تغییر
نام کشور به دستور رضاشاه: همه باید کشور ما را ایران بنامند
رضا
مرادی غیاثآبادی
اگر بگویند معاهدهای میان دو کشور بْهارَت و هلاس منعقد شده است، شنونده ایرانی چه تصوری از این دو کشور دارد؟ و یا اگر بگویند در کدام هنگام جنگی بین دویچلند و پولسکا اتفاق افتاد، چه جوابی میتوان بدان داد؟ و نیز اگر بگویند فرهنگ دو کشور نیهون و ژونغوآ تحت تأثیر متقابل یکدیگر بوده است، شنونده چه تصوری از این کشورها خواهد داشت؟
نامهای جغرافیایی
و واحدهای سیاسی و شهرها و کشورها، در میان فرهنگها و تمدنها و زبانهای گوناگون
متفاوت هستند و به شکلهای متنوعی در تاریخ و خاطره تاریخی و اسناد مکتوب آنان ثبت
شده و شناخته میشود.
عمده کشورهای جهان
دارای نامهای متنوع و متفاوتی در زبانهای دیگر هستند. هر اندازه کشور و تمدنی کهنسالتر
و دارای پیشینه فرهنگی فراوانتر و کهنتری باشد، بر تنوع این نامها افزوده میگردد.
تغییر دادن نام کشورها موجب از دست رفتن سابقه تاریخی و فرهنگی آن کشور خواهد شد و آشفتگیها و گسست عمیقی را در هویت و مناسبات مشترک آنان به وجود خواهد آورد. از همین روی است که معمولاً کشورهای جهان از دیگران نمیخواهند تا آنان را با نام محلیای بشناسند که در بین خودشان متداول و شناخته شده است. چرا که از عواقب مخرب آن و تأثیر زیانباری که از قطع ارتباط امروز خود با هویت تاریخی خود ناشی میشود، بخوبی آگاه هستند.
تغییر دادن نام کشورها موجب از دست رفتن سابقه تاریخی و فرهنگی آن کشور خواهد شد و آشفتگیها و گسست عمیقی را در هویت و مناسبات مشترک آنان به وجود خواهد آورد. از همین روی است که معمولاً کشورهای جهان از دیگران نمیخواهند تا آنان را با نام محلیای بشناسند که در بین خودشان متداول و شناخته شده است. چرا که از عواقب مخرب آن و تأثیر زیانباری که از قطع ارتباط امروز خود با هویت تاریخی خود ناشی میشود، بخوبی آگاه هستند.
به همین دلیل، کشور
«بهارت» از ایرانیان نخواسته تا نام مشهور «هند» را که دستکم سابقهای سه هزار ساله
در ایران و متون ایرانی و ادبیات فارسی دارد، به فراموشی بسپارند و از جهانیان نیز
نخواسته است تا نام India را که برگرفته از نام ایرانی
هند است، به کنار بگذارند. همچنین کشور «هلاس» از ایرانیان درخواست نکرده تا نام مشهور و تاریخی «یونان» را با ۲۵۰۰ سال قدمت در ایران به کنار نهند و از انگلیسیزبانان
نیز نخواسته تا نام Greece را به دست فراموشی بسپارند. اینچنین
است کشور «دویچلند» که در میان ما و فرانسویان با نام «آلمان» شناخته میشود و در کشورهای
انگلیسیزبان با نام Germany تداول دارد.
و نیز اینچنین است کشورهای «پولسکا»، «نیهون» و «ژونغوآ» که ما به ترتیب آنها را با
نامهای «لهستان»، «ژاپن» و «چین» مینامیم و میشناسیم. به همین ترتیب است نام کشور
«مجارستان» که در کشورهای انگلیسیزبان با نام Hungary شناخته میشود و یک شخص لهستانی ممکن است تصوری از هیچیک از این دو نام
نداشته باشد؛ چرا که او این کشور را با نام Węgry میشناسد.
اما در ایران و در
زمان رضاشاه راهی برخلاف این در پیش گرفته شد و در ۶ دیماه سال ۱۳۱۳ از همه کشورهای جهان خواسته شد تا در مکاتبات و
اسناد رسمی، هرگونه نام یا تلفظ متداول در تاریخ و فرهنگ خود را کنار بگذارند و منحصراً
از نام «ایران» Iran استفاده کنند. چنین تصمیمی موجبات انقطاع تاریخی و فرهنگی عمیقی را به وجود
آورد. بطوری که هنوز نیز بسیاری کسان نمیدانند که ایران نام تازهای برای «پرشیا/
پرس/ پرسی/ پرسیس/ پرسیدا/ باریا» و انواع دیگر آن است و گمان میبرند با کشور نوظهوری
که احیاناً حاصل تجزیه عثمانی است، مواجه هستند.
شاید تغییر نام کشورهای
«ولتای علیا» به «بورکینافاسو» و «برمه» به «میانمار» به دلیل کمبود عناصر برجسته تاریخی،
زبانی و فرهنگی، نقش و اهمیت چندانی در فرهنگ جهانی نداشته باشد؛ اما این با تغییر
نام کشورهایی با سابقه تاریخی دیرین و تأثیر عمیق، غنی و گسترده در جهان، قابل قیاس
نیست.
دستکاریها و تصمیمگیریهای
عجولانه و نادرست زمان رضاشاه در نامهای جغرافیایی، منحصر به این نبود و متعاقب آن
دامن بسیاری از نامهای بومی و محلی را نیز در بر گرفت. (برای آگاهی بیشتر در این زمینه
بنگرید به: «تغییر و دستکاری در نامهای خاص و اسامی جغرافیایی در زمان رضاشاه»).
در مجموع و بطور
خلاصه، دستورالعمل رضاشاه برای اینکه دیگران کشور ما را چگونه بنامند، موجب قطع سابقه
تاریخی این کشور در زبان و تاریخ و فرهنگ و خاطره مشترک تاریخی آن مردمان شد. چنانکه
تغییرات داخلی نامهای جغرافیایی نیز همین عوارض زیانبار را در پی داشت.
هرگونه تغییر و دستکاری
در نامهای خاص و از جمله نامهای سیاسی و جغرافیایی میتواند به هویت تاریخی مردم
و جغرافیای تاریخی آسیب رساند و هویت دیرین و پژوهشهای تاریخی و جغرافیایی را دچار
تباهی و سرگردانی کند. تداول اجتماعی و سابقه تاریخی یک نام در زبان مردم و ادبیات
مکتوب، بسیار مهمتر از بحث بر سر «درست بودن» یا «درست نبودن»، «معنا داشتن» یا «معنا
نداشتن» آن نام است.
تغییر در نامها
نه تنها در زمان رضاشاه، که بعدها نیز ادامه داشت و امروزه نیز کماکان ادامه دارد.
گرایش به تغییر نام (همچون گرایش به تغییر لغات) در بین عموم نیز تا حد زیادی رایج
است و هر کس به فراخور ذوق و پسند خود سعی میکند به دستکاری و جعل لغات و نامها بپردازد.
دستکاریهای که در درازمدت چیزی جز تخریب زبان و ادبیات، و هرجومرج در تاریخ و جغرافیای
تاریخی را به همراه نخواهد داشت.
هویت هر پدیدهای
در نام آن نهفته شده و تجلی یافته است. تغییر نام، به منزله از بین بردن یک هویت است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرتان درباره این پست را به اشتراک بگذارید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.