اوستا
دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
جلد: دهم
محسن ابوالقاسمی
شماره مقاله: ۴۱۲۴
اَوِسْتا، نام كتاب دينى زردشتيان. تا ۱۱۸۵ ق/ ۱۷۷۱ م كسى جز زردشتيان با زبان و خط اوستا و مطالب آن آشنايى نداشت. در اين سال آنكِتيل دوپِرون فرانسوی (درگذشته ۱۸۰۵ م) ترجمهی اوستا را به زبان فرانسه در سه جلد در پاريس منتشر كرد و به غير زردشتيان امكان داد كه با اوستا آشنايى پيدا كنند؛ اما توجه به دين زردشتى از سوی اروپاييان به سال ۱۷۰۰ م باز مىگردد كه تامس هايد (د ۱۷۰۳ م) كتاب «تاريخ دين كهن ايرانى« را براساس كتابهای فارسى به لاتينى نوشت و در آن از دانشمندان خواست كه جستوجو كنند و نوشتههای اصيل زردشتى را به دست آورند. در ۱۷۲۳ م نيز بوچر نسخهای از ونديداد ساده را به دست آورد و به كتابخانهی بادليان در آكسفرد سپرد و چند سال بعد آنكتيل دوپرون كه در هند، زبان اوستايى آموخته بود، به ترجمهی اوستا پرداخت.
فارسىزبانان، اگرچه با نام اوستا، زند و اوستا و زندووستا آشنايى داشتند، از ۱۳۰۵ ش به بعد كه ابراهيم پورداود (د ۱۳۴۷ ش) ترجمهی گاهان را منتشر ساخت، با زبان، خط و مطالب آن نيز آشنا شدند. ويی بعدها بخشهای ديگر اوستا را هم به فارسى ترجمه كرد.
از مجموع روايات زردشتى آنچه پذيرفتنى مىنمايد، اين است كه گردآوری و نقل اوستا همواره به صورت شفاهى و سينه به سينه بود، تا آنكه در قرن چهارم م، در زمان شاپور دوم، آن را با الفبايى كه از روی الفبای پهلوی زردشتى و پهلوی مسيحى (خط زبوری) اختراع شد، نگاشتند.
بنابراين، نظریهی آندرياس مبنى بر آنكه اوستا در دورهی اشكانى با الفبايى مأخوذ از آرامى نوشته، و سپس به الفبای جديد منتقل شده، اكنون مردود است و محققان برجسته آن را رد كردهاند.
اوستا در دورههای مختلف فراهم آمده است: بخش كهن آن (گاهان و يسن هفت هات و بندهای ۱۳، ۱۴ و ۱۵ يسن ۲۷ و بند ۱ يسن ۵۱) در حدود هزار سال پيش از ميلاد، و از بخش جديد اوستا (يَسنها و ويسپرد و يَشتها و ونديداد و خرده اوستا) يَسنها و يَشتها ظاهراً در دورهی هخامنشى، و خرده اوستا در زمان شاپور دوم تأليف شده است. زمان تأليف ونديداد را هم بايد پس از تأليف يَسنها و يَشتها دانست.
اوستای دورهی ساسانى در سه كتاب گردآوری شده بود:
۱- گاهانيگ، گاهان و مطالب مربوط به آن را در بَر داشت؛
۲- هادگ مانسريگ (در بردارندهی سخن ايزدی)، اذكار و اوراد را شامل مىشد؛
۳- داديگ، قوانين دين زردشتى را در برداشت.
گاهان و يسنها: گاهان جمع گاه است و گاه بازماندهی گاثای اوستايى، و به معنى سرود است. گاهان را از خود زردشت دانستهاند. گاهان ۱۷ يسن (ستايش) از يسنهای اوستا ست و به ۵ گاه تقسيم شده است. تقسيم بر اساس وزنى است كه هر يك از گاهها دارند. گاهانِ منظوم به نظم هجايى است.
ويسْپْرَد: ويسپ يعنى همه، و رد يعنى حامى. ويسپرد از ۲۴ كرده (فصل) تشكيل شده، و مطالب آن از يسنها گرفته شده است و همراه با يسنها خوانده مىشود.
يَشتها: يَشت به معنای ستايش است. يَشتها كه شمار آنها ۲۱ است، در ستايش اهورهمزدا، امشاسپندان و ايزدان و نيايش آنها سروده شدهاند. يَشتها ظاهراً در اصل منظوم به نظم هجايى بودهاند.
ونديداد: ونديداد تصحيف ويديوداد است. ويديوداد به معنى قانون غير ديوی است. ونديداد، نسك نوزدهم از نسكهای بیستویک گانهی اوستا ی دورهی ساسانى است كه به طور كامل باقىمانده است. زبانى كه در ونديداد به كار رفته، نسبت به زبان به كار رفته در بخشهایِ ديگرِ اوستا جديدتر است. ونديداد ۲۲ فرگرد (= فصل) دارد كه غير از فرگردهای اول و دوم و نوزدهم، بقيه شامل قوانين دين زردشتى است. اين قوانين را مغان، پس از پذيرفتن دين زردشتى، وارد اين دين كردهاند.
خُرده اوستا: خرده اوستا به معنى اوستای كوچك، خلاصهای است از اوستا ی دورهی ساسانى. تدوين خرده اوستا را از آذرباد مهر اسپندان، موبدان موبد زمان شاپور دوم مىدانند كه مشتمل است بر انواع ادعيه مانند نيايشها، گاهها، «سى روزهها» و آفرينگان.
متنهای پراكنده: متنهای پراكنده بخشهايى از نسكهای اوستا ی دورهی ساسانى هستند كه از ميان رفتهاند.
هادخت نسك: هادخت نسك يكى از نسكهای اوستا ی ساسانى است. آنچه اكنون باقىمانده، سه بخش است: بخش نخست دربارهی دعای اشم و هو، و دو بخش ديگر دربارهی سرنوشت روح پس از مرگ است. اين دو بخش به بندهای ۲۷ - ۳۲ فرگرد ۱۹ ونديداد شباهت دارد.
هيربدستان و نيرنگستان: هيربدستان در وظايف هيربدان و نيرنگستان در مقررات دينى است.
زند: اين كلمه به معنى شرح و تفسير است. در دورهی ساسانيان اوستا را به زبان فارسى ميانه ترجمه و تفسير كردهاند. از زند اين متنها برجاي مانده است: يسنها، ويسپرد، ونديداد، خرده اوستا، هادخت نسك، هيربدستان و نيرنگستان.
مآخذ و منابع:
ابوالقاسمى، محسن، راهنماي زبانهاي باستانى ايران، تهران، ۱۳۷۵ - ۱۳۷۶ ش؛
همو، شعر در ايران پيش از اسلام، تهران، ۱۳۷۴ ش؛
اوستا؛ پورداود، ابراهيم، مقدمه بر گاتها، بمبئى، ۱۳۳۱ ش؛
تفضلى، احمد، تاريخ ادبيات ايران پيش از اسلام، به كوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ ش.
گفتارهای دیگر:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرتان درباره این پست را به اشتراک بگذارید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.