌آورند. ای محبوب من! ای ستوده، مرا آزادم کن از آنان، چه تنها تویی که می‌دانی، راز مرا. روح من می‌گرید از درون، و می‌پژمرد از دلتنگی‌ها، روزهایم با توده‌ای از درد، آشفته شد و متلاطم. می‌خواهند روح مرا درهم بشکنند، از هر کران رنجی مرا فرا گرفت، مه‌های غلیظ و تیرگی‌های انبوه. روح من از دیدن چهره پنهان آنان، آه چه ترسید!  اما من می‌مانم! در دل دریا به پیش می‌روم، از تلاطم‌ها می‌گذرم، همه بندها گشوده می‌گردند، و همه میخ‌های آهنین کنده می‌شوند. قایق من برمی‌خیزد، بر سر موج‌های افراشته، و از هر کران پرتوی برمی‌خیزد».

اِنجیل: اونْگیلیون و اِوَنْگلیون (پهلوی). یکی از کتاب‌های مانی که تنها مقدمه و بخش نخست آن باز مانده است. به نظر می‌رسد که نام کتاب مسیحیان از همین کتاب مانی گرفته شده باشد. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است که انجیل مانی ۲۲ فصل داشت و هر فصل به ترتیب با یکی از حروف ابجد آغاز می‌شد.

زَبور: مجموعه‌ای از نیایش‌ها و سرودهای مانی که برخی از آنها منظوم بوده‌اند. ترجمه قطعاتی از این سرودها به زبان‌های پهلوی پارتی و سغدی باقی مانده‌اند و در پهلوی پارتی به آنها «آفرین بزرگان» می‌گویند. زبور دیگری نیز وجود دارد که آنرا «آفرین تقدیس» می‌نامند. در متن سغدی آمده که سراینده این سرودها شخص مانی بوده است.

کَوان: کتابی از مانی به زبان آرامی که ابن‌ندیم و یعقوبی آنرا سِفْرالجباره نامیده‌اند. کَوان صورت پارتی نام این کتاب است که جمع کَوْ معادل با کَوی و کیان در زبان‌های اوستایی و پهلوی است. این کتاب از بین رفته اما قطعاتی از آن به زبان‌های پهلوی و سغدی بازمانده است. پیروان مانی در ترجمه این کتاب به زبان‌های ایرانی، نام‌های ایرانی فراوانی را جایگزین نام‌های آرامی کرده‌اند.

هویَدَگْمان: یکی از کتاب‌ها و سرودهای مانوی که بخش‌هایی از آن به زبان‌های پهلوی پارتی و سغدی تاکنون بازمانده است. این سرودها را همراه با موسیقی می‌خوانده‌اند. این سرودها درهشت بخش یا هَندام است و از روحی سخن می‌رود که سرگردان و پریشان است و در آرزوی نجات‌دهنده‌ای به سر می‌برد. سراینده این سرودها یکی از مانویان به نام "مارخورشیدوَهمَن" بوده است.

کَفالایا: مجموعه نوشته‌ها و گفته‌های منسوب شده به مانی که شاگردان او در زمان حیات مانی گردآوری و تحریر کرده‌اند. تحریر قبطی این آثار با عنوان یونانی کفالایا تاکنون بازمانده و قطعاتی از ترجمه آنها به پهلوی پارتی و سغدی نیز به دست آمده است.

ازروئه: آزروا. صورت ترکی نام زروان. از آنجا که دین مانوی در میان ترکان آسیای میانه شرقی و خُتَن (در استان سین‌کیانگ چین) رواج داشت، نام زروان- خدای مانوی- به شکل ازروئه/ آزروا (تلفظ دقیق آن دانسته نیست) به زبان‌های ترکی راه می‌یابد (برتلس، ص ۱۲۱).

بِمو: بِما. یکی از جشن‌های مانوی که در روز درگذشت مانی برگزار می‌شده است. مانویان روز مرگ مانی را روز غم و سوگواری نمی‌دانسته‌اند.

تورْفان: تُرفان/ طُرفان. شهری در شرق استان سین‌کیانگ در چین. این شهر در سده‌های نخستین میلادی واسطه بازرگانی چین و سرزمین‌های غرب آن و از جمله ایران بود. تورفان برای پژوهشگران زبان‌های باستانی اهمیت ویژه‌ای دارد و متون فراوان تُخاری، اویْغوری و بخصوص کتاب‌های نگارین مانوی را در آنجا یافته‌اند. مانویان منطقۀ تورفان را سرزمین «برگزیدگان» می‌نامیدند.
گردیزی در زین‌الاخبار آورده است: «بر در عامل آنجا هر روز ۳۰۰ یا ۴۰۰ مرد گرد آیند از دیناوریان (مانویان) و صحف مانی را به آواز بلند همی خوانند و در پیش عامل آیند و سلام کنند و بازگردند». کاوش‌های باستان‌شناسی در تورفان که از اواخر سده نوزدهم میلادی آغاز شد، تاکنون منجر به کشف متون متنوعی به زبان‌های گوناگون گردیده است. اغلب این متون در برلین نگهداری می‌شوند. در یکی از این متون آمده است: «خورشید روشن/ و ماه گرد درخشان/ روشنی می‌اندازند و می‌تابند/ از تنه آن درخت/ مرغان بامدادان/ شادی می‌کنند از آن/ کبوتران هم می‌نازند/ و طاووس رنگارنگ.


بنگرید به: مرادی غیاث‌آبادی، رضا، فرهنگنامه ایران- دانشنامه فرهنگ و تمدن ایران و پیرامون آن، ویرایش اول، مدخل‌های مربوطه، تهران، نشر پژوهش‌های ایرانی، ۱۳۹۲.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان درباره این پست را به اشتراک بگذارید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.