بخشی از منشور منسوب به کورش هخامنشی در موزه بریتانیا
منشور کورش هخامنشی
متن کامل همراه با حرفنویسی
از کتاب «منشور کورش هخامنشی»
(ویرایش دوم، چاپ نهم ۱۳۸۹)؛ رضا مرادی غیاث آبادی، با بازنگری عمومی بر اساس مطالعات
و بررسیهای جدیدتر
۱-
«کورش» (در بابلی: ‹کو- رَ – آش›)، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه «بـابِـل»
‹با- بی- لیم›، شاه «سـومـر» ‹شو- مـِ- ری› و «اَکَّـد» ‹اَک- کـَ- دی- ای›،
۱-
[ì-nu x x x] /x\-ni-šu
سطر نخست بر اساس شواهد احتمالی
و مقایسه با سطر بیستم بازسازی شده است.
۲-
… همه جهان
۲-
[x x x ki-i]b-ra-a-tì
از اینجا تا پایان سطر نوزدهم،
نه از زبان کورش، بلکه به روایت ناظری ناشناخته که میتواند نظر بزرگان و کاهنان بابل
باشد، بازگو میشود.
۳-
… مرد ناشایستی (منظور نبونید، آخرین شاه بابل) به فرمانروایی کشورش گمارده شده بود.
۳-
[x x x] /x x\ GAL ma-tu-ú iš
-šak-na a-na e-nu-tu ma-ti-šú
از این بند نیز میتوان دریافت
که نبونید نه با زور و سلاح، که با گزینش و رأی بزرگان به عنوان شاه بابل انتخاب شده
بود. سنت «شاه انتخابی» از زمان غلبه کورش از میان رفت و جای خود را به ولیعهد و «شاه
انتصابی» داد.
۴-
و … او یک ساختگی به جای آنها گذاشت.
۴-
/ù?\ [x x x]-ši-li
ú-ša-áš-ki-na se-ru-šu-un
۵-
معبدی بَدلی از نیایشگاه «اِسَـگیلَـه» ‹اِ- سَگ- ایلَـه› … برای شهر «اور» ‹او- ریم›
و دیگر شهرها ساخت.
۵-
ta-am-ši-li É-SAG-ÍL
i-te-[pu-uš-ma x x x t]ì? a-na ÚRIki ù si-it-ta-a-tì ma-ha-za
«اِسَـگیـلَـه/
اِزاگیلا» نام نیایشگاه بزرگ «مردوک» یا خدای بزرگ است. این نام شباهت فراوانی با نام
نیایشگاه «اِزَگین» در «اَرَتَـه» دارد که در حماسه سومری «اِنمِـرکار و فرمانروای
اَرَته» بازگو شده است. جهانشاه درخشانی در آریاییان، مردم کاشی و دیگر ایرانیان (تهران،
۱۳۸۲، ص ۵۰۷)، «اِزَگین» را به معنای «سنگ لاجورد» میداند. از سوی دیگر «کاسیان» نیز
رنگ آبی را رنگ خداوند بشمار میآوردند و «کاشّـو/ کاسّـو»، نام خدای بزرگ آنان به
معنای «رنگ آبی» است. امروزه همچنان واژه «کاس» برای رنگ آبی در گویشهای محلی بکار
میرود. برای نمونه در گیلان، مردان با چشم آبی را «کـاس آقا» خطاب میکنند. همچنین
برای آگاهی از پیوند اَرَتَـه با نواحی باستانی حاشیه هلیلرود در جنوب جیرفت بنگرید
به: مجیدزاده، یوسف، جیرفت کهنترین تمدن شرق، تهران، ۱۳۸۲.
۶-
مناسکی که شایسته آنان نبود، … یاوههای گستاخانه.
۶-
pa-ra-as la si-ma-a-ti-šu-nu
ta-[ak-li-im la-me-si x x x la] pa-lih u4-mi-šá-am-ma
id-de-né-eb-bu-ub ù /ana ma-ag\-ri-tì
۷-
او (نبونید) مانع مراسم قربانی میشد … در معابد برقرار کرد. او «مَــردوک» ‹اَمَـر-
اوتو› شاه خدایان را نمیپرستید.
۷-
sat-tuk-ku ú-šab-ti-li
ú-l[a-ap-pi-it pél-lu-de-e x x x iš]-tak-ka-an qé-reb ma-ha-zi pa-la-ha
dAMAR.UTU LUGAL DINGIRmeš i[g-m]ur kar-šu-uš-šu
گمان میرود نام «مردوک» با
واژه اوستایی «اَمِـرِتات» (در فارسی «مرداد») به معنای «نمردنی» در پیوند باشد. اما
ویژگیهای دیگر مردوک شباهتهایی با «اهورامزدا» دارد و همچون او در سیاره «مشتری»
متجلی میشده است. همانگونه که مردوک را با نام «اَمَـر- اوتو» میشناختهاند؛ از
او با نام کاشی/ کاسی «شوگورو» نیز یاد میکردهاند که به معنای «بزرگترین سرور/ بزرگترین
خدایان» بوده و ظاهراً با معنای اهورامزدا در پیوند است.
۸-
او در شهر آزار میرساند، هر روز … او نابودی آورد و مردم را به زیر یوغ برد.
۸-
le-mu-ut-ti URU-šu
[i-t]e-né-ep-pu-/uš\ u4-mi-ša-am-/ma x x\ [x
x x ÙG]meš-šú i-na ab-ša-a-ni la ta-ap-šu-úh-tì ú-hal-li-iq kul-lat-si-in
۹-
از نالههایشان، «اِنـلیل/ ایـلّیل» خدایان (= مردوک) ناراحت شد … همه خدایان معابد
خود را ترک کردند.
۹-
a-na ta-zi-im-ti-ši-na
dEN.LÍL DINGIRmeš ez-zi-iš i-gu-ug-m[a x x x] ki-su-úr-šu-un DINGIRmeš a-ši-ib
ŠÀ-bi-šu-nu i-zi-bu at-/ma\-an-šu-un
۱۰-
او (نبونید) خدایان (مجسمه خدایان) را به بابل آورد. مردوک به سوی خانههای خدایان
که ویران شده بود، بازگشت.
۱۰-
i-na ug-ga-ti-ša ú-še-ri-bi
a-na qé-reb ŠU.AN.NAki dAMAR.UTU t[i-iz-qa-rudEN.LÍL DINGIRm]eš us-sa-ah-ra
a-na nap-har da-ád-mi šá in-na-du-ú šu-bat-su-un
۱۱-
ساکنان سرزمین «سومر» و «اَکَّـد» مانند مردگان شده بودند. مردوک بسوی آنان متوجه شد
و بر آنان رحمت آورد.
۱۱-
ù ÙGmeš KUR šu-me-ri ù URIki
ša i-mu-ú ša-lam-ta-áš ú-sa-/ah\-hi-ir ka-/bat\-[ta-áš] ir-ta-ši ta-a-a-ra
kul-lat ma-ta-a-ta ka-li-ši-na i-hi-it ib-re-e-ma
۱۲-
مردوک همه کشورها را جستجو کرد و آنگاه دست شاه واقعی و محبوب خودش را گرفت و نام
«کورش» پادشاه «اَنْـشان» ‹اَن- شـَ- اَن› را برخواند. از او بنام پادشاه جهان یاد
کرد.
۱۲-
iš-te-‘e-e-ma ma-al-ki
i-šá-ru bi-bil ŠÀ-bi-ša it-ta-ma-ah qa-tu-uš-šu mKu-ra-áš LUGAL URU an-ša-an
it-ta-bi ni-bi-it-su a-na ma-li-ku-tì kul-la-ta nap-har iz-zak-ra šu-/um-šú\
۱۳-
او (مردوک) خواست تا تمام سرزمین «گوتی» ‹کو- تی- ای› در برابر پاهای او (کورش) به
خاک بیفتند. همچنین همه مردمان «ماد» ‹اوم- مـانمَـن- دَه› و همه مردم «سیاهسر»
(سومریان یا عیلامیان) در حالیکه کورش با درستکاری به آنان نظاره میکرد.
۱۳-
kurqu-ti-i gi-mir
um-man-man-da ú-ka-an-ni-ša a-na še-pi-šu ÙGmeš sal-mat SAG.DU ša ú-ša-ak-ši-du
qa-ta-a-šú
در تداول، نامِ بابلی «اومانمنده»
را با «ماد» برابر میدانند. اما به نظر میآید که این نام بر همه یا یکی از اقوامی
که از شرق بینالنهرین و غرب ایران امروزی در هزاره دوم پیش از میلاد به بینالنهرین
مهاجرت کرده بودهاند، اطلاق میشده است.
۱۴-
کسانی که (کورش) بر آنان غلبه کرده بود. مردوک، خدای بزرگ، با شادی به کارهای خوب و
قلب صالح او نگریست.
۱۴-
i-na ki-it-tì ù mi-šá-ru
iš-te-né-‘e-e-ši-na-a-tì dAMAR.UTU EN GAL ta-ru-ú ÙGmeš-šú ep-še-e-ti-ša
dam-qa-a-ta ù ŠÀ-ba-šu i-ša-ra ha-di-iš ip-pa-li-i[s]
۱۵-
او (مردوک) کورش را برانگیخت تا راه بابل را در پیش گیرد؛ در حالی که خودش همچون یاوری
راستین دوشادوش او گام برمیداشت.
۱۵-
a-na URU-šu KÁ.DINGIRmeš ki
a-la-ak-šu iq-bi ú-ša-as-bi-it-su-ma har-ra-nu TIN.TIRki ki-ma ib-ri ù tap-pe-e
it-tal-la-ka i-da-a-šu
ممکن است منظور دیده شدن سیاره
مشتری بوده باشد. در باورهای ایرانی، سیاره مشتری نماد آسمانی اهورامزدا/ مردوک بوده
است. نک به: بارتل ل. واندروردن، پیدایش دانش نجوم، ترجمه همایون صنعتیزاده،
۱۳۷۲. او حتی منظور از «سپاه پر شمار او» را نیز ستارگان آسمان میداند که غلوآمیز
به نظر میرسد.
۱۶-
لشکر پر شمار او (کورش) که همچون آب رودخانه شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگافزارها
در کنار او ره میسپردند.
۱۶-
um-ma-ni-šu rap-ša-a-tì ša
ki-ma me-e ÍD la ú-ta-ad-du-ú ni-ba-šu-un gišTUKULmeš-šu-nu sa-an-du-ma
i-ša-ad-di-ha i-da-a-šu
۱۷-
مردوک مقدر کرد تا کورش بدون درگیری به شهر بابل وارد شود. مردوک بابل را از فاجعه
رهانید. او «نَـبـونـید» ‹نـَ- بو- نـَ- اید› شاه را که از مردوک نمیترسید، به دست
کورش سپرد.
۱۷-
ba-lu qab-li ù ta-ha-zi
ú-še-ri-ba-áš qé-reb ŠU.AN.NAki URU-šu KÁ.DINGIRmeš ki i-ti-ir i-na šap-ša-qí,
mdNÀ.NÍ.TUKU LUGAL la pa-li-hi-šu ú-ma-al-la-a qa-tu-uš-šú
تصرف بابل بدون درگیری ناشی
از تضعیف روحیه بابلیان به دلیل غلبههای قبلی کورش بر شهرهای دیگر و نیز محاصره بابل
توسط قوای مسلح کورش و بستن رود فرات به روی مردم و تشنگی آنان بوده است. در متون بابلی
همچون «سالنامه نبونید» و نیز در «تواریخ هرودوت» (کتاب یکم) به نبود جنگ و درگیری
اشاره شده است. برای آگاهی از سالنامه نبونید نگاه کنید به: Hinnz, W., Darios und die Perser, I, 1976,
p. 106.
۱۸-
همه مردم بابل، سراسر سرزمین سومر و اَکَّـد و همه اشراف و فرمانداران در برابر کورش
به سجده افتادند و پای او را بوسیدند. آنان از پادشاهی او شادمان شدند و چهرههایشان
بدرخشید.
۱۸-
ÙGmeš TIN.TIRkika-li-šu-nu
nap-har KUR šu-me-ri u URIki ru-bé-e ù šak-ka-nak-ka ša-pal-šu ik-mi-sa
ú-na-áš-ši-qu še-pu-uš-šu ih-du-ú a-na LUGAL-ú-ti-šú im-mi-ru pa-nu-uš-šú-un
۱۹-
خداوند این مردگان متحرک را زندگی دوباره بخشید، آنان را از نابودی رهانید. آنان او
را ستودند و نامش را گرامی داشتند.
۱۹-
be-lu ša i-na tu-kul-ti-ša
ú-bal-li-tu mi-tu-ta-an i-na pu-uš-qu ù ú-de-e ig-mi-lu kul-la-ta-an ta-bi-iš
ik-ta-ar-ra-bu-šu iš-tam-ma-ru zi-ki-ir-šu
۲۰-
منم «کورش»، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار
گوشه جهان.
۲۰-
a-na-ku mKu-ra-áš LUGAL
kiš-šat LUGAL GAL LUGAL dan-nu LUGAL TIN.TIRki LUGAL KUR šu-me-ri ú ak-ka-di-i
LUGAL kib-ra-a-ti er-bé-et-tì
از اینجا روایت به صیغه اول
شخص و از زبان کورش بازگو میشود. استرابو نقل میکند که «کورش» نامی است که او پس
از پادشاهی و با الهام از رود «کُـر» در جنوب پاسارگاد بر خود نهاد. پیش از این، نام
او «اَگـرَداتوس Agradatus»
(اَگـرَداد/ اَگـراداد) بوده است. نک به: جغرافیای استرابو، ترجمه هـ. صنعتیزاده،
۱۳۸۲، ص. ۳۱۹.
۲۱-
پسر «کمبوجیه» ‹کـَ- اَم- بو- زی- یه›، شاه بزرگ، شاه «اَنْـشان»، نـوه «کورش» (کورش
یکم)، شاه بزرگ، شاه اَنشان، نبیره «چیشپیش» ‹شی- ایش- بی- ایش›، شاه بزرگ، شاه اَنشان.
۲۱-
DUMU mKa-am-bu-zi-ia LUGAL
GAL LUGAL URU an-ša-an DUMU DUMU mKu-ra-áš LUGAL GAL LUGA[L U]RU an-ša-an
ŠÀ.BAL.BAL mši-iš-pi-iš LUGAL GAL LUGAL URU an-šá-an
۲۲-
از دودمانی که همیشه شاه بودهاند و فرمانرواییاش را «بِل/ بعل» ‹بـِ- لو› (خداوند/
= مردوک) و «نَـبـو» ‹نـَ- بو› گرامی میدارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند.
آنگاه که پیروزمندانه وارد بابل شدم؛
۲۲-
NUMUN da-ru-ú ša LUGAL-ú-tu
ša dEN u dNÀ ir-a-mu pa-la-a-šu a-na tu-ub ŠÀ-bi-šú-nu ih-ši-ha L[UGA]L-ut-su
e-nu-ma a-n[a q]é-reb TIN.TIRkie-ru-bu sa-li-mi-iš
«نَـبـو»
ایزد نویسندگی و دبیـری بـوده، و نیایشگاه او به نـام «اِزیـدَه» خوانده میشده است.
۲۳-
من با لذت و شادی بر تخت پادشاهان بابل نشستم. آنگاه مردوک خدای بزرگ، قلب بابلیان
را متوجه جبروت من کرد. چون من هر روز به خدمت او میرفتم (به نزد مجسمه مردوک).
۲۳-
i-na ul-si ù ri-ša-a-tì i-na
É.GAL ma-al-ki ar-ma-a šu-bat be-lu-tìdAMAR.UTU EN GAL ŠÀ-bi ri-it-pa-šu ša
ra-/im\ TIN.TIRki ši-m[a]/a-tiš\ /iš-ku?-na\-an-ni-ma u4-mi-šam a-še-‘a-a
pa-la-/ah\-šú
۲۴-
قوای مسلح من فارغبال در بابل حرکت میکردند. نگذاشتم کسی در همه سومر و اکد تهدیدی
باشد.
۲۴-
um-ma-ni-ia rap-ša-tì i-na
qé-reb TIN.TIRki i-ša-ad-di-ha šú-ul-ma-niš nap-har KU[R šu-me-ri] /ù\ URIki
mu-gal-[l]i-tì ul ú-šar-ši
۲۵-
من شهر بابل و معابد مقدسش را سعادتمند کردم. برای اهالی بابل … برخلاف خواست خدایان
یوغی نا درخور آورده بود،
۲۵-
/URUki\ KÁ.DINGIR.RAki ù
kul-lat ma-ha-zi-šu i-na ša-li-im-tì áš-te-‘e-e DUMUmeš TIN.TIR[ki x x x š]a
ki-ma la ŠÀ-[bi DING]IR-ma ab-šá-a-ni la si-ma-ti-šú-nu šu-ziz-/zu!\
۲۶-
برطرف شد. ویرانهها را پاک کردم. مردوک خدای بزرگ، از اعمال مؤمنانه من خشنود شد.
۲۶-
an-hu-ut-su-un ú-pa-áš-ši-ha
ú-ša-ap-ti-ir sa-ar-ma-šu-nu a-na ep-še-e-ti-[ia dam-qa-a-ti] dAMAR.UTU EN
GA[L]-ú ih-de-e-ma
۲۷-
او بر من، کورش، که ستایشگر او هستم، بر پسر من «کمبوجیه» و همچنین بر همه سپاهیان
من،
۲۷-
a-na ia-a-ti mKu-ra-áš LUGAL
pa-li-ih-šu ù mKa-am-bu-zi-ia DUMU si-it ŠÀ-bi-[ia ù a-n]a nap-h[ar]
um-ma-ni-ia
۲۸-
برکتش را اعطا کرد. ما همگی در برابر او جایگاه والای خداییاش را ستودیم. همه شاهانی
که بر اورنگ پادشاهی نشستهاند،
۲۸-
da-am-qí-íš ik-ru-ub-ma i-na
šá-lim-tì ma-har-ša ta-bi-iš ni-it-t[a-al-la-ak i-na qí-bi-ti-šú] sir-ti
nap-har LUGAL a-ši-ib BÁRAmeš
۲۹-
از همه چهار گوشه جهان، از «دریای بالا» تا «دریای پایین» (دریای مدیترانه تا خلیج
فارس)، همه آنان که در شهرها زندگی میکنند، همه پادشاهان «آموری» ‹اَ- مور- ری- ای›
که در چادر زندگی میکنند،
۲۹-
ša ka-li-iš kib-ra-a-ta iš-tu
tam-tì e-li-tì a-di tam-tì šap-li-tì a-ši-ib n[a-gi-i né-su-tì] LUGALmeš KUR
a-mur-ri-i a-ši-ib kuš-ta-ri ka-li-šú-un
۳۰-
برای من باج سنگین آوردند. در بابل در جلوی پای من به زمین افتادند و بر پاهای من بوسه
زدند. از بابل، از «آشور» ‹اَش- شور›، «شوش» ‹شو- شَن›.
۳۰-
bi-lat-su-nu ka-bi-it-tì
ú-bi-lu-nim-ma qé-er-ba ŠU.AN.NAki ú-na-áš-ši-qu še-pu-ú-a iš-tu [ŠU.AN.NAk]i
a-di URU aš-šurki ù MÙŠ-ERENki
۳۱.
از «آگادِه» ‹اَ- گـَ- دِه›، «اِشنونَه» ‹اِش- نو- نَک›، «زَمبان» ‹زَ- اَم- بـَ- اَن›،
«مِتورنو» ‹مـِ- تور- نو›، «دیر» ‹دِ- ایر›، از سرزمین «گوتیان» تا شهرهای آنسوی «دجله»
‹ای- دیک- لَت›. و من خانههای خدایانی که به حال خود رها شده بودند،
۳۱-
a-kà-dèki KUR èš-nu-nak URU
za-am-ba-an URU me-túr-nu BÀD.DINGIRki a-di pa-at kurqu-ti-i ma-ha-z[a
e-be]r-ti ídIDIGNA ša iš-tu pa!-na-ma na-du-ú šu-bat-su-un
۳۲-
دوباره مجسمههای خدایانشان را بازگرداندم. همه آن خدایان را گرد آوردم و در منزلهای
ابدی مستقر کردم.
۳۲-
DINGIRmeš a-ši-ib ŠÀ-bi-šú-nu
a-na áš-ri-šu-nu ú-tir-ma ú-šar-ma-a šu-bat da-rí-a-ta kul-lat ÙGmeš-šú-nu
ú-pa-ah-hi-ra-am-ma ú-te-er da-ád-mi-šú-un
با اینکه کورش زرتشتی نبوده
و در زمان او ظاهراً دین زرتشتی وجود نداشته، اما او برخلاف زرتشتیان تا حدودی باور
کهن و مبتنی بر تکثر دینی مردمان ایران و شرق باستان را رعایت میکرده است. هر چند
که در سطر هفتم منشور آشکارا نبونید به این دلیل مستحق تنبیه دانسته میشود که «مردوک،
شاه خدایان را نمیپرستید». موبدان زرتشتی عصر ساسانی با سختگیری و خشونتهای بیشمار
و اعمال سلیقههای شخصی در تحریف آیین زرتشت، به این دستاورد با ارزش فرهنگ ایران آسیب
زدند.
۳۳-
و همچنین پیکره خدایان سومر و اَکد را که نبونید بدون واهمه از خشم خدای خدایان به
بابل آورده بود؛ به فرمان مَردوک و برای خوشنودیاشان به معابد خود بازگرداندم.
۳۳-
ù DINGIRmeš KUR šu-me-ri ù
URIki ša mdNÀ.NÍ.TUKU a-na ug-ga-tì EN DINGIRmeš ú-še-ri-bi a-na qé-reb
ŠU.AN.NAki i-na qí-bi-ti dAMAR.UTU EN GAL i-na ša-li-im-tì
اصرار کورش مبنی بر بازگرداندن
پیکره خدایان به بتخانههایشان در تلافی آن است که نبونید بنا به علاقه شخصی به آثار
باستانی، پیکرههای خدایان را بر موزه شخصی خود برده بود و پیکرههای نوساختهای بر
جای آنان نهاده بود.
۳۴-
بشود خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم، هر روز برای من
دعا کنند،
۳۴-
i-na maš-ta-ki-šu-nu
ú-še-ši-ib šú-ba-at tu-ub ŠÀ-bi {ut} kul-la-ta DINGIRmeš ša ú-še-ri-bi a-na
qé-er-bi ma-ha-zi-šu-un
گشایش و بازسازی نیایشگاهها
به فرمان کورش، دستکم در یک متن دیگر شناخته شده است. بر این لوح چهار سطری که از
«اَرَخ» در بینالنهرین کشف شده، آمده است: «منم کورش، پسر کمبوجیه، شاه توانمند، آنکه
اِسَگیلَه و اِزیدَه را باز ساخت». برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به صفحه ۱۵۶ مقاله W. Eilers در کتابشناسی.
۳۵-
در برابر بِل و نَبو برایم خواستار عمر طولانی باشند. بشود که شفاعت مرا کنند و به
خدای من مَردوک بگویند: «کورش، پادشاهی که از تو میترسد و پسرش کمبوجیه».
۳۵-
u4-mi-ša-am ma-har dEN
ù dNÀ ša a-ra-ku U4meš-ia
li-ta-mu-ú lit-taz-ka-ru a-ma-a-ta du-un-qí-ia ù a-na dAMAR.UTU EN-ia
li-iq-bu-ú ša mKu-ra-áš {-áš} LUGAL pa-li-hi-ka u mKa-am-bu-zi-ia DUMU-šú
۳۶-
بتوانند … خداییاشان … من همه آنان (خدایان) را در خانهای امن مستقر کردم.
۳۶-
/x\ [x x x- i]b šu-nu lu-ú /x
x x x x x x x\ ÙGmeš TIN.TIRki /ik-tar-ra-bu\ LUGAL-ú-tu KUR.KUR ka-li-ši-na
šu-ub-ti né-eh-tì ú-še-ši-ib
۳۷-
… غاز، دو اردک، ده کبوتر بیشتر از غازها، اردکها و کبوترانی که قبلاً قربانی میشد.
۳۷-
[x x x
KUR.]GImušen 2
UZ.TURmušen ù ۱۰
TU.GUR4mušen.meš e-li KUR.GImušen UZ.TURmušen.meš ù
TU.GUR4mušen.meš
از سطر ۳۷ تا ۴۵ بخش نویافتهای
است که در پیشگفتار به آن اشاره شد. این نُه سطر دنباله بلافصل سطرهای پیشین نیست.
۳۸-
… باروی بزرگ شهر بابل بنام «ایمگور- اِنـلیل» ‹ایم- گور- اِن- لیل› را محکمتر کردم.
۳۸-
[x x x u4-m]i-šam
ú-ta-ah-hi-id BÀD im-gur-dEN.LÍL BÀD GAL-a ša TIN.TIRk[i ma-as-s]ar-/ta\-šú
du-un-nu-nù áš-te-‘e-e-ma
۳۹-
… دیوار آجری خندق شهر را که شاه قبلی شروع کرده و تمام نکرده بود،
۳۹-
[x x x] ka-a-ri a-gur-ru šá
GÚ ha-ri-si ša LUGAL mah-ri i-p[u-šu-ma la ú-ša]k-/li-lu\ ši-pi-ir-šu
۴۰-
… کاری که هیچ شاه قبلی نکرده بود، با انبوه کارگران در بابل،
۴۰-
[x x x la ú-ša-as-hi-ru URU]
/a\-na ki-da-a-ni ša LUGAL ma-ah-ra la i-pu-šu um-man-ni-šu di-ku-u[t ma-ti-šu
i-na (or: a-na) q]é-/reb\ ŠU.AN.NAki
۴۱-
… با آجر باز ساختم.
۴۱-
[x x x i-na ESIR.HÁD.RÁ]/A\ ù
SIG4.AL.ÙR.RA
eš-ši-iš e-pu-uš-ma [ú-šak-lil ši-pir-ši]-in
۴۲-
… با روکش مفرغین و پاشنههای مسی.
۴۲-
[x x x gišIGmeš gišEREN
MAH]meš ta-ah-lu-up-tì ZABAR as-ku-up-pu ù nu-ku-š[e-e pi-ti-iq e-ri-i e-ma
KÁmeš-š]i-na
۴۳-
… دیدم کتیبهای از پادشاهی پیش از من به نام «آشوربانیپال» ‹آش- شور- با- نی- اَپ-
لی›،
۴۳-
[ú-ra-at-ti x x x š]i-ti-ir
šu-mu šá mAN.ŠÁR-DÙ-IBILA LUGAL a-lik mah-ri-[ia šá qer-ba-šu ap-pa-a]l-sa!
۴۴-
…
۴۴-
[x x x]/x x x\[x x x]-x-tì
۴۵-
… برای همیشه!
۴۵-
[x x x]/x x x\[x x a-na
d]a-rí-a-tì
سطر پایانی کتیبه همانند سطر
پایانی کتیبه حمواربی است.
ـــــــــــــــــــــــــــ
کتابشناسی:
Berger, P. R., Der Kyros-Zylinder mit dem Zusatzfragment BIN II Nr. 32
und die Akkadischen Personennamen im
Danielbuch, Zeitschrift fur Assyriolgie 64. 1975.
Eilers, W., Le texte cunéiforme du Cylinder de Cyrus, Acta Iranica 2, 1974.
Harmatta, J., Les modèles littéraires de ľ édit Babylonien de Cyrus, Acta
Iranica 1, 1974.
Kuhrt, Amélie, “The Cyrus Cylinder and Achaemenid imperial policy”, in:
Journal for the Study of the Old Testament (GSOT), Sheffield, University of
Sheffield. Dept. of Biblical Studies, 25,
February 1983, pp. 83- 97.
Lecoq, P., Les Inscriptions de Perse Achemenide, Paris, 2000.
Oppenheim, A. L. Traduction du Cylinder du Cyrus in Pritchard, J. b.,
Ancient Near Easte Texts Relating to the Old Testament, Princeton, 1955.
Rawlinson, H. C., Notes on a Newly Discovered Clay Cylinder of Cyrus the
Great. JRAS, 12. 1880.
Rogers, Robert William, Cuneiform Parallels to the Old Testament, 1912,
Reprinted, Ancient Texts and Translations. Eugene, OR: Wipf & Stock, 2005.
Richter, G. M., Greek Subjectson Grecopersian Seal Stons, Archaeologica
Orintalis in Memorim Ernest Herzfeld, New York, 1952.
Schaudig Hanspeter, Die Inschriften Nabonids von Babylon und Kyros’ des
Großen, Münster, 2001.
Weissbach, F. H., Die Achamenideninschriften Zweiter Art, Herausgeben und
Bearbeitel. Leipzig, 1890.
Weissbach, F. H., Keilinschriften der Achämeniden, Leipzig, 1911.
برای آگاهی بیشتر:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرتان درباره این پست را به اشتراک بگذارید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.