پنجشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۹۹

منشور کورش هخامنشی | گزیده آسان‌خوان


منشور منسوب به کورش هخامنشی در موزه بریتانیا

منشور کورش هخامنشی
گزیده آسان‌خوان

از کتاب «منشور کورش هخامنشی» (ویرایش دوم، چاپ نهم ۱۳۸۹)؛ رضا مرادی غیاث آبادی، با بازنگری عمومی بر اساس مطالعات و بررسی‌های جدیدتر

نبونید مانع مراسم قربانی می‌شد. او مردوک، شاه خدایان را نمی‌پرستید. مردوک همه کشورها را جستجو کرد و آنگاه دست شاه واقعی و محبوب خودش را گرفت و نام کورش پادشاه انشان را برخواند. از او بنام پادشاه جهان یاد کرد. مردوک خواست تا تمام سرزمین‌ها و مردم در برابر پاهای کورش به خاک بیفتند.

مردوک کورش را برانگیخت تا راه بابل را در پیش گیرد. لشکر پر شمار کورش که همچون آب رودخانه شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگ‌افزارها در کنار او ره می‌سپردند. مردوک مقدر کرد تا کورش بدون درگیری (به دلیل تشنگی و تسلیم مردم بابل) به شهر وارد شود. همه مردم بابل، سراسر سرزمین سومر و اَکد و همه اشراف و فرمانداران در برابر کورش به سجده افتادند و پای او را بوسیدند.

منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان.

من با لذت و شادی بر تخت پادشاهان بابل نشستم. آنگاه مردوک خدای بزرگ، قلب بابلیان را متوجه جبروت من کرد. چون من هر روز به خدمت او می‌رفتم (به نزد مجسمه مردوک).

قوای مسلح من فارغ‌بال در بابل حرکت می‌کردند. نگذاشتم کسی در همه سومر و اکد تهدیدی باشد. من شهر بابل و معابد مقدسش را سعادتمند کردم. او بر من، کورش، که ستایشگر او هستم، بر پسر من کمبوجیه و همچنین بر همه سپاهیان من، برکتش را اعطا کرد. ما همگی در برابر او جایگاه والای خدایی‌اش را ستودیم.

همه شاهانی که بر اورنگ پادشاهی نشسته‌اند، از همه چهار گوشه جهان، از دریای بالا تا دریای پایین، همه آنان که در شهرها زندگی می‌کنند، همه پادشاهان آموری که در چادر زندگی می‌کنند، برای من باج سنگین آوردند. در بابل در جلوی پای من به زمین افتادند و بر پاهای من بوسه زدند.

من خانه‌های خدایانی که به حال خود رها شده بودند، دوباره مجسمه‌های خدایانشان را بازگرداندم. همه آن خدایان را گرد آوردم و در منزل‌های ابدی‌ مستقر کردم. و همچنین پیکره خدایان سومر و اَکد را که نبونید بدون واهمه از خشم خدای خدایان به بابل آورده بود؛ به فرمان مَردوک و برای خوشنودی‌اشان به معابد خود بازگرداندم.

بشود خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم، هر روز برای من دعا کنند. در برابر بِل و نَبو برایم خواستار عمر طولانی باشند. بشود که شفاعت مرا کنند و به خدای من مَردوک بگویند: «کورش، پادشاهی که از تو می‌ترسد و پسرش کمبوجیه».

نَبونید: نَبونیدوس/ نَبونَئیتَه (فارسی باستان)/ نَبونیدَه (عیلامی)/ نَبونَئید (بابلی). آخرین شاه در سنت پادشاهی بابل است که پس از شکست از کورش هخامنشی، به پادشاهی او و استقلال کشورش پایان داده می‌شود. او به مدت هفده سال از سال ۵۵۶  تا سال ۵۳۹ قبل از میلاد شاه بابل بود. نبونید، روحانی (و بقولی فرماندارزاده‌ای) بود که بدون تبار شاهانه و با گزینش مجمع روحانیان به پادشاهی انتخاب شده بود. مادر او کاهن نیایشگاه سین (خدای ماه) در شهر سیپار بود و خود او نیز به پیروی از مادر، شیفتگی و دلبستگی فراوانی به خدای ماه داشت. این دلبستگی شدید به سین و دوری گزیدن از پرستش مردوک به عنوان خدای بزرگ که از محتوای منشور او هویدا است، واکنش‌ها و نارضــایتــی‌هـایی را در بابل فراهم آورده بود. 
نبونید، شخصیتی عجیب و تا اندازه‌ای جذاب داشت. او فاقد توانایی‌های لازم در امور کشورداری و سپاهی‌گری بود و دلبستگی‌ چندانی نیز بدان نشان نمی‌داد. کارها و مشکلات کشور را به اطرافیان خود می‌سپرد و ‌به هنگام حمله سپاه کورش، تمام امور و تصمیم‌گیری‌ها را به پسرش بُلشَصَر واگذار کرد در حالیکه پیش از آن نیز مدتی به نفع همین پسرش از سلطنت کناره‌گیری کرده و به مدت ده سال در تِما، واحه‌ای در بیابان‌های میان بابل و مصر اقامت گزیده بود. احساسات و عواطف رقیق و گاه شاعرانه او در بیان سخنان و درددل‌هایی خطاب به سین و دیگر خدایان بخوبی آشکار است. 
او بیش از آنکه با لازمه‌ها و ویژگی‌های پادشاهی و حکومت آشنا باشد، به دل‌مشغولی‌های خاص خود می‌پرداخت که از جمله می‌توان به علاقه فراوان او در گردآوری و نگهداری آثار و اشیای باستانی اشاره کرد. همین علاقه بود که موجب شد شمار فراوانی از پیکره‌های خدایان را از نیایشگاه‌های خود خارج کند تا با آنها موزه‌ای بنیاد گذارد. عملی که موجب ناخشنودی همگانی شد و بعدها این پیکره‌ها به فرمان کورش به نیایشگاه‌های خود بازگردانده ‌شدند. با توجه به احترامی که نبونید برای خدایان قائل بوده و در متن منشور نیز دیده می‌شود، و نیز با توجه به علاقه او به گردآوری آثار باستانی، چنین به نظر می‌آید که جمع‌آوردن پیکره‌های خدایان از نیایشگاه‌ها، نه از روی مخالفت و ستیزه با آنان، بلکه برای اقناع دلبستگی خود به آثار باستانی بوده باشد. 
مَردوک: اَمَر-اوتو و اِنْلیل و ایلیل (بابلی)/ شوگورو (کاسی). خدای بزرگ بابلی. احتمال دارد که نام مردوک با نام اوستایی «اَمِرِتات» (در فارسی «مرداد») به معنای «جاودانگی/ بی‌مرگی» در پیوند باشد. ویژگی‌های مردوک شباهت‌هایی با اهورامزدا دارد و همچون او در سیاره مشتری متجلی می‌شده است. همانگونه که مردوک را با نام «اَمَر- اوتو‌» می‌شناخته‌اند. 
اِسَگیلَه: یا اِسَگیلا (بابلی). نیایشگاه مردوک (خدای بزرگ بابلی) در بابل. کتیبه منشور کورش در این نیایشگاه پیدا شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان درباره این پست را به اشتراک بگذارید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.